به گزارش مشرق، گروه «دولت اسلامی» یا داعش بیش از هر چیز گروهی شبهنظامی است. با اینحال، گفتمان این گروه همواره بر مؤلفههای ایدئولوژیک سلفگرایانه استوار بوده است. این نوشتار بر آن نیست تا به بسط نظریات فکری داعش بپردازد، بلکه تلاش میکند تا سیری از «هیئتهای شرعی» این گروه که بهنوعی بازوی «مشروعیتبخشی» در ساختار سازمانی آن به شمار میرود، ارائه دهد.
در یک نگاه کلی میتوان فعالیت «هیئتهای شرعی» داعش را در سه دوره تاریخی مورد بررسی قرار داد:
1) هیئتهای شرعی القاعده عراق
2) هیئتهای شرعی پس از اعلان خلافت داعش
3) هیئتهای شرعی در رقابت با القاعده
الف) در یک بازگشت تاریخی، ریشههای تشکیل «هیئتهای شرعی» در عراق را باید در دوره زعامت «ابومصعب زرقاوی» بر جماعت «التوحید و الجهاد» جستجو کرد. جایی که «ابو انس الشامیِ» فلسطینیتبار در سال 2003 بهعنوان مسئول شرعی جماعت، «هیئتهای شرعی» را بهعنوان پایه و اساس ساختار القاعده عراق بنا نهاد. ابو انس با آنکه در فتاوای خود رویه بسیار تندی داشت با اینحال آموزههایش بهشدت موردتوجه جامعه سلفی عراق و کویت قرار گرفت. وی که پیش از این سابقه فعالیت در بوسنی و هرزگوین را نیز داشت در تشکیل این هیئتها نقش بارزی ایفا کرد.
«هیئتهای شرعی» بهنوعی بهعنوان مغز متفکر گروه برای پاسخ دادن به شبهات شرعی و بهمنظور تبلیغ و گسترش عقاید و افکار این گروه ایفای نقش میکرده است. این هیئتها حتی بعدها نشریهای با نام «ذروة السنام» منتشر کرد که به بررسی احکام شرعی، اعتقادات و مسائل مختلف مربوط به این گروه میپرداخت.
علاوه بر این «هیئات شرعی» وظیفه ارشادات دینی و برگزاری دورههای آموزشی عقیدتی را نیز بر عهده داشتند. بر این اساس، رسالت اصلی این هیئات، رسالتی عقیدتی و تبلیغی با اسلوبی تکفیری و در چارچوبی کاملاً فارغ از دنیای سیاست بود.
از آنجا که گروههای «سلفی جهادی» عراق بیش از پیش نیازمند کسب مشروعیت شرعی در فعالیتهای خود پس از حمله آمریکا به این کشور بودند شاهد آن بودیم که داعیان و نظریهپردازان بارز جریان «سلفی جهادی» از نقاط مختلف به القاعده عراق پیوستند. این گروهها بهتدریج پایههای اصلی تشکیل «مجلس شورای مجاهدین» در عراق را بنیان نهادند.
نسل اول «هیئتهای شرعی» در تکوین و تثبیت گروههای «سلفی جهادی» عراق و برخی گروههای اخوانی سلفی «ضد شیعی» نقشی مهم و سرنوشتساز داشتند. با این حال اما «هیئات شرعی» همواره اندیشه تشکیل «خلافت اسلامیِ» مدنظر خود را بهویژه طی سالهای 2006 تا 2014 بهشدت بسط و گسترش دادند.
ابوبکر بغدادی رهبر خودخوانده داعش در آن دوره فعالیت خود را وقتی که با تأسیس گروه «جیش أهل السنة و الجماعة» در سامرا و بغداد آغاز کرد از همان برهه متولی هیئت شرعی جماعت بود. بعد از گذشت یک هفته از تأسیس این جماعت نیز با زرقاوی بیعت کرد و به مجلس شورای مجاهدین پیوست. وی سپس خیلی سریع بهعنوان یک عضو مجلس شورا به «هیئت شرعی» مجلس رفت.
ب) با آغاز ناآرامیها در عراق و سوریه این هیئتها بیش از بیش رویکردی سیاسی یافته و تحت تأثیر زعامت ابوبکر بغدادی قرار گرفتند. تقریباً از ژوئن 2013 بود که «هیئت های شرعی» داعش درگیر تنشی جدی با جبهه النصرة و دیگر گروههای سلفی در سوریه شدند. از این رو در این برهه شاهد مناظرات و مناقشههای شدیداللحن رهبران این گروه و جریانهای رقیب بودهایم. وظیفهای که این بار برای این گروهها تعریف شد این بود که به دفاع از شخصیت «بغدادی» بهعنوان یک زعیم برای گروهی پیشرو در میان «گروههای جهادی» بپردازند. فرآیند مشروعیت بخشی این بار برخلاف گذشته بر روی یک گروه خاص یعنی «دولت اسلامی عراق و شام» و مشخصاً شخص بغدادی مبتنی بر دو عنصر فقهی «سمع و طاعة» و «بیعت» متمرکز بود.
تصرف بخش قابلتوجهی از شهرهای عراق و سوریه بهخصوص شهر موصل و رفتار خشونتآمیز و جنایتکارانه اعضای این گروه در برخورد با مخالفان و شهروندان عراقی، انتقادها از سوی جامعه اهل سنت این کشور علیه داعش را بهشدت برانگیخت. گرچه این انتقادها هیئتهای شرعی را در مقابل سؤالات جدی قرار داد اما به نظر میرسد آنها هیچگاه درصدد پاسخ جدی به انتقادات علمای اهل سنت برنیامدند.
موج دوم «هیئتهای شرعی» را باید ژوئیه 2014 یعنی زمان اعلان خلافت خودخوانده ابوبکر بغدادی و اقدام متهورانه وی در معرفی خود بهعنوان خلیفه و درخواست عمومی از مسلمانان برای بیعت دانست. نظریه «خلافت» بیش از همه با عنصر فقهی بیعت گره خورده است. از این حیث، هیئتهای شرعی از این پس وظیفه سنگینی را در راستای «مشروعیت بخشی» بر عهده داشتند.
ساختار سازمانی گروه جدید موسوم به «دولت اسلامی» بر پایههای فقهی شرعی استوار بود. نفس حضور خلیفه در رأس گروه، خواهناخواه شروط فقهی «خلافت» بهمثابه «ولی امر» همچون «علم شرعی» و «نسب قریشی» و «سلامت حواس» را در پی داشت. بر این اساس، بغدادی بهعنوان یک زعیم دینی و سیاسی بر پایه آموزههای سلفگرایانه و فقه احکام السلطانیة از «حق الطاعة» برخوردار میشد. امری که تنها پس از انتخاب وی از سوی مجلس شورا و اهل «حل و عقد» صورتی شرعی به خود مییافت.
گروه جدیدالتأسیس در تبیین ساختار خود بهشدت به نظریات «فقه السیاسة» اهل سنت و مرجعیت نظریات الاحکام السلطانیة استناد میکرد. در این چارچوب شاهد این بودیم که شیخ «عثمان التمیمی» از مسئولان شرعی داعش به تألیف کتابی به نام «إعلام الأنام بمیلاد دولة الإسلام» و انتشار گسترده آن میپردازد. کتابی که بهوضوح با استناد به مراجع فقه السیاسة بر ضرورت برپایی «دولت خلافت» تأکید میکرد.
در خصوص بیعت اما گروه دولت اسلامی بهشدت بر آموزههای تبلیغی عثمان التمیمی تکیه داشت. آموزههایی که در بسیاری موارد بر پایه نظریات فقهی-کلامی ابوالحسن ماوردی (م450 هـ) در «الاحکام السلطانیة» و امام الحرمین جوینی (د478هـ) در کتاب «غیاث الأمم» استوار بوده است.
بغدادی در مدیریت هیئتهای شرعی بیش از همه بر شیخ «عبدالرحمن الطالبانی» ملقب به شیخ وائل اعتماد داشت. همچنین «حلمی هاشمی» شیخ سلفی مصری نیز بهعنوان رئیس هیئت شرعی نقشی محوری داشته است. در این راستا همچنین میتوان به «ابومسلم المصری» قاضی القضاة داعش و شیخ «صباح العانی» نیز اشاره کرد.
علاوه بر این در میان اعضای هیئتهای شرعی داعش از سه شخصیت بهعنوان مفتیان «مثلث شرعی» داعش نام میبرند:
- أبوبکر القحطانی: وی از شیوخ سعودی و بسیار نزدیک به بغدادی است و گزارشها از جایگاه بسیار بالای وی در ساختار داعش حکایت دارد. قحطانی پس از اینکه بغدادی رسماً جدایی از جبهه النصره را اعلام کرد، اولین فردی بود که از این جبهه جدا و بهعنوان امیر داعش در شام منصوب شد.
- ترکی البنعلی: بسیاری نام وی را در ماجرای انفجار خونین در نماز جمعه کویت و تهدیدش برای انفجارهایی دیگر در بحرین میشناسند. بنعلیِ بحرینیتبار تحصیلات عالی خود را در امارات و سپس دانشگاه امام اوزاعی بیروت گذراند و بیشترین روابطش با شیوخ سلفی نیز در همین دوره حضورش در لبنان برقرار شد. همین روابط گسترده نیز تأثیر بسزایی در جذب شیوخ سلفی در بحبوحه جنگ در سوریه داشت.
- عثمان العسیری: وی اصالتاً سعودی است و تحصیلات عالی شرعی را در دانشگاه ملک خالد گذراند. در سال 2013 به داعش پیوست و نقش مؤثری در مقابله با گروههای اسلامگرای فعال در سوریه همچون «جبهة اسلامی» و «جبهة النصرة» داشت.
ج) موج سوم «هیئات شرعی» در آخرین روزهای سال 2014 رقم خورد. اصلیترین چالشی که هیئتهای شرعی در این برهه داشتند تقابل فکری و گفتمانی آنها با رهبران جریان جهانی سلفی جهادی و مشخصاً القاعده بود. تقریباً از زمانی که گروه داعش رسماً بیعت خود را از ظواهری و جریان القاعده برداشت و چالشی جدی با جبهه النصره ایجاد کرد، انتقادها از سوی رهبران القاعده علیه این گروه شدت گرفت. بارزترین نظریهپردازان القاعده که آشکارا علیه داعش و بغدادی موضع گرفتند ابومحمد المقدسی و ابوقتاده فلسطینی بودند. طبعاً این اتهامات برای رهبران داعش بسیار سنگین و غیرقابلتحمل بود و از این رو، رویکرد رهبران شرعی داعش از این پس بسیار در جهت پاسخ دادن به انتقادات و شبهات منتقدان متمرکز بود.
عمده انتقادات عموماً در چهار محور مطرح بوده است. بحث «اولویت دشمن دور یا نزدیک»، «شروط خلافت»، «حدود تکفیر» و «جواز اعلان خلافت». بیشتر نظریهپردازان تاریخی جریان سلفی جهادی همانند مَقدسی، أبوقتادة، أبوبصیر طرطوسی، سلیمان علوان، هانی السباعی و ظواهری بیانیههای متعددی صادر کردند و بهشدت با «دولت خلافت» مخالفت کردند.
درواقع اعلان خلافت ادعایی بغدادی، سؤالات جدی را در مقابل رهبران داعش قرار داد و پس از این بود که جلسات و مناظرههایی جدی حتی میان خود رهبران داعش شکل گرفت. با این حال، رویکرد غالب در میان رهبران داعش این بار مبتنی بر «تکفیر» نظریهپردازان و رهبران القاعده بود. حتی بنلادن و ظواهری هم از تیررس تکفیر هیئتهای شرعی در امان نماندند.
با این وجود اما این اختلافات در میان رهبران داعش برای این گروه بسیار گران تمام شد. از این برهه بهتدریج، بغدادی بسیاری از مفتیان و داعیان شرعی، حسبه، قضا و کمیتههای حدود و تعزیرات خود را از دست داد. امری که بیش از هر چیز حاکی از نوعی شکاف و بحران فکری در میان این گروه بود. از بارزین رهبران شرعی داعش که به دستور بغدادی و دیگر سران این گروه کشته یا زندانی شدند میتوان به شیخ فوزی الجبوری، حسام اللامی، شاکر مزروعی، جلال جنابی، محمود الدلیمی، رفاعی المصلاوی، جلال بایرالی، ابومسلم المصری، شیخ أبومصعب تونسی، شیخ ابراهیم حمادی و دکتر عثمان العسیری اشاره کرد.
علاوه بر این بسیاری از شیوخ هیئات شرعی نیز رسماً از داعش جدا شدند که میتوان اسامی شیوخ بارزی همچون شیخ أبوشعیب المصری، ابوسلیمان العتیبی، سلطان الحربی، احمد مطیری، انس الشامی و شیخ ابو ابراهیم المصری را نام برد.
«هیئات شرعی» را بهدرستی میتوان یکی از مهمترین اجزاء و بازوان اساسی گروه داعش به حساب آورد. انتشار کتب و نشریات تبلیغی و حتی بیانیهها و خطبههای بغدادی از وظایف این هیئتها بیان شده است. بسیاری از اعضای هیئتهای شرعی را غیر عراقیها و خصوصاً اتباع کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین مصر و تونس تشکیل میدهند. علی رغم اهمیت و جایگاه مهم هیئتهای شرعی در ساختار سازمانی داعش، این مسئله همواره در محافل سیاسی و رسانهای ایران مورد غفلت قرارگرفته است. با این حال توجه به گفتمانهای تبلیغی این هیئتها و بررسی ساختار آن میتواند شناخت عمیقتری از این گروه و افکار و برنامههای آن ارائه دهد.
محمدرضا عشوری مقدم/ کارشناس مسائل گروههای اسلامی
منبع: تبیین