گروه بینالملل مشرق- مخالفان توافق هستهای میان آمریکا و ایران، کمپینی هم علیه روسیه به راه انداختهاند و این کشور را متهم میکنند که میخواهد با مداخله نظامی در سوریه، این کشور را هم مانند کریمه، ضمیمه ارضی خود کند.
تیری میسان، تحلیلگر مسائل بینالملل و منتقد فرانسوی طی مطلبی در پایگاه تحلیلی خود موسوم به "ولترنت" مینویسد: واقعیت این است که روسیه دارد صرفنظر از رضایت یا نارضایتی واشنگتن، قطعنامههای سازمان ملل متحد را به کار میبندد و در پی تدارک عملیات نظامی علیه تروریستهای جهادی است. از سوی دیگر کاخ سفید از مدتی قبل، عملیات مشترکی را به اتفاق همپیمانان بینالمللی خود در سوریه، سازماندهی کرده است. فرانسه نیز به دنبال پیوستن به همین جریان است تا از این طریق، روند بهبود روابط میان آمریکا و ایران را از بین ببرد.
آمادهسازی برای اعزام ارتش روسیه به سوریه، همچنان ادامه دارد
روسیه با آمادهسازی نظامی برای ورود به سوریه، موجب عصبانیت غربیها شده است. خبری که من درباره ایجاد یک کمیسیون نظامی مشترک سوری-روسی، انتقال اطلاعات ماهوارهای روسیه به سوریه، اعزام کارشناسان نظامی به این کشور و تحویل سلاحهای پیشرفتهتر از محمولههای قبلی به دمشق، در روزنامه الوطن منتشر کردم، وقتی با تأیید سایتهای اسرائیلی یدیعوت آحارونوت و دبکافایل همراه شد، سر و صدای زیادی در رسانهها ایجاد کرد. من سپس به موارد قبلی، مدرنیزاسیون و توسعه فرودگاه لاذقیه توسط روسیه را نیز اضافه کردم.
با این وجود، خبرنگاران اسرائیلی پس از تحریف واقعیت، ماجرا را به گونهای جلوه دادند که گویی روسیه میخواهد نیروی هوایی و پیادهنظام خود را برای دفاع از دولت در حال سقوط سوریه، وارد کارزار سازد. برخی از منتقدان نوشتهاند که روسیه با اعزام تیپ 810 نیروی دریایی خود، نقشه ضمیمهسازی نظامی سوریه را (مانند آنچه در کریمه اتفاق افتاد) در سر دارد.
چندین تلویزیون غربی، ویدیویی از صحنه یک نبرد در لاذقیه را منتشر کردهاند که طی آن ظاهراً افسران ارتش عربی سوریه به زبان روسی حرف میزنند. تحلیل صدای جنگافزارها نشان میدهد که صداها، متعلق به یگانهای سوری نیست، بلکه صدای معارضینی است که در حال جنگ با ارتش هستند. بر اساس همه شواهد موجود، روشن است که اتهام غربیها به روسیه، اساسی ندارد؛ روسیه با سازماندهی میزگرد گفتگو بین دولت سوریه و مخالفانش و با اجرای بیانیه ژنو مورخ 30 ژوئن 2012، همچنان در پی راهحل سیاسی برای منازعات داخلی سوریه است.
همزمان، روسیه با اجابت درخواست سوریه در چهارچوب قطعنامههای مهم شورای امنیت، در پی تبعیت از الگویی است که آمریکا با تشکیل ائتلاف علیه داعش برای سایر کشورها به جای گذاشت. مسکو فقط به دنبال آن است که عملیاتی را به تنهایی علیه معارضین راهاندازی کند. روسیه پیشتر هم "میکائل راتنی" فرستاده آمریکا را طی سفرش به مسکو در تاریخ 28 آگوست، از این موضوع مطلع ساخته بود. به علاوه، سرگئی لاوروف رسماً خواهان هماهنگی با ارتش آمریکا در مبارزه علیه داعش شده است. این دقیقاً همان موضوعی است که دسته پترائوس/آلن/فلتمن/ژوپه/فابیوس را به وحشت انداخته است. در مورد سوریه، اقیانوسی از تفاوت میان واقعیت و دروغپردازیهای رسانهای وجود دارد و طبق معمول، با گذشت زمان، سازندگان پروپاگاندا به اسارت لفاظیهای خود درمیآیند و توسط دروغهای خودشان مسموم میشوند.
آنچه در رسانهها از سوریه ارائه میشود، با واقعیت تفاوت زیادی دارد
هدف روسیه "تضعیف" داعش نیست، بلکه میخواهد تمام معارضینی را که زیر پرچم داعش، القاعده، جبهه اسلامی یا سازمانهای دیگر میجنگند، از بین ببرد. بر اثر همین تلاشهای روسیه بود که اکنون همه میدانند هیچ گروه مسلح ضددولتی در سوریه نیست که معارض و تروریست نباشد. این مسئله تا آنجایی صحت دارد که حتی پنتاگون هم میداند ارتباطش با "شورشیهای میانهرو" که از آنها برای مقابله با داعش استفاده میکرد، قطع شده است، چون همه آنها بلااستثنا به القاعده پیوستهاند. سوریهایی که در آغاز جنگ، به مبارزان خارجی پیوسته بودند، پس از گذشت سه سال، یا به واسطه توافقنامههای پیشنهادی بشار اسد به پیکره دولت سوریه بازگشتهاند و یا به معارضین پیوستهاند.
در نتیجه، اگر روسها تصمیم بگیرند وارد عمل شوند، به تمام گروههای مسلحی حمله خواهند کرد که در حال حاضر به تروریسم در سوریه دامن میزنند. غرب دیگر قادر به پنهان کردن این واقعیت نخواهد بود که "ائتلاف ملی اپوزیسیون و نیروهای انقلابی" که غربیها آنها را به عنوان نمایندگان مردم سوریه به رسمیت میشناختند، اکنون از جهادگرها حمایت میکند. بنابراین روسیه باید احزاب سیاسی سوریه، از جمله آنهایی را که برای مبارزه با گروههای جهادی، با حزب بعث متحد شدهاند، در نظر داشته باشد.
قدرتهای غربی با بستن سفارتخانههایشان در سوریه خودشان را از تحلیل وقایع داخلی این کشور محروم کردهاند و در نتیجه، مرتکب اشتباهات بیشماری در ارزیابی رویدادهای سوریه شدهاند. به علاوه، هیچ اطلاعی هم از تحولات جامعه سوریه طی چهار سال جنگ ندارند. باید دانست که مطمئناً در سوریه اختلافات سیاسی وجود دارد، ولی جنگ داخلی وجود ندارد. تقریباً تمام شهروندان این کشور، علیه تجاوز خارجی که حیات مدنی منطقه شامات را به خطر انداخته بود، پشت سر بشار اسد ایستادند.
تقریباً تمام مردم سوریه، علیه تجاوز خارجی به این کشور، از اسد حمایت کردند
رسانههای غربی تخمین زدهاند که دولت سوریه تنها 20 درصد از این کشور را کنترل میکند و به زودی سرنگون خواهد شد. این ارزیابی از آن جهت اشتباه است که یک واقعیت مهم را در نظر نگرفته است: بخش قابل سکونت سوریه نسبت به بیابانهای این کشور بسیار کوچکتر است. دولت سوریه تصمیم گرفته از شهروندان خود دفاع کند، نه از بیابانها و حتی منابع گاز و نفتی که همه چشم طمع به آنها دوختهاند. طبق آمار دولت سوریه، 20 درصد از مردم این کشور به دلیل جنگ، مجبور شدهاند به کشورهای خارجی پناهنده شوند؛ 75 درصد، تحت حمایت دولت هستند، و حداکثر 5 درصد از مردم در مناطق وسیعی زندگی میکنند که هنوز تحت کنترل معارضین است.
اگرچه تا سال 2011 بسیاری به اسطوره تخیلی "بهار عربی" اعتقاد داشتند، اما امروز وضعیت تغییر کرده و چنین باوری دیگر وجود ندارد. طرح وزارت امور خارجه آمریکا برای به قدرت رساندن اخوانالمسلمین در تمام جهان عرب، از بین رفته است. تجربه مصر، الگوی تلخی برای این نقشه بود. بعد از عملیات "آتشفشان دمشق" در ژوئیه 2012، درگیری در سوریه، ماهیتاً جنگی میان معارضین شده است. موضوع اصلی، دیگر پشتیبانی از حزب بعث و یا مخالفت با آن نیست، بلکه موضوع، طرفداری از مدرنیته و یا مخالفت با آن است.
معارضین به دنبال تأسیس جامعهای از نوع وهابی هستند. همین که 5 درصد از مردم، زندگی در مناطق تحت اشغال معارضین را پذیرفتهاند، جای شگفتی دارد، و این تصور که احتمالاً به تعداد این افراد افزوده میشود، بسیار خندهدار است.
غربیها با تکیه به اسطوره "بهار عربی" که خودشان به وجود آوردند و خودشان نیز آن را از بین بردند، خود را از درک واقعیتها محروم کردهاند. آنها مدعی هستند که از جنبش دموکراتیکِ مخالف اسد پشتیبانی میکنند. این در حالی است که دموکراتهای سوریه نه تنها از اسد علیه معارضین دفاع میکنند، بلکه او را بهترین گزینه برای رهبری سوریه میدانند.
داعش به دنبال تأسیس جامعهای بر اساس عقاید وهابیت است
رسانههای غربی با انتخاب گزارشهای دیدهبان حقوق بشر سوریه به عنوان تنها منبع خود، دانسته خودشان و افکار عمومی جوامعشان را مسموم کردهاند. دیدهبان حقوق بشر سوریه یک سازمان یا انجمن بیطرف نیست، بلکه ارگان تبلیغاتی اخوانالمسلمین است؛ اخوانالمسلمینی که مرکز تجمع گروههای معارض است. تمام رهبران دیدهبان حقوق بشر سوریه از اعضای کنونی یا سابق اخوانالمسلمین هستند، از "ایمن الظواهری" گرفته تا "زهران علوش". امروز، غربیها تاوان چهار سال پروپاگاندا را میپردازند.
در مورد فرانسه، فرانسوا اولاند رئیسجمهور این کشور اعلام کرده که به نیروهای مسلح فرانسه اجازه داده است تا برای جمعآوری اطلاعات در مورد داعش، بر فراز سوریه پرواز کنند. همچنین گفته که ممکن است بعداً اجازه بمباران سازمانهای معارض را هم به آنها بدهد. اولاند با این اظهارات، اعتراف کرده که مبارزه مؤثر علیه داعش با بمباران این گروهک تنها در عراق، ممکن نیست. ولی این استدلال، مشخصاً همان استدلالی است که اوباما در سال 2014 برای متقاعد ساختن اولاند مطرح کرد و او در آن زمان، حرف اوباما را نپذیرفت.
اولاند در حالی از آغاز عملیاتهای هوایی از تاریخ 8 سپتامبر صحبت کرده است که در این روز، طوفان شن کمنظیری در سراسر خاورمیانه وزید، سامانههای هدایت الکترونیک مختل شد و در نتیجه، پرواز هواپیماها اصلاً امکانپذیر نبود. کار دیگری که اولاند در نهایت بدجنسی کرد، این بود که اعلام کرد ارتش سوریه نمیتواند هواپیماهای فرانسوی را بزند، چون شمال این کشور تحت کنترل دولت سوریه نیست. این در حالی بود که فرانسه مخفیانه یک سفیر نظامی به دمشق فرستاده بود تا اجازه پرواز هواپیماهایش را بگیرد. با وجود همه آنچه گفته شد، گویا فرانسه از توافق میان واشنگتن و تهران، نتیجه گرفته است که نمیخواهد در خاورمیانهای که در بحبوحه تحولات جدید به سر میبرد، منزوی شود.
اتحاد بینالمللی ضدداعش نه تنها این گروهک را در عراق و سوریه بمباران نکرده، بلکه دائماً برای آنها اسلحه ارسال کرده است. در عین حال، اوباما دستور داده تا این ائتلاف به دولت سوریه برای دفاع از حسکه کمک کند. 27 و 28 ژوئیه، دولت سوریه و ائتلاف ضدداعش طی یک عملیات مشترک، داعش را به عقب نشینی از حسکه وادار کردند. طی بمباران هوایی توسط ائتلاف، تقریباً 3000 معارض کشته شدند.
احتمالاً در آینده، مقابله با داعش در سوریه به عهده پوتین خواهد بود
قاعدتاً گام بعدی، باید دعوت از نیروهای روسی برای پیوستن به ائتلاف ضدداعش باشد، ولی تقریباً غیرممکن است که این گام منطقی برداشته شود. مقامات آمریکایی و فرانسوی که مخالف صلح با ایران هستند، خواهان گسترش هرجومرج نه تنها به منطقه شامات، بلکه حتی به آفریقای شمالی و منطقه دریای سیاه هستند. آنها هستند که روسیه را به "نجات اسد" از "بهار عربی" متهم میکنند. بنابراین باید منتظر بمباران داعش توسط دو بازیگر مختلف باشیم. حتی ممکن است در بلندمدت، این دو بازیگر، دو نقش متفاوت را به عهده بگیرند: ائتلاف آمریکایی در عراق، و روسیه در سوریه با داعش مبارزه کنند.
به یاد داشته باشیم :
1- روسیه برای مبارزه علیه "داعش" در سوریه آماده میشود، نه علیه مخالفان دموکراتیک بشار اسد.
2- طی چهار سال جنگ، جامعه سوریه عمیقاً متحول شده است. مسئله امروز، موافقت یا مخالف با بشار اسد نیست، بلکه حمایت یا مقابله با الگوی اخوانالمسلمین برای اداره جامعه است.
3- هیچ گروه مسلح مخالف بشار اسدی که به جهاد طلبان وابسته نباشد وجود ندارد.
4- در آغاز ماه سپتامبر، فرانسه مخفیانه یک سفیر نظامی به دمشق فرستاد تا اجازه پرواز بر فراز سوریه را بگیرد.