به گزارش مشرق، آنچه در ادامه میآید بخش نخست نشست تخصصی اندیشکده راهبردی تبیین است:
مجری: خدمت حضار گرامی خصوصا مهمان گرامی؛ جناب مهندس آبنیکی عرض سلام دارم. این جلسه اولین جلسه از سلسله نشستهای بررسی موضوع هستهای در اندیشکدهی راهبردی تبیین است. در این سلسله جلسات با توجه به رسالت اندیشکدهی راهبردی تبیین قصد داریم که موضوع هستهای را از نظر راهبردی مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم، بهویژه اینکه پروندهی هستهای ما در نقطهای قرار دارد که چه بسا تعیین سرنوشت شود. اولین بعدی که در این جلسه به آن خواهیم پرداخت، بعد فنی و دانشی بحث هستهای است. اگر که اجازه دهید، نخست مقدمهای بیان شود و سپس جناب مهندس بیانات خود را ارائه کنند. در نهایت نیز سؤالاتی در سطح راهبردی و بعد از آن سؤالات عینیتر و میدانیتر مطرح میشوند. خوشبختانه جناب مهندس آبنیکی در حوزهی صنعت هستهای کشور شناخته شده هستند و از افتخارات این صنعت در کشور محسوب میشوند. از این رو نیاز چندانی به معرفی ایشان نیست. ایشان یک چهرهی علمی و فنی در حوزهی هستهای هستند و این جلسه در این حوزه خلاصه و چارچوببندی خواهد شد. البته حوزهی فنی و دانشی هستهای بی ارتباط با حوزههای اقتصادی، سیاسی و دیگر حوزهها و ابعاد این پرونده نیست. در ادامه بیانات مهندس آبنیکی را خواهیم شنید.
آبنیکی: بسم الله الرحمن الرحیم. در ابتدا تشکر میکنم از وقت و مجالی که دوستان فراهم کردند. اینجانب نخست مقدمهای را مطرح میکنم تا بعد از آن به بحث سؤالات برسیم. وقتی راجع به صنعت و فناوری هستهای صحبت میکنیم باید دو نکته را در بحث مد نظر قرار دهیم. یکی اینکه این صنعت ابعاد مختلفی دارد که یک بعد آن، بعد فنی است. هرچند که ما میتوانیم در فضای فنی مستقل از ابعاد سیاسی، حقوقی و... صحبت کنیم، اما این ابعاد کاملا به هم مرتبط هستند و ورود ما به بحث خیلی وقتها ما را ناچار میکند که این بحث را از ابعاد دیگر نیز نگاه کنیم. نکتهی دوم این است که در حال حاضر و در فضای کشور بیشتر از انرژی هستهای اسم میبرند. انرژی هستهای به معنی استفاده از فناوری هستهای در تولید انرژی است و معمولا این لفظ را برای فضایی استفاده میکنند که ما خواهیم مقدار زیادی انرژی را عمدتا برای تولید برق استحصال کنیم.
اما بحث هستهای در کشور ما صرفا بحث تولید انرژی نیست، بلکه بحث فناوری هستهای است که مقدمهی ورود ما را به یک صنعت با همهی ابعاد، اجزا و المانهای آن فراهم میکند. فناوری هستهای در ابعاد مختلفی استفاده میشود؛ هرچند که استفاده از آن در حوزهی تامین و تولید انرژی هم بسیار راهبردی و استراتژیک است و هم بخش مهمی از کاربردهای این فناوری را در بر میگیرد. این فناوری در حوزههای کشاورزی، پزشکی، صنعت و تقریبا همه جای زندگی امروز بشر مورد استفاده قرار میگیرد و آنچه که هدف کشور است، رسیدن به این فناوری و ایجاد این صنعت بهعنوان یک صنعت پایه و پاک برای توسعهی پایدار در کشور است. اگر ما لفظ هستهای را با اتمی جابجا کنیم و به فناوری هستهای، فناوری اتمی بگوییم (کمااینکه ما سازمان انرژی اتمی داریم و نه هستهای) آنگاه ما علاوه بر هسته، فضای اطراف هسته و الکترون را نیز مورد بحث قرار دادهایم و انرژی و کاربردهایی که میتواند از این بخش از اتم گرفته شود وارد بحث ما میشود. فناوری لیزر در جمع فناوریهای اتمی قرار میگیرد؛ هرچند که در فناوری هستهای نیست. لیزر کاربردهای بسیار وسیعی دارد و مانند فناوری هستهای کلاسهای نظامی، پزشکی، صنعتی، کشاورزی و... دارد.
آنچه که امروز مورد بحث است، فناوری اتمی با همهی کاربردها و استفادههایی است که دارد. با این حال این امر در ذهن همه مصطلح شده است که موضوع فناوری هستهای بحث انرژی هستهای است، اما واقعیت امر این است که فناوری اتمی صورت مسئلهی موضوعی است که دارد در سطح فناوری دنبال میشود. لیزر همچنین در خودِ فرایند غنیسازی اورانیوم (بهویژه غنیسازی نظامی) و در فناوری گداخت هستهای بسیار کاربرد دارد. همانطور که مستحضر هستید، فرایند گداخت، فناوری راکتورهای هستهای آتی است؛ راکتورهایی که در حدود سالهای 2050-2045 باید به شکل صنعتی ایجاد شوند. در حال حاضر کار تحقیقاتی روی این فرایند در حال انجام است. از این رو فناوری بعدی هستهای مبتنی بر شکافت نیست، بلکه مبتنی بر گداختی است که نظیر آن در خورشید در حال رخ دادن است. فرایند گداخت هم پاکتر از فرایند شکافت است و هم منابع خیلی در دسترستری دارد. از طرفی این فناوری فضای خیلی پیچیدهتری دارد. اینجانب این مقدمه را عرض کردم تا نگاه خود را از انرژی هستهای به فناوری هستهای و حتی فناوری اتمی بازتر کنیم که چیزی است که کشور به آن بهعنوان یک فناوری پاک و پایه برای توسعهی کشور در ابعاد مختلف نیاز دارد. آنچه که ما فعلا داریم با غربیها روی آن مذاکره میکنیم و نکاتی که آنها میگویند با علم به این مسئله است که ما بهدنبال فناوری اتمی به همراه تمام المانهای آن هستیم و رسیدن به این فناوری و موانعی که آنها ایجاد میکنند (که در چارچوب مسائل اقتصادی، حقوقی، سیاسی یا روابط بینالملل قرار میگیرد)، محدودیتهایی جدی است که قرار است ما را در رسیدن به این فناوری آن هم به شکل بومی محدود کند، چرا که رسیدن به این فناوری و توسعه در آن میتواند کشور را در ابعاد بسیار جدی به پیشرفتهای قابل توجه برساند. در ادامه پیرامون هر موضوعی که مد نظر شماست بحث میکنیم و بنده به همین حد از عرایض خود بسنده میکنم.
مسئول جلسه: با توجه که اینکه در بخش مقدمه قرار داریم، اگر صلاح میدانید تفاوت سطح دانشی و آزمایشگاهی هستهای و سطح فناوری و صنعتی را مورد توضیح قرار دهید.
آبنیکی: همانند هر صنعت یا فناوری دیگر، یکسری بخشهای دانشی وجود دارد که معمولا در دانشگاهها و اینگونه مجموعهها مورد بحث قرار میگیرد و خیلی روی کاربردها متمرکز نمیشود. به جز بخشهایی که وارد کاربردهای انرژی هستهای میشود، حساسیت چندانی در سطح دنیا نسبت به مبانی دانش هستهای وجود ندارد. معمولا اینگونه است که خیلیها برخی از این رشتهها را بهویژه آنهایی که کمتر به کاربرد میرسند مانند فیزیک هستهای و... مورد مطالعه قرار میدهند. رشتههای فیزیک در کشور ما نیز لاجرم مقداری وارد فیزیک هسته یا اتم میشوند. قبل از این که ما وارد ماجرای فناوری هستهای در کشور شویم، فعالیتهایی جدی را در این زمینه در کشور داشتیم و افرادی نیز در این حوزهها مطالعاتی را انجام میدادند. اما حوزهای که طی آن ما وارد فناوری هستهای میشویم، به معنای ایجاد تجهیزات و امکانات برای پاسخگویی به نیازهایمان با استفاده از آن دانش و کاربرد آن در عرصههای مختلف خواهد بود. همچنین ممکن است که ما این فناوری را به دست بیاوریم، اما نتوانیم در یک تیراژ وسیع از آن استفاده کنیم.
فرض کنید که ما فناوری غنیسازی را داشته باشیم و بتوانیم این کار را در حد اینکه چند ماشین را به هم وصل کنیم و تا حدی غنیسازی نماییم انجام دهیم و حتی این توانایی را داشته باشیم که این فناوری را در سطح آزمایشگاهی ارتقا دهیم. اما این امر بسیار متفاوت از این است که شما بتوانید زنجیرهها را توسعه داده و ایجاد کنید یا بتوانید 20هزار مگاوات برق هستهای تولید نمایید. بنابراین سطح اولیهی این فناوری با اینکه شما بیایید و این فناوری را در سطحی بسیار وسیع و گسترده مورد استفاده قرار دهید و آن را توسعه دهید بسیار متفاوت است. فرض کنید که ما بخواهیم از فناوری هستهای در تولید انرژی استفاده کنیم و 20هزار مگاوات تولید برق نیز هدف ما باشد. در چنین فضایی غنیسازی در فضای آزمایشگاهی پاسخ این مسئله نخواهد بود و ما حتما باید بتوانیم علاوه بر فضای کنترلشده آزمایشگاهی، به این سطح برسیم که تجهیزات بسیار وسیعی را ایجاد کنیم تا بتوانیم به عنوان مثال در جایی مانند نطنز 48 هزار ماشین را در کنار هم به کار بیندازیم.
بسیاری از این ماشینها در بستر کار از بین میروند و ما دائما باید بتوانیم آنها را عوض کنیم. از این رو تولید ما باید بهشدت توسعه پیدا کند. بهعنوان مثال در مورد ماشینهای سانتریفوژ، اگر ما نطنز را با 48 هزار ماشین نسل یک پر کنیم و بتوانیم یک کار صنعتی انجام دهیم، در سال تعدادی قابل توجهی از آنها از بین میروند. این به آن معنی است که در سال ما باید چند ده هزار ماشین سانتریفوژ تولید کنیم. چند ده هزار ماشین سانتریفوژ یعنی ایجاد یک زنجیرهی تأمین بسیار بزرگ در کشور. اگر ما بخواهیم در سال 10 هزار ماشین سانتریفوژ IR1 تولید کنیم، به چیزی در حدود یک میلیون قطعهی نهایی و عبور کرده از تونل کنترل کیفیت نیاز داریم. بنابراین سالانه باید چیزی در حدود یکمیلیون و دویست یا سیصد هزار قطعه برای این کار تولید شود. پس مجموعهی بزرگی از قطعهسازان را باید در داخل کشور ایجاد کرد. این امر دقیقا مانند فناوری تولید یک خودرو با تیراژ 6-5 میلیون در سال است. تفاوت سطح فناوری آزمایشگاهی با صنعتی اینگونه است. در حوزهی صنعت برق، تولید 20 هزار مگاوات برق هستهای بهمعنای ایجاد 20 راکتور بوشهر است. بنابراین چند ده هزار نفر نیروی انسانی برای نگهداری، توسعه و ساخت تجهیزات آن نیاز داریم. اگر ما بخواهیم که به فناوری اتمی دسترسی پیدا کنیم به این معنا است. اگر ما یک سیستم آزمایشگاهی شامل 2000-500 ماشین سانتریفوژ داشته باشیم و 3-2 تا راکتور کوچک نیز در جای دیگر داشته باشیم و سوخت آن را خود تأمین یا از خارج وارد کنیم، به معنای رسیدن به سطح بالای فناوری هستهای و داشتن یک صنعت پیشرفته نخواهد بود. احتمالا در ادامه به این بحث اشاره خواهد شد که اگر قرار باشد ما در مذاکرات به چنین چیزی تن دهیم، دیگر به این معنا نخواهد بود که ما چیزی به نام فناوری هستهای داریم یا اینکه به این فناوری بهطور کامل مسلط هستیم، بلکه به معنای این است که ما سطح کوچکی از فناوری را در سطح آزمایشگاهی یا حداکثر پایلوت در اختیار داریم. امروزه در دنیا به کسی که بتواند در سال 20-10 هزار خودرو تولید کند، خودروساز نمیگویند، بلکه اگر کشوری بیشتر از 4-3 میلیون خودرو در سال تولید کند گفته میشود که این کشور دارای صنعت خودرو است.
امروزه کارخانجات خودرو 6-5 میلیون خودرو در سال تولید میکنند و اصلا پایینتر از این سطح کار کردن مقرون به صرفه نیست. بنابراین زمانی که ما صحبت از دسترسی به فناوری هستهای میکنیم و وقتی که میگوییم که فناوری هستهای را در اختیار داریم، به معنی داشتن صنعتی به این گستردگی و وسعت است. وقتی که میگوییم باید از فناوری هستهای در کشاورزی استفاده کنیم به این معنا نیست که ما یک سیستم پرتودهی خیلی کوچک و جمعوجور داشته باشیم و هر دفعه 20-10 کیلو مواد مختلف و محصولات کشاورزی را بیاوریم و تست کنیم که چقدر مدت نگهداری آنها بیشتر شد و سپس بگوییم که ما این فناوری را در اختیار داریم. هرچند این امر یک گام در رسیدن به این فناوری است، اما یک گام بسیار ابتدایی است و به معنای این که ما توانستهایم به سطح خوبی از فناوری برسیم نخواهد بود. در حال حاضر ما نمیتوانیم بگوییم که صنعت پرتودهی در کشاورزی را آن هم در سطح وسیع در اختیار داریم. زمانی ما میتوانیم از چنین صنعتی بهرهمند باشیم که بتوانیم در سال میلیونها تن محصولات کشاورزی را پرتودهی کنیم، این فناوری در بخش قابل توجهی از زنجیرهی تأمین و تولید غذا در داخل کشور استفاده شود، اثر جدی آن بر روی این صنعت وجود داشته باشد، ضایعات محصولات کشاورزی ما به شدت کاهش پیدا کند و در تولید محصولات کشاورزی در کشور نقش داشته باشد. این امر یکی از چالشهای جدی است که ما با آن روبرو هستیم. از این رو چه تفاهم و توافق اتفاق بیفتد و ما محدودیتهایی را بپذیریم یا نپذیریم، ما در مسیر اینکه فناوری هستهای را به یک صنعت با تمام المانهای آن تبدیل کنیم هستیم و علیالقاعده این اتفاق باید در کشور بیفتد، چون که این امر نیاز ماست. نیاز ما داشتن یک فناوری در سطح آزمایشگاهی یا توانمندی فناورانه در سطح آزمایشگاهی نیست. شرایط تحریم میتواند این را دچار محدودیتهایی کند و زمان رسیدن ما به این مهم را با تأخیرهایی روبرو سازد.
مسئول جلسه: خیلی ممنون از مقدمهی بسیار خوب شما؛ مقدمهای که ما را بهسمت سؤالات راهبردی سوق خواهد داد. بهعنوان اولین سؤال راهبردی که شاید طولانیترین پاسخ را نیز در پی داشته باشد، کاربردهای فناوری هستهای، صنعت هستهای و صنعت اتمی و مزایای راهبردی آنها در حوزههای مختلف خصوصا حوزههای اقتصادی چیست؟
آبنیکی: لازم است که راجع به فناوری بحثی جدی صورت گیرد، چون در کشور ما خلائی جدی نسبت به آن وجود دارد. معمولا به محض اینکه ما صحبت از تعبیر فناوری هستهای یا اتمی میکنیم، چیزی در ذهن مردم نقش میبندد که حاکی از استفاده از فناوری هستهای در تولید برق و یا استفاده نظامی از آن است. متأسفانه ما نه توانستهایم وارد حوزههای دیگر فناوری هستهای شویم و آنها را توضیح دهیم و نه توانستهایم ذهن خیلی از سیاسیون، مدیران و مردم خود را با این موضوع آشنا کنیم که این فناوری میتواند در چه حوزههایی مورد استفاده واقع شود. بنابراین زمانی که ما میآییم روی این امر معامله، توافق و تفاهم میکنیم به ذهن همه میرسد که ما بحث نظامی را که نمیخواهیم و اصلا قرار نیست که داشته باشیم. همچنین در مورد تولید برق هستهای نیز با خود میگوییم که میتوان از یک منبع دیگر استفاده کرد و چه لزومی دارد که وارد این بحث شویم. هرچند که در این موارد نیز مطالبی برای گفتن وجود دارد، اما این دلایل کافی است تا از نظر فنی و کاربردی صورت مسئله خصوصا برای کسی که اطلاعات موثقی ندارد، پاک شود.
بعد هم در ذهنها اینگونه انعکاس داده میشود که اهمیت راهبردی این فناوری چیست که این همه باید برای آن مذاکره کنیم، مورد تحریم واقع شویم و چیزی در حدود 12-10 سال درگیر این موضوع باشیم. همچنین اهمیت این امر برای خارجیها چیست که میآیند 15-10 سال به ما فشار وارد میکنند، ما را تحریم میکنند و اصرار مینمایند که این امر را رها کنید. معمولا در ذهن مردم این امر با ابهام مواجه است که صورت مسئله دقیقا چیست. حتی خیلی از دوستان زمانی که فضا شفاف و دوستانه میشود، سؤال میپرسند که واقعا صورت مسئله چیست؟! آیا جداً قرار نیست که ما به دنبال یک کار نظامی برویم؟! این که بدیهی است و مشخص است که ما به دنبال این امر نیستم! اما سؤال بعدی که در ذهن فرد میآید این است که حال که ما نمیخواهیم کار نظامی کنیم، این همه فشار و سختی که متحمل میشویم برای چی است!؟ این سؤالات در شرایطی به ذهن فرد خطور میکند که اصلا وی اطلاع درستی از اینکه این فناوری چه استفادههایی دارد ندارد و ما نیز نتوانستهایم اطلاعات درستی در اختیار او قرار دهیم. صرف نظر از استفادهی فناوری هستهای در حوزههای نظامی، یکی از مهمترین استفادههای فناوری هستهای در حوزهی پزشکی است. در پزشکی ما در سه حوزه از این فناوری استفاده میکنیم؛ برای تشخیص بسیاری از این بیماریها بهخصوص بیماریهای صعبالعلاج، درمان برخی از این بیماریها و استریل کردن تجهیزات پزشکی. یکی از پیشرفتهترین روشهای تشخیصی و اسکنهایی که در حوزههای پزشکی مورد استفاده قرار میگیرد، اسکنهای هستهای است. بسیاری از اسکنهایی که ما امروزه برای قلب، تیروئید و غدد مختلف، سرطانهای مختلف و... استفاده میکنیم، بر اساس فناوری هستهای کار میکنند که طی آن بدن در معرض پرتویی قرار میگیرد یا اینکه از رادیودارویی که در بدن پرتو ایجاد میکند استفاده میشود که باعث میشود که پزشک خیلی شفافتر تشخیص دهد که مشکل بیمار چیست و چه اتفاقی دارد میافتد. پس از امر تشخیص، کاربرد جدیتری که فناوری هستهای دارد، درمان است. روش پیشرفتهی درمانی بسیاری از بیماریهای صعبالعلاج، پزشکی هستهای است که شامل استفاده از مواد هستهای در درمان آنها میشود.
حوزهی دیگری که در زمینهی پزشکی هستهای بسیار اهمیت دارد، استریل کردن تجهیزات پزشکی است. در دو حوزهی اول یعنی حوزهی تشخیص و درمان، جایگزینی تا به امروز برای فناوری هستهای وجود ندارد. همچنین چنانچه فناوری اتمی را نیز مورد اشاره قرار دهیم، لیزر در بسیار از عملهای جراحی مثلا در چشمپزشکی کاربرد وسیعی دارد. در حال حاضر اگر بخواهیم فناوری لیزر را از درمان بیماریهای چشمی و عمل چشم حذف کنیم، پزشکی به شدت به عقب بر میگردد. اگر ما فناوری اتمی را مد نظر قرار ندهیم و لیزر را وارد این تعاملات نکنیم، فناوری هستهای در دو حوزهی تشخیص و درمان بیماریهای خاص جایگزین دیگری ندارد. بر این اساس اگر ما نتوانیم رادیوداروها را تولید یا وارد کنیم، بسیاری از بیماریها را نمیتوانیم درمان کنیم و بسیاری از بیماران ما دچار چالش و مشکل می شوند. در رابطه با استریل کردن، خیلی از تجهیزات پزشکی امروزه در تیراژ بالا تولید میشوند مانند سرنگها. شما توجه کنید که تا چه میزان باید سرنگ پزشکی در کشور تولید و استفاده شود. برای یک جمعیت 80-70 میلیونی، لازم است که سالانه میلیاردها سرنگ تولید گردد و در طول روز در بیمارستانها دهها هزار سرنگ استفاده و به دور انداخته میشود. این سرنگها در فرایند تولید خود حتما باید استریل شوند. خیلی از تجهیزات پزشکی نیز به همین ترتیب باید استریل شوند. روشهای مختلفی برای استریل کردن وجود دارد مانند استفاده از گازهای مختلف ولی یکی از مهم ترین و بهترین روشهای انجام این کار استفاده از پرتوهای هستهای است. حسن استفاده از فناوری هستهای برای این کار این است که نسبت به سایر فرایندهای شیمیایی موجود، بسیار پاکتر است و دوم اینکه دنیا دارد روی حوزهی استفاده از مواد شیمیایی برای استریل کردن به موجب مسائل زیستمحیطی محدودیت ایجاد میکند و ما لاجرم باید این روشها را کنار بگذاریم. بهعبارتی همانطور که ما برای تشخیص و درمان برخی از بیماریهای صعبالعلاج، ملزم به استفاده از فناوری هستهای هستیم و جایگزین دیگری برای آن وجود ندارد، در رابطه با استریل کردن نیز کار دارد به همین منوال پیش میرود. بنابراین ما باید این فناوری را در اختیار داشته باشیم.
اینجا صحبت از انتخاب از میان چند گزینه نیست و ما باید به سرعت وارد این حوزه شویم. در حوزهی پزشکی، بحث باتریهای هستهای را نیز میتوان وارد کرد. امروزه باتریهای هستهای در جاهایی استفاده میشوند که ما بخواهیم در بلندمدت و بهصورت پایدار حجم محدودی از انرژی الکتریکی را تولید کنیم؛ مثلا بخواهیم که بهمدت بیست سال مقدار محدود و ثابتی از انرژی الکتریکی داشته باشیم و طی این مدت نیاز به تعویض باتری وجود نداشته باشد. خیلی از تجهیزات مانند باتری موبایل اینگونه است که ما باید هر 24 ساعت آن را شارژ کنیم، اما به بسیاری دیگر از تجهیزات بهویژه در پزشکی نمیتوان دست زد. مثلا تجهیزی که ما در داخل بدن بیمار نصب میکنیم، غیر قابل تعویض است و نمیتوان هر از چند گاهی رفت و آن را تعویض نمود. یکی از راه حلهای جدی در اینجا، استفاده از باتریهای هستهای است؛ هرچند که امروزه صحبت از استفاده از این باتری در جاهای دیگر نیز مطرح است مثلا در موبایلها. باتریهای هستهای کاربردهای دیگری نیز دارند. خیلی از تجهیزات فضایی نیازمند استفاده از باتریهای هستهای هستند. در حوزهی کشاورزی استفاده از فناوری هستهای در از بین بردن بسیاری از آفات، میکروبها و ویروسهایی که در بسیاری از محصولات کشاورزی وجود دارند به شدت مهم است.
حتی در مدیریت بحران ما نیاز داریم که خیلی از مواد را برای دوران طولانی مثلا برای جیرهبندی نظامیان نگه داریم و در اینجا کشتن ویروسها و میکروبهای داخل این مواد و اینکه این مواد را بتوانیم برای دوران طولانی مثلا تا چند سال نگه داریم، یک نیاز راهبردی است. امنیت غذایی در دنیا برای همهی کشورها مهم است. حتی برای کشورهایی که بهشدت مدعی بیطرفی در معادلات بینالمللی هستند مانند سوئد و... بحث امنیت غذا مهم است و روی این امر کار کردهاند و برنامه دارند. مایی که جمعیت 80-70 میلیونی داریم و در اطراف کشور ما، مشکلات امنیتی بسیار زیادی وجود دارد و کشورهای متخاصم زیادی نیز داریم، باید این امر را خیلی جدی بگیریم. حتی در شرایط عادی، کشورهایی که هیچ مشکل خاصی ندارند، طی بحرانهای معمولی نیاز دارند که از سطح امنیت غذایی خیلی خوبی برخوردار باشند. بخش زیادی از بحث امنیت غذایی به این برمیگردد که ما مواد غذایی راهبردی را در داخل کشور تأمین و تولید کنیم. فناوری هستهای در این بخش نیز میتواند به ما کمک کند، چرا که کاربردهای بسیار وسیعی در این زمینه دارد. یکی از کاربردهای این فناوری این است که مدت نگهداری محصولات کشاورزی را افزایش میدهد و ضایعات کشاورزی را کم میکند. وقتی که یک محصول کشاورزی مانند یک گل که مدت زمان نگهداری آن پس از برداشت بسیار پایین مثلا 3-2 روز است، مورد پرتودهی قرار میگیرد مدت نگهداری آن تا مدت 2 هفته افزایش پیدا میکند. بنابراین هم مدت نگهداری توسعه پیدا میکند، هم شرایط نگهداری آسانتر میشود (در خیلی از اوقات به سردخانه و... احتیاج نیست) و هم کیفیت محصول ارتقا پیدا میکند و دیگر بهواسطه میکروبها و ویروسها، ترکیب محصول عوض نمیشود.
به عنوان مثال اگر شما سیب زمینی را به مدت 2 هفته در شرایط عادی نگه دارید، جوانه میزند و ترکیب شیمیایی داخل آن از بین میرود. اما زمانی که آن را مورد پرتودهی قرار میدهیم، بدون آنکه شرایط نگهداری را خاص کنیم و در شرایط کاملا معمولی میتوان آن را تا 3-2 ماه نیز نگهداری کرد، بدون آنکه کیفیت سیبزمینی از بین برود. همچنین شرایط نگهداری ما از یک شرایط سردخانهای یا شرایط ویژهی کنترل شده به یک شرایط کاملا عادی تقلیل پیدا میکند. این امر هم برای افزایش امنیت غذایی کشور مهم است و هم برای صادرات. بسیاری از محصولات ما زمانی که صادر میشوند و به بازار مصرف میرسند، ترکیب شیمیاییشان ترکیبی است که نمیپسندند. بخشی از این امر به شرایط نگهداری ما برمیگردد و بخشی دیگر به میکروبها و ویروسهایی برمیگردد که کماکان درون مواد غذایی وجود داشته و ما آنها را از بین نبردهایم، چرا که تجهیزات از بین بردن آن را نداشتهایم. گاها ما این محصول را صادر کردهایم و مشتری آن را نپسندیده است و حتی دیپورت کرده است و ما دیگر نتوانستهایم بازار مناسبی را در این کشورها به دست بیاوریم. این امر برای ما بسیار راهبردی است و اگر قرار باشد که ما به توسعهی کشاورزی برسیم، فناوری هستهای یک الزام و نه یک انتخاب است. اگر میخواهیم که کشاورزی ما باید توسعه پیدا کند؛ حتی برای 80-70 میلیون جمعیت فعلی کشور نه 150 میلیون نفر هدف، لاجرم باید نقش فناوری هستهای را بهطور جدی لحاظ کنیم. فناوری هستهای برای شناسایی منابع آبی نیز میتواند به شدت مورد استفاده قرار گیرد. همچنین برای اینکه با آفات مبارزه کنیم، این فناوری به ما کمکهای بسیاری میکند. از طرفی برای اینکه بتوانیم در بذر نباتات تغییراتی ایجاد کنیم و بهواسطهی آن محصول بیشتری را بهدست بیاوریم، این فناوری بسیار مهم است.
به واسطهی این فناوری میتوان بذر را بهگونهای اصلاح کرد که بتوان آن را در شرایط بد آب و هوایی نیز مورد کشت قرار داد. در حال حاضر ما انواعی از گندم و پنبه را بهدست آوردهایم که در شرایط خاص، میتوانند رشد کنند و در طبس و اینگونه مناطق خشک کشت شوند. ما بهطور محدود روی این امر کار کردهایم، اما همین امر باعث شده است که محصول بیشتری را داشته باشیم. مطابق خوشبینانهترین تخمینها، میزان ضایعات کشاورزی ما 15% است. در برخی از مطالعات مرکز تحقیقات جهاد، برخی از محققان در مقالاتی این امر را تا 35% نیز برآورد کرده اند که بر اساس آن یک سوم محصولات ما از زمانی که برداشت میشوند تا زمانی که به مصرف میرسند از بین میروند. ما با فناوری کشاورزی هستهای، بهسرعت، بهسهولت و با هزینهی بسیار پایین میتوانیم این امر را بهشدت کاهش دهیم. حتی اگر ما این ضایعات را 15-10% کم کنید، عملا غذای 15-10% غذای مردم خود را تقریبا مجانی و با هزینهی بسیار کم به دست آوردهایم. همچنین اگر از طرفی بتوانیم بذر نباتات خود را اصلاح کنیم، تولید نباتات ما میتواند چندین برابر افزایش داشته باشد و ما حتی میتوانیم در شرایط بد آب و هوایی نیز محصولات خود را کشت کنیم. بنابراین اگر از این فناوری در حوزهی کشاورزی بتوان به خوبی استفاده کرد، بهرهوری کشاورزی در شرایط موجود بدون اینکه هزینهی قابل توجهی لازم باشد، میتواند 100% افزایش پیدا کند.
مضاف بر اینها، بحث آب در شرایط موجود کشور ما بحثی جدی است. ما در شرایط عادی نیز هیچ گاه کشوری پر آب نبودهایم. دنیا در حال حاضر دارد به سمت خشکسالی میرود که این امر شامل حال ما نیز شده است، به اضافهی اینکه ما مشکلات زیستمحیطی خاص خود را نیز داریم. بهعبارتی علاوه بر اینکه کشاورزی ما دارد دچار چالش میشود، مشکلات زیستمحیطی همچون پدیدهی گرد و خاک نیز دارد ایجاد میشود. چیزی که مردم میدانند این است که پدیدهی گرد و خاک یک پدیدهی برون مرزی است و به داخل کشور برنمیگردد. آنها بیابانهای عراق، اردن و بخشهایی از عربستان را در نظر میگیرند که وزش باد در آنجا این ریزگردها را ایجاد میکند. واقعیت امر این است که بخش قابل توجهی از این ریزگردها مربوط به داخل و نه خارج کشور است. شما به پیشبینی آب و هوای در رسانهی ملی دقت کنید. خیلی وقتها میگوید که در سیستان و بلوچستان یک جبههی باد وجود دارد که این امر ایجاد ریزگرد خواهد کرد و بر این اساس از فلان نقطه تا فلان نقطه از کشور ما دچار پدیدهی ریزگرد و گرد و غبار خواهیم بود و شعاع دید تا چه میزان کاهش پیدا میکند. در بسیاری از موارد این پدیده مربوط به استان سیستان و کرمان در کشور ماست و از عراق نیامده است که خوزستان و ایلام را در بر بگیرد و تا شیراز، قم و تهران بیاید. حتی در بسیار از موارد اینجانب دقت کردهام که این ریزگردهایی که تهران را در بر میگیرد، ریزگردهایی نیست که از ایلام و... آمده باشد، بلکه مربوط به همان منطقهی قم و اطراف تهران است. گاهی در بجنورد نیز پدیدهی گرد و غبار اعلام شده است. این گرد و غبار حاصل همین کویرهای خودمان است.
حال ممکن است کسی بگوید که ما این را تنفس میکنیم مگر چه میشود! گرد و غبار شن قابل تحمل است، اما اگر دریاچهی ارومیه خشک شود، حاصل آن گرد و غبار نمک خواهد بود. این گرد و غبار نمک از ارومیه تا هر نقطهای که میرسد (که میگویند تهران و فراتر از آن را نیز شامل میشود) تمام زمینها را کویری خواهد کرد. نمکی که فرو میریزد، زمینها را شور میکند و محصولات کشاورزی را از بین میبرد و ضمنا تنفس را دچار مشکل و چالش میکند. چند درصد از مردم هستند که هوایی نمکآلود را تنفس میکنند و هیچ مشکلی برای آنها پیش نمیآید!؟ بنابراین مسئلهی کم آبی در کشور مسئلهای جدی است و باید حل شود. حال برای این مشکل چه راه حلی وجود دارد. یک راه حل همان کاری است که همین الان داریم انجام میدهیم و چاههای خود را عمیقتر میکنیم. در حال حاضر ما در استفاده از آبهای زیرزمینی خود در جهان در میان کشورهای رکورددار قرار گرفتهایم و به سطح بحران رسیدهایم. بنابراین باید به طریق دیگری آب را تامین کرد. یکی از مهمترین کاربردهای فناوری هستهای در حوزهی آبشیرینکنی است. ما به سرعت میتوانیم از این فناوری برای شیرین کردن آب استفاده کرده؛ هم پدیدهی گرد و غبار و مشکلات زیستمحیطی و هم مشکلات کشاورزی خود را از بین ببریم و تولید غذا داشته باشیم.
در حال حاضر مگر کشورهایی مانند عربستان دارند چهکار میکنند!؟ حجم آبی که در برخی از کشورهای حاشیهی خلیج فارس دارد شیرین میشود گاهی به حجم رودخانههای بزرگ ما میرسد. ما باید در سطح کشور از تجهیزات آبشیرینکن در سطحی وسیع استفاده کنیم. کشورهای عربی دارند مناطق بیابانی و کویری خود را به مناطق قابل کشاورزی تبدیل میکنند. ما حداقل باید توسعهی کویر در کشور را کنترل کرده و مشکلات زیستمحیطی را که سالهای آینده بسیار تشدید خواهد شد از بین ببریم. زمانی پدیدهی گرد وغبار تنها بخشهایی از مناطق مرزی را در بر میگرفت و صورت مسئلهی ما در داخل کشور نبود. اما در حال حاضر این صورت مسئله دارد مرکز کشور از جمله تهران و حتی خراسان را نیز در بر میگیرد و دارد اقلیم ما را بهشدت نامطلوب میکند. یکی از بهترین فناوریها در حوزهی شیرین کردن آب فناوری هستهای است، ضمن اینکه ما برق هستهای را نیز که تولید میکنیم میتوانیم برای شیرین کردن آب استفاده کنیم. در حال حاضر یکی از راههای آباد کردن سواحل مکران و جنوبی ایران استفاده از راکتورهای 100 مگاواتی برق است که ما بتوانیم به کمک آنها به روش اسمز معکوس یا روشهای دیگر آب شیرین به دست بیاوریم. این صورت مسئلهی یک انتخاب نیست، بلکه کشور با یک بحران زیستمحیطی در حال حاضر روبرو شده است و در آینده این بحران به سمت یک فاجعه خواهد رفت.
در صنعت معدن نیز میتوان از این فناوری برای شناسایی فضای معدن و ظرفیتهای معدنی کشور استفاده کرد. یک حوزهی کاربرد این فناوری همان انرژی هستهای معروف است؛ یعنی استفاده از این فناوری در تولید برق هستهای به مقیاس بالا. این امر نیز برای ما یک صورت مسئلهی جدی است. ما در سالهای آینده نمیتوانیم به هر میزان که میخواهیم از ذخایر نفتی و گازی خود برای تولید برق استفاده کنیم. تأمین انرژی یکی از نقاط کلیدی برای توسعهی صنعت کشور است. صنعت کشور بدون برق اصلا نمیتواند کار کند و لازمهی صنعت، برق است. برای این امر ممکن است که راه حلهای مختلفی وجود داشته باشد. ما به اندازهی کافی برق آبی ایجاد کردهایم. اولا ما کشوری نیستیم که به لحاظ آبی وضعیت خوبی داشته باشیم، اما به هر حال ما تا حجمی که میتوانستهایم سد ساخته و از برق آبی استفاده کردهایم. ضمنا برق آبی خیلی زیاد نیست و هیچ کشوری صنعت برق صرفا مبتنی بر برق آبی ندارد. دیگر راه حل ما استفاده از گاز و ایجاد نیروگاههای سیکلترکیبی و همچنین استفاده از دیگر سوختهای فسیلی مانند نفت، مازوت و... است. در اینجا ممکن است که برخی با خود بگویند که چون ما کشوری غنی از نفت و گاز هستیم میتوانیم از آن استفاده کنیم. در صورتی که ما بخواهیم برق را از نفت و گاز تولید کنیم، اتفاقی که میافتد این است که اولا ما باید محدودیتهایی جدی را بر صادرات نفت و گاز خود ایجاد کنیم؛ یعنی بخش قابل توجهی از نفت و گازی که تولید میکنیم را مصرف کنیم و آن را تبدیل به برق کرده و به کمک آن صنعت خود را اداره کنیم. این امر برای خود یک صورت مسئله است.
ما در بهترین شرایط 8/2-7/2 میلیون بشکه صادرات نفت داشتهایم و همچنین میخواهیم به صادرکنندهی گاز تبدیل شویم. در چنین شرایطی ما مجبوریم که میزان صادرات خود را کم و کمتر کنیم. ما در حال حاضر حدود 70 هزار مگاوات برق داریم و در طول سالهای آینده (چشمانداز 1404) نیازمند آنیم که چیزی حدود 120 هزار مگاوات برق داشته باشیم. یکی از راهحلها این است که برای تولید برق از سوزاندن سوختهای فسیلی استفاده شود. اولا این امر ما را در صادرات نفت و گاز دچار چالش جدی میکند. شاید برخی بگویند که ما این هزینه را میپذیریم و نفت و گازی که ثروت ملی ماست و باید به نسلهای بعدی برسد را خارج میکنیم و با بدترین روش از آن استفاده میکنیم؛ آن را میسوزانیم، تولید گرما میکنیم و با این گرما آب را بخار میکنیم و توربین برق را میچرخانیم و یا اینکه با گاز، توربین گازی را میچرخانیم و به واسطهی سیکل ترکیبی، توربینهای بعدی را به حرکت در میآوریم و تولید برق میکنیم. با این حال پیمانهای زیستمحیطی که دنیا در سالهای آینده وضع خواهد کرد جدیتر خواهند شد و زمانی که عملیاتی شوند، در تولید 2CO محدودیت ایجاد خواهند کرد. کار حتی به حدی خواهد رسید که برخی از کشورهای دنیا روی محصولات خود بنویسند که محصولشان چقدر 2CO تولید میکند. همچنین دنیا دارد به سمتی میرود که برای تولید 2CO سهمیه بگذارد. امروزه چگونه اوپک به ما میگوید که اینقدر نفت تولید کن و روی تولید آن نیز قیمتگذاری میکند. در آینده قوانین بینالمللی ما را وادار خواهند کرد که میزان مشخصی 2CO تولید کنیم. فضای فعلی جهان اینگونه نیست که ما بگوییم که ما داریم آلایندهها را تولید میکنیم و خودمان نیز آنها را تنفس خواهیم کرد. اگر ما این آلایندهها را تولید کنیم و لایهی ازن دچار مشکل شود، این مشکل برای همهی دنیاست؛ پدیدهی گلخانهای برای همهی دنیاست؛ گرمشدن کرهی زمین برای همهی دنیاست. بنابراین دنیا ناچارا دارد به این سمت میرود که محدودیتهایی زیستمحیطی را اعمال کرده و برای تولید 2CO توسط هر کشور سهمیه قرار دهد. حال مایی که میخواهیم همهی برق خود را از نفت و گاز تولید کنیم چه باید بکنیم!؟ محققا و قهرا ما از ظرفیتهای خود عدول خواهیم کرد و نمیتوانیم روی این ظرفیتها پایدار بمانیم. در این شرایط ما باید بیاییم و این سهمیه را از کشوری که دارد برق خود را از روشهای دیگر تولید میکند بخریم. بهعبارتی مایی که نفت و گاز خود را میسوزانیم باید به واسطهی اینکه در دنیا داریم ایجاد آلودگی میکنیم خسارات بدهیم.
دیگر حوزهی تولید برق، انرژی خورشیدی یا بادی است که خیلی محدود و همچنین گران هستند. بهترین فناوری که جهان طی 3-2 دههی آینده روی آن حساب کرده و هماکنون نیز دارد از آن استفاده میکند، انرژی هستهای است. لاجرم ما باید در سبد تولید برق خود برق هستهای را نیز لحاظ کنیم. حوالی سال 1353 استنفورد طی مطالعات خود در شرایطی که حداکثر نیاز برق کشور بیشتر از 60-50 هزار مگاوات برآورد نمیشدهاست تولید 20 هزار مگاوات برق هستهای را تجویز کرد. بر این اساس وی تولید 50%-25% از برق هستهای مورد نیاز کشور ما را از طریق برق هستهای پیشبینی میکند. برای دو دهه بعد از این تجویز یعنی بین سالهای 54 الی 74 ما میبایست 20 هزار مگاوات برق هستهای میداشتیم. آن چیزی که آنها پیشبینی کرده بودند برای سال 94 یا 1404 نبود، بلکه برای حداکثر تا سال 76-75 بود. در اینجا فقط بحث راهبردی مطرح نیست، بلکه دنیا روی این امر مطالعات اقتصادی انجام داده است. دنیا مطالعه کرده است که از لحاظ اقتصادی و زیستمحیطی کشوری به نام ایران با این نیازی که به انرژی دارد، چه میزان انرژی را باید در حوزهی هستهای تولید کند. در اینجا قیمت نفت، گاز، راکتورهای هستهای، تولید و تامین سوخت آن، نیروگاههای برق آبی، گازی و.. را مشخص و بعد مطابق یکسری نرمافزار محاسبه میکنند که فلان کشور طی فلان سالها باید فلان قدر از صنعت برق هستهای برخوردار باشد و طی این سالها راکتورهای این کشور ایجاد و وارد مدار شوند تا یک فرایند اقتصادی برای یک کشور رقم بخورد. این در شرایطی است که چشمانداز ما در آینده تولید 120 هزار مگاوات برق است و 20 هزار مگاوات برق هستهای حداقل ظرفیتی است که جمهوری اسلامی باید از آن برخوردار باشد. مجددا این امر یک انتخاب نیست بلکه یک الزام است.
هیچ کس نمیتواند بگوید که ما برق هستهای نمیخواهیم و استفاده از انرژی هستهای در تولید برق نیاز ما نیست. این امر یک بحث کاملا مطالعه شده است؛ یک مطالعهی اقتصادی و فنی است که مشاور خارجی برای ما انجام داده است؛ آن هم در شرایطی که نیاز ما بسیار محدودتر از امروز بود. شاید ما 40% نیازی را که الآن داریم، آن موقع داشتیم. حدود 20 سال پیش نیز ما باید به این هدف میرسیدیم. بنابراین اگر این امر هدف امروز ماست، یک هدف چشماندازی و غیر قابل دستیابی نیست، بلکه هدفی غیر ایدهآل و برآوردهکنندهی کف نیازهاست. بنابراین ما در حوزهی برق به شدت نیازمند برق هستهای هستیم. نمیشود که صنعت کشور توسعه پیدا کند و چرخ آن بگردد بدون آنکه چرخ سانتریفوژها بچرخد و صنعت هستهای فعال شود. این امر وابسته به اینکه کدام دولت حاکم است نیز نمیباشد. هر دولتی که بیاید و هر دولتی که برود، صنعت این کشور نیاز به برق دارد و این اتفاق باید در کشور صورت بگیرد. از فناوری هستهای در بخشهای دیگری مانند صنعت نفت، شتابسنجها، سطحسنجها، شناسایی معادن و حوزههای زیرزمینی مختلف نیز استفاده میشود. در مجموع یکی از کاربردهای محدود و اندک فناوری هستهای مسائل نظامی است. هرچند که این امر به خاطر حساسیتهایی که در دنیا نسبت به آن وجود داشته است بسیار پررنگ شده است، اما امروزه تنها کاربرد فناوری هستهای نظامی نیست، بلکه بیشتر کاربرد آن بحثهای غیرنظامی است، همانند هر فناوری دیگری که کاربرد نظامی و غیر نظامی دارد، مانند بیوفناوری، نانوفناوری، فناوری فضایی و... آیا واقعا همهی کاربردهای فناوری فضایی، کاربردهای نظامی است؟! آیا امروزه ما میتوانیم سیستم مخابراتی و فناوری اطلاعات کارآمدی را بدون ماهوارهها تصور کنیم. فناوری هستهای کاربردهای بسیار وسیعی دارد و این فناوری برای ما یک انتخاب نیست بلکه یک الزام است. اگر ما خواهان پیشرفت کشور یا حتی حفظ وضع موجود هستیم ناچاریم که به نوعی نفت و گاز خود را رها کنیم و به سراغ فناوریهای دیگر بیاییم. بنابراین فناوری هستهای برای کشور یک فناوری پایه و راهبردی است، مضاف بر اینکه رسیدن به این فناوری ما را در شبکهای از فناوریهای دیگر دچار توانمندی میکند و ما را ارتقا میدهد. اینگونه نیست که ما در یک فناوری توسعهی بسیار جدی پیدا کنیم اما در فناوریهای دیگر از سطح بسیار نازلی برخوردار باشیم.
اگر ما فناوری هستهای را داشته باشیم، میتوانیم در خیلی از فناوریهای دیگر به سرعت و سهولت توسعه پیدا کنیم. بنابراین چیزی که کشور هدف قرار داده است یک چنین چشماندازی است. وقتی که مقام معظم رهبری در سخنان اخیر خود پیرامون بحث هستهای روی 20 هزار مگاوات تولید برق هستهای تأکید کردند به این معنا و منظور است که کشور حتما باید به این فناوری دسترسی داشته باشد. مسیری نیز که ما داشتیم طی میکردیم به این منظور بود. حتی در زمان طاغوت نیز کشور بر اساس برآوردهای اقتصادی خود به دنبال این امر بود و اتفاقاتی نیز افتاده بود، هرچند شرایطی که هماکنون ما داریم دنبال میکنیم با آنچه که در زمان شاه اتفاق میافتاد بسیار متفاوت است. فناوری هستهای در زمان شاه یک فناوری کاملا وابسته بود. ما آن زمان این فناوری را نداشتیم، بلکه بخشها و المانهایی از این صنعت را داشتیم. بخشی جدی از این صنعت در کشورهای خارجی با پول ما توسعه پیدا میکرد و فناوری در آنجا قرار داشت. قرار بود که فقط محصول این فناوری را به شکل محدود و در جاهای خاص به ما بدهند و کل زنجیره و چرخه به ما داده نمیشد. آن قسمتی هم که داده میشد مستشاران خارجی در ایران ایجاد و نگهداری میکردند و در اختیار داشتند. ما از هیچ کدام از آنها سر در نمیآوردیم. صنعت خودروی ما نیز همین گونه بود که در آن زمان خودروها مونتاژ میشدند. بنابراین آن زمان نیز بررسی شده بود که کشور به فناوری هستهای نیاز دارد، منتها آن موقع به شکل وابسته میخواستند این فناوری را ایجاد کنند و ما بعد از انقلاب به شکل کاملاً بومی داریم فناوری هستهای را دنبال میکنیم.
اگر ما با این نگاه به فناوری هستهای نگاه کنیم، هم ضرورت و اهمیت راهبردی آن و هم حاصل تلاشهایی که شده است را بهتر درک میکنیم. همچنین این نگاه میتواند توجیه کند که چرا برای غربیها تا این اندازه مهم و راهبردی است که ما این فناوری را در اختیار نداشته باشیم یا حتی اگر در اختیار داشته باشیم در سطح خیلی محدود و آزمایشگاهی باشد.. مانع شدن از رسیدن به این فناوری و صنعت در داخل کشور، مشکلی بسیار جدی و استراتژیک برای پیشرفت کشور است و در برخی از حوزهها مانند آب شیرینکنها و مسائل زیستمحیطی و... نرسیدن به این فناوریها زندگی روزمرهی ما را دچار مخاطره میکند. این فناوری میتواند اثر جدی و قابل توجهی روی زندگی ما داشته باشد. این امر موضوعی کلیدی است و اگر غرب موفق به محدود کردن فناوری هستهای ما شود، چنین مشکلاتی را برای ما ایجاد میکند و در مقابل اگر ما توفیق پیدا کنیم که این فناوری را در اختیار داشته باشیم میتوانیم به چنین دستاوردهایی برسیم.
مسئول جلسه: طی صحبتهای شما تا حدی به سؤالی که میخواهم در ادامه مطرح کنم پرداخته شد، اما آن را بیان میکنم تا اگر تمایل دارید بیش از این به آن بپردازید و اگر که نه به سؤالات بعدی بپردازیم. جایگاه فناوری و صنعت هستهای در اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران چیست؟ همچنین تبعات فقدان صنعت هستهای در حوزههای مختلف برای قدرت ملی ایران چه خواهد بود؟
آبنیکی: بنده فقط یک نکته را مورد تأکید قرار میدهم. علیرغم اهمیت بسیار راهبردی که این فناوری دارد، از آن در اسناد بالادستی به جز اسناد موجود در نقشهی توسعه علمی کشور که از فناوری هستهای بهعنوان یکی از فناوریهای برتر اسم برده شده است، یاد نشده است. ما حدود 15-10 سند راهبردی برای توسعهی فناوریهای مختلف داریم، از جمله برای بیوفناوری، نانوفناوری و صنعت فضایی و... اما با توجه به اهمیت کلیدی که صنعت و فناوری هستهای برای ما دارد، ما سندی راهبردی برای توسعهی فناوری هستهای در کشور نداریم. در حال حاضر که میبینید نانوفناوری توانستهاست در کشور توسعه پیدا کند و ما جزو 10 کشور مطرح در این حوزه هستیم، یک بخش جدی آن به واسطه این است که ما سند را تولید کردیم و مجموعههای مختلف و دستگاههای مختلفی که مرتبط با این فناوری هستند، آمدند و تشکیلاتی را ایجاد کردند و دائما دارند این فضا و توسعهی این فناوری را رصد میکنند. با این وجود، فناوری هستهای چون درگیر مسائل سیاسی شد، بهطور جدی به آن پرداخته نشده است.
کشمکشها، مذاکرات، تعاملات، رفتارها و فضای دیپلماتیک روی مباحث فنی سایه افکنده است و در حال حاضر ما نتوانستهایم سند توسعهی فناوری هستهای ایجاد کنیم. بنابراین علیرغم ورود ما به این عرصه به واسطهی اینکه چنین سندی وجود نداشته است، ما نتوانستهایم که از این فناوری در حوزهی کشاورزی استفاده کنیم و استفادهی ما عمدتاً محدود به یکسری کارهای آزمایشگاهی محدود شده است. در حوزهی برق ما تنها یک نیروگاه داریم. در مورد نیروگاه بعدی خود نیز داریم مجددا با روسها مذاکره میکنیم. در شناسایی معادن اورانیوم، بعد از انقلاب کار جدی صورت نگرفته است. در حوزهی آبشیرینکنها ما صرفا توانستهایم آبشیرینکن خود را در نیروگاه بوشهر فعال کنیم. در دیگر حوزهها نیز همینطور است. ما در حوزهی استریلکردن تجهیزات پزشکی هنوز ورود پیدا نکردهایم. بنابراین فناوری هستهای در ابعاد و اجزای کامل خود در سطح کشور شکل نگرفته و توسعه پیدا نکرده است. ما تنها یک توسعهی نامتوازن در حوزهی تولید سوخت و راکتورهای هستهای آن هم همراه با چالشهای خاص خود داشته ایم. بنابراین این یک نکتهی اساسی و کلیدی است که کشور یک سند راهبردی در این حوزه داشته باشد. اولا این امر بسیار مهم و استراتژیک است که ما به دنیا بفهمانیم که میخواهیم چهکار کنیم. به عبارتی زمانی که میگوییم ما به صنعت هستهای نیاز داریم، سند متناسب با آن را نیز درست کرده باشیم و متناسبا بگوییم که تا 20 سال آینده ما به این سمت و سو خواهیم رفت؛ این نیازهای ماست که شناسایی شده است و استفاده ما نیز اینهاست. ثانیا برای اثبات نیاز خود به 20 هزار مگاوات برق هستهای و غنیسازی بالای 20 درصد چنین سندی لازم است. در طول سالهای گذشته فقدان این سندها ما کشور را دچار چالش کرده است و ما فشارهای زیادی را بهخاطر چنین سندهایی تحمل کردهایم.
این سند باید هر چه سریعتر تولید شود. ما باید تکلیف خودمان را بدانیم! دستگاههای مختلف باید ظرفیتهای خود را بیاورند و در توسعهی این فناوری استفاده کنند تا اینکه ماجرای هستهای تبدیل به ماجرای آش نخورده و دهان سوخته نشود! اگر قرار باشد که از صنعت و فناوری هستهای در حوزهی کشاورزی استفاده شود، تنها سازمان انرژی اتمی نیست که باید به میدان بیاید، بلکه وزارت جهاد کشاورزی نیز باید به طور جدی، یک بخش هستهای ایجاد کند و سرمایهگذاریهای جدی را انجام دهد و کشاورزان ما نیز باید با این صنعت و فناوری آشنا شوند. بدین ترتیب همه از جمله بخش خصوصی، وزارت جهاد کشاورزی، سازمان انرژی اتمی، بخشهای تأمینکننده مالی، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی باید وارد این امر شوند. توسعهی این فناوری نیازمند این است که تمام این المانها در کنار یکدیگر جمع شوند و این امر نیز خود نیازمند این است که ما یک نقشهی راهی را برای این امر ایجاد کنیم. این امر باعث میشود که با وجود آمد و رفت دولتها، رویکرد یکسانی در این حوزه اتفاق بیفتد؛ بهعبارتی همانطور که برخی فناوریهای دیگر مانند بیوفناوری و نانوفناوری در طول 3-2 دولت کماکان دارند پیشرفت میکنند، در این رابطه نیز باید یک چنین اتفاقی بیفتد. این یک خلأ جدی هم در حوزهی سیاسی و هم حوزهی توسعهی فناوری است که در طول سالهای اخیر همچنان ادامه داشته است و چنانچه قرار باشد که ما در این فناوری توسعه پیدا کنیم، نیازمند این هستیم که این نقشهی راه را ایجاد کنیم و به این نیز اکتفا نکنیم که در دیگر اسناد ملی، اسمی از فناوری هستهای به عنوان یک فناوری راهبردی، کلیدی و مهم برده شده است. ما نباید به همین مقدار بسنده کنیم و باید برنامهی مستقلی برای توسعهی این فناوری ایجاد کنیم.
مسئول جلسه: بهعنوان آخرین سؤال در حوزهی راهبردی هر چند که به آن نیز اشاره کردید، آخرین پیشرفتهای این فناوری و صنعت در دنیا در چه حوزههایی است و چه کشورهایی در این زمینه پیشرو هستند؟ بهعلاوه این صنعت چه اثری بر قدرت ملی آن کشورها میتواند داشته باشد؟
آبنیکی: بهطور عمومی این را بدانید که همهی کشورهایی که از سطحی از پیشرفت در علم، فناوری، صنعت و اقتصاد برخوردار هستند از این فناوری استفاده میکنند. کمتر کشوری وجود دارد که بهعنوان یک کشور پیشرفته از آن اسم ببرند و صنعت هستهای قدرتمندی نداشته باشد. عرصهی استفادههای نظامی از این فناوری بحث خود را دارد و برخی از کشورهایی که از این فناوری در عرصهی نظامی دارند استفاده میکنند، کشورهای پیشرفتهای نیز نیستند، چون مراد آنها رسیدن به صنعت و فناوری هستهای بهطور کامل و استفاده از این صنعت و فناوری در پیشرفت اقتصادی و صنعتی کشورشان نبوده است. بهعنوان مثال کرهی شمالی چنین کشوری است که اساسا کشور توسعهیافتهای نیست و از این فناوری صرفا برای تولید سلاح استفاده کرده است. تمرکز پاکستان نیز بیشتر روی بحث نظامی هستهای بوده است، گرچه در حواشی توانستهاست در برخی از صنایع خود از آن استفاده کند. پاکستان هم سند هستهای و هم تلاشهای خود را اینگونه طراحی و پایهریزی کردهاست.
با این حال اگر از این کشورهای محدود و خاص بگذریم، تقریبا تمام کشورهایی که سطح قابل توجهی از پیشرفت را داشته و دارند، حتما از این فناوری و صنعت در حوزههای مختلف استفاده کردهاند. همانطور که پیش از این عرض کردم، استفاده از این فناوری اساسا یک انتخاب نیست، مثلا استفاده از فناوری هستهای در حوزهی پزشکی برای کسی انتخاب نیست. هر جای دنیا هر کس بخواهد پزشکی پیشرفته داشته باشد، حتما لازم دارد که از این فناوری استفاده کند. هر کشوری که بخواهد کشاورزی مناسبی داشته باشد و امنیتی غذایی خود را تأمین کند، حتما باید بتواند از این سیستم استفاده کند. در حوزهی انرژی نیز کشورهای اطراف ما مانند کشور ترکیه مدتهاست که با روسیه وارد مذاکره شدهاند تا روسیه ظرفیت تولید 15 هزار مگاوات برق هستهای را در این کشور ایجاد کند و تحت یک شرایط مشخص تا مدتی روسیه این نیروگاهها را اداره کرده و بعد از آن، ادارهی امور را به ترکیه واگذار نماید. همچنین کشورهایی مانند امارات، عربستان و مصر دارند با جاهای مختلف مذاکره میکنند تا بتوانند در کشورشان راکتور هستهای داشته باشند و از این فناوری برای تولید انرژی در کشورشان استفاده کنند. تقریبا تمام کشورهایی که در دنیا به دنبال پیشرفت و توسعه هستند بهدنبال رسیدن به این فناوری هستند. اگر شما میبینید که این کشورها چنین فناوری را در اختیار ندارند، به این دلیل است که رسیدن به این فناوری کار سختی است و به راحتی نمیتوانند این فناوری را به دست بیاورند. شاید 2-1 دهه است که دارند مذاکره میکنند تا بتوانند یک سطحی از فناوری را به دست بیاورند یا حتی چند تا راکتور در کشورشان ایجاد کنند.
بنابراین اینگونه نیست که آنها نخواهند این فناوری را در اختیار داشته باشند، بلکه نمیتوانند این فناوری را در اختیار داشته باشند. ترکها مدتهاست که دارند با روسها مذاکره میکنند. کشوری مانند امارات مدتهاست که دارد با کرهی جنوبی مذاکره میکند و اقداماتی را در این حوزه دنبال مینماید. عراق کشوری بود که روی این فناوری کار کرد اما طی بمبارانی که اسرائیلیها انجام دادند و حملات بعدی آمریکاییها، این فناوری از این کشور گرفته شد. مثال دیگر کشور لیبی است. لیبی تا چه اندازه پیشرفته است و از چه سطحی از پیشرفت برخوردار است!؟ این کشور نیز بهدنبال استفاده از این فناوری بودهاست. حال ممکن است که برخی بهدنبال استفادههای نظامی و ایجاد قدرت راهبردی در این حوزه باشند، اما غالب امر اینگونه نیست. همهی کشورهایی که بهدنبال پیشرفت هستند به دنبال این فناوری نیز هستند و ما نمیتوانیم بگوییم که تقاضا برای پیشرفت در این فناوری منحصر به یکسری از کشورهای خاص است، هرچند که دسترسی و دستیابی به این فناوری تنها در اختیار کشورهایی خاص است و آنها نیز این را بهسایرین نمیدهند و کشورهایی نیز که توانستهاند به این فناوری دست بیابند باز آن هم به شکل وابسته بوده است.
اگر امارات به دنبال این است که این فناوری را به دست بیاورد باید با کرهی جنوبی وارد معامله شود. حتی اگر کشور چین بخواهد یک سطحی از پیشرفت را در راکتورهای هستهای و راکتورهای نسل چندم به دست بیاورد باید برود و با فرانسه شروع به کار کند و این فناوری را از آنها بگیرد. اهمیت کاری که ما کردیم این بود که ما بهطور کاملاً مستقل و بومی توانستیم این فناوری را در اختیار بگیریم و متکی به توان داخلی خود هستیم. در دنیا محدودیتهای ویژهای برای همهی کشوری دنیا از جمله ما در حوزهی فناوری هستهای وجود دارد. بهعلاوه برای خرید هر فناوری پیشرفته و برتری که دادن آن به اکثر کشورها مشکلی ندارد، برای ما محدودیت وجود دارد. فناوری هستهای که ما اکنون در اختیار داریم، یک فناوری کاملا بومی است و اگر امروز ما میگوییم ماشین سانتریفوژ داریم، تنها تعداد معدودی قطعات و نقشههای آن را که بعضا ناقص و معیوب بودهاند وارد کردهایم. با این حال ما این فناوری را بهطور کامل در اختیار داریم. ما میتوانیم که در طول سال دههاهزار ماشین سانتریفوژ با توان غنیسازی مشخص بسازیم. ما همچنین میتوانیم به هر تعداد سایت غنیسازی ایجاد کنیم. راکتور آب سنگین ما راکتوری است که خودمان ساختهایم و تا سال 92 بیش از 80 درصد پیشرفت داشته است. کارخانهی آب سنگین ما سالانه دارد 20 تن آب سنگین تولید میکند. این امر یک کار استراتژیک در دنیا است. قرار بود که ما راکتور دارخوین را خودمان ایجاد کنیم (با توان 360 مگاوات برق) که بخش اول مراحل طراحی آن طی شد، اما با تحریمها و... متوقف شد. ما کل چرخهی سوخت را در اختیار داریم؛ از مرحلهی شناسایی و استحصال معادن اورانیوم، تولید کیک زرد و غنیسازی گرفته تا تولید صفحات و میلههای سوخت. همچنین ما سوخت خود را در راکتور تهران داریم استفاده میکنیم و برای سوخت 5/3 درصد بوشهر نیز در حال طی فرایند ساخت بودیم. بنابراین ما این زنجیره را بهطور کامل در اختیار داریم و این چیزی نیست که تاکنون هیچ کشوری در دنیا از آن برخوردار بوده باشد.
بهعبارتی هر کشوری اگر هم داشته است و توانسته به آن دسترسی داشته باشد، از بیرون گرفته است و آن هم بهصورت محدود. پاکستان تنها توانسته است بهخاطر جذابیتهایی که در رقابت با هند وجود داشته است در حوزهی نظامی کار محدودی انجام دهد. شما حتی اگر رژیم اشغالگر قدس را در نظر بگیرید، میبینید که سالهای سال هم هزینههایشان را برایشان پرداخت کردهاند و هم تکنولوژی را بدون هیچگونه محدودیتی در اختیار آنها قرار دادهاند. ما تنها کشوری هستیم که توانستهایم این فناوری را بهطور کامل به دست بیاوریم. در حال حاضر کشورهای در حال توسعه درصدد دستیابی به این فناوری هستند و اگر هم به دست نیاوردهاند به این دلیل است که موفق نشدهاند یا ظرفیت و توان آن را ندارند. همچنین تلاشهای شکستخوردهی بسیاری در دنیا در این زمینه وجود دارد که برخی توانستهاند چند سانتریفوژ یا نقشه را با هزار زحمت به دست بیاورند اما در نهایت به هیچ چیز نرسیدهاند و تلاششان از بین رفته است. ما کشوری هستیم که با دسترسی بسیار بسیار محدودی که به چند قطعهی سانتریفوژ و قطعات آن داشتهایم توانستهایم به این سطح از فناوری دست پیدا کنیم. این فناوری بسیار کلیدی و راهبردی است. در رابطه با بحثهایی که پیرامون هزینه و فایدهی فناوری هستهای میشود نباید محصول را در نظر گرفت، بلکه باید دید که کل این چرخه را به چه قیمتی میفروشند؛ آن هم نه به ما، بلکه کشوری مانند ترکیه یا حتی کشورهای غیر اسلامی! حتی آیا قابل قبول است که یک کشور پیشرفته، کشور دیگری را به این سطح از توان و فناوری بومی برساند؟! بنابراین تحلیلهایی را که در حوزهی اقتصادیبودن مطرح میشود میتوان از این منظر مورد بحث قرار داد. اما روی هم رفته هیچ کشوری بحث فناوری هستهای را نادیده نگرفته است و ما هیچ کشور پیشرفتهای را نداریم که این فناوری را به وفور در اختیار نداشته باشد و نخواسته باشد که در همهی حوزهها از آن استفاده کند.
منبع: اندیشکده تبیین