به گزارش مشرق، اگر بخواهیم از خبرهترین کارگردانان تلویزیونی نام ببریم، نام محمدحسین
لطیفی قطعا برجسته خواهد بود. این کارگردان نام آشنا که یکی از پیشگامان
عرصه سریالسازی با اثر «کتجادویی» بوده و در سینما هم نقش برجستهای
داشته، در جدیدترین اثر خود سراغ «تنهایی لیلا» رفته است. به همین بهانه با
او به گفت و گو نشستیم که در ادامه میخوانید:
***
ویژگیهای اولیه فیلمنامه که شما را راغب به ساخت «تنهایی لیلا» کرد، چه بود؟
وقتی چند قسمت اولیه فیلمنامه آقای عنقا را خواندم خیلی علاقهمند به ساخت آن شدم. برای اجرای این کار سراغ فضایی معنوی و آشنا برای مخاطب رفتیم و با انتخاب لوکیشن، فضا و موقعیتها رجوعی به گذشته اصیل خود کردیم. مساله دیگری که در فیلمنامه وجود داشت، نوع روایت خاصی بود که نویسنده در نظر گرفت و از همان ابتدا، قهرمان قصه خود را کُشت و به شکلی بازی برای مخاطب رو شد و از این نظر ساخت سریال کار سادهای نبود.
موافق به اجرای روش غیرخطی فیلمنامه براساس نگاه نویسنده بودهاید؟
چون قبلا با آقای عنقا تجربه کار اینچنینی را داشتم، احساس کردم ایشان از پس آن برمیآیند. برای روش روایت این سریال میتوان تعبیر سفرهای را داشت که از ابتدا چیده شده و حالا باید محتویات آن را تحلیل کنیم البته هنوز بخشهای مهمی از سریال مانده تا بیننده بخواهد به تحلیلی کامل از آن دست بزند.
اما تجربه گذشتهتان به شکل غیرخطی با «قلب یخی» که در شبکه خانگی بود، ریسک کمتری نسبت به مخاطبان تلویزیونی خواهد داشت.
بله، همین طور است چون در شبکه خانگی مخاطب میتواند فیلم را به عقب ببرد و صحنهای را که متوجه نشده دوباره ببیند و این شرایط برای سریالهای تلویزیونی وجود ندارد و از این حیث اندکی ریسک وجود دارد. من به این فکر میکردم که اگر انشاءالله بتوانیم کار را به خوبی پیش ببریم، بیننده هم علاقهمند شده و چند بار سریال را خواهد دید و با دیدن تکرار سریال به آن نکات بعضا مبهم خود خواهد رسید. در نهایت هم تجربه اینگونه روایت را دوست داشتم، روشی که حتی اجرای من را هم به چالش میکشد.
شما پیش از این با سریال «صاحبدلان» به برجسته کردن نگاه دینی نزد مردم دست زده بودید.
من اعتقاد دارم که مخاطب دوست دارد به سمت اصالت خود رجوع کند. مساله مهم میزان تاثیرگذاری و کیفیت اثر خواهد بود که چگونه حرف خود را بزنیم، یعنی اثر ما چقدر به وجود بیننده رسوخ خواهد کرد. اتفاقی که امروزه با استقبال مخاطبان میبینیم نشان میدهد مردم زبان ما را دوست دارند و شکر خدا با ما همراه شدهاند. انشاءالله تاثیرات مثبتی که این سریال منعکس میکند بعدها در جامعه جاری شود.
این نگاه معرفتشناسانه در سریالهای شما از کجا نشأت میگیرد؟
از اسمم، محمدحسین. من در یک خانواده معتقد مسلمان به دنیا آمدم. مذهبم شیعه است و بهرغم اینکه شاید نزد برخی به لحاظ ظواهر آنچنان مومن نشان داده نشوم، اما اینچنین نیست و آنچه در سریال نشان میدهم از اعتقادم آمده و در واقع به دنبال این هستم که خیلی از خلأهایی را که به دنبالش بودهام در این سریال برای مخاطب نشان دهم. اعتقاد دارم انسانها با همه مشکلات فضای مدرن به دنبال راهی برای رسیدن به معنویت و دور شدن از تعلقات خاطر دنیوی هستند، همانطور که لیلا در سریال به دنبال آن رفت. من در «تنهایی لیلا» به دنبال جستوجوی خود در گذشته بودم.
چقدر به اجرای کامل شخصیتهای سریال «تنهایی لیلا» بویژه کاراکتر پیش برنده محمد، توجه کردید؟
شخصیت محمد را در این سریال بسیار دوست دارم و فکر میکنم قطعهای از بهشت کنده شده و روی زمین نشسته است. واقعیتش اگر بهروز شعیبی این نقش را بازی نمیکرد من دچار مشکل میشدم. شاید عکسهای 27 سالگی تا 34 سالگی بنده را ببینید، چندان تفاوتی با کاراکتر محمد نداشته باشم! من اگر بخواهم هنرپیشهای را از شمایلی که به خوبی بازی میکند دور کرده و آن را به گونهای دیگر قرار دهم، شاید در آن صورت آدم ناقصالعقلی باشم. ایشان جدا از قابلیتهای بازیگری دارای رفتارهای انسانی خاصی است و برازنده این نقش هستند. آقای شعیبی از دوستان خوب من بوده و حضورشان در «تنهایی لیلا» بسیار به من کمک کرد.
مهمترین ویژگیهای شخصیتی محمد و لیلا در این سریال چیست؟
مهمترین مشخصه این کاراکترها برایم سادگی آنها بود؛ مسالهای که در سریال «صاحبدلان» هم به دنبال آن بودم، حتی نام آن سریال در ابتدا «سادهدلان» بود و بعد تغییر کرد. به نظرم در سادگی میتوان پاکی را پیدا کرد و سادگی و پاکی در هم عجین است.
در اجرا مطابق با فیلمنامه آقای عنقا پیش رفتید یا تغییراتی در کارگردانی و در میز تدوین رخ داد؟
تغییر چندانی ندادیم و سعی شد مطابق فیلمنامه پیش برویم البته تغییرات جزئی در حین اجرا پیش میآید. مثلا در فیلمنامه نوشته شده که شخص از پلهها بالا میرود، در صورتی که ما فضای لوکیشنی اینچنینی نداریم و نمیتوان اجرایش کرد. این نوع تغییرات معمولا در همه کارها رخ میدهد، اما حال و هوا و فضای فیلم براساس نقشهای بوده که آقای عنقا آن را طراحی کردند، مانند معماری که نقشه راه را کشیده و شخص دیگری آن را به مرحله اجرا میرساند البته پیچیدگیهایی در فیلمنامه وجود داشت و خیلی از همکاران من که فیلمنامه را خواندند، آن را متوجه نشده بودند و خیلی اذیت شدند و مشکلاتی برای بچهها بابت راکورد لباس، گریم و... وجود داشت که با تجربهای که داشتم سعی کردم این مساله را ساماندهی کنم. این معضلات در ابتدا شاید مخاطب را هم گنگ کرده که دلیلش این بود که من کمتر فرصت میکردم به اتاق تدوین بروم و بیشتر سر صحنه بودم و به تدریج این مساله رفع شد.
به نظرتان محوریت سریال با کاراکتر لیلا بوده یا محمد را باید نقطه ثقل سریال در نظر گرفت؟
ببینید، اگر بخواهیم روح کار را مورد قیاس قرار دهیم، محمد در محور کار قرار میگیرد، اما براساس محوریت قصه باید لیلا را در نظر بگیریم، یعنی ما داریم سرگذشت لیلا را میبینیم.
اما حادثه محرک از طریق دیدار با محمد رخ میدهد.
آفرین. لیلا تحت تاثیر حالی است که از محمد گرفته و براین اساس روح کلی اثر با توجه به چارچوب نگاه و شخصیت محمد شکل گرفته است.
در حین کار از طرف مسؤولان تلویزیون برای به تصویر درآوردن روایت دچار محدودیت هم شدید؟
هیچ نوع خط قرمزی وجود نداشته است و محدودیتی از طرف تلویزیون پیش نیامد، چرا که هدف ما از طرح این مساله توجه به رفتاری همراه با شرم و حیا بوده است. بسیاری از خط قرمزها را ما خود در سینما و تلویزیون ترسیم میکنیم. اعتقاد من این است که اگر حرف خوب را به درستی منعکس کنیم، هیچ مشکلی رخ نخواهد داد. مشکل اینجاست که در برخی موارد نمیدانیم چگونه حرف خود را بزنیم. ما در این سریال مطابق آنچه از تاریخ اسلام وجود دارد که پیشنهاد ازدواج با حضرت محمد(ص) توسط حضرت خدیجه(س) انجام شده است، عمل کردیم و این مساله امری پذیرفتنی به شرط پرداختی درست در اثر خواهد بود.
دلایل استقبال از سریال «تنهایی لیلا» از نگاه کارگردان آن چیست؟
همانطور که عنوان کردم بیننده هم مانند خود من به دنبال پیدا کردن خلأ در زندگیاش است و سریال «تنهایی لیلا» با فضای معنوی خود این حس را ایجاد میکند و مخاطبی را که به دنبال کمبودهای زندگی امروز بود، همراه خود میسازد.
در سینما ژانرهای متنوعی از کمدی تا وحشت را تجربه کردید، چرا در تلویزیون این تنوع کمتر بوده است؟
این تنوع را تا حدی در تلویزیون هم با آثاری در گونههای طنز، ملودرام و معنوی هم داشتم، اگر چه به قول شما به گستردگی تجربه در سینما نبوده است. به نظرم باید در تلویزیون بیشتر تحلیل کرد. در این شرایط دوست دارم بیشتر در حال و هوای معنوی کار کنم. ترجیح من این است که بیننده تلویزیونی را با آثارم به چالش ذهنی بکشانم تا اینکه صرفا بخندانم. حتی در سریال «دودکش» هم به دنبال آن بودم که با همه حال و هوای طنز سریال به دنبال اصالتهای خانواده بروم و مخاطب را به گذشته و سادگی خود ارجاع دهم.
چرا آثار اخیر سینماییتان بویژه «اسب سفید پادشاه» برخلاف گذشته چندان مورد استقبال مخاطبان قرار نگرفت؟
زمانی که من در سینما کارهای طنز میساختم و فروش بالایی داشت، هنوز خیلیها حضور نداشتند. بعدها به دلیل اینکه به دنبال تجربه بودم، به سمت آثار ملودرام رفتم و حالا دورهای است که انگار مردم دیگر علاقهمند به تماشای گونههای دیگر نیستند و تنها آثار کمدی میخواهند. دلیل عدم فروش مناسب فیلمهای اخیرم این بوده نه اینکه من آثار ضعیفی ساخته باشم. به هر حال اگر در سینما کار کنم علاقهمند به ساخت دغدغههایم هستم و اگر تماشاگر علاقهای به تماشای اینگونه آثار نداشته باشد، به سمت سریالسازی خواهم رفت البته الان به دنبال ساخت فیلم جنگی سینمایی هستم، به شرطی که شرایط بودجه آن تامین شود.
با توجه به آثار مخاطبپسندانهای که در تلویزیون و بویژه با «تنهایی لیلا» داشتهاید، علاقه به حضوری بیشتر در این عرصه ندارید؟
من کار کردن در هر 2 بخش سینما و تلویزیون را دوست دارم. اگر در سینما فیلم «روز سوم» را درباره خرمشهر کار کردم، به دلیل فضا و امکاناتی بود که سینما در اختیارم قرار میداد و نمیتوانستم آن را با همان بودجه و امکانات در تلویزیون بسازم. من دوست داشتم شرایطی پیش میآمد تا 33 روز مقاومت خرمشهر را در 33 قسمت بسازم که هر روز حکایت یک روز از مقاومت مردم باشد. این مساله نیاز به بودجه و امکانات مناسبی دارد و این شرایط باید در اختیار هر کارگردان دلسوزی قرار بگیرد که دغدغه این کار را دارد. وقتی من شرایط این نوع کارهای عظیم را در تلویزیون ندارم، مجبورم بروم در سینما کار کنم.
تا به حال پیشنهادی به مسؤولان بابت ساخت اثری تلویزیونی از فیلم «روزسوم» دادهاید؟
همین ایدهای را که برای شما مطرح کردم در حدود 8 سال پیش به تلویزیون پیشنهاد دادم. تلاش بسیاری برای ساخت آن انجام دادیم. آن کار نیاز به یک پروداکشن گسترده دارد و 3 تا 4 سال فیلمبرداری آن طول میکشد و برای آن تنها میتوان در روز 45 ثانیه کار مفید گرفت، پس تا وقتی که شرایط و بستر آن فراهم نشود من به هیچ وجه وارد اجرای آن نخواهم شد. متاسفانه خیلیها با آثار دفاع مقدسی ساده برخورد میکنند!
میتوانید نام فیلم بعدیتان را در این گفتوگو عنوان کنید؟
فیلمی است با نام «مادر، مادر، مادر» که 3 اپیزود درباره 3 مادر در وسط میدان جنگ در روزهای اول دفاعمقدس است که علاقهمندم با فراهم شدن شرایط بودجه بتوانم آن را بسازم. ساخت آن نیازمند مشارکت نهادهای دولتی است و صحبتهایی انجام شده است.
فیلم «مادر، مادر، مادر» به جشنواره فجر امسال خواهد رسید؟
اگر تا 2 ماه آینده وضعیت بودجه آن مشخص شود، آن را به جشنواره خواهم رساند اگرنه باید منتظر ماند تا شرایط و امکانات ساخت آن فراهم شود.
منبع: وطن امروز
***
ویژگیهای اولیه فیلمنامه که شما را راغب به ساخت «تنهایی لیلا» کرد، چه بود؟
وقتی چند قسمت اولیه فیلمنامه آقای عنقا را خواندم خیلی علاقهمند به ساخت آن شدم. برای اجرای این کار سراغ فضایی معنوی و آشنا برای مخاطب رفتیم و با انتخاب لوکیشن، فضا و موقعیتها رجوعی به گذشته اصیل خود کردیم. مساله دیگری که در فیلمنامه وجود داشت، نوع روایت خاصی بود که نویسنده در نظر گرفت و از همان ابتدا، قهرمان قصه خود را کُشت و به شکلی بازی برای مخاطب رو شد و از این نظر ساخت سریال کار سادهای نبود.
موافق به اجرای روش غیرخطی فیلمنامه براساس نگاه نویسنده بودهاید؟
چون قبلا با آقای عنقا تجربه کار اینچنینی را داشتم، احساس کردم ایشان از پس آن برمیآیند. برای روش روایت این سریال میتوان تعبیر سفرهای را داشت که از ابتدا چیده شده و حالا باید محتویات آن را تحلیل کنیم البته هنوز بخشهای مهمی از سریال مانده تا بیننده بخواهد به تحلیلی کامل از آن دست بزند.
اما تجربه گذشتهتان به شکل غیرخطی با «قلب یخی» که در شبکه خانگی بود، ریسک کمتری نسبت به مخاطبان تلویزیونی خواهد داشت.
بله، همین طور است چون در شبکه خانگی مخاطب میتواند فیلم را به عقب ببرد و صحنهای را که متوجه نشده دوباره ببیند و این شرایط برای سریالهای تلویزیونی وجود ندارد و از این حیث اندکی ریسک وجود دارد. من به این فکر میکردم که اگر انشاءالله بتوانیم کار را به خوبی پیش ببریم، بیننده هم علاقهمند شده و چند بار سریال را خواهد دید و با دیدن تکرار سریال به آن نکات بعضا مبهم خود خواهد رسید. در نهایت هم تجربه اینگونه روایت را دوست داشتم، روشی که حتی اجرای من را هم به چالش میکشد.
شما پیش از این با سریال «صاحبدلان» به برجسته کردن نگاه دینی نزد مردم دست زده بودید.
من اعتقاد دارم که مخاطب دوست دارد به سمت اصالت خود رجوع کند. مساله مهم میزان تاثیرگذاری و کیفیت اثر خواهد بود که چگونه حرف خود را بزنیم، یعنی اثر ما چقدر به وجود بیننده رسوخ خواهد کرد. اتفاقی که امروزه با استقبال مخاطبان میبینیم نشان میدهد مردم زبان ما را دوست دارند و شکر خدا با ما همراه شدهاند. انشاءالله تاثیرات مثبتی که این سریال منعکس میکند بعدها در جامعه جاری شود.
از اسمم، محمدحسین. من در یک خانواده معتقد مسلمان به دنیا آمدم. مذهبم شیعه است و بهرغم اینکه شاید نزد برخی به لحاظ ظواهر آنچنان مومن نشان داده نشوم، اما اینچنین نیست و آنچه در سریال نشان میدهم از اعتقادم آمده و در واقع به دنبال این هستم که خیلی از خلأهایی را که به دنبالش بودهام در این سریال برای مخاطب نشان دهم. اعتقاد دارم انسانها با همه مشکلات فضای مدرن به دنبال راهی برای رسیدن به معنویت و دور شدن از تعلقات خاطر دنیوی هستند، همانطور که لیلا در سریال به دنبال آن رفت. من در «تنهایی لیلا» به دنبال جستوجوی خود در گذشته بودم.
چقدر به اجرای کامل شخصیتهای سریال «تنهایی لیلا» بویژه کاراکتر پیش برنده محمد، توجه کردید؟
شخصیت محمد را در این سریال بسیار دوست دارم و فکر میکنم قطعهای از بهشت کنده شده و روی زمین نشسته است. واقعیتش اگر بهروز شعیبی این نقش را بازی نمیکرد من دچار مشکل میشدم. شاید عکسهای 27 سالگی تا 34 سالگی بنده را ببینید، چندان تفاوتی با کاراکتر محمد نداشته باشم! من اگر بخواهم هنرپیشهای را از شمایلی که به خوبی بازی میکند دور کرده و آن را به گونهای دیگر قرار دهم، شاید در آن صورت آدم ناقصالعقلی باشم. ایشان جدا از قابلیتهای بازیگری دارای رفتارهای انسانی خاصی است و برازنده این نقش هستند. آقای شعیبی از دوستان خوب من بوده و حضورشان در «تنهایی لیلا» بسیار به من کمک کرد.
مهمترین ویژگیهای شخصیتی محمد و لیلا در این سریال چیست؟
مهمترین مشخصه این کاراکترها برایم سادگی آنها بود؛ مسالهای که در سریال «صاحبدلان» هم به دنبال آن بودم، حتی نام آن سریال در ابتدا «سادهدلان» بود و بعد تغییر کرد. به نظرم در سادگی میتوان پاکی را پیدا کرد و سادگی و پاکی در هم عجین است.
در اجرا مطابق با فیلمنامه آقای عنقا پیش رفتید یا تغییراتی در کارگردانی و در میز تدوین رخ داد؟
تغییر چندانی ندادیم و سعی شد مطابق فیلمنامه پیش برویم البته تغییرات جزئی در حین اجرا پیش میآید. مثلا در فیلمنامه نوشته شده که شخص از پلهها بالا میرود، در صورتی که ما فضای لوکیشنی اینچنینی نداریم و نمیتوان اجرایش کرد. این نوع تغییرات معمولا در همه کارها رخ میدهد، اما حال و هوا و فضای فیلم براساس نقشهای بوده که آقای عنقا آن را طراحی کردند، مانند معماری که نقشه راه را کشیده و شخص دیگری آن را به مرحله اجرا میرساند البته پیچیدگیهایی در فیلمنامه وجود داشت و خیلی از همکاران من که فیلمنامه را خواندند، آن را متوجه نشده بودند و خیلی اذیت شدند و مشکلاتی برای بچهها بابت راکورد لباس، گریم و... وجود داشت که با تجربهای که داشتم سعی کردم این مساله را ساماندهی کنم. این معضلات در ابتدا شاید مخاطب را هم گنگ کرده که دلیلش این بود که من کمتر فرصت میکردم به اتاق تدوین بروم و بیشتر سر صحنه بودم و به تدریج این مساله رفع شد.
به نظرتان محوریت سریال با کاراکتر لیلا بوده یا محمد را باید نقطه ثقل سریال در نظر گرفت؟
ببینید، اگر بخواهیم روح کار را مورد قیاس قرار دهیم، محمد در محور کار قرار میگیرد، اما براساس محوریت قصه باید لیلا را در نظر بگیریم، یعنی ما داریم سرگذشت لیلا را میبینیم.
اما حادثه محرک از طریق دیدار با محمد رخ میدهد.
آفرین. لیلا تحت تاثیر حالی است که از محمد گرفته و براین اساس روح کلی اثر با توجه به چارچوب نگاه و شخصیت محمد شکل گرفته است.
در حین کار از طرف مسؤولان تلویزیون برای به تصویر درآوردن روایت دچار محدودیت هم شدید؟
هیچ نوع خط قرمزی وجود نداشته است و محدودیتی از طرف تلویزیون پیش نیامد، چرا که هدف ما از طرح این مساله توجه به رفتاری همراه با شرم و حیا بوده است. بسیاری از خط قرمزها را ما خود در سینما و تلویزیون ترسیم میکنیم. اعتقاد من این است که اگر حرف خوب را به درستی منعکس کنیم، هیچ مشکلی رخ نخواهد داد. مشکل اینجاست که در برخی موارد نمیدانیم چگونه حرف خود را بزنیم. ما در این سریال مطابق آنچه از تاریخ اسلام وجود دارد که پیشنهاد ازدواج با حضرت محمد(ص) توسط حضرت خدیجه(س) انجام شده است، عمل کردیم و این مساله امری پذیرفتنی به شرط پرداختی درست در اثر خواهد بود.
دلایل استقبال از سریال «تنهایی لیلا» از نگاه کارگردان آن چیست؟
همانطور که عنوان کردم بیننده هم مانند خود من به دنبال پیدا کردن خلأ در زندگیاش است و سریال «تنهایی لیلا» با فضای معنوی خود این حس را ایجاد میکند و مخاطبی را که به دنبال کمبودهای زندگی امروز بود، همراه خود میسازد.
در سینما ژانرهای متنوعی از کمدی تا وحشت را تجربه کردید، چرا در تلویزیون این تنوع کمتر بوده است؟
این تنوع را تا حدی در تلویزیون هم با آثاری در گونههای طنز، ملودرام و معنوی هم داشتم، اگر چه به قول شما به گستردگی تجربه در سینما نبوده است. به نظرم باید در تلویزیون بیشتر تحلیل کرد. در این شرایط دوست دارم بیشتر در حال و هوای معنوی کار کنم. ترجیح من این است که بیننده تلویزیونی را با آثارم به چالش ذهنی بکشانم تا اینکه صرفا بخندانم. حتی در سریال «دودکش» هم به دنبال آن بودم که با همه حال و هوای طنز سریال به دنبال اصالتهای خانواده بروم و مخاطب را به گذشته و سادگی خود ارجاع دهم.
چرا آثار اخیر سینماییتان بویژه «اسب سفید پادشاه» برخلاف گذشته چندان مورد استقبال مخاطبان قرار نگرفت؟
زمانی که من در سینما کارهای طنز میساختم و فروش بالایی داشت، هنوز خیلیها حضور نداشتند. بعدها به دلیل اینکه به دنبال تجربه بودم، به سمت آثار ملودرام رفتم و حالا دورهای است که انگار مردم دیگر علاقهمند به تماشای گونههای دیگر نیستند و تنها آثار کمدی میخواهند. دلیل عدم فروش مناسب فیلمهای اخیرم این بوده نه اینکه من آثار ضعیفی ساخته باشم. به هر حال اگر در سینما کار کنم علاقهمند به ساخت دغدغههایم هستم و اگر تماشاگر علاقهای به تماشای اینگونه آثار نداشته باشد، به سمت سریالسازی خواهم رفت البته الان به دنبال ساخت فیلم جنگی سینمایی هستم، به شرطی که شرایط بودجه آن تامین شود.
من کار کردن در هر 2 بخش سینما و تلویزیون را دوست دارم. اگر در سینما فیلم «روز سوم» را درباره خرمشهر کار کردم، به دلیل فضا و امکاناتی بود که سینما در اختیارم قرار میداد و نمیتوانستم آن را با همان بودجه و امکانات در تلویزیون بسازم. من دوست داشتم شرایطی پیش میآمد تا 33 روز مقاومت خرمشهر را در 33 قسمت بسازم که هر روز حکایت یک روز از مقاومت مردم باشد. این مساله نیاز به بودجه و امکانات مناسبی دارد و این شرایط باید در اختیار هر کارگردان دلسوزی قرار بگیرد که دغدغه این کار را دارد. وقتی من شرایط این نوع کارهای عظیم را در تلویزیون ندارم، مجبورم بروم در سینما کار کنم.
تا به حال پیشنهادی به مسؤولان بابت ساخت اثری تلویزیونی از فیلم «روزسوم» دادهاید؟
همین ایدهای را که برای شما مطرح کردم در حدود 8 سال پیش به تلویزیون پیشنهاد دادم. تلاش بسیاری برای ساخت آن انجام دادیم. آن کار نیاز به یک پروداکشن گسترده دارد و 3 تا 4 سال فیلمبرداری آن طول میکشد و برای آن تنها میتوان در روز 45 ثانیه کار مفید گرفت، پس تا وقتی که شرایط و بستر آن فراهم نشود من به هیچ وجه وارد اجرای آن نخواهم شد. متاسفانه خیلیها با آثار دفاع مقدسی ساده برخورد میکنند!
میتوانید نام فیلم بعدیتان را در این گفتوگو عنوان کنید؟
فیلمی است با نام «مادر، مادر، مادر» که 3 اپیزود درباره 3 مادر در وسط میدان جنگ در روزهای اول دفاعمقدس است که علاقهمندم با فراهم شدن شرایط بودجه بتوانم آن را بسازم. ساخت آن نیازمند مشارکت نهادهای دولتی است و صحبتهایی انجام شده است.
فیلم «مادر، مادر، مادر» به جشنواره فجر امسال خواهد رسید؟
اگر تا 2 ماه آینده وضعیت بودجه آن مشخص شود، آن را به جشنواره خواهم رساند اگرنه باید منتظر ماند تا شرایط و امکانات ساخت آن فراهم شود.
منبع: وطن امروز