"همچنین نشانههایی وجود دارد مبنی بر اینکه ارتباط بین دو کشور که توأم با مذاکرات هستهای بود منجر به حوزههای محدودی از همکاری در عراق، افغانستان، و تا حدود کمتری در یمن شده است."
آرانگو و کیرکپاتریک میگویند اگرچه برخی تحلیلگران معتقد هستند که در فضای پس از تفاهم هستهای و با دستیابی ایران به داراییهای مسدود شدهاش، تهران حمایت از نیروهای طرفدارش را در منطقه که در تعارض با منافع آمریکا هستند تقویت خواهند کرد اما "اگرچه آمریکا و ایران هر کدام با فشارهای داخلی علیه روابط نزدیکتر مواجه هستند، برخی تحلیلگران همکاریهای بیشتر را به عنوان یکی از پیامدهای اجتنابناپذیر و در عین حال سخت مذاکارت هستهای میدانند."
"افغانستان شاید جایی باشد که در آن بیشترین نزدیکی بین منافع - و پتانسیل همکاری - وجود دارد. در حالیگه گفتگوهای بین ایران و آمریکا در سال گذشته در اوج خود بودند، دیپلماتهای ایرانی به موازات جان کری، وزیر خارجه آمریکا، فعالیت میکردند تا توافقی در کابل برای پایان دادن به بنبست انتخاباتی و ایجاد یک دولت جدید در افغانستان بدست آوردند، رویدادی که یادآور نقش ایران در کنار دیپلماتهای آمریکایی در سال 2001 بود."
"هر دو طرف میخواهند از بازگشت طالبان و نیز ایجاد مناطق امن برای القاعده جلوگیری کنند. تهران همچنین نگران جریان گسترده مواد مخدر و آواره به ایران است. منافع آنها در افغانستان بیش از آنچه دو طرف حاضر به پذیرشش هستند، به یکدیگر نزدیک است."
نویسندگان معتقد هستند که در یمن آمریکا دست به موازنه در ارتباط با ایران زده است. "آمریکا از مداخله نظامی آمریکا علیه غلبه حوثیها در یمن حمایت میکند. اما خود را از ادعاهای سعودی مبنی بر اینکه ایران حوثیها را کنترل میکند دور نگه داشته است."
"ایپریل آلی، محقق گروه بحران بینالملل، میگوید سعودیها مدعی هستند مجبور به مداخله شدهاند تا از تفوق ایران بر همسایه جنوبیشان جلوگیری کند. اما مدارک کمی وجود دارد که ایرانیها حمایتهای نظامی گستردهای از حوثیها به عمل آورده و یا این گروه را کنترل میکند، گروهی که تجربه و تسلیحات نظامی مختص به خود را دارد."
آرانگو و کیرکپاتریک در ادامه به سخنان اوباما اشاره دارند مبنی بر اینکه ایرانیها حوثیها را برای پیشروی به سمت صنعاء تشویق نه تنها تشویق نکردند بلکه از خواستار خویشتنداری شده بودند. سپس به ماجرای کشتیهای ایرانی عازم یمن و گفتگوی تلفنی کری و ظریف میپردازند: "کری اخیرا در شورای روابط خارجی گفته است: من فورا با همکارم وارد تماس تلفنی شدم و به وی کاملا روشن ساختم که این امر منجر به یک رویارویی بزرگ خواهد شد و اینکه ما آن را تحمل نخواهیم کرد. وی پس از مدت کوتاهی با من تماس گرفتن و گفت که [کشتیها] پهلو نخواهند گرفت، بارشان را تخلیه نخواهند کرد، از آبهای بینالمللی خارج نخواهند شد. و سپس به کشورشان برگشتند."
نویسندگان معتقدند که در عراق اگرچه ایران از شبهنظامیان شیعهای که با نیروهای آمریکایی میجنگیدند، حمایت میکرد اما "اکنون آمریکایی از طریق مقامات نظامی عراقی با ایرانیها ارتباط دارند تا اطمینان یابند حملات هوایی تحت رهبری آمریکا علیه داعش شبهنظامیان مورد حمایت ایران که با همین دشن میجنگند را هدف قرار نخواهند داد."
توافق هستهای بین ایران و گرهه 1+5 منجر به آزاد شدن بیش از 50 میلیارد دلار از داراییهای مسدود شده ایران - بر اساس برآوردهای وزارت خزانهداری آمریکا - خواهد شد اما "تحلیلگران میگویند که پول هیچگاه به عنوان عامل تعیین کننده در سیاستهای ایران در منطقه مطرح نبوده است؛ تهران صرفنظر از هزینههای متعهد به حمایت از اسد در سوریه یا مخالفین داعش در عراق به عنوان اولویتهای استراتژیک است. این کشور در عین حال توانسته که به منافع خود در یمن و سایر جاها به ارزانی و با سرمایهگذاری ناچیز دست یابد."
"امیل حکایم، محقق مؤسسه بینالمللی در مطالعات استراتژیک، میگوید: به سختی بتوان توافق را دلیل هر چیز خوبی دانست و یا آن را به دلیل رخدادهای بد سرزنش کرد. در سوریه و عراق و یمن و لبنان، محرکهای مناقشات محلی و منطقهای هستند نه منتج از توافق."