علي رضا علوي تبار و عبدالواحد موسوي لاري دو تن از افرادي بودند که در داخل از صحبت هاي خاتمي حمايت کردند. علوي تبار با نوشتن سرمقاله اي با عنوان «سياست ورزي مسئولانه» در روزنامه روزگار پنج شنبه (29/2/90) و موسوي لاري نيز در مصاحبه با همين روزنامه در همين تاريخ حمايت شان از اظهارات خاتمي را آشکار ساختند. يکي از فرازهاي تأمل برانگيز سخنان خاتمي در آن ديدار اين بود: «اگر ظلمي شده است، که شده است، همه بياييم عفو کنيم و به آينده نگاه کنيم. اگر به نظام و رهبري ظلم شده است به نفع آينده از آن چشم پوشي شود و ملت هم بر ظلمي که بر او و فرزندانش رفته است، مي گذرد. «ذات اين بحث براي کساني که با ابعاد و زواياي اتفاقات دو سال گذشته آشنا هستند و حتي افراد عادي که به دور از تأثيرگذاري دروغ پردازي هاي رسانه هاي دشمن شاهد و ناظر اين اتفاقات بودند، بسيار گزنده و آزاردهنده است. طعم اين عبارات طعم ادبيات تلخ و فريب دهنده فتنه است. در اين فراز کوتاه ظلم به رهبري و نظام با «اگر» بيان شده تا يک موضوع قطعي و مسلم- ظلم به رهبري و نظام- در چنبره اما و اگر و شايد... گرفتار شود و بلاتکليف بماند در حالي که در بخش ديگر، ابتدا به دروغ، مردم و فتنه گران قرين و کنار همديگر قرار داده شده اند و ظلمي! که به آنها رفته مسلم بيان شده است. علوي تبار و موسوي لاري نيز هر يک به نحوي همين خط سير را دنبال کرده اند.
علوي تبار مي نويسد: «حکمراني اکثريت در مردم سالاري به معناي ناديده گرفتن حقوق اقليت نيست محافظه کاران در جامعه ما اکثريت هستند، اما همه قدرت را در اختيار دارند.» موسوي لاري هم مي گويد: «آقاي خاتمي، ما وهمه گروه هاي سياسي طرفدار ايشان جزء جرياناتي به حساب مي آييم که در بطن نظام تعريف مي شويم و انتقادات مان را از سر دلسوزي مي گوييم.» آيا واقعيت آن است که اين دو گفته اند؟ آيا نماينده اي از اقليت، در مجلس شوراي اسلامي نيست؟ آيا افراد اقليت، در مجمع تشخيص مصلحت حضور ندارند؟ آيا بخش قابل توجهي از رسانه هاي کشور در اختيار اقليت نيست؟ اقليت در معنا و حد اقليت، در عرصه قدرت به دنبال چيست؟ دليل موسوي لاري براي اثبات اينکه خاتمي و من تبع وي جزء جريانات بطن نظامند و از سر دلسوزي انتقاد مي کنند، چيست؟ به نظر مي رسد اين آقايان پرونده فتنه را نبسته اند، چرا که به اين زودي ها بسته شدني نيست، اما با مراجعه به آن بخش هايي را پاک کرده اند و به جاي آن عبارات ديگري نشانده اند. از اين روست که علوي تبار و موسوي لاري اينگونه ادعا مي کنند. اين دو به اضافه خاتمي با بيانيه ضد انقلابي که مجمع روحانيون در روزهايي صادر کرد که اعلام شده بود، مقام معظم رهبري براي فيصله دادن به غايله بعد از انتخابات، نماز جمعه مورخ (29/3/88) را اقامه خواهند کرد، چه مي کنند؟ آيا با دست زدن به آن اقدام سراسر ضد انقلابي و دشمن شادکن و خون کردن دل دلسوختگان و مومنان که سال ها با چنگ و دندان نظام به جاي مانده از يک عمر مبارزه و تلاش امام و نثار شدن خون ده ها هزار شهيد بي بديل را حفظ کردند، باز هم مي توان ادعا کرد که در بطن نظاميم و دلسوزانه انتقاد مي کنيم؟
خاتمي، علوي تبار، موسوي لاري و ... طوري وانمود مي کنند که گويا اتفاق چندان مهمي در کشور نيفتاده است و آنگاه خاتمي از چشم پوشي، علوي تبار از مراوده و موسوي لاري از قانون اساسي دم مي زنند. آنها با طرح اين مباحث تلاش مي کنند تا سابقه سياهي که از آنها در ذهن مردم نقش بسته را پاک کنند و با تغيير صورت مسئله بار سنگين خيانت به نظام و آرمان هاي مردم انقلابي را از دوش فتنه گران بردارند و با استفاده از دور برگرداني که با اين دست اقدامات آن را ايجاد مي کنند، بدون باقي ماندن اثر و نشانه اي از فتنه گري بر چهره اشان به کانون قدرت نظام بازگردند، غافل از اينکه در اين مورد هم اشتباه مي کنند، زيرا بازگشت به آغوش ملت با سياه بازي هاي سياسي که اين روزها از سوي برخي فتنه گران به نمايش گذاشته شده امکان پذير نيست و تنها راه آن اعتراف به اشتباه، موضع گيري صريح و شفاف عليه دشمنان نظام و جبران مافات است.