روشهای نفوذ آمریکا و دیگر کشورها در دهههای اخیر چه تفاوتی با دهههای قبل دارد؟
روشی که توسط آمریکا و دیگر دولتهای استکباری در دهه گذشته برای کنترل کشورها استفاده شده ورود به کشورها در حوزه اقتصادی است.
اتفاقی که میافتد این است که شرکتهای چند ملیتی که روابط نزدیکی با دولتهای استکباری دارند به بهانه ارتباطات تجاری و اقتصادی وارد کشورها میشوند و این شرکتهای چند ملیتی از گروههای بومی آن کشور افرادی را جذب میکنند و در نتیجه این افراد بومی عقبه مالی بینالمللی و ثروت قابل توجهی پشتسر آنها قرار میگیرد؛ این ثروت در نهایت خودش را نزدیک به قدرت میکند و به تدریج در قدرت و حاکمیت آن کشور تأثیر گذاشته کشور به تدریج به سمتی میرود که دولتهای استکباری و شرکتهای هماهنگ میخواهند که این روش کنترل دولتها در شرایط کنونی است.
کاری که آمریکاییها در قرن بیستم یا انگلیسیها در قرن 18 و 19 انجام میدادند که یک پادشاهی را مستقر میکردند و از طریق آن پادشاه آن کشور را کنترل میکردند دیگر جواب نمیدهد، آمریکاییها این کار را در 28 مرداد انجام دادند که پادشاه سرنگون شده را با کودتا سر کار آوردند و ایران را برای چند دهه به آن روش کنترل کردند، ولی دیدند دیگر جواب نمیدهد و مثلا اگر بخواهند رضا پهلوی را از آمریکا بیاورند ایران و حاکمش کنند دیگر کسی ایشان را نمیپذیرد و حتی سلطنت طلبها به آن میخندند چه برسه به مردم ایران.
در مجموع روش کنترل کشورها در این دوران نفوذ اقتصادی است که نفوذ سیاسی و فرهنگی میآورد و این نکتهای است که باید به آن توجه کرد اما متأسفانه ما مجموعههایی در کشور داریم که به این مباحث توجه نمیکنند و مثلاً یک فرد مو بلوند، چشم آبی که وارد کشور میشود جشن هم میگیرند که شرکتهای خارجی وارد کشور شدند و این تبعاتی برای کشور خواهد داشت.
آیا این موضوعی که فرمودید تحلیل شماست یا کُدی هم دارید از اینکه آمریکاییها اعلام کرده باشند به دنبال نفوذ به این کشورها با این روش این هستند؟
اولا اینکه آنها این روش را همه جای دنیا مانند کشورهای جنوبشرقی آسیای یا کشورهای آفریقای و خیلی دیگر از کشورها از این روش استفاده کردند و این روش معمولی و سنتی آنهاست که بعد از فروپاشی نظام شوروی نیز از این روش در دوره آقای یلتسین استفاده کردند منتهی آنقدر این شرکتهای چند ملیتی اجحاف کردند و طرف آمریکایی نسبت به کنترل روسیه ذوق زده شد که بعد آن حرکت مخالف در روسیه شکل گرفت و الآن میبینیم که دولت روسیه در حال تعویض مسیر حرکت به دلیل این عملکرد بد است. منتهی در کشورهای کوچکتر که بیشتر و راحتتر قابل مدیریت هستند این روشی است که جواب داده و که البته همانگونه که عرض کردم در کشور ما خیلیها به این مسئله توجه نمیکنند و ذوق زده هم میشوند.
البته ارتباطات تجاری با شرکتهای دنیا اشکال ندارد منتهی این ارتباطات باید مدیریت شده باشد و راههای نفوذی که ایجاد میشود را بست اما مجموعهای در داخل کشورها هستند که به این مسائل توجه ندارند و در حقیقت فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری اعلام خطر از این نفوذی بود که به هر حال باید جلوی آن گرفته شود و ایشان تأکید داشتند که این نفوذ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نباید به بهانه مذاکرات اتفاق بیفتد.
به نظر شما آیا اینکه آمریکاییهایی اعلام میکنند به دنبال این هستند که توافق هستهای را فتح بابی برای ادامه رابطه با ایران در خصوص مسائل منطقهای کنند به نفع ایران خواهد بود؟
نکتهای که در فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری بود که باید به آن بیشتر توجه کرد لزوم توجه به طراحی و برنامه دشمن برای ایران است؟ هرچند باید این طراحی را شناخت اما متأسفانه در مجموعه دوستان دولت هیچ درک صحیحی نسبت به این طراحی وجود ندارد.
اما ما که کارمان رصد آمریکا است شاهد هستیم چه آن سه گروهی که در آمریکا مخالف توافق هستند و چه اوباما و پیروان اوباما که موافق توافق هستند؛ یعنی هر چهار گروهی که اکنون در آمریکا در حوزه ایران بحث دارند به دنبال براندازی نظام در ایران هستند و هدف اصلیشان براندازی جمهوری اسلامی در کشور است هرچند اختلاف نظر در مورد تاکتیکها وجود دارد ولی هدف همان براندازی است که متأسفانه خیلیها این را باور ندارند یا متوجه آن نمیشوند.
خیلیها در داخل فکر میکنند آمریکاییها به دنبال تعامل با ایران هستند ولی نه تنها ما هیچ نشانهای از تعامل نمیبینیم بلکه چیزی که میبینیم تهدید به حملهای است.
آقای کری همین دو هفته پیش در کمیسیون روابط خارجی سنا گفته بود که من با اپوزیسیون ایران در ماههای گذشته دیدار کردم، سوال این است که برای چه آقای کری که در حال مذاکره با مقامات جمهوری اسلامی ایران است میگوید من دارم با اپوزیسیون دیدار میکنم؟ این نشان دهنده طراحی طرف مقابل هست که موضوع هستهای را فراتر از هستهای میبیند هدفش این است که اهرم قدرت ایران را در حوزه هستهای از دستش گرفته و بعد اهرم قدرت ایران را در حوزه نفوذ منطقه را نیز از دستش خارج کند و در نتیجه جمهوری اسلامی تمام اهرمهای قدرت ایران را از دستش گرفته و آن را تضعیف کند که این همان نکتهای است که در فرمایشات رهبری هم بود؛ اول میخواهند سوریه و عراق را تجزیه کنند و بعد سراغ ایران بیایند.
با وجود این طراحی طرف آمریکایی متأسفانه دوستان در دولت معتقد به سیاست خارجه پسر خوب هستند، سیاست خارجه پسر خوب به این معناست که ما نسبت به آمریکا نرم صحبت کرده، سعی میکنیم خودمان را با این تصور که آمریکا به ما اجازه حکومت میدهد با آن هماهنگ کنیم؛ این همان تصوری است که آقای قذافی، مرسی، صدام و عرفات هم داشتند اما دیدیم که این تصور سیاست خارجی پسر خوب در عمل جواب نداده و آقای قذافی هم الگوی خوبی در حوزه سیاست خارجی نیست.
این تفکر که ما نرم صحبت کنیم بعد آنها به ما اجازه حکومت میدهند هیچ جا جواب نداده البته اگر شما عربستان باشید که پدر و پدرجدتان نوکر انگلیس باشد ممکن است مدتی شما را تحمل کنند ولی در عمل کشوری مثل ایران و مردمی مثل مردم ایران که علاقهمند به استقلال و رشد هستند در نهایت در نگاه طرف مقابل این مردم و کشور رقیب آنها هستند و به همین دلیل به دنبال سرنگونی حکومت مردمی ایران همانطور که در سرنگونی دولت ایران در 28 مرداد نقش داشتند اما با روش جدیدتر هستند.
هدف سرنگونی جدید آوردن پادشاه جدید نیست بلکه هدف آن نفوذ در حوزههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و بردن کشور به مسیری است که خودشان میخواهند و به همین دلیل در این حوزهها باید شناخت طراحی دشمن وجود داشته باشد که متأسفانه این را موضوع در ادبیات دوستان در دولت نمیبینیم.
ادبیات دوستان در دولت ادبیاتی هست که به نظر میرسد کاملاً به آمریکاییها اعتماد دارند که این نکته در متن توافق برجام کاملاً مشخص است که این متن با نگاه اعتماد به طرف مقابل نوشته شده که این در نهایت برای کشور مشکلاتی ایجاد خواهد کرد.
به دولت اشاره کردید، دولت قبل از توافق اعلام کرده بود که توافق مشکلات ما را حل خواهد کرد اما از طرف دیگر شما میفرمائید این توافق ممکن است باعث ورود شرکتهای چند ملیتی شود که راه استعمار جدید کشورها را باز میکند.
ما میگوئیم این روشی است که در همه جای دنیا استفاده شده و اگر تا به حال در ایران استفاده نشده به دلیل مانعی است که وجود داشته و آنها اکنون به دنبال این هستند که این مانع را بردارند.
در حالی که سیاستخارجی دولت به دلیل اینکه هدفش هستهای و ارتقاء روابط با اروپا و آمریکا بوده در جاهای دیگر ضعیف عمل کرده، البته این ارتقاء روابط با اروپا و آمریکا حالت معتدل، متعادل و منافع دو طرفه نبوده بلکه عمل مسیری طی میشود که نتیجهاش براندازی است و نیاز به اصلاح دارد.
براین تکلیف ورود هیاتهای خارجی به کشور که دولت بر روی آنها برای جذب سرمایه خارج حساب کرده چه خواهد بود؟
تعامل ایران با کشورهای بیرونی حتی کشورهای اروپایی یک تعامل متوازن و در راستای منافع ملی کشور باشد اشکال ندارد و خوب هم هست منتهی باید متوجه شد که طراحی طرف مقابل چیست؟ طراحی طرف مقال نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است تا حکومت را با استحاله یا حتی بدون آن سرنگون کند.
چرا میخواهند در کشور نفوذ پیدا کنند؟ چون اینها از نوع حکومت و انتخاب مردم خوششان نمیآید و میخواهند آدمهایی در ایران سر کار باشند که به صورت صد در صد هماهنگ با طرف مقابل باشند و هشتاد درصد و نود درصد را قبول ندارند که این مسئله باید درک شود که متاسفانه بسیاری از مواقع مغفول میماند.