گروه چندرسانهای مشرق - قسمت ششم «صدای کتاب»، خاطرات نگارنده کتاب آن بیست و سه نفر را در ملاقات با صدام و دخترش بیان می کند .
وارد ساختمانی شدیم شبیه به آنچه به نام قصر در کتاب ها خونده بودیم . یه چیز شبیه به قصر پسر پادشاه در فیلم سیندرلا که در سینما مهتاب کرمان دیده بودم .
هنوز درست جاگیر نشده بودیم که ابووقاص خودش رو رسوند به صالح و در گوش اون یه چیزی گفت . صالح فریاد زد : می گه سید رئیس الان دارن میان.
دنیا انگار روی سرم خراب شد . ما در قصر صدام بودیم . کسی که مردم ما رو کشته بود و به کشورمون تجاوز کرده بود با دخترش وارد شد . دنیا دور سرم می چرخید...
این شما و این قسمت ششم خوانش کتاب آن بیست و سه نفر :
دانلود - قسمت ششم خوانش کتاب آن بیست و سه نفر
برای شنیدن کتاب های دلخواه خود فقط کافی است نام آنها را به ما بگویید .
کتاب بعدی را شما پیشنهاد کنید!