به گزارش مشرق، تیم والیبال زیر ۲۳ سال ایران در رقابتهای جهانی امارات نتوانست انتظارات را بر آورده کند. قرار گرفتن در رده هفتم جهان رتبهای نیست که علاقمندان به این رشته را در ایران راضی نگه دارد. تیمی که عمده بازیکنانش در چندین تورنمنت اخیر با کادر فنی مشترک شرکت کرده بودند نتایجی دور از انتظار کسب کرد و عاقبت در ردهای قرار گرفت که مسئولان فدراسیون در توجیه آن به گفتن جمله «رفتن به المپیک بها دارد» اکتفا کردهاند. آیا رفتن به المپیک تنها برای ایران بها دارد؟
والیبال ایران در دو ماه گذشته تورنمنتهای بینالمللی مختلفی را پشت سر گذاشت. در این بین حساب تیم ملی بزرگسالان جدا است و روی سخن با این تیم نیست. تیم نوجوانان کشورمان هم با حمایت بیسابقهای که در دو سال اخیر از این تیم به عمل آمد و یک فصل نیز در لیگ برتر تجربه کسب کرد در رده سوم جهان قرار گرفت تا پس از سالها بار دیگر شاهد کسب مدال در عرصه پایه باشیم.
اما موضوعی که مورد توجه بسیاری از اهالی والیبال قرار گرفته، چهار تورنمنت زیر ۲۳ سال جهان، قهرمانی آسیا در تهران، دانشجویان جهان در کرهجنوبی و جام باشگاههای آسیا در چین تایپه بوده است. هدایت هر چهار تیم یاد شده به پیمان اکبری سپرده شده بود و اکثر بازیکنان نیز همان بودند که از یک تورنمنت به تورنمنت دیگر پاس داده شدند تا عاقبت فرسوده و بی انگیزه شوند.
از مدتها قبل نسبت به این تصمیم عجیب فدراسیون والیبال انتقاداتی از گوشه و کنار مطرح شده بود اما رئیس فدراسیون والیبال به شدت نسبت به تصمیم خود دفاع کرده و حتی شنیده شد که منتقدان دشمن فدراسیون خطاب شدهاند.
در این بین البته گروهی که همواره زیر چتر فدراسیون قرار دارند و در صف سفرهای غرب و شرق به سر میبرند حرفی بر زبان نیاوردهاند و بسیاری از کارشناسان هم با توجه به شرایطی که بر والیبال حاکم است نگران بیکار ماندن بخاطر انتقاد از فدراسیون بوده و لب به سخن نگشودند با این حال نمیتوان بر واقعیتها سرپوش نهاد و نتایج کسب شده را نادیده گرفت.
هنوز هم مشخص نیست فدراسیون والیبال روی چه استدلالی هدایت چهار تیم را به پیمان اکبری سپرده بود و او هم زیر بار این مسئولیت سنگین رفت. اگرچه حضور بازیکنان مشترک در این تیمها یکی از عوامل چنین تصمیمی بوده است اما آیا پیمان اکبری فرصتی برای ریکاوری ذهنی خود داشت تا آن را به شاگردانش منتقل کند؟ در کجای دنیا مدیریت و رهبری چهار تیم را در عرصه بین المللی به یک مربی میسپارند؟
پیمان اکبری به هر دلیل چهار هندوانه را یک جا برداشت اما یکی پس از دیگری این هندوانهها از دستان وی افتادند تا خود اکبری هم به نوعی سوخت شود. در حالی که این مربی جوان میتوانست با کمی تفکر و تعمق بیشتر هدایت یک تیم را بر عهده بگیرد و با کسب نتیجه در آن هم افتخاری برای والیبال ایران کسب کرده و هم رزومه خود را قویتر کند نه اینکه حالا سیبل منتقدان قرار گیرد و به نوعی تصمیمسازان واقعی پشت وی پنهان شوند.
تصمیمی که فدراسیون والیبال در خصوص این چهار تورنمنت گرفته بود نوعی بی توجهی به دیگر مربیان داخلی و آیندهدار ایران بود گو اینکه غیر از اکبری مربی دیگری شایستگی این کار را نداشته است در حالی که اگر کادر فنی جداگانهای دست کم در دو تورنمنت دیگر حاضر میشدند هم برای آینده آبدیده و کسب تجربه میکردند و هم بازیکنان در هر مسابقه و سبکی تنها با یک فکر به میدان نمیرفتند تا در نتیجهگیری موفق عمل نکنیم.
در هر صورت این تورنمنت هم به پایان رسید و تیم ایران نتوانست راه بزرگسالان را در پیش گیرد. حضور در المپیک رویای همه ایرانیان و والیبال دوستان است و با توجه به پتانسیل این رشته خیلیها از حالا تیم ملی را در المپیک میبینند با این حال نگرانیها نسبت به پشتوانهای که برای تیم ملی ایران وجود دارد نگران کننده است. در چهار تورنمنتی که تیم ایران تحت هدایت اکبری حضور پیدا کرد بازیکنان کیفیتی در حد تیم ملی و حضور در عرصه جهانی از خود نشان ندادند و فاصله زیادی با بازیکنان اصلی تیم ملی دارند که این کاملا نگران کننده است.
تجربه اخیر فدراسیون برای چهار تورنمنت یاد شده تجربه خوبی نبود. کیفیت بازیکنان، بازیهای ارایه شده و نتایج حاصله کاملا واضح است و نمیتوان مثل گذشته مدعی شد منتقدان چشم بسته و بدون منطق قصد کوبیدن فدراسیون را دارند. اگر ادعای رسیدن به سطح اول دنیا را داریم، اگر مدعی هستیم والیبال ایران در سطح شش تیم اول دنیا است پس باید جهانی فکر کنیم و مثل همه تیمهای مطرح دنیا آنقدر نگران حضور در المپیک نباشیم که تیمهای دیگر را فدای آن کنیم.
تیم ملی مسیر خود را طی میکند و تیمهای دیگر هم باید در همان راستا قرار گیرند نه اینکه تیم ملی ایران جهانی عمل کند و پس از آن دیگر تیمهای کشورمان در آسیا هم به مشکل برخورند و در عرصههای فرا قارهای نتایجی ضعیف کسب کنند. این موضوع کاملا نگران کننده است و باید بازنگری نسبت به آن صورت گیرد.
بدتر از همه این که برخورد چکشی با منتقدان در این شرایط نه تنها دردی را دوا نخواهد کرد که آینده والیبال ایران را به مخاطره خواهد انداخت. اینکه مسئولان فدراسیون همواره بگویند انتقادهای منطقی را میپذیرند و در عمل کمتر کارشناسی جرات نقد صریح عملکرد تیمهای ملی را داشته باشد جالب توجه است. البته این یک واقعیت حاکم بر والیبال ایران است و نیاز به بازگو کردن ندارد که چرا منتقدان نمیتوانند آنچه را که در دل دارند بر زبان بیاورند و رسانهای کنند.
والیبال ایران در دو ماه گذشته تورنمنتهای بینالمللی مختلفی را پشت سر گذاشت. در این بین حساب تیم ملی بزرگسالان جدا است و روی سخن با این تیم نیست. تیم نوجوانان کشورمان هم با حمایت بیسابقهای که در دو سال اخیر از این تیم به عمل آمد و یک فصل نیز در لیگ برتر تجربه کسب کرد در رده سوم جهان قرار گرفت تا پس از سالها بار دیگر شاهد کسب مدال در عرصه پایه باشیم.
اما موضوعی که مورد توجه بسیاری از اهالی والیبال قرار گرفته، چهار تورنمنت زیر ۲۳ سال جهان، قهرمانی آسیا در تهران، دانشجویان جهان در کرهجنوبی و جام باشگاههای آسیا در چین تایپه بوده است. هدایت هر چهار تیم یاد شده به پیمان اکبری سپرده شده بود و اکثر بازیکنان نیز همان بودند که از یک تورنمنت به تورنمنت دیگر پاس داده شدند تا عاقبت فرسوده و بی انگیزه شوند.
از مدتها قبل نسبت به این تصمیم عجیب فدراسیون والیبال انتقاداتی از گوشه و کنار مطرح شده بود اما رئیس فدراسیون والیبال به شدت نسبت به تصمیم خود دفاع کرده و حتی شنیده شد که منتقدان دشمن فدراسیون خطاب شدهاند.
در این بین البته گروهی که همواره زیر چتر فدراسیون قرار دارند و در صف سفرهای غرب و شرق به سر میبرند حرفی بر زبان نیاوردهاند و بسیاری از کارشناسان هم با توجه به شرایطی که بر والیبال حاکم است نگران بیکار ماندن بخاطر انتقاد از فدراسیون بوده و لب به سخن نگشودند با این حال نمیتوان بر واقعیتها سرپوش نهاد و نتایج کسب شده را نادیده گرفت.
هنوز هم مشخص نیست فدراسیون والیبال روی چه استدلالی هدایت چهار تیم را به پیمان اکبری سپرده بود و او هم زیر بار این مسئولیت سنگین رفت. اگرچه حضور بازیکنان مشترک در این تیمها یکی از عوامل چنین تصمیمی بوده است اما آیا پیمان اکبری فرصتی برای ریکاوری ذهنی خود داشت تا آن را به شاگردانش منتقل کند؟ در کجای دنیا مدیریت و رهبری چهار تیم را در عرصه بین المللی به یک مربی میسپارند؟
پیمان اکبری به هر دلیل چهار هندوانه را یک جا برداشت اما یکی پس از دیگری این هندوانهها از دستان وی افتادند تا خود اکبری هم به نوعی سوخت شود. در حالی که این مربی جوان میتوانست با کمی تفکر و تعمق بیشتر هدایت یک تیم را بر عهده بگیرد و با کسب نتیجه در آن هم افتخاری برای والیبال ایران کسب کرده و هم رزومه خود را قویتر کند نه اینکه حالا سیبل منتقدان قرار گیرد و به نوعی تصمیمسازان واقعی پشت وی پنهان شوند.
تصمیمی که فدراسیون والیبال در خصوص این چهار تورنمنت گرفته بود نوعی بی توجهی به دیگر مربیان داخلی و آیندهدار ایران بود گو اینکه غیر از اکبری مربی دیگری شایستگی این کار را نداشته است در حالی که اگر کادر فنی جداگانهای دست کم در دو تورنمنت دیگر حاضر میشدند هم برای آینده آبدیده و کسب تجربه میکردند و هم بازیکنان در هر مسابقه و سبکی تنها با یک فکر به میدان نمیرفتند تا در نتیجهگیری موفق عمل نکنیم.
در هر صورت این تورنمنت هم به پایان رسید و تیم ایران نتوانست راه بزرگسالان را در پیش گیرد. حضور در المپیک رویای همه ایرانیان و والیبال دوستان است و با توجه به پتانسیل این رشته خیلیها از حالا تیم ملی را در المپیک میبینند با این حال نگرانیها نسبت به پشتوانهای که برای تیم ملی ایران وجود دارد نگران کننده است. در چهار تورنمنتی که تیم ایران تحت هدایت اکبری حضور پیدا کرد بازیکنان کیفیتی در حد تیم ملی و حضور در عرصه جهانی از خود نشان ندادند و فاصله زیادی با بازیکنان اصلی تیم ملی دارند که این کاملا نگران کننده است.
تجربه اخیر فدراسیون برای چهار تورنمنت یاد شده تجربه خوبی نبود. کیفیت بازیکنان، بازیهای ارایه شده و نتایج حاصله کاملا واضح است و نمیتوان مثل گذشته مدعی شد منتقدان چشم بسته و بدون منطق قصد کوبیدن فدراسیون را دارند. اگر ادعای رسیدن به سطح اول دنیا را داریم، اگر مدعی هستیم والیبال ایران در سطح شش تیم اول دنیا است پس باید جهانی فکر کنیم و مثل همه تیمهای مطرح دنیا آنقدر نگران حضور در المپیک نباشیم که تیمهای دیگر را فدای آن کنیم.
تیم ملی مسیر خود را طی میکند و تیمهای دیگر هم باید در همان راستا قرار گیرند نه اینکه تیم ملی ایران جهانی عمل کند و پس از آن دیگر تیمهای کشورمان در آسیا هم به مشکل برخورند و در عرصههای فرا قارهای نتایجی ضعیف کسب کنند. این موضوع کاملا نگران کننده است و باید بازنگری نسبت به آن صورت گیرد.
بدتر از همه این که برخورد چکشی با منتقدان در این شرایط نه تنها دردی را دوا نخواهد کرد که آینده والیبال ایران را به مخاطره خواهد انداخت. اینکه مسئولان فدراسیون همواره بگویند انتقادهای منطقی را میپذیرند و در عمل کمتر کارشناسی جرات نقد صریح عملکرد تیمهای ملی را داشته باشد جالب توجه است. البته این یک واقعیت حاکم بر والیبال ایران است و نیاز به بازگو کردن ندارد که چرا منتقدان نمیتوانند آنچه را که در دل دارند بر زبان بیاورند و رسانهای کنند.