سردار همدانی در روایتی از زندگی خود که در کتاب «مهتاب خََیِن» به چاپ رسیده است، میگوید...
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، سردار همدانی در روایتی از زندگی خود که در کتاب «مهتاب خََیِن» به چاپ رسیده است، میگوید: «بعد از مرگ پدرم همراه با مادر و دو خواهر و برادرم به زادبوم خانوادگی نقل مکان کردیم و مقیم همدان شدیم. در مورد خودم صادقانه باید بگویم که به محض اینکه از آب و گل درآمدم و دست چپ و راست خودم را شناختم، کار کردم. از همان کلاس اول ابتدایی در بازار همدان کار میکردم و درس میخواندم. به کشتی علاقه زیادی داشتم. حدود سال ۱۳۴۱ در حالی که دوازده سال بیشتر نداشتم برای تماشای مسابقات کشتی آزاد به سالنهای ورزشی همدان میرفتم. ابتدا فقط علاقه داشتم، اما سه سال بعد تصمیم گرفتم به صورت عملی و پیگیر وارد این ورزش پهلوانی شوم. تا اینکه در رشته آزاد وزن ۵۷ کیلو کشتی میگرفتم اما به دلیل شرایط نامناسبی که داشتم نمیتوانستم شش دانگ به کشتی بپردازم چون هم متکفل معیشت خانواده بودم و کار میکردم و هم شبها درس میخواندم.»