** کیهان
توافق موقت ژنو آینه عبرت توافق وین
رئیس جمهور در گفتوگوی تلویزیونی و در مورد نگرانیها بابت پایبند بودن طرف مقابل به تعهداتش، گفت طرف غربی به تعهدات خود در توافق ژنو عمل کرده است و این نشانه مثبتی است برای اجرای بدون مشکل توافق جامع.
روحانی در این گفتوگو اظهار داشت: «در توافق ژنو طرفین به عمده توافقات عمل کردند و این تجربه نشان داد کار قابل پیشرفت است... ما در آن توافق موقت ژنو که مربوط میشود به اوایل آذر 92 تا امروز که هنوز هم ادامه دارد آن توافق موقت، ما در مقام عمل آزمایش کردیم یعنی ما عمل کردیم آنها هم عمل کردند. معلوم است که میشود. ما الان توافقی که با 5+1 انجام دادیم مگر پایانش چند ساله است یک توافق 10 ساله است. توافق گذشته سه ماه دیگر دو سال میشود بنابراین 5 برابر همان است. اگر ما یک پنجم مفاد توافق را امروز انجام دادیم میتواند علامتی باشد برای اینکه ما میتوانیم کار را پیش ببریم.»
به گزارش خبرگزاری دانشجو در حالی روحانی از عمل طرف مقابل به تعهداتش سخن میگوید که وزیر امور خارجه بعد از بیانیه لوزان با حضور در برنامه تلویزیونی نگاه یک در همین زمینه از طرف غربی انتقاد کرد؛ «دیدیم که جان کری در صحبتهای خود تأکید کرد در یکسال گذشته [اجرای توافق ژنو تا انعقاد توافق لوزان[ ایران به تمام تعهداتش عمل کرده است اما من نمیتوانم چنین صحبتی را در مورد آمریکا بکنم.»
اما این مهمترین و محکمترین موضع محمد جواد ظریف درباره عملکرد طرف غربی در توافق ژنو و کاهش تحریمها نبود. وی یکسال بعد از توافق ژنو در نامهای که به وزرای خارجه 5+1 فرستاد، به نکات مهمی در این باره اشاره کرده بود که متأسفانه در رسانههای داخلی بازتابی نیافت. وی در این نامه که به زبان انگلیسی منتشر شده بود، درباره تعهدات طرف غربی نوشت: «دومین هدف برنامه مشترک اقدام، رفع تمام تحریمهاست که جزء اساسی هر توافقی است اما برخی نسبت به دست کشیدن از این ابزار غیر انسانی، غیر قانونی و غیر سازنده حتی به بهانه مخاطره افکندن تمام فرایندی که ایجاد اطمینان کرده و شفافیت را تضمین مینماید، تردید دارند... در حالی که ایران حسن نیت خود را با انجام کامل تعهدات خود در توافق نشان داد، آمریکا و اتحادیه اروپا به جای پایبندی به تعهدات کاهش تحریمشان، اقدامات بیشتری را برای نگهداری و استحکام رژیم تحریمها اتخاذ کردند.»
وزیر امور خارجه در این نامه که بعد از مدت کافی از اجرای توافق ژنو نگاشته شده، به صراحت میگوید غربیها به تعهداتشان برای کاهش تحریمها پایبند نبودند و حتی در همین مدت اقدامات بیشتری برای حفظ و تحکیم رژیم تحریمها انجام دادند.
حال جای این پرسش باقی است که آقای روحانی چگونه مبنای اعتماد به طرف مقابل دراجرای تعهدات خود در توافق جامع را با توسل به توافق ژنو توجیه میکنند.
فارغ از میزان پایبندی طرف مقابل به تعهدات خود برای تخفیف در تحریمها، عدم تأثیر توافق ژنو در بهبود فضای اقتصادی و ایجاد گشایش در رفع تحریمها، موضوع دیگری است که پیش از این بسیاری از مسئولین دولتی از جمله وزیر نفت، مدیر عامل شرکت کشتیرانی، مسئولین صنایع هواپیمایی خودروسازان و... درباره آن سخن گفتهاند. پژوهشهای انجام گرفته در این خصوص نیز نشان میدهد که در حوزههای مختلف تحریم، توافق ژنو از ایجاد گشایش عاجز بوده است. جالب اینجاست که دولت نیز با وجود سپری شدن یکسال و نیم از اجرای توافق ژنو تاکنون هیچ گزارش رسمی و مشخصی از نتیجه این توافق و تأثیر آن بر اقتصاد کشور منتشر نکرده است این پرسش مطرح است که اگر توافق ژنو، اثرات بسیار مثبتی داشته چرا دولت از ارائه گزارش آن خودداری نموده است.
یادآور میشود آمریکا و غرب بعد از توافق ژنو، 130 مورد توافق جدید علیه کشورمان اعمال کردند که دست کم از سوی برخی مسئولان «مغایر با روح توافق» ارزیابی شد.
توافق وین بخشهای محرمانه هم دارد؟!
اظهارات هاشمی درباره محرمانه بودن بخشی از توافق وین تاملبرانگیز شد.
هاشمی رفسنجانی در جمع کارگزاران، محتوای «برجام» را به دو بخش محرمانه و غیرمحرمانه تقسیم کرده است. به گزارش روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، «وی با مهم دانستن متن برجام و متن توافق، به مدیران حزب کارگزاران سازندگی توصیه کرد که مطالب غیرمحرمانه این متن را در جلسات حزبی برای اعضا و مردم توضیح دهند.»
خالیبندی زیانبار درباره
اتاق بازرگانی مشترک با آمریکا
عضو اتاق بازرگانی تهران، خبر ثبت اتاق تجارت ایران و آمریکا در کشور آمریکا را خبری مخدوش و فاقد ارزش خواند.
مسعود دانشمند تصریح کرد: در اخبار آمده بود که «اتاق تجارت ایران و آمریکا» در کشور آمریکا ثبت شده است. این خبر به دلایل متعددی مورد توجه رسانهها قرار گرفت اما حقیقت این بود که اهمیت واقعی این خبر بسیار کمتر از چیزی بود که برخی انتظار داشتند. اول اینکه خبر دارای محتوایی مخدوش بود، وزارت کشور اعلام کرد چنین نهادی با چنین مدیری در این مجموعه وجود خارجی ندارد و دوم اینکه راه افتادن اتاق تجارت ایران و آمریکا نیز اتفاق بزرگی نیست.
وی ضمن یادداشتی در روزنامه اعتماد مینویسد: یک بررسی ساده و اجمالی نشان میدهد که هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است و اصل موضوع این است که شرکتی با این عنوان در آمریکا مجوز فعالیت گرفته است. هرچند بعدا مشخص شد که این خبر پایه و اساس درستی ندارد اما برخوردهایی که با این خبر شد، در جایگاه خود حایز اهمیت است. شاید اگر نام این شرکت هر چیز دیگری بود میزان توجه به این خبر نیز کمتر بود اما به واسطه مسائل و مناقشات سیاسی در دهههای اخیر بین دو کشور، قرار گرفتن نام این دو در کنار یکدیگر و داشتن عنوان «اتاق تجارت» برای برخی این شبهه را ایجاد کرد که گویا روابط اقتصادی ایران و آمریکا به زودی از سر گرفته میشود. این شرکت آنطور که گفته میشود با سرمایهگذاری چند ایرانی و آمریکایی تاسیس شده است و هدف آن جذب سرمایه برای سرمایهگذاری در ایران است. طبیعی است که چنین اتفاقی نقطه عطف مهمی تلقی نشود زیرا چنین تحولی با تاسیس یک شرکت، اجرایی نخواهد شد. چنین کاری توسط شرکتهای مختلف انجام میشود و تا قبل از تحریمهای هستهای هم امکان آن وجود داشت ولی به هر دلیلی این کار انجام نشد.
دانشمند میافزاید: «موضوع اصلی حالا اینجاست. اول اینکه محتوای خبر دچار مشکلاتی اساسی بود، دوم اینکه خبر در جایگاهی غیرواقعی و با اهمیتی فراتر از اهمیت واقعیاش نمود پیدا کرد و سوم اینکه برخی این خبر را با برقراری رابطه اقتصادی ایران و آمریکا یا به عبارتی برداشته شدن گام اولیه برای برقراری رابطه ایران و آمریکا یکی دانستند که هر سه مورد نیز نقیضی در دل خود داشت. زمانی میتوان درباره از سر گرفتن مراودات تجاری ایران و آمریکا صحبت کرد که یا دولتیها اقدام به تجارت با آمریکا کنند، یا آنکه اتاق بازرگانی ایران و آمریکا در اتاق ایران یا آمریکا راهاندازی شود. اگر در اتاق بازرگانی آمریکا، اتاق ایران و آمریکا تاسیس شود. طبق قوانین، اتاق ایران هم موظف میشود ظرف دو ماه اقدام به تاسیس اتاق مشابه در ایران کند نکته اینجاست که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است.»
وی خاطرنشان کرد: مسئلهای که به آن توجه کافی نشده این است که به فرض تمایل به برقراری این رابطه اقتصادی باید از طریق ساز و کارهای مرسوم به آن دست زد اما چنین ارادهای تاکنون از فعالان اقتصادی دو طرف دیده نشده و طرفین با احتیاط به روند حوادث مینگرند. باید همواره این مسئله مورد توجه قرار بگیرد که قطع مراودات اقتصادی ایران و آمریکا به دلیل اختلافات سیاسی بود و طبیعتا حل آن هم نیازمند اراده سیاستمداران دو کشور است. به همین خاطر نمیتوان از فعالان اقتصادی توقع داشت که خودسرانه دست به این کار بزنند. انتشار اخباری اینچنینی نیز میتواند در روند وقایع، تاثیر منفی به جای بگذارد و نوعی هیجانزدگی بیهوده را نمایش دهد که طبیعتا به سود هر کسی باشد، به سود ایران نیست.
هاشمی مقلد امام نیست که همچنان با کارگزاران است؟!
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران میگوید با وجود جدا شدن محمد هاشمی دبیر سیاسی حزب از کارگزاران، هاشمی رفسنجانی همچنان پشت این حزب است.
یدالله طاهرنژاد در پاسخ این سؤال روزنامه آرمان که رفتن مهندس محمد هاشمی از حزب کارگزاران چه معنایی دارد؟ برخی اینگونه القاء میکنند که رفتن وی به این معنی است که حمایت آیتا... هاشمی دیگر در پشت حزب کارگزاران نیست؟ گفت: این ادعا درست نیست. زیرا دو فرزند آیتالله در شورای مرکزی حزب حضور دارند. آقای محسن هاشمی، نایبرئیس شورای مرکزی است که عملاً در غیاب رئیس که آقای دکتر جهانگیری است، سیاستگذاری جلسات حزب را برعهده دارد و خانم دکتر فائزه هاشمی که عضو شورای مرکزی هستند و نزدیکی حزب به آیتالله هاشمی بیشتر از گذشته است. بنابراین به هیچ وجه چنین تعبیر و استنباطی درست نیست. آیتالله هاشمی کماکان به حزب عنایت دارند و توصیههای وی همچنان نصبالعین برای همه اعضای شورای مرکزی است.
پیش از این محمد هاشمی برادر اکبر هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه اعتماد درباره علت جداییاش از کارگزاران تصریح کرده بود: «اظهار نظری توسط یکی از بزرگان ]مرعشی[ حزب انجام شد که اعلام کرد حزب کارگزاران حزبی است لیبرال دموکرات مسلمان. ما در جامعه اسلامی هستیم و این واژهها با هم نمیخواند. لیبرالیسم امروز در برابر اسلام قد علم کرده است. لیبرالیسم بااسلام قابل جمعنیست. به عنوان یک لفظ قشنگ است اما محتوای آن با محتوای حزب ما همخوانی نداشت. برخی واژهها مطرح میشد که موضوع ملیگرایی را پررنگ میکرد. ما ملیگرا نیستیم. در مقطعی از مرحوم بازرگان پرسیدند فرق شما با امام چیست؟ او میگوید: «امام ایران را برای اسلام میخواهد و من اسلام را برای ایران میخواهم.» فرق این دو عبارت زیاد است. بنابراین ما در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی حزب تشکیل دادیم و یک حزب سیاسی مسلمان بودیم. آنجایی که تعارضی بین اسلام و مسائل دیگر پیش میآید ما موظف هستیم که اسلام را بپذیریم. ما باید تعهد خود را بپذیریم و مردم را فریب ندهیم. من دیدم که این نوع گفتمانها و نگرشها به ماهیت حزب لطمه میزند و به آرمانی که داشته صدمه میزند... جملهای که آقای بازرگان گفته است صداقت او را نشان میدهد. ما با امام بودیم و از نظر سیاسی و نحوه زندگی پیرو او بودیم. امام مرجع تقلید من بوده است بنابراین نمیتوانستیم چیزی را که عدول از خط امام باشد بگوییم.»
با این اوصاف جای سؤال است که چرا هاشمی رفسنجانی از میان خط امام و لیبرالیسم کارگزاران (اسلام آمریکایی)، دومی را انتخاب میکند؟
یادآور میشود اعضای حزب کارگزاران روز پنجشنبه به اتفاق هاشمی رفسنجانی در حسینیه جماران حضور پیدا کردند. در این گردهمایی برخی متهمان و محکومان جرایم اقتصادی و امنیتی و سیاسی نظیر عطریانفر، کرباسچی، محمد قوچانی، مهدی و فائزه هاشمی حضور داشتند. به استناد اظهارات صریح محمد هاشمی، حضور کارگزاران در حسینیه جماران (منزل حضرت امام رضوانالله تعالی علیه) جای تعجب و تامل است. پیش از این فائزه هاشمی تصریح کرده در دوره زندان با دوستان خوبی از جمله بهاییها و سازمان مجاهدین خلق ]منافقین[ ارتباط برقرار کرده است.
آمانو بهانهتراشی را کلید زد
یوکیو آمانو کارشکنی در توافق هستهای را از هماکنون شروع کرد.
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدعی شد ایران همکاری لازم را ندارد. به گزارش والاستریت ژورنال، آمانو گفته است: ایران درباره گفتوگوی آژانس با دانشمندان و افسران نظامی این کشور همکاری نمیکند.
وی گفت: ایران تاکنون به بازرسان اجازه نداده به منظور بررسی اتهامهای مربوط به اینکه تهران برنامهای پنهان برای توسعه سلاح هستهای داشته است، با دانشمندان و افسران گفتوگو کنند.
والاستریت ژورنال، همچنین مدعی شد موضع ایران تحقیق و تفحص آژانس بینالمللی انرژی اتمی را درباره برنامه نظامی- هستهای تهران پیچیدهتر میکند. نتایج بررسی آژانس قرار است اواسط دسامبر به پایان برسد. این تاریخ در توافق هستهای بین قدرتهای جهان و ایران در تاریخ چهارده ژوئیه در وین تعیین شد.
این ادبیات نسنجیده پرکردن جدول دشمن است
رئیسجمهور میگوید مشکل ما با دنیا فقط مشکل هستهای نیست!
روحانی پس از سفر به اسلامشهر و رباطکریم و در جمع خبرنگاران گفت: روابط ما با دنیا باید روابط سالم و تعاملی باشد. بعضیها فکر میکنند مشکل ما با دنیا فقط مشکل هستهای بود و حالا که هستهای حل شد، تمام شد.
وی با بیان اینکه ما باید با دنیا تعامل کنیم افزود: همانطور که در هستهای تعامل کردیم در سایر مسائل هم باید با دنیا تعامل کنیم.
رئیسجمهور اظهار کرد: از طریق تعامل است که ما میتوانیم فضای منطقه را درست و فضای جهانی را آماده کنیم و انشاءالله بتوانیم به اهداف بزرگ ملت که در سیاستهای اقتصاد مقاومتی هم مورد تاکید مقام معظم رهبری قرار گرفته دست پیدا کنیم.
آقای روحانی توضیح نداده که ما با دنیا چه مشکلی داریم؟
ضمن اینکه در چالش هستهای نیز، مشکل ما با دنیا نیست بلکه طرف دعوا، چند کشور زورگو از جمله رژیم مستکبر آمریکاست که دست بر قضا تولیدکنندگان و استفادهکنندگان تسلیحات اتمی در جهان هستند.
رهبر انقلاب پیش از این تذکر و توجه دادهاند که تحلیلگران و مسئولان در دام تبلیغات غربی مبنی بر القای اینکه مشکل ایران با جامعه جهانی است، نیفتند.
** خراسان
دستور دولت براي واگذاري يک ساختمان به ايرنا
بر اساس ابلاغيه يک مسئول ارشد اجرايي به وزير راه و شهرسازي، اعلام شده است که حق بهرهبرداري از ساختمان موسوم به ساختمان شهيد کلانتري واقع در ميدان راه آهن تهران از نهاد رياست جمهوري به وزارت راه و شهرسازي (شرکت راه آهن) واگذار و اين وزارتخانه مکلف است با دريافت اعلاميه شرکت يادشده مبني بر تحويل ساختمان فوق، معادل يک باب ساختمان به ارزش تقريبي 180 ميليارد ريال تأمين و اقدامات قانوني لازم را براي واگذاري آن به ايرنا انجام دهد.
** وطن امروز
سیدمحمد موسیکاظمی: سحرگاه جمعه نهم مرداد، این نه نوازش مادرانه که
زبانههای آتش بود که چشمان وحشتزده «علی سعد دوابشه» نوزاد شیرخواره
فلسطینی را از هم گشود؛ آتشی که کالبد کودکانه و بیدفاع او را در برگرفت و
پیش دیدگان پدر و مادری درمانده و آشفته، او را زندهزنده سوزاند.
پدر علی توانست دیگر کودک 4 سالهاش را از میان شعلههای آتش برهاند، اما
هرگز فرصتی برای نجات نوزاد شیرخواره نیافت. شهرکنشینان صهیونیست پس از
نگاشتن پیام انتقام روی دیوار خانه ساکنان روستای «دوما» در حاشیه شهر
نابلس زیر تصویر ستاره داوود، با بمبهای دستساز 2 خانه را هدف آتش این
انتقام قرار دادند و فاجعه زندهسوزی علی 18 ماهه را رقم زدند.
پس از حوادث سحرگاه جمعه، کلکسیون جنایتهای صهیونیستها کاملتر از قبل
شد و برگی دیگر بر کارنامه وحشیگریهای آنان اضافه شد؛ کارنامهای که از
فجایعی چون «دیر یاسین» در نخستین مراحل
پایهریزی نکبتبار رژیم جعلی اسرائیل آغاز شد و در مناطق اشغالی و
کانونهایی نظیر «الدوایمه»، «حولا»، «کفرقاسم»، «خانیونس»، «صبرا و
شتیلا»، «قانا» و... صحنههایی چون کشتار مردان و زنان و کودکان و
سالخوردگان، تجاوزهای جنسی، مثله کردن قربانیان، دریدن شکم زنان باردار و
سوزاندن جان و جانپناه فلسطینیان را به جهانیان عرضه کرد. در یورشهای
سالهای اخیر نظامیان اسرائیل به غزه در نبردهای سهگانه 2009-2008، پاییز
2012 و تابستان 2014 نظامیان صهیونیست کوشیدند ابداعات تازهای از ددمنشی
خود ارائه دهند و به این شکل اقلامی چون بمبهای خوشهای، اورانیوم
ضعیفشده و فسفر سفید نیز به مجموعه پیشکشهای اشغالگران قدس به صاحبان
اصلی آن اضافه شد. طرفه آنکه همه این جنایات در لوای حمایت تلویحی کشورهای
غربی و سکوت رهبران مرتجع و خیانتکار عربی طی 7 دهه صورت گرفته و برآیند
همه موضعگیریها علیه این جنایات از سوی دولتهای یادشده تنها در
محکومیتهای بیخاصیت و ضدیتهای اعلانی با شهرکسازی صهیونیستها خلاصه
شده است.
در این میان نقش آمریکاییها در حمایت از ضدبشریترین رژیم تاریخ از
برجستگی ویژهای برخوردار است. نوع روابط آمریکا و رژیم اشغالگر قدس که در
طول دهههای گذشته از نظر درهمتنیدگی منافع و سیاستها بینظیر بوده سبب
شده بسیاری ناظران از تلآویو بهعنوان پایتخت دوم یا بعضاً اصلی ایالات
متحده یاد کنند و از سوی دیگر اسرائیل را ایالت پنجاه و یکم آمریکا بدانند.
از این رو است که دست چدنی رهبران کاخ سفید را میتوان آشکارا آغشته به
خون هزاران فلسطینی دید. طی سالهای اخیر سبعانهترین جنایتهای
صهیونیستها نیز تردید و تزلزلی در حمایت آمریکاییها از تلآویو به وجود
نیاورده است. حتی پس از آنکه اکثر کشورهای جهان از جمله دولتهای اروپایی
در اواسط تیرماه به پیشنویس طرح محاکمه سران رژیم صهیونیستی به دلیل
ارتکاب جنایات جنگی در یورش 51 روزه رأی مثبت دادند و تنها 5 کشور با رای
ممتنع به آن واکنش خنثی نشان دادند، این آمریکا بود که یکه و تنها باز هم
پشت سر جنایتکاران صهیونیست ایستاد. آنچه مشخص است اینکه در جهان کنونی هیچ
رژیمی را نمیتوان در قساوت و جنایت همپایه رژیم اشغالگر قدس به شمار
آورد. در جنگ سال گذشته غزه، اقداماتی نظیر بمباران پناهگاههای غیرنظامیان
از جمله مدارس سازمان ملل، استفاده از فلسطینیان به عنوان سپر انسانی و...
محکومیتهای شدید بینالمللی را برانگیخت اما در عمل هیچ اقدام عملی برای
حمایت از فلسطینیان بیدفاع در برابر این جنایات صورت نگرفت. در این جنگ
2000 فلسطینی جان باختند که بیش از 80 درصد آنان غیرنظامی بودند.
نکته قابل تامل اینکه صهیونیستها در کشتارها و جنایات خود هیچ حد و مرزی
نمیشناسند و طی سالهای اخیر افزون بر فلسطین، قلمرو دیگر کشورهای منطقه
چون لبنان، سوریه، مصر و... نیز عرصه تجاوز این دشمنان بشریت بوده است.
در این سالها شبکه گسترده ترور صهیونیستها با حمایت سرویسهای امنیتی
غربی در سراسر جهان مخالفان و حتی منتقدان اسرائیل را از میان برداشته و
ابایی از افشای این جنایات نیز در میان رهبران تلآویو وجود نداشته تا جایی
که بعضاً خود از چنین افتخاراتی رونمایی و پردهبرداری کردهاند!
در کنار همه این اقدامات، پیدایی دست حمایت صهیونیستها از گروههای
افراطی تروریستی چون داعش وجه دیگری از ماهیت جنایتپرداز غاصبان
سرزمینهای اسلامی را به تصویر میکشد و همه اینها در سکوت و حمایت شماری
از حاکمان دولتهای جهان اسلام بویژه سعودیها رخ میدهد؛ سعودیهایی که
بیتفاوتی آنان نسبت به سرنوشت مسلمین و بغض و کینهشان نسبت به ایران حتی
آنان را به بیآبرویی روابط آشکار و مناسبات گسترده با صهیونیستها واداشته
است.
بدین ترتیب میتوان شاهد مثلثی از جنایتپیشگی بود که هر آن قادر است ظهور و بروزی چون رخداد سحرگاه جمعه دوما داشته باشد.
در راس این مثلث رژیم صهیونیستی عاملیت 2 ضلع دیگر یعنی غرب به رهبری
آمریکا و ارتجاع به سرکردگی سعودیها را بر عهده دارد و این کودکانی چون
علی شیرخواره هستند که باید مکافات سکوت جهانی در برابر جنایتپیشگی و
انتقامجویی جانیان صهیونیست را به شکل شعلههای آتش با گوشت و پوست خود
پذیرا باشند.
مرگ ملاعمر برای طالبان همانند نقطه پایان روزهای اتحاد و همکاری است، چرا که از یکسو چنددستگی اعضای این گروه را در ارتباط با مذاکرات صلح شاهد هستیم و از سوی دیگر اخبار جدا شدن اعضای این گروه و پیوستنشان به گروهک داعش را شنیدهایم. حال این سوالها در ذهن به وجود میآید که آیا طالبان به روزهای پایانی خود نزدیک شده؟ و آیا سناریوی تازهای برای غرب آسیا ترسیم شده است؟
هر چند پاسخ این پرسشها برای روزهای پیشروی منطقه بویژه افغانستان بسیار اهمیت دارد اما شایسته است پیش از پاسخ به این سوالات اوضاع و احوال گروهک طالبان را در یک سال اخیر و پس از ورود تجزیهطلبانه داعش- تجزیهطلبانه از نظر تسخیر حوزههای تحت کنترل طالبان توسط داعش- بررسی کنیم.
داعش؛ اولین ضربه سخت
پس از ورود داعش به افغانستان ناگهان شاهد آن بودیم که برخی اعضا و فرماندهان طالبان خیلی سریع جذب این گروهک تروریستی شده و با ابوبکر بغدادی بیعت کردند؛ بیعتی که به مذاق شورای رهبری طالبان خوش نیامد و با پیامی اولا ابوبکر بغدادی را فردی محترم دانست، نه یک مولا یا به باور خود وی «امیرالمومنین ابوبکر بغدادی(!)» و ثانیا با نکوهش فعالیتهای مستقل او و یادآور شدن حق آب و گل خود بر خشونت(!) و به باور طالبان، جهاد با کفر در افغانستان با بیانی صریح و روشن او را دعوت به بیعت کرد. حال آنکه این نامه بیپاسخ ماند و نه فقط ابوبکر بغدادی بیعت نکرد بلکه تصاویری نیز از بیعت گروهی از فرماندهان طالبان با داعش در میان شبکههای اجتماعی دست به دست شد، آن هم در زمانی که طالبان سعی داشت با بهرهگیری بیشتر خود از دفتر سیاسی این گروهک در قطر و شخص «طیب آغا» روزهای پیشروی خود را به گونه دیگری رقم بزند، حال آنکه از یاد برده بود اعضای این گروهک و گروهکهای افراطیای از این دست نه برای صلح بلکه برای- به باور خودشان- جهاد و البته یک بازی خشونتآمیز با آرزوی واهی بهشت به عضویت این گروهک درآمدهاند. گواه این ادعا هم نه فقط خشونتهای آنها بلکه تفکرات آنهاست. برای مثال کتاب «راه به سوی القاعده» نوشته «منتصر الزیات» که به زندگی ایمن الظواهری فرمانده القاعده میپردازد به وضوح نشان میدهد چگونه ایمن الظواهری و سایرین با هدف تسخیر جهان و به باور خودشان جهاد عملی با کفر به سوی افغانستان روانه شدند. برای نمونه در فصل سوم این کتاب با عنوان افغانستان سرزمین جهاد، پس از آنکه ایمن الظواهری و برخی دیگر از تکفیریها نتوانستند در مصر به فعالیتهای تروریستی خود ادامه دهند، چنین آمده است: «ظواهری با هدف معینی مصر را ترک کرد، نهتنها او بلکه بسیاری از سران و اعضای جنبشهای جهادی پس از آزادی در پرونده جهاد، مصر را ترک کردند. افغانستان بهترین محل برای اقامت آنها بود زیرا آنها را به چیزی که دنبالش بودند رسانده بود: جنگ و جهاد» والا اگر اینچنین افراد دوستدار جنگ و خشونت، خواهان صلح و گرفتن چند کرسی در مجلس بودند که در همان کشور خود میماندند و دیگر از آلمان، فرانسه و سایر کشورها به عضویت گروهکهای تروریستی مانند طالبان و داعش درنمیآمدند و مانند «جان جهادی» بریتانیایی سربُر ارشد داعش نمیشدند. پس اولین اشتباه طالبان عدم شناخت اعضای افراطی خودش بود. البته این گفتار به آن معنا نیست که ما متاثر از شکست طالبان باشیم بلکه این موضوع را یادآور میشویم که هرگز نمیتوان با میز مذاکره این گروهکها را تسلیم کرد، چرا که آن زمان آنها از یک گروهک تروریستی به یک گروهک تکفیری دیگر خواهند رفت و حتی اگر گروهکی هم نباشد، خود آنها گروهک تکفیری جدیدی را شکل خواهند داد تا خواسته درونی خود که همان خشونت بیشتر و بیشتر است را راضی نگه دارند. پس باید مبارزات تفکراتی راه انداخت، ابتدا تفکر آنها را تلطیف و سپس وادار به صلح کرد.
پایان یک اتحاد
بگذارید باز به مطلب بازگردم و پس از شرح ادامه روند انحلال طالبان به خاطره رویارویی خودم با یکی از فرماندهان اسبق «سپاه محمد محقق» بپردازم. او به دلیل حفظ جانش به من اجازه افشای نام خود را نداد، چرا که معتقد بود طالبان او را حتی امروز که توبه کرده؛ خود را بازنشسته کرده و به تحصیل علوم دینی شیعی مشغول است، در صورت شناسایی محل اقامتش خواهد کشت. او طالبان را 2دسته معرفی کرد: یکی طالب سیاسی و دیگری طالب اعتقادی، طالبی که نه برای صلح در جهان بلکه برای جهاد و کشتن افراد کافر- به باور خودشان- میجنگد و هرگز هم از این کار دست نخواهد کشید. حال آنکه ما طالب اعتقادی را نیز به 2 گروه تقسیم کرده و آنها را طالب کنترلشونده و طالب غیرقابل کنترل مینامیم.
طالب کنترلشونده با وجود داشتن تفکرات افراطی همواره زیر نظر فرمانده کاریزمای خود بوده و عملیاتهای خود را با او هماهنگ میکند اما دسته دیگر همواره میخواهد در سمت قدرت بیشتر باشد پس برایش فرقی ندارد زیر بیرق داعش بجنگد یا طالبان یا هر گروهک دیگری. این گروه اولین دسته جداشده از طالبان بودند که بسیار سریع جذب داعش شده و اولین جرقه فروپاشی طالبان را زدند اما دسته دیگر ماندهاند. تنها کافی است ثابت شود ملاعمر 2 سال پیش مرده بوده است و آنها بازیچه دست عدهای- یا طالب سیاسی یا به باور «امرالله صالح» رئیس پیشین اداره امنیت ملی افغانستان بازیچه دست دستگاه امنیتی پاکستان- قرارگرفتهاند، اتفاقی که باعث خواهد شد به دلیل سوءاستفاده از اعتمادشان از طالبان جدا شده یا به جنگ درونی بپردازند و عاملان این سوءاستفاده از جمله سیدمحمد طیبآغا، رئیس دفتر سیاسی طالبان را ترور کنند. ترورهایی که میتواند پایان راه این گروهک باشد اما این احتمال هم وجود دارد که این افراد پس از جدا شدن اعلام استقلال کرده و هسته دیگری را زیر نظر ملابرادر فرد شماره 2 طالبان در زمان حیات ملاعمر به وجود آورند، چرا که ملابرادر جزو معدود افرادی است که در میان این دست از طالبان اعتقادی نفوذ داشته و در زمان بازی سکوت در برابر مرگ ملاعمر به دلیل حبس خانگی شاید شرکت نکرده باشد. در این صورت یا طالبان همانند یک جناح سیاسی در افغانستان حضور پیدا خواهد کرد یا مانند ایمن الظواهری، بهرغم حیات گروهش، قدرت کمتری خواهد داشت. با این حال پس از آنکه طالبان ملا اختر منصور را بهعنوان رهبر خود اعلام کرد و عدهای از اعضای این گروه نیز صراحتا اعلام کردند او را امیرالمومنین نخواهند خواند، میتوان اطمینان پیدا کرد طالبان دیگر قدرت گذشته خود را نخواهد داشت و با سیر نزولی خود در آینده، شاهد جولان بیش از پیش داعش و ابوبکر بغدادی خواهیم بود؛ جولانی که باعث خواهد شد غرب آسیا در سالهای پیشرو، روزهای سختی را تجربه کند.
** شرق
منصور بیطرف: ٩ سال پس از غمانگیزترین رویدادی که در نظام بانکی کشور رخ داد، یکی از قربانیان آن حادثه پرده از عوامل اصلی آن برمیدارد. مهرماه سال ١٣٨٥، محمود احمدینژاد در نظرآباد کرج به نظر خود پرده از فسادی بزرگ برداشت. احمدینژاد در آن سخنرانی با انتقاد شدید از فعالیت مفسدان اقتصادی در شبکه بانکی، از موفقیت دولت در جلوگیری از یک فساد بزرگ خبر داد و تهدید کرد کسانی که وامهای کلان گرفتهاند و با قلدری نمیخواهند آن را بازگردانند، اگر تا ١٥ روز دیگر تکلیف خود را مشخص نکنند، اسامی آنها را اعلام میکند. پس از این سخنرانی و برکناری مدیرعامل و رئیس هیأتمدیره بانک پارسیان، همه متوجه شدند این فساد قرار بود در آن مجموعه رخ دهد. اکثر مردم و کارشناسان فکر میکنند ماجرای بانک پارسیان و برکناری مدیران، پس از این سخنرانی مشهور محمود احمدینژاد رخ داد.
ولی حقیقت چیز دیگری است. برکناری مدیران بانک پارسیان و زدن این بانک، از
یک ماه قبل از این سخنرانی کلید خورده بود. ماجرا چه بود؟ عبدالله طالبی،
مدیرعامل وقت بانک پارسیان، در کتابی که اخیرا منتشر کرده، به بازگویی آن
اتفاقات پرداخته است. در این کتاب ما چهرههایی را میبینیم که در وهله اول
فکر میکنیم تحتفشار دولت مجبور به اتخاذ سیاستها و انجام کارهایی
شدهاند که اگر این فشارها نبود و آنها را به حال خود رها میکردند، هرگز
آن کارها را انجام نمیدادند، چهرههایی مانند رئیسکل وقت بانک مرکزی. اما
آنطور که در بازگویی عبدالله طالبی آمده است؛ یکی از چهرههای پشتپرده
زدن بانک پارسیان، ابراهیم شیبانی، رئیس کل وقت بانک مرکزی بود؛ و البته
عکس آن هم نیز صادق است، تا پیش از انتشار کتاب طالبی فکر میکردیم
احمدینژاد بازیگر اصلی زدن بانک پارسیان بود اما در این کتاب میبینیم که
او به قول داوود احمدینژاد «رکب خورده است» و پس از پیبردن به ماجرا
درصدد جبران مافات بود؛ بهطوریکه به طالبی پیشنهاد دوباره بازگشت دائمی
به بانک پارسیان را میکند و حتی به وزیر امور اقتصادی خود، دانشجعفری،
توصیه میکند او را در مقام معاون وزارت بهکار گیرد.
ولی بازیگر اصلی زدن
بانک پارسیان که بود؟ عبدالله طالبی در کتاب خود نامی از آن نهاد عمومی،
که خواهان خریدن سهام ایرانخودرو در بانک پارسیان است، نمیبرد اما
نشانههایی از آن را بروز میدهد؛ «یکی از مقامات سابق دولتی که بیشتر وقت
خود را در یک مجموعه اقتصادی عمومی میگذراند» که پیش از این خواهان ٣٠
میلیارد تومان تسهیلات بانکی بود اما طالبی فقط با حداکثر ١٠ میلیارد
تومان موافقت کرده بود آن هم به شرطهاوشروطها؛ و او هم از این برخورد
ناراحت شده بود. بهگفته طالبی، این فرد و نهاد بسیار نفوذ داشتند- که اگر
هم نفوذ نمیداشتند، نمیتوانستند بزرگترین معامله بانکی کشور تا آن تاریخ
را به هم بزنند- بهطوریکه بر ایران خودرو فشار وارد میکردند تا تاریخ
معامله را عقب بیندازند. کاری که نه ایرانخودرو کرد و نه بورس اما عواقبش
را هم چشیدند. آنها حتی پس از معامله رستمیصفا با ایران خودرو در خرید
سهام ٢٨,٨ درصدی ایرانخودرو در بانک پارسیان بیکار ننشستند و نزد یکی از
مقامهای ارشد از مفسدهبودن این معامله میگویند. «یکی از سران همان
مجموعه اقتصادی که در پی تصاحب سهام بانک بود، در مراسم افطار یکی از
شبهای ماه مبارک برای یک مقام ارشد، از وجود فساد مالی در بانک پارسیان
میگوید و از وی میخواهد رئیسجمهور را در جریان امر قرار دهد...». آنها
با این کار رئیسجمهوری وقت را، که تا آن موقع از فساد اقتصادی سخن میگفت
اما برگهای را هم رو نکرده بود، قانع کردند که معامله تصاحب سهام بانک
پارسیان میتواند برگ برنده وی در اعلام یک فساد بزرگ باشد! پس از ورود
احمدینژاد به این ماجرا بود که «دیگر طرف حساب و دعوا با بانک پارسیان یک
مجموعه نامرئی اقتصادی- سیاسی نبود بلکه مقام دوم مملکت یعنی رئیس
قوهمجریه رودرروی آن قرار گرفت که ما به هیچ عنوان نه میخواستیم و نه
میتوانستیم با آن مقابله کنیم.
از وقایع پیشآمده بهتزده و بهشدت متأثر شدیم و از وسعت توطئه در حیرت بودیم. هرگز گمان نمیکردیم که بازندگان نامرئی مزایده سهام بانک تا این میزان در سیستم نفوذ داشته باشند». پس از این سخنرانی بود که تصمیم گرفته شد معامله گروه رستمیصفا و شرکت ایرانخودرو باطل شود. اما فرد دیگری هم بود که بهدنبال استفاده از این ماجرا بود و میخواست رقیب را از صحنه حذف کند. آنطورکه طالبی مینویسد، ابراهیم شیبانی، رئیس کل وقت بانک مرکزی، از مدیرعامل وقت بانک پارسیان دلخوشی نداشت. در بحبوبه کاهش دستوری نرخ سود بانکی، طالبی همواره از انفعال بانک مرکزی و رئیس کل آن انتقاد و گلهمند بود و «این انتقادات و گلهمندی از راههای مختلف به گوش شیبانی میرسید و بر او بسیار گران میآمد. رئیس کل بانک مرکزی نمیپسندید که مدیرعامل بانک خصوصی در خفا و آشکار منتقد جدی انفعال آنها تحتمدیریت او باشد». این موضوع بهانهای شد تا شیبانی با دو هدف استراتژیک تثبیت موقعیت و حذف منتقدی مؤثر، با توطئه علیه بانک پارسیان همراه شد. ابراهیم شیبانی، که از انگشتشمار مدیران عالیرتبه و باقیمانده از دولت اصلاحات به شمار میآمد که هنوز بر مصدر کار بود، از این فرصت استفاده کرد تا خود را در حلقه مسئولان ارشد دولت احمدینژاد جای دهد. نهاد بانک مرکزی در ماجرای برکناری مدیران بانک پارسیان از دو ترفند عدمصلاحیت مدیران و ارجاع به هیأت انتظامی بانکها، استفاده کرد. ترفند اول بهگفته طالبی غیرقانونی بود و رأی هیأت انتظامی بانکها هم که پس از برکناری شیبانی صادر شد، برائت آنها بود. اما شیبانی از این ماجرا پا را هم فراتر گذاشته بود و به قوه قضائیه از عبدالله طالبی و بهرام فتحعلی (رئیس هیأتمدیره وقت بانک پارسیان) شکایت کرد. در این ماجرا هم قوه قضائیه رأی به نفع این دو داد.
ماجرای برکناری مدیران بانک پارسیان و بههمخوردن معامله تصاحب سهام
ایرانخودرو در بانک پارسیان، در نهایت چیزی جز وسیعتر و عمیقترشدن
بیاعتمادی، نصیب اقتصاد کشور نکرد. احمدینژاد هم در انتها متوجه شد که
«رکب خورده است»- نقلقول از داوود احمدینژاد در دیدار با عبدالله طالبی-
قوه قضائیه و قوه مقننه هم متوجه شدند که اطلاعات غلط دریافت کردهاند و
رودست خوردهاند. اما شاید بازندگان نامرئی آن مجموعه اقتصادی در نهایت
تنها افرادی بودند که نفع خود را بردند. شکلگیری بانک پارسیان و عملکرد
آن تا سال ١٣٨٥ بهطور مکرر بیان شده است، حتی زدن بانک پارسیان و پشتپرده
آن هم گفته و نوشته شده است. ولی کتاب «بر پارسیان چه گذشت» عبدالله طالبی
روایتی از نفوذ عمیق افراد و نهادهایی است که جز به منفعت خود به چیز
دیگری فکر نمیکنند. اما برداشت جالبی که میتوان از کتاب خاطرات طالبی کرد
این است: ١-آلودهشدن نهاد اقتصادی به ماجرای سیاسی- مانند بانک مرکزی-
تبعات ناگواری برای اقتصاد دارد. ٢-جریان اطلاعات باید شفاف باشد.
اظهارنظر مقامات سیاسی، قضائی و اقتصادی کشور براساس شنیدهها پیامدی جز
خسارت اجتماعی و اقتصادی برای کشور ندارد. ٣-در ماجرای بانک پارسیان،
مدیران وقت بانک، بیگناه تشخیص داده شدند و حتی از آنها بهطور غیرمستقیم
اعاده حیثیت شد. عبدالله طالبی بنا به حکم رئیسجمهور وقت عضو کمیته
بازنگری در قوانین بانکی شد. اما گناهکاران اصلی اعلام نشدند؛ آنهایی که
باعث شدند خسارت مستقیم و غیرمستقیم بر اقتصاد کشور واردشود.
«ما
احتياج نداريم کنگره اين توافق را تأیید کند، ما فقط نیاز داریم کنگره آن
را برهم نزند»؛ اين پاسخ سخنگوي كاخ سفيد است به سؤال خبرنگاري كه از او
ميپرسيد «براي تأیید توافق با ايران به چند رأی در کنگره احتياج است؟»
پاسخ سخنگوي كاخ سفيد بيشتر نوعي ازسربازكردن مينمايد چون تحرك ديپلماتيك
فراوان كاخ سفيد و اعضاي آن و تلاش براي تأیید توافق هستهاي با ايران در
كنگره آمريكا (مجلس نمايندگان و مجلس سنا) كمسابقه است. براي دو هفته،
چند عضو كابينه اوباما به پاي ثابت و حاضر در مجلس نمايندگان تبديل شده
بودند و ساعتها به سؤالات آنها پاسخ ميدادند، اما بعد باراك اوباما تصميم
گرفت به اين روند خاتمه دهد و در فراخواني عمومي از مردم خواست تا با
نمايندگانش در مجلس تماس گرفته و تلاش كنند آنها را متقاعد كنند. اما بخش
ديگر كنگره يعني اعضاي سنا و افكارعمومي هنوز هدف اصلي اقناع تيم دولت
اوباما هستند.
نخستين دموكرات مخالف
راه اقناع سناتورها نيز هموار نيست. چاک شومر، سناتور دموکرات از نیویورک،
روز گذشته با توافق هستهاي ايران و ١+٥ مخالفت كرد. او در بیانیه مفصلی که
در مورد این توافق منتشر کرده، نوشته كه «مفاد این توافق مانع از دسترسی
ایران به اسلحه اتمی نمیشود و خواسته است تا هرگونه اقدام دیپلماتیک برای
حل این مسئله، پس از واردکردن فشار بیشتر بر ایران دنبال شود». به گزارش
بيبيسي، این سناتور دموکرات ضمن نامناسب و ناکافیدانستن توافق اخیر گفته
است به جای آن «بهتر است تحریمهای آمریکای برجا بماند و تشدید شود،
تحریمهای ثانوی در مورد کشورهایی که این تحریمها را نادیده میگیرند
اعمال شود و آنگاه راه دیپلماسی، ولو دشوار، یک بار دیگر پیموده شود». او
گفته است که در نظر دارد در رأیگیری در مورد این توافق، همراه با
سناتورهای جمهوریخواه به آن رأی منفی بدهد.
سناتور شومر نخستین عضو دموکرات سنای آمریکاست که رسما قصد خود از مخالفت
با توافق هستهای با ایران را اعلام میکند. پیشتر، الیوت انگل، عضو
دموکرات مجلس نمایندگان کنگره، که او هم مانند سناتور شومر یهودی است، گفته
بود که به توافق هستهای رأی منفی خواهد داد.
وتو در وتو
يك ماه و ١٠ روز ديگر باقي مانده تا اعضاي كنگره آمريكا به تصويب توافق
ايران و كشورهاي ١+٥ بپردازند اما آنها تا آنزمان (١٧ سپتامبر، ٢٦ شهريور)
فرصت دارند كه به بررسي توافق بپردازند. اين توافق بايد در سنا هم بررسي
شود و به نظر ميرسد ماراتن تأیید توافق زودتر از اينها آغاز شود. توافق
هستهاي ايران و كشورهاي ١+٥ روز ٢٣ تيرماه در وين به دست آمد و يك هفته
بعد به شكل قطعنامهاي در شوراي امنيت تصويب شد. نمایندگان حزب
جمهوریخواه در کنگره كه در اکثریت قرار دارند، مخالف این توافق هستند، اما
رئیسجمهوري آمریکا اعلام کرده است در صورت ردشدن آن در کنگره، از حق وتوی
خود استفاده خواهد کرد. درصورتیکه همه جمهوریخواهان با توافق جامع
هستهاي مخالف باشند، اوباما برای عملیکردن وتوی خود به رأی ١٦٥ دموکرات
از کل ١٨٨ رأی دموکرات نیاز دارد.برای خنثیکردن وتوی رئیسجمهور به رأی دو
سوم نمایندگان کنگره احتیاج است. مجلس نمايندگان آمريكا با ٤٣٤ عضو، تركيب
شكنندهاي از دموكراتها و جمهوريخواهان است ١٨٨ عضو اين مجلس دموكرات و
٢٤٦ نفر آنها جمهوريخواه هستند. براي رد توافق بايد دوسوم آرا يعني ٢٩٠
رأي داشته باشند. حداقل ٤٤ دموکرات در مجلس نمایندگان و ١٣ دموکرات در سنا
باید به اوباما پشت کنند و در مخالفت با توافقنامه به جمهوریخواهان
بپیوندند تا اکثریت؛ دوسوم اعضای مجلس نمایندگان و سنا برای غلبه بر وتوی
اوباما حاصل شود. درحاليكه حزب جمهوریخواه بیشتر کرسیها را در سنا و
مجلس نمایندگان کنگره آمریکا در اختيار دارد، حمایت تمامی نمایندگان این
حزب در کنگره، بهسادگی میتواند مخالفت با توافق را تصویب کند. حتي اگر
اوباما بخواهد اين رأي را وتو كند، اگر دوسوم از نمایندگان هر دو مجلس
کنگره با وتوی رئیسجمهوری مخالفت کنند، این مصوبه لازمالاجرا خواهد بود.
در شرايطيكه اميدي به تغيير نظر جمهوريخواهان نیست، دولت اوباما مجبور
است روي نمایندگان دموکرات سرمايهگذاري كند تا آنها براي لغو وتوی
رئیسجمهوری با جمهوريخواهان همنوا نشوند.
شومر ميتواند تأثيرگذار باشد
اگرچه تلاشهاي اخير باراك اوباما بهويژه سخنراني او در دانشكده امريكن،
نظر ١٠ عضو بلاتكليف دموکرات کنگره را به اين توافق جلب كرد اما به نظر
ميرسد اعلام مخالفت جدي «چاک شومر» با سناتورهاي دموكرات و يهودي، روي
آراي ديگر اعضاي دموكرات كنگره هم تأثير بگذارد و تعداد بيشتري به مخالفان
توافق بپردازند. سناتور شومر، نخستین عضو دموکرات سنای آمریکاست که رسما
قصد مخالفت با توافق هستهای با ایران را اعلام میکند. پیشتر، الیوت
انگل، عضو دموکرات مجلس نمایندگان کنگره که او هم مانند سناتور شومر، یهودی
است، گفته بود به توافق هستهای رأی منفی خواهد داد. اما سناتور شومر در
حالي لقب اولين سناتور مخالف را براي خود رقم زد كه سنا از روز گذشته به
تعطيلات رفت و مجلس سنا و نمایندگان روز هشتم سپتامبر به واشنگتن
بازمیگردند و احتمالا از همان زمان بررسي توافق را آغاز ميكنند. نيويورك
تايمز در مطلبي درباره بيانيه شومر نوشته «گفته میشود پس از بررسیهای
گسترده درباره توافق و انجام چند دیدار با باراک اوباما، وندی شرمن، معاون
وزیر امور خارجه آمریکا، شومر اعلام کرده از رد توافق حمایت میکند که این
امر ممکن است بر برخی دیگر از دموکراتها که هنوز تصمیمی در اینباره اتخاذ
نکردهاند، تأثیر بگذارد».
او در حالي از رد توافق حمايت كرده كه اوباما تاکنون با بیش از ٨٠ نماینده
کنگره به صورت فردی یا به صورت گروههای کوچک درباره توافق هستهای ایران
گفتوگو کرده است. گفته شده كه اوباما بهزودي میزبان یک میهمانی در کاخ
سفید با حضور صد نفر از دموکراتهای مجلس نمایندگان آمریکا خواهد بود. به
نظر ميرسد اين ميهماني بتواند نظر تعداد بيشتري از اعضاي كنگره را جلب
كند. باراک اوباما، در سخنراني اخيرش در دانشگاه امریکن در واشنگتن با
دفاع از توافق هستهاي با ايران از نمایندگان کنگره آمریکا خواست که بدون
درنظرگرفتن ملاحظات حزبی، به آن رأی دهند. اوباما هشدار داد که اگر کنگره
این کشور جلو اجرای توافق جامع اتمی با ایران را بگیرد، نهتنها مهار
برنامه اتمی ایران و نظام تحریمها ازدست میرود، بلکه اعتبار آمریکا
بهعنوان رهبر دیپلماسی جهان نابود خواهد شد.
با وجود اینکه شورای پول و اعتبار در اواسط بهار امسال مصوب کرد تا نرخ
سود سپردههای بانکی ۲۰درصد و تسهیلات بانکی نیز ۲۱درصد باشد، گویا بانکها
بنا ندارند که از این روش پیروی کنند و همچنان بهدنبال دورزدن مصوبه این
شورا هستند. به این ترتیب برخی بانکها برای اینکه از قافله مؤسسات مالی و
اعتباری غیرمجاز عقب نمانند با وجود کمبود منابع خود وارد عمل شده و
صندوقهای سرمایهگذاری را در زیرمجموعههای خود به راه انداختهاند تا از
طریق قانونی سپردهگذاران خود را با سود بیشتر ترغیب کنند که در بانک
بمانند. به این ترتیب علاوهبر اینکه مشتریان خود را از دست نمیدهند،
میتوانند از این سپردهها بخشی را در راستای هدف تأسیس صندوق که اغلب
سرمایهگذاری در بورس است، صرف کنند و بخش دیگری از آن را در هر بخش که
بخواهند بهکار گیرند، البته بدون اینکه به کسی پاسخگو باشند. هرچند نباید
این نکته را نیز از یاد برد که این روش نیز به اندازه کافی برای بانکها
ریسک دارد، چراکه ممکن است در بازار سرمایه، سود چندانی به آن تعلق نگیرد و
صندوق (البته در پس آن بانک مورد نظر) مکلف است بنا بر تضمین پرداخت سود
که اغلب حوالی ٢٢درصد در نظر گرفته شده، از جیب خود سود را به سپردهگذار
بپردازد.
بخش اندکی از این سپردهها به بورس میرود
احمد حاتمییزد، کارشناس بانکی، در گفتوگو با «شرق» در بررسی چرایی این
موضوع گفت: بانکها با هدف حضور در بورس نسبت به تشکیل صندوقها در
زیرمجموعه خود اقدام کردهاند و سود بیشتری نیز پرداخت میکنند. دلیل آن
نیز به این مسئله برمیگردد که اغلب مردم حاضر به پذیرش ریسک بازار سرمایه
نیستند و بانکها قصد دارند در بورس شرکت کنند تا از سود سهام خود بخشی را
به سپردهگذار بدهند. حاتمییزد تصریح کرد: این صندوقها برای جذب سپرده،
تضمین سودهای بالا را در نظر گرفتهاند که اگر در بورس سهام موردنظر، سود
مورد نظر را بهدست آورد، آن را بپردازند و اگر زیان کرد، بانک تضمین
میدهد این سود را از جیب خود بپردازد؛ اما دراینمیان نظارتی بر اینکه این
پولها را در بورس سرمایهگذاری میکند یا خیر، وجود ندارد. وی افزود:
البته ممکن است بانکها از این پول برای جبران کمبود نقدینگی خود استفاده
کنند که دراینمیان، این راهکار به عنوان راهی برای جذب سپرده و جلوگیری از
خروج نقدینگی مردم نزد بانکها محسوب میشود. این کارشناس بانکی با اشاره
به ترفند بانکها برای جذب سپردههای مردم گفت: اغلب بانکها با
سپردهگذاران بزرگ خود که اغلب صاحبان کارخانهها هستند وارد مذاکره
میشوند تا برای جذب سرمایههای آنها سود بیشتری به آن اختصاص دهند.
بانک مرکزی اغماض میکند
وی با بیان اینکه بانک مرکزی در این موارد اغماض میکند، افزود: این روش
تخلف محسوب میشود، اما ازآنجاکه اغلب بانکها کمبود سپرده دارند و
تسهیلاتشان معوق شده است و به این علت مانده حسابشان نزد بانک مرکزی منفی
شده است که ٣٦ درصد جریمه در سال به آنها تعلق میگیرد، برای جلوگیری از
پرداخت این جریمه دست به چنین اقداماتی میزنند که بانک مرکزی نیز با اغماض
با آن برخورد میکند. حاتمییزد گفت: بانکها بخشی از سپردههای مردم در
این صندوقها را صرف سرمایهگذاری در بورس میکنند، زیرا بورس در رکود به
سر میبرد و اغلب آنها باقی سپرده را برای جبران کمبود سرمایه خود در
بخشهای دیگر سرمایهگذاری میکنند.
رقابت با مؤسسات اعتباری هدف اصلی است
کمال سیدعلی، معاون پیشین بانک مرکزی، نیز در این رابطه به «شرق» گفت:
رقابت بین سیستم بانکی موجب میشود تا بانکها برای جذب سپردههای مردم و
تقابل با مؤسسات اعتباری غیرمجاز که بیشترین سود را برای سپردههای خود در
نظر میگیرند، وارد عمل شده و روشهای مختلفی را برای جذب این سپردهها
پیاده کنند. سیدعلی ادامه داد: راهاندازی صندوق در سیستم بانکی با نگاه به
مردمی صورت میگیرد که به سیستم بانکی اعتماد دارند و معتقدند سود به
سپردههای آنها براساس مقررات و ضوابطی تعلق میگیرد. بهاینخاطر وقتی
بانکی صندوق خود را بهعنوان بخشی که سود بیشتری به آن تعلق میگیرد معرفی
میکند، مردم نیز نسبت به سپردهگذاری در آن اقدام میکنند. به گفته
سیدعلی، سود این صندوقها نسبت به عرف بانکها بیشتر است و با توجه به
وضعیت نامطلوب بانکها، به نظر میرسد بانکها برای حفظ بازار خود دست به
چنین عملی میزنند. معاون پیشین بانک مرکزی با اشاره به روش دیگری که با
هدف حفظ سپردههای مردم صورت میگیرد، گفت: برخی از بانکها سود سپرده را
در ابتدای کار برای سپرده در نظر میگیرند که بهاینترتیب به سود
افزودهشده نیز سود تعلق میگیرد و برایناساس سپردهگذار سود مازاد دریافت
میکند که این روش نیز جذابیتهای خاص خود را برای مشتریان دارد و موجب
حفظ سپردهگذاری در بانک موردنظر میشود.
سودجویی از طریق قانونی
کاظم دوستحسینی، کارشناس بانکی نیز در گفتوگو با «شرق» در این رابطه گفت:
وظیفه بانکها واسطهگری پولی میان مردم و پروژههایی است که توجیه
اقتصادی دارند یا در توسعه اقتصاد نقشآفرین هستند. در این راه از گذشته،
سیستم بانکداری اسلامی مطرح شده بود که خط اعتباری ورود و خروج این پول
مشخص شود تا سپردهگذار بداند که سپردهاش در کدام بخش اقتصاد مورد
بهرهبرداری قرار میگیرد که چنین نشد، اما درنهایت جمعکردن پول مردم چه
از طریق مستقیم که سپردهگذاری در بانک است و چه از طریق غیرمستقیم که
تأسیس صندوق سرمایهگذاری نیز در این مجموعه قرار میگیرد، قانونی است.
آنچه در این میان مشکلزاست عدم نظارت بر این فرایند است که موجب شده تا
عدهای سودجو در سیستم بانکی قوانین و مقررات بانک مرکزی و مصوبات شورای
پول و اعتبار را دور زده تا به سود بیشتری برسند. دوستحسینی با بیان
اینکه سیستم اقتصادی ایران گران اداره میشود، تصریح کرد: در کشورهای دیگر
بهرههای بانکی اغلب بین ٤ تا ٩درصد است اما در ایران چنین نیست و بانکها
بهرههای بالاتری را در نظر میگیرند. در این میان سودجوهایی وجود دارند که
هرچند از طریق قانونی اما از روشهایی بهره میگیرند که از نظر محتوایی
مشکل داشته و سود بیشتری را نصیب آنها میکند.
مجلس به ماجرای انتشار کلیپ یکی از خوانندگان زیرزمینی واکنش نشان داد. انتشار کلیپی با عنوان «انرژی هستهای» که همزمان با توافق هستهای وین از سوی یکی از خوانندگان زیرزمینی در فضای مجازی منتشر شد، نهتنها بازتابهایی در رسانههای خارجی داشت بلکه واکنش مجلس را هم بهدنبال داشته است. همزمان با توافق هستهای ایران و شش کشور جهان بر سر انرژی هستهای که در وین صورت گرفت، هنرمندان زیادی نیز نظر خود را درباره این اقدام اعلام کردند. بااینحال انتشار کلیپی از سوی یکی از خوانندگان زیرزمینی که هنوز مجوزی برای انتشار رسمی آثارش در ایران ندارد، بحثهایی را بهدنبال داشته است. این موزیکویدئو مربوط به تتلو، یکی از خوانندگان رپ زیرزمینی، است که در بخشهایی از قطعه خود روی یکی از کشتیهای ناوگان دریایی ایران درحال خواندن نشان داده شده و در بخشهای دیگری، سربازان نیروی نظامی درحال حرکت هستند. در پایان ویدئو هم اسامی ارگانهایی چون نیروی دریایی، حفاظت اطلاعات ارتش، نیروی انتظامی و... ذکر شده است.
پس از آن برخی از سایتهای خبری با انتشار این کلیپ، واکنشهایی را در مورد
آن منتشر کردند که در برخی از آنها نسبت به همکاری نیروهای نظامی با این
خواننده اشاره شده بود، اما در تازهترین واکنش به این ویدئو، سیدرمضان
شجاعیکیاسری، نماینده مردم ساری و میانرود، به سایت «خانه ملت» گفت:
«تلاش برای حضور خوانندههایی که بدون رعایت هنجارهای جمهوری اسلامی ایران
در خارج از کشور فعالیت میکردند یا بهصورت زیرزمینی در داخل کشور اقدام
به ساخت موسیقی، کلیپ و ترانه میکنند، مادامی که مهر تأیید وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامی بر تولیدات آنها نخورد، خلاف قانون است و برهمیناساس
هنرنمایی و هنرمندی این افراد تخلف محسوب میشود».
او ادامه داد: «افراد و ارگانهایی که زمینه اجرا و فعالیت را برای اشخاصی
که مجوزی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای فعالیت هنری خود دریافت
نکردهاند، فراهم میکنند، مرتکب عمل خلاف قانون شدهاند. حضور خواننده
زیرزمینی در اماکن نظامی و انتظامی و بهرهگیری از اموال این ارگانها برای
ساخت کلیپ، هرچند که محتوا و مضمون ملی داشته باشد، قابل پیگرد و برخورد
قانونی است».
پیش از آن هم پیروز ارجمند، مدیرکل سابق دفتر موسیقی وزارت ارشاد، روز ١٣
مرداد درباره فعالیت امیر تتلو و انتشار کلیپ انرژی هستهای به ایلنا گفت:
«آقای تتلو هیچگونه مجوزی از ما برای اجرا دریافت نکرده بود و اثر ایشان
کاملا غیرقانونی منتشر شده و سایتی که این اثر را منتشر کرده، متخلف است و
بهنظرم دفتر موسیقی باید تخلف سایتی که این اثر را منتشر کرده، پیگیری
کند».انتشار ویدئویی از سوی تتلو درحالی در داخل ایران بحثهایی را
بههمراه داشته که در رسانههای خارجی نیز موردتوجه قرار گرفته است. مجله
تایم در مطلبی که در این زمینه نوشت، عنوان کرد: «ژنرالهای ایرانی به این
نتیجه رسیدهاند که آنها برای توافق هستهای با آمریکا و قدرتهای جهانی به
یک واکنش داستانگونه نیاز دارند. آنها به یک خواننده ایرانی جنجالی کمک
کردهاند. امیر تتلو با ارتش و نیروی دریایی یک ویدئو تولید کرده است که بر
توافق صحه میگذارد اما از گشتزنی در خلیجفارس حمایت کرده است».این متن
در ادامه به تتلو اشاره کرد: «تتلو که نام او امیرحسین مقصودلو است، یکی از
خوانندگان رپ معروف ایرانی با ١,٤ میلیون دنبالکننده در اینستاگرام و
١.٢ میلیون طرفدار در فیسبوک است که هیچیک از آهنگهایش از رادیو و
تلویزیون ایران پخش نشده چون او از سوی وزارت فرهنگ تأیید نشده و از دولت
برای ممنوعشدن آلبومش انتقاد کرده است. آنها موسیقی او را غربی، غیرایرانی
و غیراخلاقی دانسته و در سال ٢٠١٣ تتلو از سوی پلیس امنیت اخلاقی دستگیر و
بعدا آزاد شد».تایم با بیان اینکه این کلیپ با زیرنویس انگلیسی همراه است،
به پیام آغازین ویدئو اشاره کرد: «کلیپ با یک پیام رک شروع میشود: هیچ
قدرتی نمیتواند ایران را از داشتن انرژی صلحآمیز هستهای محروم کند. بعد
از آنهم تتلو میخواند و گروهی از تفنگداران نیروی دریایی پشتسر او
راهپیمایی میکنند».این هفتهنامه آمریکایی سپس به سراغ امیرحسین رسائل از
ماهنامه ایرانی «شبکه آفتاب» رفته است: «با دیدن تتلو روی کشتی نیروی
دریایی بسیار شگفتزده شدم برای اینکه موسیقی او قبلا از سوی دولت بهعنوان
فرقهای شیطانپرستی در نظر گرفته میشد. نهادهای دولتی مثل ارتش متوجه
شدهاند که بخشی از جامعه ایران بهخصوص جوانان، صدای آنها را نمیشنوند.
سریعترین راه برای انتقال پیام انرژی هستهای این بود که به یک خواننده رپ
با طرفداران زیادی اجازه دهند که آهنگی درباره این موضوع بخواند. آنها با
این کار موفق شدند. من جوانانی را دیدهام که در مورد توافق وین چیزی
نمیدانستند اما کلیپ تتلو را روی گوشیهای هوشمندشان تماشا کردند».
روزنامه واشنگتنپست هم با استناد به مطلب «المانیتور» اظهار کرد: «این
موزیکویدئو یک قطعه جالب برای تبلیغات ملی است. تتلو در این قطعه برنامه
هستهای ایران و صلحآمیزبودن آن را در خاورمیانه تحسین کرده است. ویدئو در
فواصل معین ایرانیهایی را نشان میدهد که پوسترهایی به زبان انگلیسی در
دست دارند که به صلح اشاره میکنند و این انعکاس مباحثه دیرین تهران در
مورد این موضوع است که برنامه هستهای به قصد جنگآوری نیست». این روزنامه
همچنین از نرگس باجاوغلی، انسانشناس دانشگاه نیویورک، چنین نقل کرد: «حتی
اگر یک موسیقی رپ از سوی دولت، ناپسند شمرده شود، مسئولان میدانند ممکن
است با این ویدئو به دو هدف برسند: صحبت با جوانان به زبان خودشان و
پیشبردن پیام صلح در منطقه».واشنگتنپست در پایان به نقل از المانیتور
اظهار کرد: «طرفداران موسیقی تتلو در فیسبوک گله دارند که او خود را
فروخته است اما حامیان سرسخت ارتش ایران از هتک آبروی نیروهای مسلح گله
دارند که در کنار یک خواننده پاپ ظاهر شدهاند».
** ایران
خودداری آمانو از ارائه جزئیات اسناد محرمانه به سناتورها
یوکیو آمانو در نشست غیرعلنی با اعضای کمیته روابط خارجی سنا که روز چهارشنبه هفته گذشته برگزار شد، ضمن توضیح پیرامون ساز و کار اجرای توافق هستهای از ارائه جزئیات سندهای محرمانه چارچوب همکاری میان ایران و آژانس، خودداری کرد. به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، مدیرکل آژانس پس از یک دیــدار دو ساعته غیر علنی با اعضای کمیته روابط خارجی سنای امریکا اعلام کرد که «آژانس نمیتواند یک نسخه از سند محرمانه توافق خود با ایران بر سر نحوه دسترسیهای بازرسان به تأسیسات هستهای این کشور را در اختیار کنگره بگذارد.» آمانو همچنین تأکید کرد که او برای محرمانه نگه داشتن این سند، تعهد قانونی دارد.
مدیرکل آژانس تصریح کرد: «تصور کنید که کشوری اطلاعات محرمانه خود را در اختیار آژانس قرار دهد و ما به تعهد این کشور در راستای همکاری با آژانس احترام نگذاریم، در آن صورت هیچ کشوری هیچ گونه اطلاعاتی را در اختیار ما قرار نخواهد داد.» وی افزود: «این موضوع در مورد امریکا هم صادق است. ما یک توافق محرمانه را با امریکا داریم که قطعاً نمیتوانیم اطلاعات آن را در اختیار کسی قرار دهیم.»
نارضایتی کنگره از فاش نشدن اسناد ایران
اظهارات آمانو در جلسه با سناتورها نظر مساعد آنها را درباره اطلاع از چگونگی روند همکاریهای ایران و آژانس جلب نکرد. اعضای جمهوریخواه کنگره امریکا بعد از نشست با آمانو از اینکه او متن توافقنامه محرمانه میان ایران و آژانس را فاش نکرده است، ابراز نارضایتی کردند. به گزارش رویترز، رئیس کمیته امور خارجی کنگره امریکا اعلام کرد که اطمینان اعضای کنگره به توافق هستهای پس از دیدار آمانو کمتر شده است.
باب کروکر، سناتور جمهوریخواه گفت: «اکثر اعضای کنگره در حالی جلسه را ترک کردند که سؤالات آنها نسبت به قبل از جلسه بیشتر شده است.» کروکر با بیـــــان اینکه «نمی توانیم اطمینان حاصل کنیم که بازرسان میتوانند وارد سایت پارچین ایران شوند»، افزود: «مسأله اول این بود که آیا ما می توانیم به دو توافقنامه (آژانس- ایران) دسترسی پیدا کنیم که جواب خیر بود.» در واکنش به این نارضایتیها آمانو هم تأیید کرد که محرمانه بودن بخشی از توافقنامه ایران و آژانس اسباب عصبانیت اعضای کنگره امریکا را فراهم کرده است، ولــــی با وجود این تأکید کرد: «وظیفه قانونی و حقوقی من حفظ محرمانه بودن برخی اسناد است.»
ادعای تکراری منابع خبری غرب درباره فعالیت هستهای ایران
همزمان با این اختلافات برخی منابع خبری غرب و بخصوص رسانههای نزدیک به اسرائیل از اواخر هفته گذشته با استناد به یکسری تصاویر ماهوارهای از سایت پارچین، مدعی شدند که براساس تصاویر دریافتی و وجود برخی ابزارآلات ساخت و ساز از جمله وجود بولدوزر در پارچین، ایران در حال تلاش برای سرپوش گذاشتن بر فعالیتهای هستهای غیرقانونی خود در این سایت، پیش از ورود بازرسان آژانس است؛ ادعایی تکراری که با واکنش مارک تونر، معاون سخنگوی وزارت خارجه امریکا هم روبهرو شد.
این مقام امریکایی در این باره گفت: «اقدام به پاکسازی آثار فعالیتهای پیشین همیشه محل نگرانی بوده ولی ما این مسأله را تأیید نمیکنیم؛ ما از روند فعالیت سایتهای ایران آگاهی داریم.» مارک تونر همچنین صحبت چندین باره مقام فنی تیم مذاکرهکننده امریکایی یعنی ارنست مونیز را تکرار کرد و گفت: «به توانایی خود برای یافتن رد هرگونه اقدام پیشین (هستهای) اطمینان داریم.»
بیانیه نمایندگی ایران در نیویورک درباره پارچین
علاوه بر واکنش مقامات امریکایی، نمایندگی ایران در نیویورک هم با صدور بیانیهای در پاسخ به برخی ادعاهای جدید در رسانههای امریکایی مبنی بر عملیات پاکسازی در پارچین، این ادعاها را مضحک و تکرار همان سناریوهای تکراری و پوسیدهای دانست که در گذشته بارها تکرار شده و هر بار واهی بودن آنها به اثبات رسید.
به گزارش «ایران»، نمایندگی کشورمان در این بیانیه آورده است: «منطقه نظامی پارچین منطقه گسترده و وسیعی است که مشتمل بر بخشهای مختلف نظامی، صنعتی، اداری و مسکونی است و لذا انجام عملیات ساخت و ساز در آن امری طبیعی و جاری است. از سوی دیگر در یک هفته گذشته به دلیل نشست جاده در مقابل سد ماملو که در جوار پارچین بوده ولی ارتباطی با آن مجموعه ندارد، اقدامات مهندسی گستردهای به منظور ترمیم جاده صورت گرفته که مستلزم تردد ماشینآلات سنگین راهسازی بوده است.» نمایندگی کشورمان در پایان از فضاسازی گستردهای که با اختصاص صدها میلیون دلار از سوی جریانات لابی عمدتاً صهیونیستی، برای تخریب فضای مثبت جهانی که در پی برجام (JCPOA) ایجاد شده است، صورت میگیرد، اظهار تأسف نمود.»
بسیاری از خانوادههای افغان درد مشترک دارند. به چهره هایشان که نگاه کنی
غم و خستگی را در شعاع نگاههای سرد و صورتهایشان میفهمی. صورتهایی که
از طراوت کودکی خالیاند و در نگاه اول انگار که پیری بر آنها سایه
انداخته! کودکان افغان مهاجر، در کنار یکدیگر هم که باشند، اما باز تنها
هستند. آنها پر از محرومیتند.
ë تحصیل بدون شناسنامه!
خیلی از افغانهایی که در ایران زندگی میکنند کارت شناسایی ندارند و غیر
مجاز در ایران زندگی میکنند؛ از اینرو کودکانشان هم طبق قانون حق تحصیل
ندارند. اما آنها چند روزی است که شنیدهاند دولت ایران شرایط تحصیل اتباع
غیر مجاز را هم فراهم کرده است. همین موضوع خیلی از خانوادههای افغان را
به کمپ اردوگاه سلیمان خانی کشانده است تا معرفینامه ثبتنام کودکشان را از
مسئولان استانداری بگیرند و از مهرماه امسال کودکانشان را به مدرسه
بفرستند. خیلی هاشان دستهای مادر و پدرانشان را گرفتند و از خوشحالی این
تصمیم اشک شوق میریختند. برخیهای دیگر لبخند میزدند و به آرزوهایشان فکر
میکردند. برخی دیگر هم نیامدند. آنها نتوانستند خانواده را برای ادامه
تحصیل راضی کنند، چون اگر پسرها باید کار کنند تا نان آور خانواده شوند و
دختر باید در سن پایین ازدواج کند تا یک نان خور از سر سفره کم شود. اینها
را نرگس دختر 13 ساله افغان برایمان تعریف میکند. دختری که تحصیل برایش
رؤیاست. پایش در این سن و سال به مدرسه باز نشده بود. از وقتی که 7 ساله شد
میخواست پشت همین میز و نیمکتها بنشیند اما کارت شناسایی نداشت و تبعاً
اجازه رفتن به مدرسه را. خیلی وقتها از کنار مدرسه که رد میشد، نگاهی به
داخل حیاط مدرسه میکرد و آهی میکشید و میگذشت. گریه امانش را میبرد.
میخواهد با ما حرف بزند اما بغض دارد.
با گوشه چادرش اشکهایش را پاک میکند و به اطراف نگاه میکند و میگوید:
«مدرسه رفتن برایم یک آرزو بود. کودکان افغان چه گناهی دارند. افغانستان
خانه ماست. خوب میدانیم اما مگر ما میخواستیم این چنین شود. ما کودکان
افغان تاوان چه چیزی را در این دنیا پس میدهیم.» به هق هق میافتد و نگاهی
به پدرش میکند: «دو روز است که پدرم با من دعوا میکند که «درس به چه درد
تو میخورد؟ شوهر کن...» الان هم با من کلی دعوا کرده نمیدانم اگر
ثبتنام کنم اجازه میدهد درس بخوانم یا نه؟» این فقط داستان نرگس نیست. مثل نرگس بسیارند. مریم یکی از همین دخترانی
است که پدرش را به اجبار به کمپ آورده تا او را ثبتنام کند، خودش میگوید:
«حالا که ایران به ما اجازه تحصیل میدهد چرا نخوانیم؟ اما پدرم مخالف است
میگوید «دختر باید شوهر کند...» من میخواهم آنقدر درس بخوانم تا دکتر
شوم. دکتر شوم به پدرم نشان دهم دختر هم میتواند بدون شوهر زندگی کند.»
خیلیهای دیگر هم استرس دارند که نکند این ثبتنام فقط برای امسال باشد.
محمد 11 ساله که نه سواد خواندن دارد و نه سواد نوشتن؛ میگوید: «هیچ کجا
وطن آدم نمیشود. اما چه کنیم شما خودتان یک روز هم حاضر نیستید در هرات
زندگی کنید. پدرم خانه و کاشانهمان را گذاشت و به ایران آمدیم. الان هم در
آلونکی در میدان شوش زندگی میکنیم خودم کار میکنم، خواهرم در خانه کار
میکند.
همیشه دوست داشتم با خواهرم به مدرسه بروم اما نشد. ما مهاجر هستیم که
کارت شناسایی نداریم همین بیکارت بودن موجب شده تا از خیلی حقومان عقب
بیفتیم. الان وقتی شنیدم ثبتنام میکنند آمدم تا با خواهرم به مدرسه برویم
درس بخوانیم آنقدر درس بخوانم که به مردم کمک کنم. فقط خانم ما میتوانیم
سالهای بعد هم در مدرسه ایرانیها تحصیل کنیم یا فقط این موضوع برای امسال
است؟
هدیه دولت به اتباع غیر مجاز هدیه آموزشی دولت تدبیر و امید به اتباع بیگانه، موضوعی که در
خبرگزاریهای داخلی و بینالمللی، بازتاب گستردهای داشت. دولت ایران از
مسئولان وزارت آموزش و پرورش خواسته است که در سال جدید تحصیلی دانشآموزان
7 تا 18 سال را که به طور غیر قانونی در کشور حضور دارند، در مدارس به طور
رایگان ثبتنام کنند. خبری که خیلی از نوجوانان و کودکان افغانی را شوکه
کرد. برای خیلی از کودکان و نوجوانان افغان که چند سالی از کودکیشان گذشته
و وارد نوجوانی شدهاند اما هنوز بلد نیستند اسم خودشان را بنویسند این
اقدام دولت یعنی محقق شدن همه رؤیاهایشان. تحصیل کودکان افغان در ایران سیر
پرفراز و نشیبی را طی کرده است.
حالا، مسئولان دولتی اعلام میکنند که مهاجران غیر قانونی هم میتوانند در
کنار دختران و پسران ایرانی پشت همین میزها و روی نیمکتها بنشینند.
جمعیتی که بیش از 80 درصد آنها مهاجران افغان هستند.
محسن همدانی مدیر کل اتباع و مهاجران خارجی استان تهران از ثبتنام ۱۰۰
هزار نفر از فرزندان اتباع غیرمجاز در مدارس استان تهران خبر میدهد و
میگوید: «با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب و دغدغه ایشان مبنی بر اینکه
فرزندان اتباع غیرمجاز به عنوان بیسواد باقی نمانند، از سال گذشته تحصیل
این تعداد را در دستور کار قرار دادیم و وزارت کشور با همکاری وزارت آموزش و
پرورش و وزارت بهداشت در این باره وارد عمل شدند.
بر این اساس شیوهنامهای تدوین شد که فرزندان اتباع غیرمجاز افغانی
بتوانند برای کسب علم و سوادآموزی در مدارس ثبتنام کنند و به عنوان
دانشآموز پذیرفته شوند. این افراد به 7 کمپ مشخص مراجعه کردند و پرونده
خود را تکمیل کرده و از روز شنبه (امروز) هم با مراجعه به دفاتر کفالت نسبت
به معرفی آنها به آموزش و پرورش منطقه مربوطه اقدام میشود.» وی با تأکید
بر اینکه بیشتر اتباع بیگانه در ایران را اتباع افغانی تشکیل میدهند
میگوید: «در استان تهران 500 هزار تبعه افغانستانی و در کل کشور نیز حدود
یک میلیون و 500 هزار نفرتبعه افغانی غیر مجاز داریم که تعداد آنها با
اتباع مجاز در استان برابری میکند و بر اساس آمار اولیه حدود یکصد هزار
نفر از فرزندان این اتباع غیرمجاز در این طرح شرکت میکنند که لازمالتعلیم
هستند.
بعضی از اتباع خارجی غیرمجاز این طرح را به عنوان طرح شناسایی برای اخراج
آنها از کشور میدانند که اصلاً این موضوع درست نیست و این طرح در راستای
سوادآموزی فرزندان این اتباع است.» از سوی دیگر مسئولان وزارت آموزش و
پرورش هم اعلام کردند که به مدیران مدارس بخشنامه کردهاند تا فرآیند
ثبتنام دانشآموزان غیر مجاز را فراهم کنند. خلیل بابالو رئیس مرکز امور
بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش هم میگوید:
«۳6۰ هزار دانشآموز اتباع خارجی داریم. از این تعداد ۳۳۰ هزار نفر آنها
افغانستانی و ۳۰ هزار نفر نیز از کشورهای دیگر هستند.» رئیس مرکز امور
بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش تصریح کرد:
«بخشنامهای در 5 مردادماه با ۳ موضوع مهم آماده شد که شامل تعیین سطح این
دانشآموزان، مسائل بهداشتی و درمانی و تعیین هویتشان بوده است.»
به گزارش نیویورک تایمز، این حمله انتحاری در حالی انجام شد که در دو حمله انتحاری گذشته، تروریستهای داعش، اقلیت شیعیان را هدف قرار گرفته بودند. به گزارش خبرگزاری رسمی عربستان حمله روز پنجشنبه در مسجدی در مرکز نیروهای واکنش سریع در منطقه عسیر در شهر «أبها» واقع در جنوب عربستان در نزدیکی مرزهای یمن رخ داد. انفجار زمانی صورت گرفت که نیروهای امنیتی در حال اقامه نماز جماعت بودند. شمار کشتههای این حادثه 15 نفر اعلام شده است که 12 نفر از آنان از اعضای نیروهای واکنش سریع عربستان بودند. اما برخی منابع شمار کشتهشدگان را 15 و تعداد زخمیها را 9 نفر اعلام کردهاند.
دیروز نیز داعش که پیشتر مسئولیت 3عملیات انتحاری علیه دو مسجد شیعیان و یک پاسگاه پلیس را در عربستان پذیرفته بود، مسئولیت حمله انتحاری پنجشنبه را برعهده گرفت. گروهی که مسئولیت این حمله را به عهده گرفته، خود را «ولایت حجاز» وابسته به «داعش» معرفی کرده است. این گروه در بیانیهاش تأکید کرده، به یک بنای «مرتدین» حمله کرده است.
داعش در حالی مسئولیت این حمله را پذیرفته که دولت عربستان در سه سال اخیر چشم خود را به روی فعالیتهای این گروه تروریستی در کشورش و پیوستن هزاران نفر از تبعههای خود به آن در عراق و سوریه بستهبود. همچنین در چهار ماه اخیر نیز داعش با نظارت عربستان وارد یمن شد،
واکنشهای بینالمللی
انفجار تروریستی در مسجد ویژه نیروهای امنیتی عربستان با واکنش جهانی همراه بود.
به گزارش تسنیم به نقل از خبرگزاری فرانسه، در همین ارتباط سفیر امریکا در ریاض ضمن محکوم کردن حمله تروریستی علیه نیروهای امنیتی عربستان سعودی در منطقه «عسیر» در جنوب غربی این کشور از تعهد امریکا به مبارزه جدی با تروریسم در منطقه خبر داد.
وزارت خارجه دولت روسیه نیز با صدور بیانیهای ضمن محکوم کردن این انفجار تروریستی، خود را متعهد به حمایت از تلاشهای کشور عربستان سعودی در امر مبارزه با تروریسم کرد. این بیانیه تأکید میکند: آنچه در «أبها» بهوقوع پیوست نشان میدهد موج ترور که گروههای تندرو آغازگر آن هستند، منطقه خاورمیانه را به صورت بسیار گسترده درنوردیده است و ریشهکن کردن این شر تنها از طریق تلاشهای بررسی شده کشورهای منطقه و جامعه جهانی ممکن است.
دولت انگلیس نیز ضمن تقبیح حادثه تروریستی روز پنجشنبه عربستان از سوی تروریستهای تکفیری اعلام کرد: چنین حملاتی ضرورت ادامه همکاریها با شرکای منطقهای انگلیس همچون عربستان سعودی را برای ریشهکن کردن اقدامات خشونتبار تروریستی ایجاب میکند. نبیل العربی دبیر کل اتحادیه عرب ضمن محکوم کردن انفجار خونین عربستان از همبستگی این اتحادیه با عربستان برای سرکوب تروریسم و ریشهکن کردن آن خبر داد.