به گزارش مشرق، ۱۰ روزی از توافق اخیر هستهای ایران و گروه ۱+۵ میگذرد و بازارهای اقتصادی راه خود را میروند. «بدهبستان» هستهای- به روایت دولتمردان- امروز در انتظار اجراست و روزها، هفتهها و شاید ماههای آینده مشخص خواهد کرد که آیا گروه ۱+۵ حاضر است امتیازات توافق شده همچون لغو یکباره کلیه تحریمهای اقتصادی را به ایران بدهد؟
در این مطلب فارغ از کلیت توافق هستهای و خسته نباشید و خدا قوت به تیم «سختکوش، مومن و متدین» هستهای، به شکست تحلیلی میپردازیم که میگفت فردای توافق چه میشود و افکار عمومی را به سمت حل مشکلات اقتصادی فقط از طریق مذاکرات هستهای میکشاند. حال وضعیت این بازارها در ۱۰ روز گذشته را مرور میکنیم.
بازار ارز تا چند ساعت قبل از اینکه توافق هستهای حاصل شود، ریزش کرد و تا مرز ۳۱۹۰ تومان هم پایین آمد اما این پایان راه نبود و پس از اینکه توافق حاصل شد، تازه این بازار جان گرفت و این بار به جای ارزانی به سمت گرانی میل پیدا کرد.
یادمان هست در کوچه پسکوچههای شهر درباره نرخ دلار پس از توافق چه میگفتند و چه شد. امروز یکشنبه نرخ دلار از مرز ۳۳۰۰ تومان گذشته است و این بازار شاید در هفتههای آینده نرخهای بالاتری را به خود ببیند.
روایت ۱۰ روزه از بازار سرمایه هم از «شگفتیها» حکایت دارد و در فصل مجامع، آنهایی که قبل از سهشنبه تاریخی - به روایت مقامات دولتی- مجمع برگزار کردند، شاید فکر نمیکردند امروز از آن تصمیم خود خوشحال باشند ولی آنهایی که ماندند و به امید بهتر شدن اوضاع پس از این تاریخ به برگزاری مجمع روی آوردند، امروز از اشتباه خود میگویند.
البته تالار شیشهای در روزی که توافق شد، چون زمان اعلام توافق نهایی با پایان معاملات بورس در سهشنبه تاریخی همراه بود، بالای ۱۰۰۰ واحد خیز برداشت اما فردای آن روز، یکدفعه سقوط کرد و تاکنون این وضعیت ادامه داشته است.
بازارهای دیگر اقتصادی همچون مسکن هم در دوران انتظار ۶ ماهه بهسر میبرند و باید دید عملا چه سرنوشتی در انتظار آنها خواهد بود. امروز آن تحلیلی که میگفت، فردای توافق چنین و چنان میشود، در حقیقت رنگ باخته است.
چه توافق اجرایی شود- امیدواریم بشود- و چه نشود، دولتمردان ما باید بدانند که اقتصاد ایران راه خود را خواهد رفت؛ با تحریمها با شتاب کمتر و بدون تحریمها با شتاب بیشتر. در این میان، نکتهای که هیچگاه نباید از ذهنها فراموش شود، اینکه اقتصاد ایران با مشکلات و چالشهای «فراتحریمی» دست و پنجه نرم میکند. اقتصاددانان بخش اعظمی از مشکلات اقتصادی ایران را به ساختارها، وابستگی شدید به نفت، خودتحریمی، سوءمدیریتها، بیتوجهی به اقتصادمقاومتی و ... نسبت میدهند.
ای کاش اقتصاد ایران چهار فرمانده همچون «حاج قاسم سلیمانی» - مردی از جنس غرور ملی ایرانیان و جهان اسلام و فاتح روزهای سخت- داشت تا در کنار هنرنمایی دستگاه دیپلماسی ایران در روزها و شبهای وین، شعار «ما میتوانیم» را به معنای واقعی کلمه در اقتصاد ایران پیاده میکردند تا ما امروز از «سرداران اقتصادی» بگوییم.
در این مطلب فارغ از کلیت توافق هستهای و خسته نباشید و خدا قوت به تیم «سختکوش، مومن و متدین» هستهای، به شکست تحلیلی میپردازیم که میگفت فردای توافق چه میشود و افکار عمومی را به سمت حل مشکلات اقتصادی فقط از طریق مذاکرات هستهای میکشاند. حال وضعیت این بازارها در ۱۰ روز گذشته را مرور میکنیم.
بازار ارز تا چند ساعت قبل از اینکه توافق هستهای حاصل شود، ریزش کرد و تا مرز ۳۱۹۰ تومان هم پایین آمد اما این پایان راه نبود و پس از اینکه توافق حاصل شد، تازه این بازار جان گرفت و این بار به جای ارزانی به سمت گرانی میل پیدا کرد.
یادمان هست در کوچه پسکوچههای شهر درباره نرخ دلار پس از توافق چه میگفتند و چه شد. امروز یکشنبه نرخ دلار از مرز ۳۳۰۰ تومان گذشته است و این بازار شاید در هفتههای آینده نرخهای بالاتری را به خود ببیند.
روایت ۱۰ روزه از بازار سرمایه هم از «شگفتیها» حکایت دارد و در فصل مجامع، آنهایی که قبل از سهشنبه تاریخی - به روایت مقامات دولتی- مجمع برگزار کردند، شاید فکر نمیکردند امروز از آن تصمیم خود خوشحال باشند ولی آنهایی که ماندند و به امید بهتر شدن اوضاع پس از این تاریخ به برگزاری مجمع روی آوردند، امروز از اشتباه خود میگویند.
البته تالار شیشهای در روزی که توافق شد، چون زمان اعلام توافق نهایی با پایان معاملات بورس در سهشنبه تاریخی همراه بود، بالای ۱۰۰۰ واحد خیز برداشت اما فردای آن روز، یکدفعه سقوط کرد و تاکنون این وضعیت ادامه داشته است.
بازارهای دیگر اقتصادی همچون مسکن هم در دوران انتظار ۶ ماهه بهسر میبرند و باید دید عملا چه سرنوشتی در انتظار آنها خواهد بود. امروز آن تحلیلی که میگفت، فردای توافق چنین و چنان میشود، در حقیقت رنگ باخته است.
چه توافق اجرایی شود- امیدواریم بشود- و چه نشود، دولتمردان ما باید بدانند که اقتصاد ایران راه خود را خواهد رفت؛ با تحریمها با شتاب کمتر و بدون تحریمها با شتاب بیشتر. در این میان، نکتهای که هیچگاه نباید از ذهنها فراموش شود، اینکه اقتصاد ایران با مشکلات و چالشهای «فراتحریمی» دست و پنجه نرم میکند. اقتصاددانان بخش اعظمی از مشکلات اقتصادی ایران را به ساختارها، وابستگی شدید به نفت، خودتحریمی، سوءمدیریتها، بیتوجهی به اقتصادمقاومتی و ... نسبت میدهند.
ای کاش اقتصاد ایران چهار فرمانده همچون «حاج قاسم سلیمانی» - مردی از جنس غرور ملی ایرانیان و جهان اسلام و فاتح روزهای سخت- داشت تا در کنار هنرنمایی دستگاه دیپلماسی ایران در روزها و شبهای وین، شعار «ما میتوانیم» را به معنای واقعی کلمه در اقتصاد ایران پیاده میکردند تا ما امروز از «سرداران اقتصادی» بگوییم.