داعش به این میبالد که بیشتر جنگجویاناش، از نیروهای بومی هستند. ولی این تناسب در ترکیب جوخههایی که به عملیات انتحاری دست میزنند، کاملا بر عکس است. برای نمونه میتوان به "احمد س." دانشآموز دبیرستانی اشاره کرد که یک آلمانی ترکتبار بود. او تابستان گذشته به سفارش داعش با یک خودروی انباشته از مواد منفجره خود را در منطقه شیعهنشین بغداد منفجر کرد و همراه خود ۵۴ تن را به کام مرگ فرستاد.
در میان قربانیان این حادثه کودکان خردسال نیز به چشم میخوردند. البته "احمد س." یک مورد استثنایی نیست. تاکنون بیش از ۱۰ شهروند آلمان در عراق یا سوریه به عملیات انتحاری دست زدهاند.
داعش از عاملان انتحاری نه تنها به عنوان "بمبهای زنده" برای کشتن شیعیان و ایجاد ترس و نفرت در میان آنها استفاده میکند، بلکه همچنین از آنان مانند "سلاحی استراتژیک" در خدمت نابودی تاسیسات دفاعی دشمنان گروه و از بین بردن روحیه آنان سود میبرد.
طرفه آن که در بسیاری از عملیات انتحاری از خودروهای جنگی آمریکایی استفاده میشود که ارتش ایالات متحده پیشتر در اختیار ارتش عراق گذاشته بود و اکنون به دست نیروهای داعش افتادهاند. این خودروها که دارای حفاظ زرهی هستند مانع از آن میشوند که عاملان انتحاری هدف گلوله دشمن قرار گیرند. افزون بر آن، میتوان بیش از یک تن مواد منفجره بار این خودروها کرد.
به گفته "سوفان گروپ" که نهادی برای مشورت در امور امنیتی در آمریکاست، داعش در حملات خود در مرکز استان رمادی واقع در غرب عراق از ۳۰ خودرو انباشته از بمب استفاده کرده است.
در یک رشته عملیات انتحاری در ماه مارس سال جاری فقط در یک روز ۱۳ عامل انتحاری خود را منفجر کردند که در میان آنان یک بلژیکی، یک استرالیایی، یک ازبک، یک چچنی، یک مصری، یک مراکشی و دو تونسی به چشم میخوردند. این ترکیب انسانی نشان میدهد که "سلاح استراتژیک" داعش عمدتا محصولی وارداتی از سراسر جهان است.
این موضوع را ابوعبدالله نیز تایید میکند که قطعا در این امور صاحب نظر است. او به سفارش داعش نقشهای برای عملیات انتحاری در بغداد طرحریزی کرد و "احمد س." را مامور این کار کرد. مدت کوتاهی پس از این عملیات، پلیس عراق موفق شد ابوعبدالله را دستگیر کند.
مجله آلمانی "اشپیگل" اخیرا از مقامات عراقی اجازه گرفت تا بتواند با ابوعبدالله گفتوگویی انجام دهد. او در پاسخ به پرسش مربوط به ملیت عاملان انتحاری گفت: «یکی از هر 10 نفر عراقی است و بقیه از دیگر کشورهای عربی هستند.»
این گفته با دادههای بانک اطلاعاتی دانشگاه شیکاگو همخوانی دارد. طبق این دادهها داعش و سازمان سلف آن در عراق و سوریه از سال ۲۰۱۳ تاکنون حدود ۳۰۰ حمله انتحاری و عمدتا در خاک عراق انجام دادهاند.
تبار عاملان انتحاری در بسیاری موارد ناروشن مانده است. ولی در سه ماه یعنی از مه تا ژوئیه ۲۰۱۴ نام عاملان انتحاری جز در موارد استثنایی روشن است. در ۳۱ حمله انتحاری که در این بازه زمانی صورت گرفته، ۲۱ مورد عاملان حملات از کشورهای عربی دیگر و ۴ مورد نیز از کشورهای غربی بودهاند. در نتیجه میتوان گفت که ۸۰ درصد عملیات انتحاری توسط خارجیان انجام گرفته است و نه افراد بومی.
این میزان شرکت خارجیان در عملیات انتحاری شاید در نگاه اول حیرتانگیز باشد، ولی در عراق پدیده تازهای نیست. "محمد حافظ" کارشناس ترور در سال ۲۰۰۷ کتابی منتشر کرد به نام "بمبگذاران انتحاری در عراق". او در این کتاب نشان داده است که حتی در آن زمان بیشتر عاملان انتحاری خارجیان بودهاند.
تحقیقات محمد حافظ همچنین نشان میدهد که افزون بر آن "ایدئولوژی جهاد" توسط جنگجویانی در میان اهالی سنی عراق ترویج شده است که پس از شکست طالبان از افغانستان به عراق گریخته بودند. آنان با عملیات انتحاری در میان شیعیان بهطور هدفمند میخواستند به جدالهای مذهبی در میان مسلمانان دامن بزنند تا از این گذرگاه بتوانند پشتیبانی نیروهای سنی را جلب کنند.
به گزارش دویچهوله، آمریکاییها در اکتبر سال ۲۰۰۷ در جریان تجسسی در نزدیکی شهر سنجار (در شمال عراق) به اسنادی حاوی دادههای شخصی ۷۰۰ جنگجوی خارجی القاعده در عراق دست یافتند. حدود نیمی از این افراد شهروند عربستان سعودی و یک پنجم شهروند لیبی بودند. در این اسناد وظایف این نیروها نیز تعیین شده بود. ۵۶ درصد آنان برای عملیات انتحاری در نظر گرفته شده بودند. اگر چه شمار شهروندان سعودی در این لیست بیشتر از دیگر ملیتها بود، ولی سعودیها اکثریت عاملان انتحاری را تشکیل نمیدادند. بیشترین عاملان انتحاری شهروندان لیبی و مراکش بودند. این افراد فقط به عراق آمده بودند تا بمیرند.
این که آیا تصمیم شخصی برای شرکت در عملیات انتحاری برعهده خود فرد است یا نه، به این امر وابسته است که چه کسی او را به صفوف افراطگرایان جذب کرده است. هر اندازه تماس اولیه غیرشخصیتر باشد، شانس داوطلب برای ماموریت انتحاری بیشتر است. این تحلیلی است که یک مرکز پژوهشی درباره ترور (CTC) در وستپوینت به آن دست یافته است. اگر کسی توسط خویشاوندانش به تشکیلات داعش جذب شده باشد، خطر سرنوشت انتحاری برای او کمتر است و اگر توسط اینترنت جذب شده باشد، این خطر بیشتر است.
در پژوهشهای مربوط به تروریسم این تز وجود دارد که عملیات انتحاری نتیجه درماندگی و استیصال در مبارزهای "رهاییبخش" بر ضد قدرتی اشغالگر است و عاملان انتحاری که در گروههای خود همپیوند شدهاند، میخواهند با اقدامی ایثارگرانه و قربانی کردن خود از گروه محافظت کنند. ولی به نظر میرسد که این الگو توضیحی چندان مناسب برای جنگجویان داعش نیست.
اما برای مرکز پژوهشی یادشده یک اصل مسلم است و آن اینکه داعش خارجیان را به چشم عاملان انتحاری مطمئنتری میبیند تا نیروهای محلی را. زیرا خارجیان به بازیهای قدرت علاقهای ندارند و برای آنان رستگاری دینی و رویای خلافت از همه چیز مهمتر است. به گفته یک سرهنگ آمریکایی به نام جیمز براون که سابقا در ماموریت عراق بوده، عاملان انتحاری دو دسته هستند: یک دسته آنان که دستشان را با دستبند به فرمان خودرو میبندند و یک دسته آنان که به چنین دستبندی نیاز ندارند.
ولی پیوستن بیشتر خارجیان به داوطلبان عملیات انتحاری در داعش میتواند یک دلیل عملگرایانه هم داشته باشد و آن اینکه خارجیان از آموزش نظامی کمتری برخوردارند. آنان به دلیل عدم تجربه جنگی و نیز عدم آشنایی با زبان محلی، معمولا در میدانهای نبرد زیاد به کار نمیآیند.
یک افراطی سوئیسی نادم که به کشور خود بازگشته گفته است که تبدیل شدن به "شهید" تصمیمی داوطلبانه است. ولی او همزمان اعتراف کرده است که معمولا در تشکیلات داعش، تازهواردان را "گوشت دم توپ" مینامند.