به گزارش مشرق، بهاالدين محمد بن عزالدين حسين حارثي همداني عاملي جبعي، معروف به شيخ بهايي، حكيم و فقيه و عارف و منجم و رياضيدان و شاعر و اديب و مورخ بزرگ، در سال 953 ه.ق در خاندانی صاحب علم و دانش، متولد شد.
شیخ بهایی در پایان روزگار کودکی، همراه خانواده راهی ایران شد. در دوران جوانی و به پیشنهاد پدر، با خاندانی شناختهشده، آشنا و عالم وصلت کرد. همسر شیخ، دختر شیخ علی منشار عاملی است؛ مردی که به دعوت و تشویق او بود که به ایران آمد و ساکن شد. (1)
شیخ علی منشار، بعد از وفات محقق ثانی، شیخالاسلام اصفهان بود و وکالت در حلالیات اصفهان، بهوسیله شاه، به او تفویض گشت و در تنظیم معاملات دینی و دنیوی کوشا بود. (2)
همسر شیخ بهایی، تنها فرزند این عالم بزرگ بود و دختری فرهیخته و دانشمند که از زنان فقیه و محدث آن دوران بهشمار میرفت. او در زمانهای که نه تنها زنان، که حتی مردان نیز بهرهای از سواد نداشتند، به تدریس در محافل زنانه میپرداخت. (3) زنی که متأسفانه، علیرغم جایگاه ویژه علمی و دینی، نامی از او در کتب تاریخی و اعلام وجود ندارد.
پس از رحلت شیخ علی منشار، شیخالاسلام اصفهان، نه تنها کتابخانه 4هزار جلدی او به تنها دخترش رسید و او وارث ثروت عظیم علمی پدر شد (4)، که شیخ بهایی نیز میراثدار سمت او شده و به عنوان شیخالاسلام اصفهان انتخاب شد.
بر اساس استدلالات تاریخی، اینکه شیخ بهایی مدت زیادی از حیات خود را در سفر بوده، به معنای آنست که فرزندی نداشته است؛ از طرف دیگر در نقلهای تاریخی نامی از فرزندان ایشان به میان نیامده است (5)، اما برخی از اقوال نیز بر این قولاند که شیخ، تنها یک دختر داشته است. (6)
با این حال آنچه موجب تأسف است آنست که توضیحات دقیقی از خانواده شیخ بهایی، به عنوان شیخالاسلام و فقه و محدث بزرگ شیعی در دست نیست؛ دانشمندی که خدمات فراوانی به عمران، فقاهت، آبادانی، ریاضیات و... این سرزمین کرده است و نامش ماندگار شده است، ولی اثری از فعالیتهای همسرش، جز سرفصلهایی، به دست ما نرسیده است.
پی نوشت ها:
1- محسن امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۶۹.
2- عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج4، ص 267.
3- ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج4، ص 225/ اعیان الشیعه، ج 8، ص 369/ ریاض العلماء، ج 4، ص 266.
4- حسین بن محمدتقی نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۳۱ـ۲۳۲.
5- اعیان الشیعه، ج۹، ص۲۴۲.
6- ریاض العلماء، ج۵، ص۹۴.
منبع: مهرخانه
شیخ بهایی در پایان روزگار کودکی، همراه خانواده راهی ایران شد. در دوران جوانی و به پیشنهاد پدر، با خاندانی شناختهشده، آشنا و عالم وصلت کرد. همسر شیخ، دختر شیخ علی منشار عاملی است؛ مردی که به دعوت و تشویق او بود که به ایران آمد و ساکن شد. (1)
شیخ علی منشار، بعد از وفات محقق ثانی، شیخالاسلام اصفهان بود و وکالت در حلالیات اصفهان، بهوسیله شاه، به او تفویض گشت و در تنظیم معاملات دینی و دنیوی کوشا بود. (2)
همسر شیخ بهایی، تنها فرزند این عالم بزرگ بود و دختری فرهیخته و دانشمند که از زنان فقیه و محدث آن دوران بهشمار میرفت. او در زمانهای که نه تنها زنان، که حتی مردان نیز بهرهای از سواد نداشتند، به تدریس در محافل زنانه میپرداخت. (3) زنی که متأسفانه، علیرغم جایگاه ویژه علمی و دینی، نامی از او در کتب تاریخی و اعلام وجود ندارد.
پس از رحلت شیخ علی منشار، شیخالاسلام اصفهان، نه تنها کتابخانه 4هزار جلدی او به تنها دخترش رسید و او وارث ثروت عظیم علمی پدر شد (4)، که شیخ بهایی نیز میراثدار سمت او شده و به عنوان شیخالاسلام اصفهان انتخاب شد.
بر اساس استدلالات تاریخی، اینکه شیخ بهایی مدت زیادی از حیات خود را در سفر بوده، به معنای آنست که فرزندی نداشته است؛ از طرف دیگر در نقلهای تاریخی نامی از فرزندان ایشان به میان نیامده است (5)، اما برخی از اقوال نیز بر این قولاند که شیخ، تنها یک دختر داشته است. (6)
با این حال آنچه موجب تأسف است آنست که توضیحات دقیقی از خانواده شیخ بهایی، به عنوان شیخالاسلام و فقه و محدث بزرگ شیعی در دست نیست؛ دانشمندی که خدمات فراوانی به عمران، فقاهت، آبادانی، ریاضیات و... این سرزمین کرده است و نامش ماندگار شده است، ولی اثری از فعالیتهای همسرش، جز سرفصلهایی، به دست ما نرسیده است.
پی نوشت ها:
1- محسن امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۶۹.
2- عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج4، ص 267.
3- ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج4، ص 225/ اعیان الشیعه، ج 8، ص 369/ ریاض العلماء، ج 4، ص 266.
4- حسین بن محمدتقی نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۳۱ـ۲۳۲.
5- اعیان الشیعه، ج۹، ص۲۴۲.
6- ریاض العلماء، ج۵، ص۹۴.
منبع: مهرخانه