به گزارش مشرق، دبیرکل فدراسیون فوتبال که پس از انتخاب بحث برانگیزش و شائبههای حضور تحمیلی در فدراسیون فوتبال کار را با مصاحبههای طوفانی علیه عملکرد تیم ملی و نتایج کسب شده فوتبال ایران آغاز کرد و از عملکرد دیگران خرده گرفت و مصاحبه کرد و رسانهای شد، اکنون به هیچ عنوان حاضر نیست که نسبت به عملکرد شخص خودش در مدت اخیر و تاثیرات منفی تصمیماتش که چالشهای فراوانی ایجاد کرده است پاسخگو باشد.
رجوع به اعتقادات قبلی و قلبی جناب دبیرکل
مطالبی که در زیر به آن اشاره شده مقدمهای از گزارشی است که در ادامه میخوانید، صحبتهایی که علیرضا اسدی دبیرکل فدراسیون فوتبال در زمان انتخابخش به آن تاکید کرده بود. اما با گذشت حدود چند ماه از این تغییر و تحول گویا دبیرکل تنها دیگران را موظف به پاسخ گویی در قبال عملکردشان می داند و خودش مستثنی از این رویکرد است.
"در مورد نتایج باید مربیان و مسئولان پاسخگو باشند. در این زمینه باید ممیزی صورت بگیرد، چرا که مردم از ما توقع دارند و فدراسیون در زمینه توانمندی و ناتوانی باید جوابگو باشد. مربیان هم از این قضیه مستثنی نیستند. در دورههای قبلی نیز چنین اتفاقاتی رخ داده است.
اما باید بدانیم که در حوزه ممیزی و ارزیابی یا باید قائل به ارزیابی باشیم یا باید چنین مسئلهای را مد نظر قرار ندهیم. این مسئله هم تنها مربوط به مربی نیست بلکه در تمامی فدراسیونها علاوه بر مربیان، مسئولان نیز مورد پرسش قرار میگیرند. حتی دولتها نیز مورد سوال قرار میگیرند و این موضوع اصلا ناراحتی ندارد.
مسئول اجرایی نیز به دلیل انجام کار اجرایی، باید پاسخگو باشد و جواب بدهد. این مسئلهای طبیعی است".
تزلزلی بی سابقه در ارکان قضایی فدراسیون!
در سراسر دنیا وظیفه دبیرکل فدراسیونها به عنوان یک مقام اجرایی در جایگاه پاسخگویی تعریف شده است، در پرونده راهآهن و پیکان ابتدا رای کمیته انضباطی مبنی بر ابقای راه آهن صادر شد؛ رایی که به امضای دبیرکل رسید، چندی بعد با اعلام اعتراض پیکانیها کمیته استیناف به موضوع ورود کرد و رای را تغییر داد، باز هم دبیرکل امضایش را بر ذیل رای صادره ضمیمه کرد. طولی نکشید که این بار نوبت به راهآهن رسید تا به رای صادره معترض شود تا این بار کار به چالش بکشد، اما با پس گرفتن اعتراض سازکان لیگ، کمیته استیناف هم خودش را کنار کشید و در نهایت پیکان به لیگ یک سقوط کرد. دبیر کل فدراسیون که به صحت رای ابتدایی کمیته استیناف تاکید داشت، در نهایت سومین امضایش را ذیل آخرین رای صادره منعقد کرد. اما دریغ از ارائه یک توضیح و موضع رسمی از سوی دبیر کل فدراسیون فوتبال. تمامی افراد درگیر در این پرونده نظراتشان را بارها و بارها عنوان کردند و به سوالات متعدد پاسخگو بودند، درحالی که دبیرکل فدراسیون فوتبال در قبال بی سابقهترین اتفاق انضباطی تاریخ فوتبال ایران کلامی بر زبان نیاورد.
چرا مانع از حضور تیمهای بدهکار در لیگ برتر نشدید؟
دبیرکل فدراسیون فوتبال خیلی دیرتر از آن زمان که باید به فکر میافتاد یعنی در حدود دو هفته قبل از آغاز لیگ برتر نامهای را به سازمان لیگ ابلاغ کرد تا بر اساس آن باشگاههای بدهکار تسویه حساب کرده و در غیر این صورت حق شرکت در رقابتهای پانزدهمین دوره لیگ برتر به آنها داده نشود، علاوه بر این ارائه هرگونه خدمت به این باشگاهها بر اساس این نامه منع شد.
اما چیزی نگذشت که نامه دبیرکل فدراسیون و خط و نشان های او برای باشگاههای بدهکار تنها در حد یک ژست خبری باقی ماند تا همه چیز در حد یک تصمیم بحث برانگیز غیر کارشناسی مختومه اعلام شود. اما سوال تامل برانگیز این است که جناب دبیرکل بر چه مبنایی دست به این اقدام زد؟ چه پیگیریهایی برای اجرایی شدن نامهاش انجام داد؟ آیا به طور مثال باشگاههای استقلال و پرسپولیس که جمعا در حدود 100 میلیارد تومان بدهی دارند، دو هفته قبل از آغاز لیگ امکان و توان تسویه حساب داشتند؛ باشگاههایی که از دولت ارتزاق میکنند و در چاله خصوصی سازی تلو تلو میخوردند.
دبیرکل فدراسیون تا چه میزان در مقابل فشارهای وارده واکنش نشان داد و در مقابل مخالفانش ایستادگی کرد؟ اگر ایستادگی صورت گرفت چرا در نهایت باشگاههای بدهکار مجوز حضور در لیگ برتر را پیدا کردند؟ اگر دبیرکل اعتقاد داشت که تصمیمش درست بود چرا پس از وتو تصمیمش حاضر به ادامه همکاری در فدراسیون فوتبال شد؟
اوضاع نابهسامان داوری و کابوسی به نام قضاوت
دوبار محرومیت علیرضا فغانی به عنوان یکی از بهترین داوران فوتبال آسیا در مدت زمانی کوتاه و بازگشت پر حرف و حدیث محسن قهرمانی، سوتهای اشتباه در هفتههای ابتدایی لیگ توسط داوران و ایجاد هجمهای بیسابقه علیه داوران، اتهام به تبانی و حتی باز شدن پای مردم به صفحه اجتماعی رییس جمهوری از احوالات داوری فوتبال ایران است که در راس آن دبیرکل فدراسیون قرار دارد.
درحالی که اعضای کمیته داوران تصمیم گرفتند ابراهیم میرزابیگی را به عنوان رئیس پیشنهادی دپارتمان داوری به علیرضا اسدی دبیرکل فدراسیون فوتبال معرفی کنند اما در نهایت عنایت در این سمت قرار گرفت. گفته میشد این انتخاب با نظر مستقیم دبیرکل فدراسیون فوتبال انجام شده بود و برخی از اعضای کمیته داوران به خاطر همین موضوع از سمتشان استعفا کردند.
دبیرکلی که همواره فهرست نهایی داوران را تایید و امضا میکند هیچ گونه موضعی در قبال اتفاقات ناگوار درباره داوری نداشته، از علت اشتباهات مکرر داوری حرفی به میان نیاورده و درمورد فحاشی به ساحت داوری بر روی سکوها موضع سکوت در پیش گرفته است. دبیرکلی که نه از اتفاقات نادر در ورزشگاه یادگار امام تبریز(ره) در بازی تراکتورسازی و نفت در هفته آخر لیگ برتر حرفی زد، نه در مورد محرومیتهای متوالی فغانی به عنوان یکی از بهترین داوران آسیا سخنی میگوید، نه سعی در دفاع از وضعیت داوری دارد و نه وضع موجود داوری را مورد انتقاد قرار میدهد.
همواره استثنا هستیم...
گویا اصلا فردی به سمت دبیرکل فدراسیون فوتبال وجود ندارد و مسئولی که در این پست موظف به پاسخگویی است هیچ تکلیفی در این خصوص ندارد. همانگونه که در فوتبال دنیا دبیران کل فدراسیون ها در قبال تصمیمات اتخاذ شده پاسخگو هستند این بار نیز فوتبال ایران نشان داده باید از دنیای فوتبال مستثنی باشد.
رجوع به اعتقادات قبلی و قلبی جناب دبیرکل
مطالبی که در زیر به آن اشاره شده مقدمهای از گزارشی است که در ادامه میخوانید، صحبتهایی که علیرضا اسدی دبیرکل فدراسیون فوتبال در زمان انتخابخش به آن تاکید کرده بود. اما با گذشت حدود چند ماه از این تغییر و تحول گویا دبیرکل تنها دیگران را موظف به پاسخ گویی در قبال عملکردشان می داند و خودش مستثنی از این رویکرد است.
"در مورد نتایج باید مربیان و مسئولان پاسخگو باشند. در این زمینه باید ممیزی صورت بگیرد، چرا که مردم از ما توقع دارند و فدراسیون در زمینه توانمندی و ناتوانی باید جوابگو باشد. مربیان هم از این قضیه مستثنی نیستند. در دورههای قبلی نیز چنین اتفاقاتی رخ داده است.
اما باید بدانیم که در حوزه ممیزی و ارزیابی یا باید قائل به ارزیابی باشیم یا باید چنین مسئلهای را مد نظر قرار ندهیم. این مسئله هم تنها مربوط به مربی نیست بلکه در تمامی فدراسیونها علاوه بر مربیان، مسئولان نیز مورد پرسش قرار میگیرند. حتی دولتها نیز مورد سوال قرار میگیرند و این موضوع اصلا ناراحتی ندارد.
مسئول اجرایی نیز به دلیل انجام کار اجرایی، باید پاسخگو باشد و جواب بدهد. این مسئلهای طبیعی است".
تزلزلی بی سابقه در ارکان قضایی فدراسیون!
در سراسر دنیا وظیفه دبیرکل فدراسیونها به عنوان یک مقام اجرایی در جایگاه پاسخگویی تعریف شده است، در پرونده راهآهن و پیکان ابتدا رای کمیته انضباطی مبنی بر ابقای راه آهن صادر شد؛ رایی که به امضای دبیرکل رسید، چندی بعد با اعلام اعتراض پیکانیها کمیته استیناف به موضوع ورود کرد و رای را تغییر داد، باز هم دبیرکل امضایش را بر ذیل رای صادره ضمیمه کرد. طولی نکشید که این بار نوبت به راهآهن رسید تا به رای صادره معترض شود تا این بار کار به چالش بکشد، اما با پس گرفتن اعتراض سازکان لیگ، کمیته استیناف هم خودش را کنار کشید و در نهایت پیکان به لیگ یک سقوط کرد. دبیر کل فدراسیون که به صحت رای ابتدایی کمیته استیناف تاکید داشت، در نهایت سومین امضایش را ذیل آخرین رای صادره منعقد کرد. اما دریغ از ارائه یک توضیح و موضع رسمی از سوی دبیر کل فدراسیون فوتبال. تمامی افراد درگیر در این پرونده نظراتشان را بارها و بارها عنوان کردند و به سوالات متعدد پاسخگو بودند، درحالی که دبیرکل فدراسیون فوتبال در قبال بی سابقهترین اتفاق انضباطی تاریخ فوتبال ایران کلامی بر زبان نیاورد.
چرا مانع از حضور تیمهای بدهکار در لیگ برتر نشدید؟
دبیرکل فدراسیون فوتبال خیلی دیرتر از آن زمان که باید به فکر میافتاد یعنی در حدود دو هفته قبل از آغاز لیگ برتر نامهای را به سازمان لیگ ابلاغ کرد تا بر اساس آن باشگاههای بدهکار تسویه حساب کرده و در غیر این صورت حق شرکت در رقابتهای پانزدهمین دوره لیگ برتر به آنها داده نشود، علاوه بر این ارائه هرگونه خدمت به این باشگاهها بر اساس این نامه منع شد.
اما چیزی نگذشت که نامه دبیرکل فدراسیون و خط و نشان های او برای باشگاههای بدهکار تنها در حد یک ژست خبری باقی ماند تا همه چیز در حد یک تصمیم بحث برانگیز غیر کارشناسی مختومه اعلام شود. اما سوال تامل برانگیز این است که جناب دبیرکل بر چه مبنایی دست به این اقدام زد؟ چه پیگیریهایی برای اجرایی شدن نامهاش انجام داد؟ آیا به طور مثال باشگاههای استقلال و پرسپولیس که جمعا در حدود 100 میلیارد تومان بدهی دارند، دو هفته قبل از آغاز لیگ امکان و توان تسویه حساب داشتند؛ باشگاههایی که از دولت ارتزاق میکنند و در چاله خصوصی سازی تلو تلو میخوردند.
دبیرکل فدراسیون تا چه میزان در مقابل فشارهای وارده واکنش نشان داد و در مقابل مخالفانش ایستادگی کرد؟ اگر ایستادگی صورت گرفت چرا در نهایت باشگاههای بدهکار مجوز حضور در لیگ برتر را پیدا کردند؟ اگر دبیرکل اعتقاد داشت که تصمیمش درست بود چرا پس از وتو تصمیمش حاضر به ادامه همکاری در فدراسیون فوتبال شد؟
اوضاع نابهسامان داوری و کابوسی به نام قضاوت
دوبار محرومیت علیرضا فغانی به عنوان یکی از بهترین داوران فوتبال آسیا در مدت زمانی کوتاه و بازگشت پر حرف و حدیث محسن قهرمانی، سوتهای اشتباه در هفتههای ابتدایی لیگ توسط داوران و ایجاد هجمهای بیسابقه علیه داوران، اتهام به تبانی و حتی باز شدن پای مردم به صفحه اجتماعی رییس جمهوری از احوالات داوری فوتبال ایران است که در راس آن دبیرکل فدراسیون قرار دارد.
درحالی که اعضای کمیته داوران تصمیم گرفتند ابراهیم میرزابیگی را به عنوان رئیس پیشنهادی دپارتمان داوری به علیرضا اسدی دبیرکل فدراسیون فوتبال معرفی کنند اما در نهایت عنایت در این سمت قرار گرفت. گفته میشد این انتخاب با نظر مستقیم دبیرکل فدراسیون فوتبال انجام شده بود و برخی از اعضای کمیته داوران به خاطر همین موضوع از سمتشان استعفا کردند.
دبیرکلی که همواره فهرست نهایی داوران را تایید و امضا میکند هیچ گونه موضعی در قبال اتفاقات ناگوار درباره داوری نداشته، از علت اشتباهات مکرر داوری حرفی به میان نیاورده و درمورد فحاشی به ساحت داوری بر روی سکوها موضع سکوت در پیش گرفته است. دبیرکلی که نه از اتفاقات نادر در ورزشگاه یادگار امام تبریز(ره) در بازی تراکتورسازی و نفت در هفته آخر لیگ برتر حرفی زد، نه در مورد محرومیتهای متوالی فغانی به عنوان یکی از بهترین داوران آسیا سخنی میگوید، نه سعی در دفاع از وضعیت داوری دارد و نه وضع موجود داوری را مورد انتقاد قرار میدهد.
همواره استثنا هستیم...
گویا اصلا فردی به سمت دبیرکل فدراسیون فوتبال وجود ندارد و مسئولی که در این پست موظف به پاسخگویی است هیچ تکلیفی در این خصوص ندارد. همانگونه که در فوتبال دنیا دبیران کل فدراسیون ها در قبال تصمیمات اتخاذ شده پاسخگو هستند این بار نیز فوتبال ایران نشان داده باید از دنیای فوتبال مستثنی باشد.