به گزارش مشرق، با فرا رسیدن هفته دولت، فرصتی برای ارزیابی عملکرد دولت یازدهم فراهم آمده است. در این بین شایسته است تا هم به نقاط قوت و هم به نقاط ضعف دستگاه اجرایی توجه نمود و آنها را مورد بازخوانی قرار داد. به همیین مناسبت پایگاه بصیرت گفت و گویی را با آقای عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران ترتیب داده که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
دولت یازدهم چه برنامههایی برای مدیریت حوزه سیاست داخلی تا کنون داشته است؟
دولت یازدهم به این دلیل که سرنوشت خود را با مذاکرات هستهای پیوند زد تا حد زیادی از سیاستهای داخلی غافل شد، اقتصاد داخلی، مسائل فرهنگی و مسائل اجتماعی در حاشیه مسائل بین المللی قرار گرفت.
این خطایی بود که دولت مسئله مذاکرات هستهای را در وزارت خارجه دنبال کرد، وقتی این موضوع وارد هیئت دولت شد طبیعتا گرایشی را در دولت تقویت کرد مبتنی بر این که مسائل کلی کشور میتواند تحت الشعاع مسائل هستهای قرار بگیرد و از این طریق حل و فصل شود. این مسئله غفلتی را ایجاد کرد که خود دولت هم تا حدی متوجه تبعات سوء این غفلت شده است.
بعد از توفیقاتی که دولت در عرصه مذاکرات هستهای کسب کرد این احساس برای دولت به وجود آمد که برای ورود به مسائل اقتصادی دست پری دارد که البته این نیز خطای دیگری است که دولت مرتکب آن میشود.
دولت رقابتهای انتخاباتی را به حوزه مسئله حیاتی در حوزه بین الملل میکشاند که این غلط است. وقتی دولت از گفتگوهای هستهای بهرهبرداری سیاسی انتخاباتی کند طبعا دیگران نیز با این رویکرد با دولت برخورد میکنند که همین مسئله نیز تبعاتی را به بار میآورد. در واقع این موضوع حیاتی جامعه ما دستخوش نزاعهای انتخاباتی میشود و در نتیجه ما نمیتوانیم از آن تجربه خوبی کسب کرده و همچنین نمیتوانیم آن را مهار و محدود کنیم. آن طور که از ابتدای امر طراحی شده که این مسئله ذیل یک موضوع خاص مهار شود تا دشمن نتواند از آن بهرهبرداری کند و آن را به مسائل دیگر تسری دهد این نیز به راحتی مهارش از دستمان خارج خواهد شد. وقتی در کل این موضوع، اتحاد، انسجام و وحدت نظر به وجود نیاید و اختلاف ایجاد شود بهترین زمینه برای دشمن ایجاد و راه نفوذ دشمن به عرصه داخلی باز میشود چرا که عرصه داخلی حول مسائل ملی، اساسی و حیاتی متفق نیست و این عدم اتفاق فرصت را برای دشمن ایجاد میکند.ما در این زمان صرفا باید حول جمعبندی و کسب تجربه متمرکز شویم و بررسی کنیم که این مذاکرات چه ایرادات و قوت هایی دارد، اگر این گونه عمل کنیم که در بعضی از نهادهای قانونی و رسمی چنین عمل شده است در مجلس هم انشاءلله این گونه عمل خواهد شد، در شورای عالی امنیت ملی هم این گونه عمل شد و ضعفها و قوتها به درستی دیده شده که اگر در مجلس هم صورت بگیرد، در گامهای بعدی تجربه ارزشمندی خواهد بود.اما اگر این امر را در کارهای تبلیغاتی وارد کنیم هرگز نمیتوانیم از آن تجربه کسب کنیم و در واقع یک مسئله ملی را به یک مسئله گروهی تنزل دادهایم.
نقاط ضعف دولت در عرصه سیاست داخلی چیست؟
بعد از رویکرد دولت در مسائل بین الملل بلافاصله رویکرد به مسائل داخلی صورت گرفته است اما با نگاه محدود گروهی که این یکی از نقاط ضعف اساسی دولت یازدهم است که کاملا واضح و مشهود است. وقتی به یک مسئله ملی نگاه محدود گروهی شود تبعات خود را خواهد داشت.
اولاً زمینه نقد منطقی فراهم نمیشود، به عبارت دیگر دولت موجب میشود که نسبت به این مسئله ملی مشارکت عمومی صورت نگیرد و از همه توانمندیها استفاده نشود.
این مسئله قابل اهمیتی است ما در این موضوع ملی میتوانیم از همه ظرفیتها استفاده کنیم. نقد باید وجود داشته باشد اما نباید دستاوردهای این مذاکرات را نفی کنیم ضمن این که ضعفهایی هم وجود دارد، وقتی که گرایش دولت گرایش بهرهبرداری سیاسی و حزبی در زمینه انتخابات میشود دیگر نقد حتی نقد عالمانه هم برایش خوشایند نخواهد بود چرا که نقد عالمانه و دلسوزانه نیز مانع از بهرهبرداری سیاسی دولت میشود.
دولت میخواهد یک نقد کاملا تبلیغاتی راه بیفتد که بتواند از آن بهرهبرداری به نفع انتخابات داشته باشد. نقد عالمانه هم مانع از این امر میشود و باعث میشود مردم با ضعفها و قوتها آشنا شوند حتی اگر نهادهای رسمی کشور صلاح دانستند که برجام را تایید کنند و مجموع آن را برای کشور مفید دانستند یک کار آگاهانه و هوشمندانه میشود، نه یک کار تبلیغاتی.
ما رویکرد دولت در عرصه داخلی را باز هم دارای این نقیصه میبینیم که دولت میخواهد یک بهرهبرداری نازل و در حد حزب به عمل بیاورد، ضمن این که این مطلب رقبای دولت را تحریک میکند که آنها هم به میدان بیایند و آنها هم به نوعی دچار افراط شوند و کلا همه چیز را نفی کنند، چرا که آنها به این جمعبندی میرسند که دولت به نفع انتخابات میخواهد از مسئله هستهای سوء استفاده کند، در نتیجه آنها هم همه چیز را نفی میکنند که باب بهرهبرداری دولت را مسدود کنند که این هم برای منافع ملی بسیار زیانبار خواهد بود.
دولت در راستای نهادینه کردن آزادیهای سیاسی اجتماعی چه اقداماتی داشته است؟
دولت در این زمینه توفیق چندانی نداشته است، چرا که دولت در این راستا نگاه جامعی به مسائل داخلی نداشته و در حوزه های اجتماعی و فرهنگی برنامه خاصی نداشته است. البته امیدواریم در آینده برنامه خود را در زمینه فرهنگی ارائه دهد.
از آنجا که دولت در این زمینه امتیازاتی را به بعضی از گروهها داده است، بنابراین نمیتوانیم این کار را یک برنامه مشخص تلقی کنیم. در عرصه مسائل سیاسی امتیازاتی را به بعضی از گروهها داده است که این امتیازات اگر در چارچوب یک برنامه مشخص صورت گرفته باشد خوب است. اما بنده چنین تلقی ندارم که دولت بر اساس یک سیاست مشخص برنامهای را دنبال میکند که به نفع مصالح کشور و جامعه باشد. این مسئله برای نخبگان نیز مشخص نیست که دولت بر اساس یک سری برنامههایی کار میکند. تلقی این است که اگر امتیازاتی هم داده میشود با رویکرد جذب برخی جریانات مختلف به دولت صورت میگیرد.
در مسائل اجتماعی هم به نظر میرسد به جوانان بها داده شده است؟
این بها دادن نیست که ما افراد را در فضای مجازی سرگردان کنیم، امکانات را بیحساب در اختیار جوانان بگذاریم. اگر دولت دو کار را همزمان انجام میداد شرایط بسیار تفاوت داشت. یکی تولید اندیشه در فضای مجازی یا کمک کردن به نیروهایی که میتوانند در فضای مجازی تولید داشته باشند بعد از آن سرعت را افزایش دهند خیلی هم کار خوبی بود، اما این دو کار باید همزمان صورت بگیرد. نه این که ما زمینه سرگردانی جامعه را در فضای مجازی ایجاد کنیم و دیگران برای جوانان ما خوراک فرهنگی تولید کنند.
در فضای مجازی دو مسئله مهم است، یک مسئله نرم افزاری است و مسئله دیگر بحث سخت افزاری است، اگر کشوری بتواند هم در زمینه سخت افزار و هم در زمینه نرم افزار برنامه داشته باشد و مطابق با برنامه حرکت کند میتوان آن کشور را کشور موفقی دانست اما اگر تک بعدی در این زمینه حرکت کند یعنی نرم افزار داشته باشد اما سخت افزار را فراهم نکند طبیعتا کارها درست پیش نخواهد رفت یا برعکس آن به طوری که سخت افزار داشته باشد و دسترسی همه را به اینترنت فراهم کند اما در زمینه تولید نرم افزار دیگرانی که با فرهنگ و اندیشه ما در تقابل هستند بیایند و تولیدات خود را به ما ارائه کنند این نشان دهنده بیبرنامگی ما در زمینه فرهنگ است.
برای فعال سازی احزاب، گروههای سیاسی و نهادهای جامعه مدنی اقدامات دولت یازدهم چه بوده است ؟
من در این زمینه هم کارنامه خوبی را از دولت سراغ ندارم. در زمینه مطبوعات گرچه دولت بحث تکثر را دنبال میکند اما نگاه عمیق به مطبوعات نداشته و ارزیابی و ریشهیابی درستی از مشکلات ندارد. در واقع ما باید قبل از این که تکثر را اصل بدانیم ارزیابی از وضعیت موجود داشته باشیم آفات را شناسایی کنیم و در صدد رفع آن بربیاییم.
ما الان در رسانهها شاهد داد وستدهایی هستیم که این داد و ستدها ریشه سلامت اطلاع رسانی را خشک میکند. بخشی از آن مربوط به بخش خصوصی است و بخش اعظم آن به دولت برمیگردد آیا دولت در این زمینه برنامهای دارد!؟
این زمان افراد احساس آرامش خواهند کرد که هر مقاله یا خبری میخوانید جز در راستای مصالح جامعه نباشد، اما امروز این طور نیست. امروز بخش خصوصی به راحتی میتواند وارد فضای رسانه شود و با پرداختهای ناسالمی که به رسانه میدهد واقعیت را کاملا معکوس کند. یک مدیر یا یک وزیر ناسالم میتواند برای جعل واقعیتها و تخریب منتقدان به راحتی در سطوح مختلف رسانه وارد شود.
اینها واقعیتهای تلخی است که ما امروز در رسانهها شاهد هستیم با این واقعیت تلخ چگونه باید برخورد شود آیا دولت برنامهای در این زمینه داشته است؟
تنها چیزی که دولت به عنوان نقطه قوت بیان میکند این است که از وقتی ما آمدیم به تعداد زیادی متقاضی مجوز دادیم! این کار زمانی ارزش دارد که همزمان در جهت سلامت رسانه هم گامی برداشته شود. اما اگر در وادی انحراف یک عده دیگر هم اضافه شوند، هیچ ارزشی که ندارد بلکه میتواند باعث به غلط افتادن افکار عمومی هم بشود.
در مسئله تحمل مخالفین و مدارا کردن با آنها شما چه نمرهای به دولت میدهید؟
بخشی از وزرای دولت در زمینه انتقادات تحمل خوبی داشتند، به نظر بنده خود شخص رئیس جمهور کارنامه خوبی در این زمینه ندارد! ایشان در مواجهه با انتقادات بسیار زود برافروخته میشود! این رفتار برای یک سیاستمدار و کسی که میخواهد جامعه را به لحاظ اجرایی اداره کند شایسته نیست. یک سیاستمدار وقتی وارد عرصه سیاست میشود باید خودش را آماده پذیرش انتقاد و شنیدن حرفهای دیگران کند، حتی انتقاداتی که منصفانه نیست را نیز برای خود تبدیل به فرصت کند.
مگر دولت ادعا ندارد که میخواهد همه را رشد دهد حالا یک رسانهای آمده است و حرف غیر منطقی زده است. دولتی که پول، امکانات و نیروی زیادی در اختیار دارد از اینها استفاده کند برای جواب دادن! دولت به راحتی میتواند به هر مطلب غیرمنصفانهای در مورد خود جواب دهد که اگر آن انتقاد واقعا درست نباشد این جواب باعث رشد جامعه خواهد شد و جایگاه دولت ارتقاء پیدا خواهد کرد و در نگاه کلان، جامعه رشد پیدا میکند. وقتی افراد مرتب نظرات خود را ارائه کنند دولت هم جواب بدهد زمینه رشد جامعه فراهم میشود. متاسفانه دولت در این راستا خوب عمل نمیکند، اگر دولت مدعی است که میخواهد جامعه را در مسیر رشد قرار دهد باید حرفهای درست و غلط هر دو را بشنود و حرفهای غلط را اصلاح کند و با اصلاح حرفهای غلط جامعه نیز در تشخیص رشد قابل توجهی پیدا خواهد کرد.
آیا دولت برنامه و الگوی مشخصی برای توسعه سیاسی کشور داشته است؟
خیر، دولت یازدهم متاسفانه در این زمینهای برنامه مشخصی نداشته است. ترکیب دولت هم نشانگر همین موضوع است. دولت یک دولت ائتلافی است و ترکیب اندیشههای مختلف است، اگر دولت برنامه مشخصی میداشت طبیعتا دولت همگون حرکت میکرد.
دولت آقای روحانی در ابتدا قول داد که برنامه سیاسی خود را بنویسد، شعارهایی هم دادند اما این شعارها را باید بر اساس یک برنامه پیش برد در غیر این صورت در حد شعار باقی میماند همه میتوانند شعار بدهند اما آن کسی میتواند به شعار جامه عمل بپوشاند که به انضمام آن شعار یک برنامه مدونی هم داشته باشد.
در دولت یازدهم متاسفانه این برنامه نبود. قبل از انتخابات برنامهای ارائه ندادند، بعد از پیروزی تا تشکیل دولت قول دادند برنامه را بنویسند این کار را نیز انجام ندادند. در واقع اشتغالات و موضوعات متعددی که در پیش روی آنها قرار گرفته بود آنها را از این کار باز میداشت.در اولین ملاقات دولت با رهبری ایشان بر این قضیه تاکید کردند که دولت در ابتدای کار برنامههایش را بنویسد که چگونه میتواند شعارهایی که داده است را محقق کند.
جریانات سیاسی اگر قبل از ورود به انتخابات و عرضه خودشان برنامههای خود را مدون کردند و کسب رای از جامعه را با یک مطالب مکتوب و مدون صورت دادند، وقتی که به قدرت رسیدند میتوانند بر اساس یک برنامه پیش بروند. اما اگر قبل از رسیدن به قدرت یک مانیفست و برنامه جامعی نداشته باشند در قدرت هرگز نمیتوانند چنین کاری را صورت بدهند انتظار این مطلب هم انتظار خلاف واقعی است.
دولت وقتی وارد کار اجرایی میشود به قدری با مسائل روزمره درگیر میشود که از تولید فکر باز میماند. تولید فکر زمانی در احزاب میتواند صورت بگیرد که در قدرت نیستند. یکی از مشکلات جامعه ما نیز همین است که احزاب در خارج از قدرت تلاش برای تدوین یک راه حل نمیکنند. هر حزبی که مدعی است باید برای ادعای خودش برنامه داشته باشد. یکی از نقیصههای مهمی که امروز جامعه ما از آن رنج میبرد همین مسئله است. ما گروهها و احزاب زیادی داریم، مدعیان فردی و گروهی زیادی داریم که زحمت تدوین برنامه برای ادعای خودشان را نمیکشند. اگر افراد این کار را انجام دهند به این معناست که چندین نسخه برای مشکلات جامعه پیچیده میشود که این خود باعث ارتقاء و رشد جامعه خواهد شد. بنابراین اولین گام در جهت توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تولید گروهی است که میل به قدرت دارد و برای میل به قدرت باید زحمت بکشند، اما امروز گروههای سیاسی ما تنبل شدهاند، زحمت نمیکشند، سعی میکنند با دعوای کاذب سیاسی با جنجال و بازیهای مختلف وارد قدرت شوند، اما با زحمت تولید فکر به قدرت نرسند و این زحمت را به خودشان نمیدهند. طبیعتا جامعه را از تعدد راهحلها محروم میکنند. ما به عنوان یک جامعهای که دارای توانمندیهای زیادی هستیم باید دارای تعدد راه حلها نیز باشیم.
به نظر شما مهمترین نقاط قوت دولت یازدهم چیست؟
من نقاط قوت دولت یازدهم را در این میبینم که در برابر بعضی زیادهخواهیها ایستادگی داشته است. در واقع در برابر بعضی از گروههای افراطی که میخواستند دولت یازدهم را پلی برای خودشان قرار دهند ایستادگی داشته است.
نقطه قوت دیگر این است که دنبال تنشهای اجتماعی و یا سیاسی نرفته است، بعضا مطالبی گفته شده است که میتوانسته مبنای تنش قرار بگیرد، اما با تذکرات رهبری بلافاصله دولت کنار کشیده است. این نقطه قوتی برای دولت است. به عنوان مثال بحث رفراندوم که مطرح کرده بودند، بلافاصله بعد از تذکر رهبری که فرمودند این کار هوشمندانهای نیست، از این موضوع کنار کشیده است.
دولت تحریک پذیری از جانب جریانات افراطی داشته است اما در مقابل تاثیرپذیری نیز از نیروهای انقلابی داشته است.