در این نشست کوتاه دانشجو از دستاوردهای دوره وزارتش گفت و اینکه بین مناظره و گفتوگو با رسانهها تفاوت بسیاری وجود دارد و تاکید کرد که بهتر است وزارت علوم آماری از اقدامات خود طی دو سال اخیر ارایه دهد.
در زیر گفتوگو با وزیر علوم دولت دهم را بخوانید.
چندی پیش درخواستی از طرف انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی امیرکبیر برای مناظره جنابعالی با وزیر علوم فعلی صورت گرفت تا در خصوص بورسیهها و مزاحمتهایی که وزارت علوم برای آنها ایجاد کرده است انجام شود، نتیجه این نامه چی شد؟
بله چند وقت قبل نامهای از طرف انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر دریافت کردم و رسماً و کتباً اعلام کردم که آماده هستم. البته به نظر من ظلمها و کارهای خلاف قانون و تدبیر که صورت گرفته در زمان سرپرست وقت وزارت علوم و معاونت دانشجویی آن زمان بوده و فرهادی نمیتواند پاسخگوی خلاف آنها باشد.
اما آنچه الان مهم است این است که کمیسیون اصل 90 مجلس با حضور فرهادی و دادستان دیوان محاسبات به این نتیجه رسیدند که جز 36 نفر که اطلاعات غلط دادند همه بورسیهها قانونی بودند و در نامه رسمی رئیس کمیسیون اصل 90 به وزیر علوم نیز اعلام شد که فرهادی این مسئله را پذیرفته است که خلافی نبوده و کمیسیون آموزش مجلس نیز هفته گذشته این مسئله را جمع بندی و حکم کمیسیون اصل 90 را تأیید کرد.
پس اجرای حکم و برگشت بورسیهها باید قطعی باشد تا شاید مقداری جراحات روحی بورسیهها و خانواده آنها التیام یابد.
حالا رفع دغدغه و تشویش ذهنی خانواده آنها بر عهده وزیر علوم است که باید پیگیری کند و البته شایسته و انصاف این است که وزارت علوم رسماً از آنها و خانوادههایشان عذر خواهی کند و جناب آقای فرهادی باید برای این کار پیگیر باشد.
در مورد مناظره هم وقتی فرهادی رسماً در جلسه کمیسیون اصل 90 و با حضور دادستان دیوان محاسبات پذیرفته است که خلافی صورت نگرفته قاعدتاً مناظره نیز از نظر ایشان نمیتواند موضوعیت داشته باشد.
اخیراً سخنگوی دولت در ارتباط با درخواست مناظره وزرای دولت قبل از دولت یازدهم عنوان کرد که دولت قبل و وزرای آن میتوانند اگر نظری و نقدی دارند در رسانهها عنوان کنند و ما یعنی دولت یازدهم هم نظر خودمان را در آن مورد میگوییم.
حال و هوای مناظره متفاوت است مثلاً در مورد بورسیهها مناظره میتوانست بسیاری از مطالب را روشن کند، البته در این قضیه مقام معظم رهبری اعلام نظر کردند و کمیسیون اصل 90 هم موضوع را پیگیری کرد. ولی اگر مناظره بود مسئله «ما ادراک» مشخص میشد.
* باید از دانشجویان بورسیه و خانوادههای آنها عذر خواهی شود
چرا اطلاعات غلط و ناقص به رئیسجمهور داده شده است که وی شخصاً بعضاً و با زبان کنایه با دانشجویان بورسیه صحبت میکرد، باید از دانشجویان و خانوادههای آنها عذر خواهی کنند و رئیسجمهور دستور دهد با عواملی که اطلاعات ناقص دادند برخورد شود و وزارت علوم پیگیری کند تا بورسیهها بتوانند از حالا به بعد حداقل با خیال آسوده و آرامش خاطر ادامه تحصیل بدهند و بعد از اتمام تحصیل هم در دانشگاهها تدریس کنند.
اما در مورد مناظره به نظر من اینکه وزرای دولت قبل نظرات خود را در رسانهها مطرح کنند و وزاری این دولت نیز در رسانهها پاسخ دهند نوعی فرار از مناظره است، دو سال است دولت نهم و دهم را سیاه نمایی کردند، هر چه دلشان خواست گفتند و همه مشکلات دنیا و ایران را منتسب به دولت نهم و دهم کردند، گویا تاریخ ایران فقط همین 8 را داشته سال است که با غلط نمایی و پرداختن به حاشیه سازها سیاه نمایی کردند.
همه دولتها حاشیه و حاشیهساز داشتند، ولی همه آنها از دید دولت یازدهم گویا فراموش شدنی است. حتی فتنه 88، کرسنت و جریمهای که در این پرونده شدهایم، 18 تیر 78، مجلس ششم، استعفای وزیر علوم و رؤسای دانشگاهها به صورت دستهجمعی، صحبتهای مهاجرانی و اینکه حالا کجاست همه و همه قابل فراموش شدن است و فقط به حاشیه سازی در مورد دولت نهم و دهم میپردازند.
وزرای قبلی هم سکوت کردند تا مشکلی به وجود نیاید ولی حالا پس از دو سال چه اشکالی دارد وزرا مناظره کنند که اذهان مردم پس از دوسال سیاه نمایی روشن شود؟ اینکه میگویند هر کس نظراتش را جداگانه در رسانه مطرح کند نوعی فرار از مناظره است.
البته شاید بگویند به دلیل حساسیت زمان یا جلوگیری از دو قطبی شدن فضا مناظره نمیکنند که با این سیاه نماییها به نظر نمیآید هدف جلوگیری از دو قطبی شدن را داشته باشند.
بعضیها با اظهار نظر در مورد نوع نظارت شورای نگهبان یعنی استطلاعی بودن یا استصوابی بودن یعنی همان فرمهای دوره اصلاحات، یا شادیهای برنامه ریزی شده هستهای گویا چندان از دو قطبی شدن بدشان نمیآید یا اینکه فضا را به این سمت سوق میدهند ولی مناظره اگر درست صورت بگیرد در فضای دوستانه و مؤدبانه بدون آنکه کسی را حواله به جهنم دهیم یا بیسواد خطاب کنیم، راهگشا است و برای مردم روشنگری میشود.
شنیدهایم چندین نفر از بورسیهها از مدیر کل بورس و رئیس سازمان امور دانشجویان شکایت کردهاند.
من هم شنیدهام، دو سال تمام این دانشجویان را آزار دادند و به آنها ظلم شده، اسامی آنها را پخش کردند، جو سازی علیه آنها انجام دادند و من قائل به آن هستم و عدالت اسلامی حکم میکند معلوم شود چه کسانی اسامی را پخش کردند و این کمترین کار برای آنهاست.
* ورود شورایعالی انقلاب فرهنگی پس از مجلس به بحث بورسیهها خلاف است
میگویند کمیتهای در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم برای این موضوع تشکیل شده است.
چهار سال در شورای عالی انقلاب فرهنگی بودم. تا آنجا که به خاطر دارم به نظرم مقام معظم رهبری فرمودند مصوبات شورا در حکم قانون است و هر کدام از دو مرجع مجلس و شورا اگر اول به موضوعی ورود کنند، مرجع دیگر نباید وارد شود، در مورد بورسیه هم نه تنها مجلس اول ورود کرده و بررسی کرده و شواهد و مستندات را گرفته و بلکه تصمیمگیری کرده و براساس قانون و طبق وظیفه کمیسیون اصل 90 حکم هم صادر کرده پس ورود شورا با توجه فرمایش آقا خلاف است.
شورا کمیته 5 نفرهای را هم برای انتخاب رؤسا تشکیل داده است.
از نظر حقوقی نمیتوانم در این مورد بحث کنم ولی نظر شخصی من این است که اگر مصوبات در حکم قانون باشد که مصوبات شورا در حکم قانون است، کمیتهها فقط میتوانند کار کارشناسی کنند و نظرشان را به صحن ببرند و در صحن باید اعضای موافق و مخالف صحبت کنند و رأی گیری مخفی برای هر یک از رؤسا جداگانه انجام شود بعد به وزیر اعلام شود و وزیر حکم صادر کند و اگر این کمیته نتیجه را به صحن بیاورد و نظر موافق و مخالف مطرح شده و سپس رأی گیری جداگانه انجام شود مشکلی ندارد ولی اگر کمیته تصمیم بگیرد و همان تصمیم در حکم نظر شورا باشد مثل این است که کمیتهای در مجلس تشکیل شود و قانونی را بگذارند و بگویند مجلس است، به این صورت ایراد دارد.
* نهادی متشکل از فقها و حقوقدانان مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را با قانون اساسی تطبیق دهد
حالا که صحبت از مجلس و شورایعالی انقلاب فرهنگی شد، برای مجلس، شورای نگهبان مصوبات را با قانون اساسی و شرع مقدس تطبیق میدهد و اگر تطبیق نداشته باشد به مجلس برمیگرداند تا اصلاح شود. آیا جایی بر مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی هم که حکم قانون دارد ناظر هست که مصوبات از نظر حقوقی با قانون اساسی و شرع مقدس تطبیق داشته باشد؟
تا جایی که اطلاع دارم مرجع و نهادی نیست که بر مصوبات شورا نظارت کند، اگر حکم قانون است باید یک نهاد آن را با قانون اساسی و شرع مقدس تطبیق دهند. به نظر من وقتی مصوبات شورا در حکم قانون است پیشنهاد میکنم یا شورای نگهبان یا نهاد دیگری متشکل از فقها و حقوقدانان برای این موضوع ایجاد شود که مصوبات شورا را با قانون اساسی و شرع مقدس تطبیق دهد.
مثل مصوبه 630 که اگر خلاف قانون اساسی است باید به شورا باز گردانده شود تا اصلاح مورد نظر صورت گیرد.
این موضوع وقتی اهمیت بیشتری پیدا میکند که ما ببینیم که مهمترین مسائل فرهنگی کشور مانند تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش، آموزش عالی و مهمترین مسائل فرهنگی کشور و حتی سیاستهای نظام در این موضوعات که در استقلال و جهتدهی به اهداف آینده کشور و جامعه بیشترین اثرات را دارند مانند سند دانشگاه اسلامی، سند مهندسی فرهنگی، نقشه جامع علمی کشور و سند تحول آموزش و پرورش در شورا مصوب میشود. بنابراین بهتر است یک نهادی از بالا بر مصوبات شورا نیز نظارت کند و آنها را با قانون اساسی و شرع مقدس انطباق دهد.
در زمینه فعالیتهای تشکلهای دانشجویی به عملکرد شما ایراد میگیرند.
این هم از مواردی است که میشود در مناظره روشن کرد، ایرادها را بگویند نه اینکه من در رسانه چیزی بگویم آنها جواب دهند و یا بالعکس.
میتوان در مقابل تعدادی جامعه دانشگاهی نشست و صحبت کرد، آمار ما از عملکرد آموزشی و پژوهشی و فرهنگی ما دفاع میکند، آنها هم آمار بدهند.
تعداد انجمنهای علمی از 2 هزار و 214 به 6 هزار و 324 رسید و این یکی که مؤلفههای شتاب علمی بود، تعداد کانونهای فرهنگی از 2 هزار و 156 به 3 هزار و 215 رسید و تشکلهای سیاسی از 200 به 253 رسید.
در مورد تشکلها در وزارت علوم هیچ وظیفهای نداشتیم و الان هم این وظیفه نیست که به تشکلهایی که 16 آذر را به نفع آمریکا مصادره میکنند یا در عرض نظام حرکت میکنند مجوز بدهیم. به تشکلهایی مجوز دادیم که در طول نظام حرکت کرده و انتقاد کنند.
تعداد نشریات دانشجویی از 3 هزار و 200 به حدود 5 هزار و 400 رسید و در این مورد هم به نشریاتی که به مقدسات اهانت کرده یا تیلغات سکولاریسم یا ضد دین یا تبلیغ شیطان بزرگ را میکردند مجوز نمیدادیم. چرا باید با بیتالمال به آنها مجوز دهیم.
بالاخره سیاستها را میتوان با خروجی آن با هم مقایسه کرد خروجی فعالیتهای سیاسی برگزاری بیش از 3 هزار نشست و مناظره انتخاباتی بود، بدون اینکه به کسی توهین شود.
همه کاندیداها و طرفدارانشان در فضای منطقی صحبت کردند و آقای روحانی در اولین و آخرین ملاقاتی که با ایشان داشتم نیز گفت فضای بسیار خوبی در دانشگاه فراهم شده بود.
وامهای دانشجویی از 193 میلیارد تومان به 300 میلیارد تومان رسید، بیمه تکمیلی دانشگاه اجرا شد، بهرهمندان وام دانشجویی را حدود 282 هزار و 726 مورد افزایش دادیم و به 750 هزار نفر رسید.
تسهیلات ویژه به دانشجویان مشغول به تحصیل رشتههای هستهای اعطا کردیم.
در مورد تولید علم هم همه دنیا اذعان کردند که 14 سال زودتر در منطقه اول شدیم و زمانی که وزارت را تحویل دادند 41 هزار سند علمی سالیانه تولید میشد.
بیش از 5 میلیون متر مربع فضای آموزشی، بیش از 700 هزار متر مربع فضای آزمایشگاهی و بیش از 300 هزار متر مربع فضای کتابخانهها افزایش یافت، دولت یازدهم با عدد و رقم کارنامه خودشان را ارائه کنند. نه اینکه مرتب به فکر خط خطیکردن کارنامه دولت قبل و سیاهنمایی آن دوره باشند.
* افت علمی وزارت علوم طی دو سال اخیر بیش از 25 درصد است
در تولید علم که الان افت بیش از منفی 2 درصد داریم که این افت در وزارت علوم بیشتر بوده است ولی وزارت بهداشت پوشش داده در حالی که افت وزارت علوم به تنهایی بالای منفی 25 درصد بوده است اینها مسائلی است که در مناظره میتواند شفاف شود نه اینکه تمام مدت به حاشیهها بپردازند، یا حتی حاشیهسازی جعلی کنند.
* تعجیل در طرحهای کلان کذب است/وزارت علوم آمار ارایه دهد
بحث طرحهای کلان چه بود که اکثراً در دولت اخیر حذف شدند؟ میگویند تعجیل شده بود.
طرحهای کلان را از زمانی که شروع کردیم تا تصویب دو سال طول کشید، اگر تعجیلی صورت گرفته میتوانند حالا برنامه ریزی کنند و بدون تعجیل طرحها را تصویب کنند، چرا به کلی از بین میبرند؟
این کذب است که بگویند تعجیل صورت گرفته به همین دلیل میگویم مناظره میتواند این مسائل را روشن کند.
طرحهای بر مبنای نقشه جامع علمی کشور و براساس نیاز حوزه کاربرد و با همکاری دستگاه اجرایی تعریف و تصویب میشد و دستگاه اجرایی خودش نقش کارفرما را داشت و یکی دو دانشگاه به صورت محوری با همکاری چند دانشگاه و مرکز پژوهشی دیگر و تازه تأسیس کار را جلو میبرند.
60 دانشگاه و مرکز پژوهشی برای مدت سه تا پنج سال با اعتبار 2 هزار و 500 میلیارد تومان درگیر انجام 45 پروژه کلان ملی مصوب شورای عتف شدند که هم گره مشکلات داخل کشور حل میشد و هم پژوهش فعال میشد و هم کار تعاونی انجام میشد.
تعریف و تصویب طرحهای کلان یک سیاست درست بود. از طرف دیگر تحصیلات تکمیلی را گسترش دادیم، فضای آزمایشگاهی و آموزشی توسعه یافت، دو سال برای طرحهای کلان برنامهریزی کردیم و به همین دلیل 14 سال زودتر به رتبه اول منطقه رسیدیم.
عرض کردم دولت یازدهم هم بیاید آمار بدهد و بگوید.
وزارت دفاع 200 پروژه تعریف کرد که آن را با کمک پژوهشگران خودشان به هزار رساله برای دورههای تحصیلات تکمیلی تبدیل کردیم، چه تعجیلی شده است؟!
شما وزیر دولت دهم بودید، میتوانم بپرسم حقوق وزرای دولت نهم و دهم چقدر بود و الان وزرا چقدر میگیرند؟
دولت نهم را نمیدانم ولی در دولت دهم فکر میکنم تا 10 ماه آخر 4 میلیون تومان در ماه برای وزرا در نظر گرفته شده بود که البته برای افرادی که از دانشگاه حقوق میگرفتند مانند من، غضنفری و شیخالاسلام ما به التفاوت آنچه دانشگاه پرداخت میکرد تا 4 میلیون در نظر گرفته شده بود و اسناد آنها وجود دارد. مثلاً من چون سه میلیون و دویست هزار تومان حقوقم از دانشگاه بود در طول سه سال اول فقط هشتصد هزار تومان میدادند. بقیه اعضاء هیئت علمی دولت که تعدادشان کم نبود همین مابهالتفاوتها را میگرفتند.
نه ماه آخر گفتند با حقوق دانشگاه کاری نداریم و حقوق ما را هم 4 میلیون دادند. که البته حتماً دولت نهم کمتر میگرفتند.
دولت یازدهم را درست نمیدانم ولی در رسانهها آمده بود برخی از اینها سرمایههای کلان 200 میلیارد،400 میلیارد و حتی هزار میلیارد تومانی دارند، درآمدهایی از شرکتهای خصوصی دارند که درآمد وزارت در آنها گم است و اصلاً نیازی به این گونه پولها ندارند ولی آنچه من شنیدهام و در رسانهها آمده بود 15 میلیون به بالاست که ابتدا 13 میلیون بود ولی امسال به 15 تا 18 میلیون افزایش یافته است.
* یک بام و دو هوا در سیاست/افزایش 400 درصدی حقوق وزرا
اگر این موضوع درست باشد نسبت به دولت دهم 400 درصد افزایش یافته است. اگر افزایش 400 درصدی صحت داشته باشد، سؤال اینجاست که آیا حقوق کارمندان عادی نیز 400 درصد افزایش یافته است یا فقط قیمت کالاها رشد کرد و حقوق کارمندان کمتر از 20 درصد افزایش یافت؟ اینها یک بام و دو هوا در سیاست است.
شنیدیم که آقای احمدینژاد به همه اعضای دولت و وزرا و معاونین در پایان دولت دهم نفری صد سکه بهار آزادی پاداش داد، این درست است؟
من چیزی نگرفتم و تا جایی که به یاد دارم مصلحی وزیر اطلاعات و بختیاری وزیر دادگستری نیز نگرفتهاند. بنابر این مقدار پاداش را نمیدانم ولی میدانم که در جلسه رسمی دولت تک تک افراد را صدا کرده و به آنها پاداش دادند.
شما و آن دو نفر چرا نگرفتید؟
نگرفتن که دلیل نمیخواهد، گرفتن است که دلیل میخواهد. در هر صورت اینجانب و تا آنجا که خاطرم هست آقایان مصلحی و بختیاری سکهای، حالا چه صدتا، چه کمتر و چه بیشتر نگرفتیم.