به گزارش مشرق، نشریه نیویورکتایمز در گزارشی با بررسی مناظره شب گذشته نامزدهای پیشروی حزب جمهوریخواه برای ورود به رقابتهای ریاست جمهوری این کشور نوشت: پیروزی در اولین مناظره به معنای داشتن بهترین دنبالکنندهگان اینترنتی یا برخورداری از بزرگترین حجم تشویق و تمجید نیست.
برای نامزدهای اصلی، این مناظره به معنای یک مزایده برای نخبگن حزبی، حامیان مالی و در مرحله بعد رأیدهندگان است. هدف، دادن وعده به جمعیت حاضر یا صعود در نظرسنجیها نیست، بلکه کسب اطمینان دوباره - برای تأیید تواناییهای آنها برای پیروزی در انتخابات و برآمدن از پسِ (اجرای وظایف) ریاست جمهوری است. برای نامزدهایی که کمتر جدی بوده و یا شهرت کمتری دارند، این مناظره یک فرصت برای ارائه خود بود - تا نخبگان حزبی نیز آنها را در نظر گرفته یا رأیدهندگان را در پشت سر خود جمع کنند.
اینکه چه کاری انجام میدهند بیش از اینکه به نحوه اجرایشان در مناظره مربوط باشد تا حد زیادی به این موضوع وابسته است که رسانههای خبری آنها را چگونه پوشش میدهند.
از این منظر، برندگان و بازندگان مناظره میتوانند خیلی متفاوت از آنچه در توئیتر به نظر میآیند باشند. نامزدی که توجه چندانی را جلب نکرده باشد میتواند یک برنده باشد؛ در مقابل نامزدی ممکن است که بیشترین توجه را جلب کرده باشد، اما از حمایت نخبگان (حزبی) که تعیینکننده برنده نهایی هستند، برخوردار نباشد.
براساس آنچه که به ذهن میرسد، احتمالا بیشتر کارشناسان این نتیجهگیری را خواهند کرد که جب بوش در مناظره خوب ظاهر نشده است، مهم نیست که دیگران چگونه به آن بنگرند. آیا وی خطای بزرگی را انجام داده است؟ خیر، وی حتی به صورت مکرر خوب ظاهر شده است و احتمالا با پیش رفتن مناظرهها جایگاه وی با سرعت بیشتری رشد کند.
بوش از بسیاری از دیگر نامزدهای جمهوریخواه کمتر محافظهکار است. اگر وی نتواند نشان دهد که در انتخابات عمومی میتواند یک کاندیدای قدرتمند باشد، و اگر گزینههای جایگزین یکسان و یا بهتری وجود داشته باشد، سخت بتوان تصور کرد که حزب جمهوریخواهِ محافطهکار نهایتا در پشت سر وی جمع شده و متحد شود.
موارد متعددی از گزینههای جایگزین برابر یا بهتر و محافظهکارتر وجود دارد. تمامی سه رقیب دیگر وی - اسکات والکر، مارکو روبیو و جان کاسیش - اجرای خوبی داشتهاند.
روبیو، سناتور منتخب از فلوریدا، میتواند یک گزینه خوب از بین کسانی باشد که میتوانند به عنوان یک مناظرهگر خوب در نظر گرفته شود. اما بوش که در مناظره ضعیفتر بود احتمالا مانند هرکسی دیگری، روبیو را منتفع میکند و اگر بوش بتواند پرسشهایی را در مورد اینکه چرا وی میتواند یک نامزد عالی برای انتخابات ریاست جمهوری باشد ارائه کند، روبیو میتواند علاوه بر آنها چند دلیل دیگر را نیز ذکر کند که وی هم میتواند یک گزینه خوب باشد.
با وجود اینکه تنها زمان کمی از مناظره گذشته است، این امکان مهیا نیست که تشخیص داد که آیا رسانهها وی را به صورت یک برنده اصلی در نظر گرفتهاند و در نتیجه توجه کافی برای یک رشد بزرگ در نظرسنجیها را کسب کرده باشد. اما حتی اگر اینگونه نباشد، وی جایگاه خود را در بین رأیدهندگان و نخبگان حزبی محافظهکار ارتقا داده است.
در این مناظره، والکر از این نظر که بازنده نبوده است، برنده شد. وی طی این مذاکره زمان کافی برای تأکید بر مبارزهاش بر اتحادیههای معترض در ایالت ویکسکانسین نداشت. اما وی توانست بسیاری از پرسشهای مطرح شده در مقابل وی همچون موضوع سقط جنین؛ آنچه مرتبط با دولتهای عرب است؛ آنچه پس از پایان دادن به توافق هستهای ایران انجام میدهد؛ روابط نژادی و سابقه اشتغالش را به خوبی پاسخ دهد.
توانایی پاسخگویی به سؤالات دشوار یک موضوع مهم برای والکر بود و او به سختی توانست از پس آن بر بیاید. وی احتمالا نتوانست به صورت کامل این نگرانیها را رفع کند اما این امر نهایتا به عقبگرد وی منجر نشد.
کاسیش نیز توانست موقعیت خود را بهبود بخشد. وی در ابتدا به صورت یک نامزد گمنام از اوهایو جایی که فرماندار این ایالت است، وارد این رقابتها شد. اما وی از حمایت مخاطبان برخوردار بود و توانست با زبردستی از پس پرسشهای دشوار بر بیاید. هرچند پاسخهای وی شاید در بین بسیاری از جمهوریخواهان بازتاب خوبی نداشته باشد اما در ایالت نیوهمپشایر، جایی که نیازمند پیروزی بر جب بوش است، انعکاس خوبی خواهد داشت.
این دونالد ترامپ بود که ضعیفترین اجرا را طی مناظره داشت. اما این پایان رشد وی نیست. وی در مقابل پرسشهای مشخصا مطرح شده برای خود پاسخهایی رضایت بخش نداشت و با رویکرد منفی حضار مواجه شد و پوشش رسانهای چندانی دریافت نکرد. جدای از موضوع پوشش رسانهای، میتوان گفت که موقعیت وی تضعیف شد.
دیگر افراد حاضر در این مناظره - تد کروز، رند پال، بن کارسون، کریس کریستی و مایک هاکابی - احتمالا موقعیت خود را بهبود نبخشیدند. تعداد کمی از آنها مرتکب اشتباهاتی شدند. همگی لحظههایی عالی را پشت سر گذاشتند. خاصه کارسون در مورد روابط نژادی و کروز در مورد داعش. بسیاری از این لحظات برای افزایش اعتبار آنها در بین حامیان طبیعیشان کافی است. اما این شک وجود دارد که اجرای آنها به آن اندازه کافی باشد که موجب جلب توجه رسانهها شده و یا آن مقدار انرژی را کسب کنند تا بتوانند از میانه ردهبندی به بالای آن صعود کنند.
برای نامزدهای اصلی، این مناظره به معنای یک مزایده برای نخبگن حزبی، حامیان مالی و در مرحله بعد رأیدهندگان است. هدف، دادن وعده به جمعیت حاضر یا صعود در نظرسنجیها نیست، بلکه کسب اطمینان دوباره - برای تأیید تواناییهای آنها برای پیروزی در انتخابات و برآمدن از پسِ (اجرای وظایف) ریاست جمهوری است. برای نامزدهایی که کمتر جدی بوده و یا شهرت کمتری دارند، این مناظره یک فرصت برای ارائه خود بود - تا نخبگان حزبی نیز آنها را در نظر گرفته یا رأیدهندگان را در پشت سر خود جمع کنند.
اینکه چه کاری انجام میدهند بیش از اینکه به نحوه اجرایشان در مناظره مربوط باشد تا حد زیادی به این موضوع وابسته است که رسانههای خبری آنها را چگونه پوشش میدهند.
از این منظر، برندگان و بازندگان مناظره میتوانند خیلی متفاوت از آنچه در توئیتر به نظر میآیند باشند. نامزدی که توجه چندانی را جلب نکرده باشد میتواند یک برنده باشد؛ در مقابل نامزدی ممکن است که بیشترین توجه را جلب کرده باشد، اما از حمایت نخبگان (حزبی) که تعیینکننده برنده نهایی هستند، برخوردار نباشد.
براساس آنچه که به ذهن میرسد، احتمالا بیشتر کارشناسان این نتیجهگیری را خواهند کرد که جب بوش در مناظره خوب ظاهر نشده است، مهم نیست که دیگران چگونه به آن بنگرند. آیا وی خطای بزرگی را انجام داده است؟ خیر، وی حتی به صورت مکرر خوب ظاهر شده است و احتمالا با پیش رفتن مناظرهها جایگاه وی با سرعت بیشتری رشد کند.
بوش از بسیاری از دیگر نامزدهای جمهوریخواه کمتر محافظهکار است. اگر وی نتواند نشان دهد که در انتخابات عمومی میتواند یک کاندیدای قدرتمند باشد، و اگر گزینههای جایگزین یکسان و یا بهتری وجود داشته باشد، سخت بتوان تصور کرد که حزب جمهوریخواهِ محافطهکار نهایتا در پشت سر وی جمع شده و متحد شود.
موارد متعددی از گزینههای جایگزین برابر یا بهتر و محافظهکارتر وجود دارد. تمامی سه رقیب دیگر وی - اسکات والکر، مارکو روبیو و جان کاسیش - اجرای خوبی داشتهاند.
روبیو، سناتور منتخب از فلوریدا، میتواند یک گزینه خوب از بین کسانی باشد که میتوانند به عنوان یک مناظرهگر خوب در نظر گرفته شود. اما بوش که در مناظره ضعیفتر بود احتمالا مانند هرکسی دیگری، روبیو را منتفع میکند و اگر بوش بتواند پرسشهایی را در مورد اینکه چرا وی میتواند یک نامزد عالی برای انتخابات ریاست جمهوری باشد ارائه کند، روبیو میتواند علاوه بر آنها چند دلیل دیگر را نیز ذکر کند که وی هم میتواند یک گزینه خوب باشد.
با وجود اینکه تنها زمان کمی از مناظره گذشته است، این امکان مهیا نیست که تشخیص داد که آیا رسانهها وی را به صورت یک برنده اصلی در نظر گرفتهاند و در نتیجه توجه کافی برای یک رشد بزرگ در نظرسنجیها را کسب کرده باشد. اما حتی اگر اینگونه نباشد، وی جایگاه خود را در بین رأیدهندگان و نخبگان حزبی محافظهکار ارتقا داده است.
در این مناظره، والکر از این نظر که بازنده نبوده است، برنده شد. وی طی این مذاکره زمان کافی برای تأکید بر مبارزهاش بر اتحادیههای معترض در ایالت ویکسکانسین نداشت. اما وی توانست بسیاری از پرسشهای مطرح شده در مقابل وی همچون موضوع سقط جنین؛ آنچه مرتبط با دولتهای عرب است؛ آنچه پس از پایان دادن به توافق هستهای ایران انجام میدهد؛ روابط نژادی و سابقه اشتغالش را به خوبی پاسخ دهد.
توانایی پاسخگویی به سؤالات دشوار یک موضوع مهم برای والکر بود و او به سختی توانست از پس آن بر بیاید. وی احتمالا نتوانست به صورت کامل این نگرانیها را رفع کند اما این امر نهایتا به عقبگرد وی منجر نشد.
کاسیش نیز توانست موقعیت خود را بهبود بخشد. وی در ابتدا به صورت یک نامزد گمنام از اوهایو جایی که فرماندار این ایالت است، وارد این رقابتها شد. اما وی از حمایت مخاطبان برخوردار بود و توانست با زبردستی از پس پرسشهای دشوار بر بیاید. هرچند پاسخهای وی شاید در بین بسیاری از جمهوریخواهان بازتاب خوبی نداشته باشد اما در ایالت نیوهمپشایر، جایی که نیازمند پیروزی بر جب بوش است، انعکاس خوبی خواهد داشت.
این دونالد ترامپ بود که ضعیفترین اجرا را طی مناظره داشت. اما این پایان رشد وی نیست. وی در مقابل پرسشهای مشخصا مطرح شده برای خود پاسخهایی رضایت بخش نداشت و با رویکرد منفی حضار مواجه شد و پوشش رسانهای چندانی دریافت نکرد. جدای از موضوع پوشش رسانهای، میتوان گفت که موقعیت وی تضعیف شد.
دیگر افراد حاضر در این مناظره - تد کروز، رند پال، بن کارسون، کریس کریستی و مایک هاکابی - احتمالا موقعیت خود را بهبود نبخشیدند. تعداد کمی از آنها مرتکب اشتباهاتی شدند. همگی لحظههایی عالی را پشت سر گذاشتند. خاصه کارسون در مورد روابط نژادی و کروز در مورد داعش. بسیاری از این لحظات برای افزایش اعتبار آنها در بین حامیان طبیعیشان کافی است. اما این شک وجود دارد که اجرای آنها به آن اندازه کافی باشد که موجب جلب توجه رسانهها شده و یا آن مقدار انرژی را کسب کنند تا بتوانند از میانه ردهبندی به بالای آن صعود کنند.