متاسفانه در طول دو سال اخیر هیچ اقدام قابل توجهی در اینباره صورت نگرفته است به طوریکه از 10 سال گذشته تاکنون کمترین نرخ رشد سرمایهگذاری مربوط به توسعه میدانهای مشترک نفت و گاز بوده است. در همین زمینه وزیر نفت نیز اذعان کرد: در سالهای 90 و 91 در مجموع 40 میلیارد دلار در فازهای پارس جنوبی سرمایهگذاری شد؛ این رقم در سال 92 به کمتر از 10 میلیارد دلار و در سال 93 به شش میلیارد دلار رسید؛ امسال هم که هیچ سرمایهگذاری به دلیل کاهش قیمت نفت در این میدان مشترک صورت نگرفته است.
همچنین برنامههای نگهداشت و افزایش تولید از میدانهای مشترک در شرکت نفت مناطق مرکزی و فلات قاره تقریبا متوقف شده است. مناطق نفتخیز جنوب نیز به عنوان بزرگترین شرکت تولیدی کشور حال و روز خوشی ندارد و اغلب پروژههای آن متوقف شده و هماکنون نیز دستور معلق نمودن تعداد قابل ملاحظهای از دکلها صادر شده است.
در چند گزارش با محورهای "منابع انسانی، انتصابات، عدم تصمیمگیری برای طرحهای بلاتکلیف، مباحث توسعه، منفعل ماندن در برابر مشکلات بخش بالادستی نفت و گاز در صنعت نفت" عملکرد وزارت نفت را در دو ساله گذشته بررسی میکند. آنچه در ادامه این گزارش میآید، بررسی عملکرد این وزارتخانه در بخش مباحث توسعه است.
میدان مشترک پارس جنوبی
* از دو سال پیش تاکنون هیچ اقدامی در مورد توسعه فاز 11 میدان گازی پارس جنوبی که مرزیترین فاز با کشور قطر است صورت نگرفته است و معلوم نیست که به چه دلیلی طی دو سال اخیر برای توسعه این فاز فرصتسوزی شده است؛ با روی کار آمدن دولت یازدهم به دستور کتبی شخص آقای زنگنه، قرارداد توسعه فاز 11 پارس جنوبی که با شرکت (داخلی) پتروپارس منعقد شده بود، یک طرفه لغو شد و جایگزینی هم برای آن مشخص نشد.
* فاز 12 که با پیشرفتی بیش از 95 درصد به دولت فعلی تحویل داده شده بود، با تاخیری معادل یکسال و نیم به بهرهبرداری رسید.
* با گذشت دو سال از صدارت آقای زنگنه، تولید از مخزن (لایه) مشترک نفتی پارس جنوبی به مرحله اجرا در نیامده است. علت این امر عدم حمایت و ضعف شدید مدیریتی شرکت ملی نفت در این حوزه کاری است. این در حالی است که تمام چاههای این مخزن که قسمت مهم و عمده سرمایهگذاری و توسعه را شامل میشود، در دولت گذشته توسط شرکت پترو ایران انجام شده بود. از سوی دیگر کشور رقیب (قطر) هم اکنون با حداکثر توان از این مخزن در حال بهرهبرداری و برداشت نفت است.
میدان مشترک آزادگان
میدان مشترک آزادگان در صدارت هشت ساله قبلی زنگنه هیچ گونه اولویتی نداشت. توسعه این میدان در دولت نهم و دهم آغاز شد و برداشت نفت آن به 50 هزار بشکه در روز رسید. اما طی دو سال گذشته تاکنون تولید آن به 25 هزار بشکه در روز کاهش یافته است.
از سوی دیگر پس از گذشت 1.5 سال از فعالیت شرکت مهندسی و توسعه نفت (متن) بر بخش جنوبی میدان آزادگان، تاکنون برداشت نفت از این میدان افزایش نیافته است. در طرح جدید شرکت متن توسعه میدان تنها در بخش حفاری دیده شده است و کار حفاری را به شرکت پدکس، شرکت ملی حفاری، معاونت حفاری مناطق نفتخیز جنوب واگذار کرده که آنها نیز به دلیل عدم تأمین منابع مالی دارای مشکلات عدیده در تکمیل چاهها هستند.
متأسفانه وزارت نفت پس از خلع ید شرکت چینی به جای اینکه از تمام توان فنی، مهندسی و عملیاتی موجود در بدنه صنعت نفت برای توسعه اصولی و علمی این میدان مشترک استفاده کند، تمام اختیارات را به شرکت متن - که در بخش بالادستی تقریباً فاقد نیروی متخصص و با تجربه لازم است - واگذار کرده است. شرکت متن حاصل دستور زنگنه است در دوران صدارت گذشته بر وزارت نفت است؛ عملکرد ضعیف چند ساله این شرکت بر تمامی کارشناسان نفتی آشکار است؛ برای نمونه میتوان از عملکرد این شرکت در طرح توسعه میدانهای واقع در خلیج فارس از جمله سروش و نوروز، طرح توسعه هشت میدان نفتی بزرگ کشور، طرح توسعه میدان مسجد سلیمان و برخی از طرح های سطح الارضی نام برد.
بطور خلاصه می توان بخشی از مشکلات مترتب بر توسعه میدان آزادگان را به شرح زیر برشمرد:
- عدم تولیدی کردن حتی یک حلقه چاه پس از چاه آزادگان 24 که در دولت قبلی انجام پذیرفت.
- رها کردن چاههای حفاری شده با صرف میلیون ها دلار بدون برنامه مهندسی شده تولید از آنها.
- عدم مدیریت صحیح چاههای قبلی که در مجموع با دبی50 هزار بشکه در روز در مدار تولید بودند و هم اکنون به دلیل عدم مدیریت صحیح، دبی میدان تا کمتر از 25 هزار بشکه در روز کاهش یافته است.
- علیرغم اخراج پیمانکار چینی طرح اقدامی برای برطرف کردن طرح توسعه میدان صورت نگرفت.
- عدم توجه به توسعه همه جانبه تمام لایه های مخازن هیدروکربوری (لایه های ایلام ، تابور، خلیج و...).
- عدم بکارگیری حداکثر توان فنی، مهندسی و عملیاتی موجود در کشور در امر توسعه میدان به ویژه شرکتهای فلات قاره و مناطق نفتخیز جنوب.
- عدم استفاده از ظرفیت سطح الارضی و فرآورشی موجود در منطقه برای تولید سریعتر و حداکثری از میدان به دلیل مرزبندیهای ساختاری ایجاد شده توسط زنگنه در دوره هشت ساله اول حضور در نفت.
- عدم توجه به مسایل زیست محیطی و صدمه زنی جبران ناپذیر به تالاب هورالعظیم توسط مدیریت غیراصولی انجام شده
میدان مشترک فرزاد
در طی این مدت هیچ گونه اقدامی جهت انعقاد قرداد جهت توسعه دو میدان گازی فرزاد "آ" و فرزاد"ب" مشترک با کشور عربستان سعودی انجام نشده است. این در حالی است که کشور رقیب با سرعت هرچه تمام تر مشغول توسعه میادین مزبور است.
میدان مشترک سلمان
در دولت گذشته قرار بود گاز میدان مشترک سلمان به عسلویه منتقل و پس از فرآورش به شبکه سراسری جهت مصرف انتقال یابد. اما گاز این میدان صرفا به دلایل سیاسی و موضوع کرسنت در حال سوختن است.
تزریق گاز به مخازن جهت صیانت از تولید
طی دو سال اخیر هیچ اقدام جدی جهت صیانت از مخازن نفتی کشور انجام نشده است. با توجه به مطالعات انجام شده، طرحها وپروژههای صیانتی تزریق گاز جزء اولویتهای استراتژیک بخش بالادستی است. آمار دو سال گذشته تزریق گاز در مخازن مهم کشور به ویژه در مناطق نفتخیز جنوب از سیر نزولی حکایت دارد.وزارت نفت هیچ برنامه جدی و عملیاتی جهت مصارف استراتژیک گاز ندارد و اقدام جدی جهت اجرای پروژه های صیانتی تزریق گاز و یا افزایش تزریق در طی این مدت ارایه نکرده است.
پژوهش و مراکز تحقیقاتی
در بعد پژوهش نیز علی رغم وجود نیروهای ماهر، متخصص و دارای تحصیلات بالای آموزش دیده در صنعت نفت و نیز وجود امکانات تخصصی آزمایشگاهی در پژوهشگاه صنعت نفت، دانشگاه صنعت نفت و مرکز ازدیاد برداشت شرکت نفت، متاسفانه در طی دو سال اخیر به دلیل رویکرد و سیاست شخص وزیر نفت و از طرفی ناکارآمد بودن مدیریتهای انتصابی جدید، این مراکز ملی کارایی خود را از دست داده و دچار بحران کاری و مدیریتی شده اند.در حال حاضر از حداقل توان و ظرفیت علمی، پژوهشی و آزمایشگاهی آن مراکز استفاده می شود. این در حالیست که دانشگاه صنعت نفت و پژوهشگاه صنعت نفت با هدف پشتیبانی از صنعت نفت تأسیس شده است. با توجه به هزینه میلیاردی برای راه اندازی این دو مرکز فعال نگاه داشتن و کمک به شکوفایی هرچه بیشتر آنها برای هر کشوری یک فرصت کم نظیر طلایی تلقی می شود.
شرکت ملی گاز ایران
یکی از وظایف مهم شرکت ملی گاز احداث خطوط سراسری فشار قوی انتقال گاز از مبادی تولید (بویژه عسلویه) تا مصرف است که در این خصوص خطوط صادراتی و نیز خطوط انتقال به شمال شرق کشور حائز اهمیت است.
هم اینک که فازهای پارس جنوبی به تدریج به مدار تولید می آید متأسفانه طرح های مهم و استراتژیک خطوط انتقال سراسری نهم، یازدهم و نیز طرحهای تکمیل خطوط ششم و هفتم به دلیل ضعف شدید در مدیریت همچنان متوقف مانده اند و اقدام خاصی طی این دو سال انجام نشده است.
نکته مهم و قابل توجه آن است که هیچگونه تطابق و همخوانی به لحاظ پیشرفت بین توسعه فازهای پارس جنوبی و طرحهای احداث خطوط انتقال گاز وجود ندارد. ادامه روند موجود یک تهدید است؛ چراکه اینگونه امکان انتقال گاز تولیدی از عسلویه به محل مصرف (صادرات و شبکه مصرف داخلی) وجود ندارد و سرمایه گذاری های چند ده میلیارد دلاری بدون استفاده خواهد ماند و این به معنی تحمیل یک خسارت ملی و جبران ناپذیر به کشور خواهد بود.
در طول دو سال گذشته در مقایسه با سالهای قبل، روند توسعه گازرسانی شهری و روستایی ب مراتب کمتر شده است، به طوری که برخی شهرها و روستاهای اولویتدار همچنان از نعمت گاز محروم مانده اند.
بی شک در این شرایط خطیر برای برون رفت از مشکلات می توان با تکیه بر
سرمایه های بی بدیل وزارت نفت اعم از منابع انسانی شایسته و منابع ابزاری
گسترده و کارآمد و با تغییر در نگرش فعالیتها و اصلاح هدفگذاریهای
معمول، نه تنها در رفع و حل مشکلات اقدام نمود بلکه یک فرصت طلایی برای
صنعت نفت و کشور بوجود آورد.