محل برگزاری جلسه، مرکز لجستیکی ارتش در خیابان عباسآباد فرمانداری نظامی بود که من بلافاصله به آنجا رفتم و دیدم که عدهای از آقایان از جمله صباغیان، تهرانچی، دانش آشتیانی، لاهوتی، محسن سازگارا و غلامعلی افروز و عدهای دیگر از بچهها نشستهاند و دارند درباره این موضوع صحبت میکنند.
من وارد شدم و برگهای را برداشتم و روی آن نوشتم: «سپاه پاسداران تشکیل شد: 1- محسن رفیق دوست» و کاغذ را کنار دست بچهها گذاشتم و به دنبال آن هم با صحبتهایی که شد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شکل گرفت. همان جا، با بحثهایی که درگرفت قرار شد تا مسئولیتها هم واگذار شود که در همان جلسه، آقای دانش منفرد فرمانده سپاه شد، غلامعلی افروز مسئول پرسنلی، من مسئول تدارکات، آقای ضرامی مسئول آموزش و محمودزاده مسئول بخشی دیگر.
..... در ابتدای تأسیس سپاه همة نیروهای انقلابی در آن متمرکز نشد. یک تشکل نظامی را شهید محمد منتظری ایجاد کرده بود با نام «پاسا» که محلش، گارد دانشگاه بود و برای خودش دفتر، نیرو، اسلحه و مهر و اینها درست کرده بود و به صورت نیروی نظامی انقلابی عمل میکرد.
... تشکیلات نظامی دیگری را عباس آقازمانی تأسیس کرده بود که وی هم در پادگان جمشیدیه برای خودش مقری درست کرده بود. وی اسمی برای تشکیلات خود نگذاشته بود، ولی برای خودشان آموزش و گشت و بگیر و ببند راه انداخته بودند.
یک نیروی تشکیلاتی دیگر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود که از اتحاد گروههای مختلف چون صف، منصورون، موحدین، فلق، فلاح، امت واحده و بدر ایجاد گردیده بود.[1]