گروه سیاسی مشرق – دراثنای برگزاری کنفرانس خبری وزرای خارجه ایران و انگلیس که به مناسبت بازگشایی سفارت این کشور در تهران انجامشده بود، خبرنگار رویترز دو سؤال از محمدجواد ظریف و همچنین فیلپ هاموند وزیر امور خارجه انگلیس پرسید. سؤال رویترز از ظریف در مورد احیای روابط با آمریکا بود که وی بیان داشت که هنوز شرایط تغییری نکرده است اما سؤال خبرنگار این خبرگزاری انگلیسی از هاموند این بود که باوجود بازگشایی سفارت این کشور هنوز آثار شعارهای دانشجویان بر درودیوار این سفارتخانه به چشم میخورد و در قبال این موارد چه اقدامی صورت خواهد گرفت که هاموند پاسخ داد:«مادرم همیشه میگفت سنگ است که میتواند استخوانتان را بشکند اما شعار و کلمات نه.»
به نظر میرسد وزیر خارجه انگلیس در تعبیری که از مادرش فراگرفته است بدون نگاه به تاریخ بهویژه تاریخ انقلاب اسلامی ایران و شعارهایی که در ذهن و دل بسیاری از مردم مسلمان جهان نشسته و موجب خیزشهای انقلابی شده غافل بوده است. در همین زمینه یک تناقض آشکار در سخنان هاموند وجود دارد، اگر این کشور به جادوی کلمات در ذهن افراد اعتقادی ندارد چرا بنگاه سخنپراکنی بیبیسی با این هزینه هنگفت و در زبانهای مختلف ازجمله زبان فارسی فعالیت میکند و فعالیت روانی تمامعیاری را از زمان پهلوی تا به امروز برای تسخیر ذهن ایرانیان بهطور مداوم داشته است؟
شعار در فرهنگ انقلاب اسلامی ایران به عنوانی یک وسیله برای تعمیم و گسترش ایدئولوژی و اعتقاد بکار رفته است و همین شعارها و دیوارنوشتهها بود که طومار سلطنت پهلوی را به هم پیچید و مردم ایران همواره با چنین شعارهای عمق فکر و اندیشه خود را بازگو کرده و در بسیاری از موارد همین شعارها زمینه عمل و حرکت انقلابی را فراهم کرده است.
رهبر معظم انقلاب در مورد کارکرد شعار میفرمایند: «یکجملهای را یکی از عزیزان و دانشجویان مطرح کردند، گفتند از شعار کاری ساخته نیست؛ بله، اگر چنانچه این [شعار] به این معنا باشد که ما دائم شعار بدهیم امّا دنبالش عمل نباشد، بله راست است، کاری از صِرف شعار ساخته نیست؛ لکن شعار را چیز کمخاصیّتی ندانید؛ شعارها مهمّند. من یادم نمیرود، سالها قبل از انقلاب در مشهد، یک جلسهٔ دانشجویی داشتیم که من تفسیر میگفتم. یکعدّه دانشجو که نسبت به جمعیّتهای آنروز جمعیّت زیادی بود -چندصد نفر دانشجو [یا] کمتر یکجا جمع میشدند- و بنده تفسیر میگفتم؛ حالا تفاصیلش زیاد است. یکی در آن جلسه شعار داد؛ بنده آن جلسه را با یک ترتیبی، با یک پیشبینیای پیش میبردم؛ یعنی مباحث اساسی و اصولیِ انقلابی را در خلال تفسیر آیات منتقل میکردم؛ دلم نمیخواست با کارهای ظاهری، دستگاه حسّاس بشود و جلوی کار ما را بگیرد. من در صحبتم گفتم خواهش میکنم شعار ندهید؛ شعار نه حرف است، نه عمل است؛ حرف نیست، چون یک کلمه است؛ عمل نیست، چون یک صدایی است که از حنجرهٔ شما میآید بیرون؛ این را من در سخنرانی آنجا گفتم. هفتهٔ بعد در روز جلسه یکی از دانشجوها گفت من به مطلبی که هفتهٔ گذشته فلانی گفت، میخواهم اعتراض کنم؛ گفتیم اعتراض کن. گفت ایشان گفتند شعار نه حرف است، نه عمل؛ درحالیکه اتّفاقاً شعار هم حرف است، هم عمل. حرف است، برای خاطر اینکه یک کلمه است و مضمون مهمّی دارد؛ بله، یک جمله است لکن نشاندهندهٔ یک مجموعهٔ مضمون و محتوا است؛ بنابراین شما که اهل حرفید -ما اهل حرف بودیم؛ حرف میزدیم، بیان میکردیم- این حرف را باید مغتنم بشمرید. و امّا عمل است، برای خاطر اینکه برانگیزاننده است؛ شعارها انسانها را در صحنه میآورند، اینها را بسیج میکنند، جهت میدهند؛ پس عمل است. بله، برخلاف گفتهٔ استاد -بنده را میگفت- که گفتند شعار نه حرف است، نه عمل؛ شعار هم حرف است، هم عمل. آن جوان دانشجویی که آن روز این حرف را زد، امروز یکی از مسئولین کشور است که همهٔ شماها او را میشناسید. من نشسته بودم آنجا و آماده بودم برای صحبت؛ وقتی گوش کردم، گفتم حق با این آقا است، راست میگوید؛ شعار هم حرف است، هم عمل است. حالا هم همین را بِهتان میگویم؛ اگر شعار، خوب، پُرمحتوا، پُرمضمون، حاکی از یک حقیقت قابل گسترش فکری انتخاب بشود، این میشود هم حرف، هم عمل؛ مطرح کردن آن جهتدهنده و برانگیزاننده است. بنابراین کسی بیاید مثلاً فرض کنید فقط یک کلمهٔ «اقتصاد مقاومتی» را که ما گفتیم، دائم بیاید تکرار بکند، دنبالش عملی نباشد، بله، از صِرف گفتن این حرف، کاری ساخته نیست؛ امّا خود این شعار «اقتصاد مقاومتی» اگر در دل و زبان فعّالان کشور که از جملهٔ مهمتریناش شما دانشجوها هستید، دنبال بشود و تکرار بشود آنوقت مهم است.»[1]
[1] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=30255