به گزارش مشرق، ناصر حجازی میگفت؛ اعضای هیات مدیره هیچ کاری انجام نمیدهند، کاش برای آنها رستورانی در نظر بگیرند تا هر هفته بروند و چلوکبابی بخورند و کاری به کار تیم نداشته باشند. این حرف حجازی مثل حرف پروین که میگفت: مدیر فنی یعنی کشک ماندگار شد، به همان قدرت و عمق.
درست که بررسی میکنیم می بینیم هیات مدیرهها در باشگاهها معمولا همان تعبیر حجازی را با خود یدک میکشند، آنها در بسیاری مواقع حتی به وضوح و در رسانهها اعلام می کنند که مدیر عامل را وزارت ورزش یا مجمع فلان کارخانه انتخاب میکند. این یعنی آنکه بدیهیترین و مهمترین کار هیات مدیره که همانا انتخاب مدیر است، در واقع وجود ندارد.
آنها در مورد انتخاب مربی هم معمولا صاحب اختیار نیستند و تنها راوی اتفاقات هستند. با این وجود آنها ظاهرا وظایفی هم دارند، مثلا اینکه آنها به هنگام اولین باختها سرو کله شان پیدا میشود و مربی را که خودشان انتخاب نکردهاند احضار میکنند، بعد مدیر عاملی که خودشان انتخاب نکردهاند حرف آنها را نقض میکند و اعلام میکند که مربی احضار نشده و از اینجا به بعد است که جبههها تشکیل می شود و این یکی میگوید باید بیاید و پاسخگو باشد و آن یکی میگوید: نه نیاید! و به این ترتیب است که مسیر راه طی میکند.
قبلا نفریه در استقلال چنین میکرد، بعدها در پرسپولیس نژادفلاح این کار را انجام داد، سپس حسینی در سپاهان چنین فضایی برای قلعهنویی ساخت، دوباره در پرسپولیس و استقلال این ماجرا ها زیاد اتفاق افتاد و نهایتا آخرین آنها، جهانیان از استقلال است و عبدی در پرسپولیس هستند که با اولین باخت سرمربی را تحت فشار قرار داده اند. «عبدی حتی پیش از شروع لیگ برانکو را تهدید کرد».
جالب اینجاست آنها مربی را احضار میکنند که خودشان انتخاب نکردهاند و مدیر عاملی که آنها انتخابش نکردهاند حرف شان را معمولا وتو میکند.
در زمان نفریه، فتح الله زاده وتو میکرد، در زمان نژاد فلاح، رویانیان و حالا افشارزاده و شاید طاهری. شاید همان چلوکباب معروف ناصر حجازی راهکار بدی برای برخی از اعضای هیات مدیره باشگاهها نباشد که پی در پی در حال رکورد زدن هستند.
حجازی تحت تاثیر همین اختلافها و مشکل سازیها هفته نهم برکنار شد، دایی توسط سیاسی که عضو هیات مدیره بود و هنوز مدیرعامل نشده بود، در هفته هفتم برکنار شد، مظلومی اما رکورد را جا به جا کرده است، او پس از دو برد پیدرپی و در اولین باخت احضار شد تا شائبه شکستن رکورد دایی هم حتی به ذهن متبادر شود.
کاش استقلال و پرسپولیس با همان سیستم سنتی و با یک مدیر اداره میشدند تا تکلیفشان با خودشان مشخص بود، با این روش تنها اتفاقی که رخ میدهد، چندوجهی شدن هیات مدیره است و بروز اختلاف و نه تضارب آرا و چند صدایی
درست که بررسی میکنیم می بینیم هیات مدیرهها در باشگاهها معمولا همان تعبیر حجازی را با خود یدک میکشند، آنها در بسیاری مواقع حتی به وضوح و در رسانهها اعلام می کنند که مدیر عامل را وزارت ورزش یا مجمع فلان کارخانه انتخاب میکند. این یعنی آنکه بدیهیترین و مهمترین کار هیات مدیره که همانا انتخاب مدیر است، در واقع وجود ندارد.
آنها در مورد انتخاب مربی هم معمولا صاحب اختیار نیستند و تنها راوی اتفاقات هستند. با این وجود آنها ظاهرا وظایفی هم دارند، مثلا اینکه آنها به هنگام اولین باختها سرو کله شان پیدا میشود و مربی را که خودشان انتخاب نکردهاند احضار میکنند، بعد مدیر عاملی که خودشان انتخاب نکردهاند حرف آنها را نقض میکند و اعلام میکند که مربی احضار نشده و از اینجا به بعد است که جبههها تشکیل می شود و این یکی میگوید باید بیاید و پاسخگو باشد و آن یکی میگوید: نه نیاید! و به این ترتیب است که مسیر راه طی میکند.
قبلا نفریه در استقلال چنین میکرد، بعدها در پرسپولیس نژادفلاح این کار را انجام داد، سپس حسینی در سپاهان چنین فضایی برای قلعهنویی ساخت، دوباره در پرسپولیس و استقلال این ماجرا ها زیاد اتفاق افتاد و نهایتا آخرین آنها، جهانیان از استقلال است و عبدی در پرسپولیس هستند که با اولین باخت سرمربی را تحت فشار قرار داده اند. «عبدی حتی پیش از شروع لیگ برانکو را تهدید کرد».
جالب اینجاست آنها مربی را احضار میکنند که خودشان انتخاب نکردهاند و مدیر عاملی که آنها انتخابش نکردهاند حرف شان را معمولا وتو میکند.
در زمان نفریه، فتح الله زاده وتو میکرد، در زمان نژاد فلاح، رویانیان و حالا افشارزاده و شاید طاهری. شاید همان چلوکباب معروف ناصر حجازی راهکار بدی برای برخی از اعضای هیات مدیره باشگاهها نباشد که پی در پی در حال رکورد زدن هستند.
حجازی تحت تاثیر همین اختلافها و مشکل سازیها هفته نهم برکنار شد، دایی توسط سیاسی که عضو هیات مدیره بود و هنوز مدیرعامل نشده بود، در هفته هفتم برکنار شد، مظلومی اما رکورد را جا به جا کرده است، او پس از دو برد پیدرپی و در اولین باخت احضار شد تا شائبه شکستن رکورد دایی هم حتی به ذهن متبادر شود.
کاش استقلال و پرسپولیس با همان سیستم سنتی و با یک مدیر اداره میشدند تا تکلیفشان با خودشان مشخص بود، با این روش تنها اتفاقی که رخ میدهد، چندوجهی شدن هیات مدیره است و بروز اختلاف و نه تضارب آرا و چند صدایی