گروه بینالملل مشرق- رسانههای اروپايی به طور گسترده اقدام به انتشار تصویر یک کودک کرد سوری به نام "آیلان کوردی" که در دریا غرق شده و همینطور گزارشهای متعدد درباره موج پناهندگان سوری کردهاند که خود را پیاده به اروپا میرسانند. با این وجود "تیری میسان" محقق و منتقد فرانسوی معتقد است این عکسها تقلبی است و برای تأمین منافع ناتو و همینطور "اولریش گریلو" رئیس فدراسیون صنایع آلمان طراحی شده است.
"بحران ساختگی پناهندگان"
میسان در پایگاه تحلیلی خود موسوم به "ولترنت" مینویسد: با انتشار گزارشهای مذکور، درباره تراژدی پناهندگان سوری، ناگهان موجی از احساسات مردمی، اروپا و غالباً کشورهای عضو ناتو را فرا گرفت. این در حالی بود که همین واقعیت تا کنون با بیاعتنایی کامل مردم مواجه بود. در این میان، هیچکس توجهی نکرد که این تصور، به وضوح، ساختگی است، چرا که آب دریا، اجساد را به شکل افقی به ساحل میاندازد، نه عمودی. کسی حتی شک نکرد که چرا این تصویر، تقریباً به طور همزمان در تمام روزنامهها و رسانههای کشورهای عضو ناتو منتشر شد.
عکسِ گوشه این تصویر، در رسانههای مختلف منتشر شده است
حضور عکاس رسمی ترکیه، نظریه تصویرسازی را تقویت میکند
دورتر، افرادی دیده میشوند که ظاهراً برای شنا به ساحل آمدهاند
همزمان با این هیاهوی رسانهای، شبکههای تلویزیونی هم گزارشهایی از مهاجرت هزاران سوری در منطقه بالکان پخش کردند. سپس تلاش شد نشان دهند که رهبران اروپایی، از هیجان افکار عمومی شهروندانشان دستپاچه و شگفتزده شدهاند و حالا میخواهند به کمک پناهندگان بشتابند. از جمله "آنتونیو گوترس" نماینده عالی امور پناهندگان در سازمان ملل (و رئیس سابق انجمن احزاب سیاسی "سوسیالیست بینالملل" اعلام کرد: "مشارکت تمام اعضای اتحادیه اروپا در این مسئله، اجباری است."
اما واقعیت پشت ماجرا چیست؟ طبق آمار مرکز "آمار اروپا"، پس از "بهار عربی" سال 2011، شمار افرادی که از مدیترانه به سوی اروپا آمدهاند، به شکل چشمگیری افزایش یافته و دو برابر شده است. این تعداد، سال 2014 به 626 هزار نفر رسید. با این حال و بر خلاف آنچه به نظر میرسد، مسئله اصلی، موج جدید و غیر قابل کنترل مهاجران نیست، چرا که سال 1992 در حالی که اتحادیه اروپا تنها 15 عضو داشت (نه 28 عضو کنونی را)، پذیرای مهاجران بیشتری بود: 672 هزار نفر، مهمان 380 میلیون ساکن اروپا شدند. بنابراین تعداد مهاجران کنونی نمیتواند موجب بیثباتی در زندگی جمعیت 508 میلیون نفری اروپا شود.
بیش از دو سوم این مهاجران، مرد هستند و طبق گفته خود مهاجران، بیش از نیمی از این افراد، بین 18 تا 34 سال سن دارند. بر خلاف گزارشهایی که در رسانهها منتشر میشود، کمتر از یک سوم از این مهاجران، از مناطق جنگی فرار کردهاند: 20 درصد از سوریه، 7 درصد از افغانستان و 3 درصد از عراق آمدهاند. دو سوم از پناهندگان متعلق به کشورهایی هستند که درگیر جنگ نیستند؛ این افراد صرفاً با انگیزه اقتصادی مهاجرت کردهاند.
به عبارت دیگر، پدیده مهاجرت ارتباط اندکی میتواند با بهار عربی و جنگ داشته باشد. مسئله عمده این است که افراد فقیر، کشورهایشان را ترک میکنند تا در کشورهای ثروتمند به دنبال فرصتهای اقتصادی بگردند. این پدیده که میان سالهای 1992 تا 2006 رو به کاهش گذاشته بود، به تدریج دوباره افزایش یافته و اکنون میزان سالانه آن به 0.12 درصدِ جمعیت اروپا رسیده است و بنابراین اگر به درستی مدیریت شود، در کوتاهمدت هیچ خطری برای اتحادیه اروپا ندارد.
"اولریش گریلو" (چپ) رئیس فدراسیون صنایع آلمان
به دنبال 800 هزار کارگر خارجی جدید است
با این حال، موج جدید مهاجران، موجب نگرانی مردم اروپا شده است. این در حالی است که رهبران اقتصادی آلمان از این پدیده استقبال میکنند. دسامبر سال 2014، "اولریش گریلو" "کارفرمای کارفرمایان" آلمان، طی اظهاراتی ریاکارانه که اهداف واقعیاش را مخفی میکرد، به خبرگزاری این کشور گفت: "این کشور از مدتها پیش، به روی مهاجران باز بوده و باید همینگونه بماند... ما به عنوان کشوری موفق و بر اساس آموزههای مسیحیت مبنی بر "عشق به همسایگان"، باید پناهندگان بیشتری را بپذیریم... میخواهم به صراحت بگویم که من با نئونازیها و نژادپرستانی که در "درسدن" (شهر آلمان) و جاهای دیگر تجمع میکنند، هیچ ارتباطی ندارم... ما با توجه به پیشرفتهای جمعیتیمان، رشد و رفاه اقتصادیمان را با مهاجران تحکیم میکنیم."
گریلو در این اظهارات به همان دلایلی استناد میکند که رهبران تجاری فرانسه در دهه 70 میلادی مطرح میکردند. باید توجه داشت که امروزه، جمعیت اروپا نسبتاً آموزشدیده و ماهر هستند، در حالی که مهاجران، اکثراً دارای تحصیلات نیستند و به راحتی حاضر میشوند هر نوع کاری را انجام بدهند. بر اساس سیاستهای دهه 70 فرانسه، و با ورود نیروی کار غیرماهر که شرایط کاری نازلتر را میپذیرفت، بازار کار دچار تنشهای تازهای شد. کارفرمایان فرانسوی سپس خواهان مهاجرت خانوادههای مهاجران اقتصادی شدند. قانون سال 1976، تعبیر آن توسط شورای کشور در سال 1977، و دستگاه حقوقی حقوق بشر دیوان اروپا به شکل گستردهای موجب بیثباتی جامعه فرانسه شد. وقتی همین دیدگاه، در آلمان هم پیروی شد و از سال 2007 مهاجران، مشمول این قانون شدند، پدیده مشابهی در آلمان هم به وجود آمد.
بر خلاف دیدگاههای رایج، مهاجران اقتصادی در زمینه هویت اروپاییها، مشکلی ایجاد نمیکنند، بلکه جای خالی آنها در کشورهای خودشان مشکلساز میشود. در عین حال، همین مهاجران، حتی اگر به تنهایی به آلمان مهاجرت کنند، در این کشور مشکلات اجتماعی ایجاد میکنند، آن هم به دلیل سیاستهای این کشور به ویژه از سوی "اولریش گریلو" است که موجب استثمار وحشیانه طبقه کارگر شده است. در سایر کشورهای اروپایی، مهاجران اقتصادی نیستند که موجب مشکل میشوند، بلکه سیاستهای دعوت از خانوادههای مهاجران است که به مشکلات اجتماعی میانجامد.
اما چه کسانی پشت تصویرسازی تراژدی کنونی "بحران پناهندگان" هستند؟ از آغاز سال نو، بهای عبور از ترکیه به مجارستان که برای هر نفر 10 هزار دلار بود، به تنها 2 هزار دلار، کاهش یافت. درست است که برخی قاچاقچیها بیشتر به بردهفروش شباهت دارند، اما بسیاری از آنها هم تنها به دنبال کمک به افرادی هستند که مشکلات اقتصادی دارند. آنچه جای سؤال دارد این است که چه کسی اختلاف میان 10 هزار و 2 هزار دلار را میپردازد؟
از سوی دیگر، قطر در اوایل جنگ علیه سوریه، پاسپورتهای جعلی سوری میان جهادیهای القاعده، پخش میکرد تا بتوانند خبرنگاران را متقاعد کنند که "شورشیِ اهل سوریه" هستند و نه مزدوران مسلح خارجی. همین نوع پاسپورتهای سوری اکنون توسط قاچاقچیان، میان مهاجرانی پخش میشود که اهل سوریه نیستند. مهاجرانی که این پاسپورتها را میپذیرند میدانند که به کمک آنها میتوانند راحتتر وارد اتحادیه اروپا شوند. دولتهای اتحادیه اروپا (به استثنای رومانی و چکسلواکی) سفارتخانههایشان را در سوریه بستهاند و قادر به راستیآزمایی پاسپورتها نیستند.
پناهندگان سوری به هر نحوی به دنبال ورود به ترکیه هستند
رهبران اتحادیه اروپا ظاهراً درک نمیکنند که آمریکا به دنبال تضعیف کشورهایشان است، از جمله به کمک همین "بحران پناهندگان". این در حالی است که ماه گذشته، مجله "اینفو دایرکت" تأیید کرد که طبق گزارش سرویسهای اطلاعاتی اتریش، انتقال پناهندگان سوری به اروپا، توسط آمریکا سازماندهی شده بوده است. اگرچه این اتهام باید مورد بررسی قرار گیرد، اما تا همین جا هم فرضیه بسیار محتملی به نظر میرسد.
تمام این رویدادها و تصویرسازیها زمانی پایان مییابد که دولتهای عضو اتحادیه اروپا، قانون پیوستن خانوادههای مهاجران به آنها را منحل کنند. در این صورت، مشکل، دیگر ورود مهاجران به اروپا نخواهد بود، بلکه سرنوشت آنهایی خواهد بود که در میانه راه کشته میشوند. با این حال، هیچ یک از رهبران اروپایی نمیخواهد این واقعیت را بپذیرد.
یک سؤال دیگر این است که آیا ناتو هم در این زمینه دخالتی دارد؟ ناتو یا به عبارت دیگر، بازوی نظامی بینالمللی آمریکا، هنوز واکنشی نشان نداده است، اما آنگونه که از مأموریتهای جدید این سازمان برمیآید، ناتو خود را مستحق میداند که اگر موضوع مهاجران اهمیت پیدا کرد، دست به مداخله نظامی بزند.
از آنجایی که تنها ناتو میتواند گزارشهای دروغین را در صفحه اول تمام روزنامههای کشورهای عضو خود منتشر کند، میتوان گفت به احتمال قوی، همین سازمان، مدیریت کمپین خبری کنونی را به عهده داشته است. علاوه بر این، معرفی تمام مهاجران به عنوان پناهندگان مناطق جنگی و پافشاری روی هویت سوری آنها، احتمالاً به این معناست که ناتو در حال تدارک یک اقدام علنی در رابطه با جنگی است که مخفیانه علیه سوریه آغاز کرده است.