موگرینی زمانی که در مسند وزارت امور خارجه ایتالیا حضور داشت، از اصلی ترین طرفداران حل و فصل پرونده هسته ای ایران محسوب می شد. دیدار وزیر امور خارجه کشورمان با وی در آستانه مذاکرات آذرماه سال ۱۳۹۲ ـ مذاکراتی که منجر به امضای توافقنامه موقت ژنو شد ـ با هدف اعلام حمایت موگرینی از مذاکرات هسته ای با ایران صورت گرفت.
زمانی که موگرینی در سمت مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا جایگزین کاترین اشتون شد، وظیفه مهم تنظیم و هماهنگی میان مواضع اعضای ۱+۵ در مذاکرات هسته ای با ایران بر عهده وی گذاشته شد. سوال اصلی اما اینجاست که آیا موگرینی توانسته وظیفه خود را به درستی انجام دهد؟
پاسخ این سوال طبیعتا مثبت نیست. در جریان دخالت آشکار کنگره آمریکا در خصوص نظارت رسمی بر توافق نهایی با ایران، موگرینی کمترین واکنشی نسبت به این اقدام مداخله جویانه نشان نداد. همچنین در قبال مواردی که طرف آمریکایی با ارائه فکت شیت های کاذب مدعی آن شده بود، شاهد واکنش با تاخیر و مبهم مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بودیم.
آنچه مسلم است اینکه بخش مهمی از وظیفه اصلی موگرینی تازه آغاز شده است. بازی دوگانه، پارادوکسیکال و مبهم موگرینی در زمان حساس پیش رو و حتی پس از اجرای توافق هسته ای احتمالی عواقب و تبعات خوبی به سود وی و اعضای ۱+۵ نخواهد داشت.
در این باره لازم است موگرینی میان «سخنگویی اعضای ۱+۵» و «تنظیم مواضع اعضای ۱+۵» گزینه دوم را انتخاب کند. مقابله با زیاده خواهی برخی اعضای ۱+۵ در مرحله امضا و اجرای توافق نهایی، مخصوصا ایالات متحده آمریکا حداقل وظیفه ای است که فدریکا موگرینی باید نسبت به انجام آن اقدام کند.
حال باید دید که آیا در جریان سفر موگرینی به تهران این موضوع به خوبی از سوی مسئولین سیاست خارجی کشورمان به وی تفهیم خواهد شد؟ آیا مسئول هماهنگ کننده و رهبر ارکستر سمفونیک اعضای ۱+۵ ساز خود را یک بار برای همیشه در تهران کوک خواهد کرد؟