استورارو درباره اینکه چطور به پروژه فیلم محمد رسولالله (ص) اضافه شد میگوید: چند سال قبل به این فکر افتادم که هیچ شناختی از اسلام ندارم و هرگز قرآن را نخواندهام، حال آنکه تورات و انجیل و عقاید کنفوسیوس را خوانده ام. تا به حال در سینما بسیار اندک به دین اسلام پرداخته شده و شاید الان زمانی است که این دین الهی باید بیشتر خود را به جهان نشان دهد. به هر حال، مشغول مطالعه کتابی درباره پیامبر اسلام شدم و تقریبا در انتهای کتاب بودم که مجید مجیدی آماده ساخت فیلم محمد(ص) میشد. در واقع این انرژی من را جذب کرد، چرا که من پیش از آن مایل بودم در مورد اسلام بدانم و این اشتیاق باعث این ارتباط شد.
بر اساس گزارش سایت فیلم، بعد از پیشنهاد مجیدی و سفر استورارو به ایران آنها به مشهد و دیگر شهرهای مقدس ایران رفته و استورارو با نحوه عبادت مسلمانان و معماری اسلامی و هنرهای تجسمی اسلامی مانند نقاشی و نگارگری و کارهای عرفانی محمود فرشچیان و … آشنا شده و براین اساس زبان بصری ویژهای را برای این فیلم طراحی کرده است.
استورارو در این باره عنوان می کند: در وهله اول به نظرم رسید که باید سفر بصری ویژهای برای پیامبر طراحی شود. فکر کردم چگونه میتوان معنویت را بصری کرد؟ با خودم گفتم پیامبر اسلام (ص) قرار است با نور تصویر شود و جهان حقیقی اطراف او، این شانس را به من میدهد تا قدم به قدم سفر او را به صورت نمادین به تصویر بکشم. خوشبختانه سینما با واقعیت در ارتباط نیست و براساس خیال است. بنابراین با استفاده از نورهای متفاوت روز، صبح، شب، غروب، بعدازظهر و … یک کالیدوسکوپ تشکیل میشود؛ منشوری که تمام جنبههای زندگی پیامبر را میتوان با آن نشان داد.
وی عنوان می کند که مجیدی معتقد بود آسمان از لحظه تولد پیامبر آگاه است و آن را با استفاده از ستارگان نورانی خبر میدهد. این یک حادثه نورانی بصری است، طوری که در زمانی معین، پدربزرگ محمد(ص)، دایه، بُحیرا، ساموئل و مردم دیگر شاهد نورباران آسمان هستند.
بنابراین استورارو به ایدههایی فکر میکند و در این باره توضیح می دهد: به این فکر کردم که چطور باید این لحظه را تصویرسازی کنم؟ با تماس با مرکزی در رم که با استفاده از کامپیوتر میتواند موقعیت ستارگان را در هر زمان نشان دهد، متوجه شدم در زمان تولد پیامبر، بهراستی ستارگان در آسمان موقعیتی نورانی داشتند. در زمان تولد حضرت مسیح (ع) نیز همین موقعیت نورانی در آسمان وجود داشته است. ارتباط و اجتماع ستارگان، بیانگر یک انرژی بسیار زیاد است که منعکس میشود و خبر از رویدادی ویژه میدهد.
اما همه اینها ضعف منابع برای طراحی نوری فیلم را جبران نمیکند. ظاهرا هیچ مستندات تاریخی از دوره اعراب بادیهنشین وجود ندارد که بشود از آنها در طراحی تصاویر استفاده کرد. بنابراین استورارو سراغ ایدههای دیگری میرود. وی در این باره یادآور می شود: تلاش کردم با استفاده از ترکیب نوری موجود در نقاشیها و تصاویر تمدنهای کهن آسیایی، به بهترین نتیجه برسیم. در این روش، ترکیب عناصر و ابزار فیزیکی و بیان احساسی از طریق نور و رنگ به کار گرفته شد و تلاش شد از طریق ترکیب فناوری و طبیعتگرایی بتوان شرایط تاریخی مورد نظر را با استفاده از نور طبیعی و شدت نور روز متناسب با شرایط جغرافیایی و آب و هوایی شبهجزیره عربستان و هماهنگ با منابع روشنایی آن دوران مانند مشعل و شمع ایجاد کرد.
اما این تنها بخشی از ماهیت بصری فیلم است. استورارو معتقد است که دیدگاه بصری غالب محمد رسولالله (ص) از دل فیلمنامه بیرون آمده و آنچه که ما میبینیم ماحصل نگاه سازندگان به قصهای است که طراحی شده است.
استورارو می گوید: دیدگاه بصری غالب اثر، بیشتر براساس نگرش معنوی فیلمنامه به شخصیت و دوران حضرت محمد(ص) و ادراک من از نمادشناسی و روانشناسی نورها و رنگها به وجود آمده تا شرایط تاریخی. من معتقدم در سینما تمامی احساسات به وسیله نور قابل بیان میشوند و ما به وسیله احساس بیش از دیدن قابلیت درک داریم.
وی متذکر می شود در این فیلم تمام تلاشش را کرده است که با نور، حرف بزند و عظمت پیامبر اسلام را به تمام مردم جهان نشان بدهد. عظمتی که ستارگان آسمان هم به آن شهادت دادهاند.