شاید این سفر آنجا اهمیت خود را بیش از پیش نشان داد که باراک اوباما در سخنان پنجشنبه شب گذشته در مورد باقی ماندن نیروهای آمریکایی در افغانستان به این سفر اشاره مستقیم کرد و گفت: در این سفر بر مقامات پاکستان فشار خواهم آورد تا بحث مذاکرات صلح در افغانستان را به پیش برند.
اوباما همچنین عنوان داشت که رسیدن به راهحل سیاسی تنها راه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان است موضوعی که طالبان این کشور آن را شرط حاضر شدن بر سر میز مذاکرات صلح دانستهاند.
با این حال به نظر میرسد باراک اوباما قصد دارد تا پیش از به پایان رساندن دوران ریاستجمهوری خود به نوعی مشکل طولانیترین جنگ تاریخ کشورش در افغانستان را حل کند و از دیدگاه وی این مشکل راهحل سیاسی دارد نه راهحل نظامی.
اوباما و مشاورانش به این نتیجه رسیدهاند که کلید حل معمای افغانستان در دستان پاکستان است و با فشار وارد آوردن بر پاکستان میتوانند این کشور را راضی کنند تا طالبان افغان را بر سر میز مذاکره حاضر کند.
این نکته را اما باید سیاستمداران آمریکایی در نظر داشته باشند که پاکستان اگر منافعش از سوی آمریکا تأمین نشود به هیچ نیاز واشنگتن پاسخ نخواهد گفت.
*** نیاز به حکومت دستنشانده پاکستان در کابل، حل معضل خط دیورند، تأمین نیازهای مالی سالانه اسلامآباد، امضای پیمان همکاری در بخش تسلیحات هستهای غیرنظامی، حل معضل آب پاکستان و ... از جمله خواستهای پاکستان از آمریکا است و هرگونه نزدیکی واشنگتن - اسلامآباد باید با توجه به این مسائل پیش برده شود.
از سوی دیگر به نظر میرسد اوباما به این نتیجه رسیده است که اکنون هنگام آغاز مذاکرات نهایی با طالبان است، مذاکراتی که به وسیله آن باید سرنوشت افغانستان تعیین شود اما فعالسازی داعش که از سوی پاکستان شکل میگیرد دقیقا همان چیزی است که طالبان را آزار خواهد داد.
طالبان با وجود گروه شبهنظامی دیگری در افغانستان مخالفت کرده و میکنند و اوباما که اکنون منافع خود و کشورش را در گرو تشکیل و فعالسازی این گروه در افغانستان روانه کردن Hن به آسیای مرکزی میداند باید برای آغاز مذاکره با طالبان موضوع داعش را هم به نوعی حل کند.
حل موضوع داعش یعنی تقابل با تصمیم پاکستان و اینجاست که تصمیمسازان سیاست خارجی آمریکا باید ببینند که میتوانند نظامیان پنجابی را نیز در این راه متقاعد کنند یا خیر.
موضوع دیگری که اوباما را برای دیدار با مقامات اسلامآباد عجول کرده هراس وی از نزدیکی آنها به مسکو آن هم در شرایط کنونی است.
اوباما به خوبی میداند که مسکو آرام نخواهد نشست و برای تأمین منافع خود در افغانستان دست به کار خواهد شد. نزدیکی به پاکستان، مذاکره با گروه طالبان، تجهیز شبهنظامیان شمال افغانستان علیه گروه تروریستی داعش و ... از جمله اقدامات احتمالی کرملین در قبال افغانستان خواهد بود، اقداماتی که حتما اوباما از انها اگاه است به همین منظور پیشدستی در این زمینه را در دستور کار خود قرار داده است.
آمریکا به خوبی بر این موضوع واقف است که پاکستانیها واشنگتن را برای رسیدن به منافع حداکثری خود وارد تقابل با مسکو خواهند کرد بنابراین به نظر میرسد در سفر آتی مقامات اسلامآباد به آمریکا، کمترین منافع در اختیار پاکستان قرار خواهد گرفت و تأمین سایر نیازهای اسلامآباد مشروط به صداقت پاکستان در عمل به وعدههایش به واشنگتن خواهد شد.
بنابراین سفر آتی نواز و راحیل شریف به پاکستان از اهمیت ویژهای برخوردار خواهد بود و پس از ان است که میتوان تغییر در اوضاع افغانستان را مشاهده کرد.
البته این تغییر با توجه به تصمیم اوباما مبنی بر باقی ماندن نظامیان خارجی در افغانستان سخت پیش خواهد رفت چرا که این موضوع باعث شده است ملا اختر منصور و حامیان وی برای اثبات خود مبارزه مسلحانه علیه آمریکا و مواضع ان را در افغانستان ادامه دهند و این یعنی سخت شدن راه صلح در آینده نزدیک.
شاید در روزهای آینده و پس از سفر مقامات پاکستان به آمریکا شاهد افزایش موج فشارها بر طالبان برای حضور در مذاکرات صلح افغانستان باشیم، فشارهایی از جنس تقویت داعش، بیرون راندن رهبران طالبان از خاک پاکستان، عدم درمان مجروحین طالبان در پاکستان و .... که البته این موضوعی دو طرفه بوده و بید منتظر واکنش طالبان افغانستان نیز ماند.