به گزارش مشرق، تصورتنگناهای اقتصادی ناشی از فرزندآوری و فرزندپروری، وجه مشترک فرهنگ جوامع در زمان های مختلف بوده است به گونه ای که مخالفت با فرزندآوری به دلیل ترس از فقر صراحتا در قرآن کریم نهی شده است. درحال حاضر نیز بسیاری از پدران و مادران امروزی، خود را به داشتن یک یا حداکثر دو فرزند قانع کرده و با توجیه "مشکلات اقتصادی” و "کاهش شادی و خوشی های زندگی اعضای خانواده” منجر به حاکمیت فرهنگ ” تک فرزندی” در خانواده ایرانی شده اند. در چنین شرایطی و درآینده ای نزدیک جامعه ایرانی با اکثریت میانسال و سالمند روبرو خواهد بود.
الگوهای زندگی بهتر!
ازآنجا که فرهنگ تک فرزندی و کم فرزندی به عنوان یکی از اصول زندگی بهتر طی دو دهه در ذهن و جان زندگی خانواده ایرانی عجین گشته، نمی توان انتظار داشت درخت خانواده ایرانی با چند مصوبه قانونی تشویقی حمایتی کم اثر و موقتی، بدون حمایت های واقعی اقتصادی و اجتماعی، پربارتر و پرثمرتر شود. به باور نگارنده حذف باور برتری کم فرزندی از فرهنگ عمومی جامعه، یک فرایند تدریجی است که قبل از هر اقدامی نیازمند، ایجاد تغییرات اساسی در تعاریف، مبانی و الگوهای اثربخش شکل گیری یک زندگی بهتر مبتنی بر فرهنگ اسلامی ایرانی دارد که باید با مطالعات علمی و مستند، واقعیت وضعیت کنونی و آینده خانواده وجامعه ترسیم شود. بر همین اساس هدف این تحلیل ترسیم برخی از واقعیات ناشی از فرهنگ تک فرزندی در خانواده ایرانی است.
مبنای رضایت از زندگی
بی شک یکی از دغدغه های اصلی هرخانواده در کنار تامین نیازهای اساسی فیزیکی، ایجاد رضایت خاطر در خانواده و تامین امنیت روانی و افزایش نشاط وشادابی آن ها با هدف ایجاد رشد عاطفی و عقلانی و اجتماعی فرزندان می باشد. براساس باور حاکم در صورتی که یک خانواده جمعیت کمتری داشته باشد، سقف سرانه هزینه برای نشاط وشادی و تفریح افراد آن افزایش یافته و با افزایش فرزندان، امکانات و شرایط مورد نیاز برای تامین دغدغه های نشاط آفرین با محدودیت مواجه خواهد شد. در این چارچوب فکری بخش قابل توجهی از درآمد خانواده صرف تامین امکانات و لوازم و شرایط نشاط آفرین در قالب های ورزشی و تفریحی و امکانات سرگرمی آور واقعی و مجازی می شود. در این بستر شکل انواع شادی ها وسرگرمی ها به صورت سرگرمی های فردمحور، مجازی کسالت آور و انزوا آفرین در طولانی مدت تبدیل شده و باوجود هم نشینی والدین و فرزندان در زیر یک سقف، این سرگرمی ها رفته رفته آن ها را به انسان هایی با دنیایی کاملا متفاوت از هم تبدیل می کند.
افزایش تاثیرپذیری رسانه ای مادران
در شرایط کم فرزندی است که فراغت بال مادران بیشتر شده و این فراغت به دلیل نداشتن یک برنامه مفید و منظم روزانه در غیاب فرزندان و همسر، صرف گذراندن با رسانه های مختلف می شود و این وقت گذرانی های رسانه ای به صورت ناخودآگاه ممکن است با رخنه باورها و الگوهای متعارض با روابط سالم خانوادگی، مادران را نسبت به وظایف اصلی خود در زندگی کم توجه، بی توجه و حتی بی علاقه نموده و آن ها را به جایی برساند که برای سقوط در باتلاق جدایی خود هم «جشن» بگیرند.
نشاطی از جنس کودکانه
برآیند حاکمیت الگوی فرزند کمتر زندگی بهتر در مولفه شادی و نشاط منجر به این امر می شود که نقش بسزای فرزندان (نوزدان، نوباوه گان و کودکان) در ایجاد نشاط در خانواده با افزایش سن و حضور در اجتماعی بزرگتر نظیر مدرسه و دانشگاه از بین می رود. لذت پرورش و بزرگ کردن چند فرزند در خانواده ایرانی مدت هاست که به صورت ناخودآگاه از مادر ایرانی تحت تاثیر الگوی فرزند کمتر زندگی بهتر گرفته شده است. لذت نوزاد پروری و همنشینی با نوزادان وکودکان که دقیقا مرتبط با فطرت پاک مادری است، طی یک دوره ینچ یا هفت ساله از مادران امروزی با تصور رسیدن به زندگی بهتر گرفته می شود. حال آن که درصورت تکرار سه یا چهار واقعه تولد و نوزادپروری و همنشینی با کودکان و نونهالان در خانواده برای یک مادر، تقریبا ۱۶ سال از زندگی وی صرف نشاط آفرینی متقابل مادر و فرزندان شده و فضایی به دور از هرگونه تنش های روزمره زندگی الکترونیک و شبکه های ارتباطی برای مادر فراهم خواهد کرد.
حذف نقش خواهر و برادر از فرایند تربیتی
با حاکمیت الگوی فرزند کمتر زندگی بهتر، نقش تعاملی بی بدیل تربیتی فرزندان به عنوان خواهر و برادر در شکل گیری شخصیت یکدیگر کمرنگ شده و زمینه ایجاد فضائل اخلاقی نظیر گذشت، بخشش، همدلی و همراهی، فداکاری وتامین نیازهای عاطفی واجتماعی با کمک گرفتن از دیگرخواهران و برادران با نبود آن ها از بین می رود. والدین در ممانعت از تاثیرپذیری حداکثری فرزندان از دوستان شناخته شده فضای و اقعی و دوستان ناشناس فضای مجازی، در تامین نیازهای مذکور با مشکلات جدی مواجه می شوند. حال آن که درصورت وجود چند خواهر و برادر در خانواده بخش قابل توجهی از نیازهای اجتماعی و عاطفی فرزندان درمحیط خانواده تامین می شوند ونقش الگو پذیری فرزندان یک خانواده از همدیگردر شکل گیری شخصیت آن ها اهمیت پیدا می کند.
منبع: خراسان
الگوهای زندگی بهتر!
ازآنجا که فرهنگ تک فرزندی و کم فرزندی به عنوان یکی از اصول زندگی بهتر طی دو دهه در ذهن و جان زندگی خانواده ایرانی عجین گشته، نمی توان انتظار داشت درخت خانواده ایرانی با چند مصوبه قانونی تشویقی حمایتی کم اثر و موقتی، بدون حمایت های واقعی اقتصادی و اجتماعی، پربارتر و پرثمرتر شود. به باور نگارنده حذف باور برتری کم فرزندی از فرهنگ عمومی جامعه، یک فرایند تدریجی است که قبل از هر اقدامی نیازمند، ایجاد تغییرات اساسی در تعاریف، مبانی و الگوهای اثربخش شکل گیری یک زندگی بهتر مبتنی بر فرهنگ اسلامی ایرانی دارد که باید با مطالعات علمی و مستند، واقعیت وضعیت کنونی و آینده خانواده وجامعه ترسیم شود. بر همین اساس هدف این تحلیل ترسیم برخی از واقعیات ناشی از فرهنگ تک فرزندی در خانواده ایرانی است.
مبنای رضایت از زندگی
بی شک یکی از دغدغه های اصلی هرخانواده در کنار تامین نیازهای اساسی فیزیکی، ایجاد رضایت خاطر در خانواده و تامین امنیت روانی و افزایش نشاط وشادابی آن ها با هدف ایجاد رشد عاطفی و عقلانی و اجتماعی فرزندان می باشد. براساس باور حاکم در صورتی که یک خانواده جمعیت کمتری داشته باشد، سقف سرانه هزینه برای نشاط وشادی و تفریح افراد آن افزایش یافته و با افزایش فرزندان، امکانات و شرایط مورد نیاز برای تامین دغدغه های نشاط آفرین با محدودیت مواجه خواهد شد. در این چارچوب فکری بخش قابل توجهی از درآمد خانواده صرف تامین امکانات و لوازم و شرایط نشاط آفرین در قالب های ورزشی و تفریحی و امکانات سرگرمی آور واقعی و مجازی می شود. در این بستر شکل انواع شادی ها وسرگرمی ها به صورت سرگرمی های فردمحور، مجازی کسالت آور و انزوا آفرین در طولانی مدت تبدیل شده و باوجود هم نشینی والدین و فرزندان در زیر یک سقف، این سرگرمی ها رفته رفته آن ها را به انسان هایی با دنیایی کاملا متفاوت از هم تبدیل می کند.
افزایش تاثیرپذیری رسانه ای مادران
در شرایط کم فرزندی است که فراغت بال مادران بیشتر شده و این فراغت به دلیل نداشتن یک برنامه مفید و منظم روزانه در غیاب فرزندان و همسر، صرف گذراندن با رسانه های مختلف می شود و این وقت گذرانی های رسانه ای به صورت ناخودآگاه ممکن است با رخنه باورها و الگوهای متعارض با روابط سالم خانوادگی، مادران را نسبت به وظایف اصلی خود در زندگی کم توجه، بی توجه و حتی بی علاقه نموده و آن ها را به جایی برساند که برای سقوط در باتلاق جدایی خود هم «جشن» بگیرند.
نشاطی از جنس کودکانه
برآیند حاکمیت الگوی فرزند کمتر زندگی بهتر در مولفه شادی و نشاط منجر به این امر می شود که نقش بسزای فرزندان (نوزدان، نوباوه گان و کودکان) در ایجاد نشاط در خانواده با افزایش سن و حضور در اجتماعی بزرگتر نظیر مدرسه و دانشگاه از بین می رود. لذت پرورش و بزرگ کردن چند فرزند در خانواده ایرانی مدت هاست که به صورت ناخودآگاه از مادر ایرانی تحت تاثیر الگوی فرزند کمتر زندگی بهتر گرفته شده است. لذت نوزاد پروری و همنشینی با نوزادان وکودکان که دقیقا مرتبط با فطرت پاک مادری است، طی یک دوره ینچ یا هفت ساله از مادران امروزی با تصور رسیدن به زندگی بهتر گرفته می شود. حال آن که درصورت تکرار سه یا چهار واقعه تولد و نوزادپروری و همنشینی با کودکان و نونهالان در خانواده برای یک مادر، تقریبا ۱۶ سال از زندگی وی صرف نشاط آفرینی متقابل مادر و فرزندان شده و فضایی به دور از هرگونه تنش های روزمره زندگی الکترونیک و شبکه های ارتباطی برای مادر فراهم خواهد کرد.
حذف نقش خواهر و برادر از فرایند تربیتی
با حاکمیت الگوی فرزند کمتر زندگی بهتر، نقش تعاملی بی بدیل تربیتی فرزندان به عنوان خواهر و برادر در شکل گیری شخصیت یکدیگر کمرنگ شده و زمینه ایجاد فضائل اخلاقی نظیر گذشت، بخشش، همدلی و همراهی، فداکاری وتامین نیازهای عاطفی واجتماعی با کمک گرفتن از دیگرخواهران و برادران با نبود آن ها از بین می رود. والدین در ممانعت از تاثیرپذیری حداکثری فرزندان از دوستان شناخته شده فضای و اقعی و دوستان ناشناس فضای مجازی، در تامین نیازهای مذکور با مشکلات جدی مواجه می شوند. حال آن که درصورت وجود چند خواهر و برادر در خانواده بخش قابل توجهی از نیازهای اجتماعی و عاطفی فرزندان درمحیط خانواده تامین می شوند ونقش الگو پذیری فرزندان یک خانواده از همدیگردر شکل گیری شخصیت آن ها اهمیت پیدا می کند.
منبع: خراسان