سرویس دین مشرق، «هیأت»
را میتوان قدیمیترین تشکل دینی و سیاسی در جامعهی ایران دانست. نقش
هیأتها در مبارزه علیه رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی، و پس از آن تا
به امروز در عرصههای مختلف دینی و فرهنگی و سیاسی بر کسی پوشیده نیست.
رهبر انقلاب هیأت را به مثابه «کلاس درس» دانسته و معتقدند: « هیئتهای
مذهبی باید کلاس درس باشند؛ یعنی اگر کسی ده جلسه یا یک دهه رفت پای منبری
نشست، آخر دهه احساس کند یک مطلب را فهمیده است... این جزء نقصهای کنونی
کشور ماست.» با حاج مهدی سلحشور، مداح اهل بیت علیهمالسلام
دربارهی ویژگیهای هیأت، کارکردهای آن، آفتهای کنونی آن، و همچنین اهمیت
نقش هیئتها در مبارزه با نفوذ فرهنگی دشمن به گفتوگو نشستیم.
چه مؤلفههایی در هیئت و عزاداری سیدالشهدا وجود دارد که میتواند تودهی مردم را جذب خود کند؟ تفاوت هیئتهای مذهبی با سایر تشکلهای دینی، فرهنگی و سیاسی در چیست؟
در نگاه اول، هیئت سیدالشهدا یک کانون جوشان محبت و عاطفه است، هیئت یعنی محل قرار دلها در این دنیای پرازدحام و عصر آهن. آن چیزی که روح و صفا میبخشد به جانودل یک انسان، محبت و عاطفه است؛ آنهم محبتی از جنس نور از چشمهی زلال اهلبیت علیهمالسلام و بهنظر هیئت ارضاکنندهی این بُعد بسیار مهم در زندگی بشر است.
دومین مؤلفهی جذاب هیئت، ارضای بُعد آرمانگرایی انسان است. روضه یعنی ترسیم حالات عمیق و دردناک یک انسان کامل در راه رسیدن به یک هدف والا و قدسی و بلکه سوق دادن همهی بشریت به آن قلهی کمال. اینکه سیدالشهدا روز عاشورا طفل شیرخوارهاش را روی دست گرفت و آمد وسط میدان بلا، یعنی نقطهی اوج بشریت، یعنی یک انسان کامل با تمام سرمایه به مصاف تمام زشتیها میرود و با شهادت علیاصغرش، فضاحت جبههی باطل و حقانیت جبههی حق را اثبات میکند. این یعنی نجات بشریت که در زیارت اربعین هم آمده است: «و بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وَ حِیرَة الضَّلالَه» خونش را بهای بیداری و نجات ما کرد.
سومین مؤلفه، همین شور و به تعبیر امام خمینی رحمهاللهعلیه هیاهوست. حضرت امام رحمهاللهعلیه میفرمودند: هر مکتبی که پایش سینهزن نباشد، نمیماند. این شور و هیاهو خودش جذابیت هدفمند خاصی را بهدنبال دارد. این اوج عاطفه است که انسان از غم عزیزش بر سر و سینه بزند.
چهارمین مؤلفه اینکه هیئت محلی برای ابراز مودت به اهلبیت و رسیدن به همدلی، تفاهم، برادری و صمیمیت است. اینکه جمعی در یک نقطهی مشترک با هم احساس شراکت عمیق دارند و برای آن ابراز همدردی میکنند، خود از جذابیتهای هیئت است. اصلاً دیدن این صورتهای خیس از اشک، یک جاذبهی ویژه است که برکتهای فراوان دارد.
بهعنوان پنجمین مؤلفه باید بگویم هیئت یک مأمن امن و پناهگاه مطمئن است که نقش بسیار سازندهای در تأمین امنیت و آرامش دارد. در زیارت جامعه هم آمده است که اهلبیت «کهفالوری» هستند.
ششمین مؤلفه که وجه تمایز هیئت با سایر تشکلهای مذهبی و فرهنگی است، درونی و جوششی بودن آن است، برخلاف تشکلهای دیگر که نوعاً دستوری و بیرونی و فرمایشی هستند. آنچه هیئت را هیئت میکند و باعث تجمع قلوب میشود، همین علقهی درونی و پیوند فطری با سیدالشهداست. کسی این ظرفیت را ندارد که این موج عظیم تجمع را با هر امکانات و ابزاری ایجاد کند. اینکه ائمه به ما گفتهاند: «إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً»، حکایت از این حرارت درونی ناگفتنی دارد که امتیاز ویژه و منحصربهفرد هیئت است. این شش مؤلفه باعث جذب تودهی مردم به هیئت میشود و تفاوت هیئت با تشکلهای دیگر را بهطور کامل نشان میدهد.
آفتهایی که هیئتهای کنونی را تهدید میکند، کدام هستند و چگونه میتوان بر آنها فائق آمد؟
برخی آفات درونی هستند؛ یعنی مربوط به محدودهی خود هیئت و جبههی خودی است و برخی آفات بیرونی و از ناحیهی دشمناند. آفات درونی را میتوان اینطور تقسیم کرد که برخی از آنها مربوط به محتوای هیئت هستند و برخی مربوط به شکل و قالب آن.
آن دسته از آفات درونی که مربوط به محتوای هیئت است، ناشی از عدم توازن یا حتی تغافل در هریک از سه عنصر اساسی محتوای مداحیهاست که حضرت آقا فرمودند و آن سه عنصر عقل، حماسه و عاطفه هستند. متأسفانه بعضی این سه عنصر را بهطور کامل ادا نمیکنند و این منجر به کماثر یا بیاثر شدن کار یا موجب بروز رخدادهای بدی میشود. برای مثال، اینکه ما فقط بر عاطفه تکیه کنیم و صرف اشک گرفتن برای ما ارزش باشد، یکی از آفتهاست. آنوقت متوسل به هر روشی برای اشک گرفتن میشویم.
بنابراین عدم رعایت تعادل این سه عنصر باعث به وجود آمدن یک خطر بزرگ برای هیئتها میشود و آن خطر «تخدیر» هیئتیهاست. به این معنا که یک عده مست و سرخوش و بیخبر از جامعه تربیت میشوند و به گمان اینکه نوکر اهلبیت هستند، دچار توهم معنویت میشوند، درحالیکه هیچ حرکت و جنبشی مشاهده نمیشود. هیئت رفتن این عده فقط جنبهی تخلیه کردن عواطف و احساسات پیدا میکند. بلاتشبیه کاری که موادمخدر میکند این است که انسان را در توهم و بیخبری قرار میدهد. هیئت مخدر یعنی هیئتی که انسان را مست و مدهوش و بیخبر و بریده از امام حسین علیهالسلام بار میآورد. درحالیکه انسان خودش هم متوجه نیست و خداینکرده مشمول این آیهی قرآن کریم میشود: «قُل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمالًا، اَلَّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا وَ هُم یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعًا»؛ زیانکارترین گروه انسانها کسانی هستند که فکر میکنند آدمحسابی هستند، نوکرند، غلاماند، مداحاند، سینهزناند، اما در واقع نیستند. این «یحسبون انهم یحسنون صنعا» یعنی تخدیر. این خطرناکترین آفت درونی هیئت در بخش محتوایی است.
اما آفات درونی که مربوط به شکل و قالب هیئتهاست و ممکن است دامنگیر همهی ارکان هیئت، یعنی سخنران، مدیر، مداح و مستمعین باشد، آفاتی مانند حسادتهای منفی، شهرتطلبیها، اسراف، ریختوپاش و همچنین آنچه مربوط به شخص مداح است، برجستهتر است که در حوزهی فنی مانند سبکها و اجرای آنها مشاهده میشود. باید از سبکهای آلوده پرهیز کرد. تعبیر رهبر معظم انقلاب در این موضوع بسیار عالی است که میفرمایند محتوای عالی و قدسی را در ظرف آلوده و نجس نباید ریخت.
اما آفاتی که از ناحیهی بیرون، یعنی دشمن، دامنگیر هیئت میشود نیز بسیار مهم است، چون هیئتها بسیار در جنگ نرم مؤثر و کارآمد هستند و اصلاً به تعبیری میتوان گفت انقلاب ما یک انقلاب هیئتی بود و از هیئتها رشد و نمو پیدا کرد. قطعاً دشمن برای صدمه زدن به این سنگر مهم و منحصربهفرد تمام تلاشش را خواهد کرد. اگر توانش این امکان را بدهد که مانع برگزاری هیئت شود، قطعاً مضایقه نمیکند که الحمدالله و به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و خون شهدا، هرگز این امکان را ندارد. اما دشمن درصدد تضعیف، تخریب و نفوذ در آنها و خنثی کردن آنها هست و خواهد بود.
رهبر انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود میفرمایند: «هیئتهای مذهبی باید کلاس درس باشند؛ یعنی اگر کسی ده جلسه یا یک دهه رفت پای منبری نشست، آخر دهه احساس کند یک مطلب را فهمیده است... این جزء نقصهای کنونی کشور ماست.» برای حل این موضوع که از دغدغههای رهبر معظم انقلاب است، چه باید کرد؟
بله، واقعاً هیئت یعنی کلاس درس و حتی حضرت آقا در یکی از دیدارهایشان با مداحان فرمودند مداحی یعنی معلمی. به نظر میرسد یک کلاس موفق و پرثمر باید دارای این خصوصیات باشد: اول خود معلم باید شاخصههای لازم را داشته باشد. مداحی بهمثابهی معلمی زمانی به ثمر مینشیند که مداح دارای منظومهی فکری و شناخت و مطالعات دینی با تکیه بر منابع اصیل دینی مانند آثار امام خمینی رحمهاللهعلیه، رهبر معظم انقلاب، شهید مطهری، آیتالله مصباح و سایر بزرگان باشد. مداح تا خود شاگردی علما و بزرگان دین را نکند، نمیتواند جریانساز و معلم باشد.
در یک کلاس درس، مواد آموزشی و اهداف آن ترسیم شده است، اما متأسفانه در هیئت مشکل بزرگی داریم. حرکت هیئتها مبنی بر یک برنامهی منسجم و نظاممند که از یک اتاقفکر تراز انقلاب اسلامی نشئت گرفته باشد، نیست. البته حرکتهایی انجام گرفته است، ولی بههیچوجه راضیکننده و کافی نیست و باید هرچه زودتر برای این داستان فکری شود.
مداح باید روی روضه و سینهزنی کار عمیق کرده باشد. علاوه بر اینکه چیزهایی بخواند که براساس منابع اصیل دینی باشد. باید مخاطبش را هم جلو ببرد؛ یعنی مخاطب بعد از یک دهه شرکت در هیئت، یک گره از گرههای ذهنیاش باز شده یا مطلبی جدید آموخته باشد.
مداحی یک هنر است. مداح علاوه بر مطالبی که بهصورت عیان ذکر میکند، باید روی ضمیر ناخودآگاه مخاطب هم کار کند. بهطور مثال، رهبر معظم انقلاب که نگاهها و مبانی ایشان مبتنی بر قرآن و سیرهی اهلبیت علیهمالسلام است، بارها پیرامون تکریم نسل جوان، تأثیر نسل جوان در حل بحرانها و استفاده از جوان در مسائل و کارهای محوری و مهم، سخنانی را فرمودهاند. سیرهی سیدالشهدا علیهالسلام را هم که نگاه میکنیم، میبینیم که سیدالشهدا در ماجرای کربلا برای جوانان یک نقش محوری تعریف کردهاند. جوانان آن دوره هم بهخوبی توانستهاند در موقعیتهای حساس نقش ایفا کنند و این در منابع و مقاتل واقعاً مشهود است. وقتی مداح این مسئله را متوجه شد و از آن در روضهی خود بهره گرفت، آنوقت روضهای که میخواند، درحالیکه عمیق و اصیل است، ناظر به مسائل روز جامعه و مثل یک کلاس درس است که به مخاطب به شکل غیرمستقیم میگوید ببین سیدالشهدا چگونه برای جوانان ارزش قائل بود و به آنها مسئولیت میسپرد، ببین جوانان بنیهاشم در موقعیتهای حساس و بحرانی کربلا چگونه بهصورت موفق نقشآفرینی کردند. اگر میخواهی امروز حسینی باشی، باید اینگونه باشی. آنوقت هیئت میشود کلاس درس.
همچنین هیئت باید علاوه بر جلسات عمومی که دارد، یکسری کلاسهای خصوصیتر در وقتی گستردهتر داشته باشد که در آنها مباحثی را مطرح کنند که احتیاج به بسط بیشتری دارند و عمیقتر هستند.
رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود میفرمایند: «هیئتها نمیتوانند سکولار باشند. هیئت امام حسین سکولار ما نداریم! هر کس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است. معنای اعتقاد به امام حسین است.» رابطهی هیئت با اسلام سیاسی چگونه است؟ چرا هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؟
سیاست بهمعنای درست یعنی جهتگیری علمی و عملی علیه جبههی ظلم، یکی از عناصر ضروری و حیاتی نهضت امام حسین علیهالسلام است و اگر این نباشد، اصلاً انقلاب امام حسین معنا ندارد. هرکس علاقهمند به نام و یاد امام حسین علیهالسلام است، باید مرام حسین علیهالسلام را پیاده کند. سیاستزدایی از هیئتها، به تعبیر شهید مطهری در کتاب «حماسهی حسینی»، یعنی مسخ کردن هیئتها، یعنی خنثی و بیاثر کردن هیئتها و جالب است که خود شهید مطهری میفرمایند: اگر اینطور شد، خود یزیدها، عمربنسعدها اگر زنده بودند، مانند هیئت ما، بلکه باشکوهتر از اینها هیئت میگرفتند، چون اساساً این هیئت برای آنها ضرری ندارد.
رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود پیرامون این موضوع، اینگونه میفرمایند که یکی از خصوصیات ائمهی طاهرین این بوده که همهی آنها مبارزین و مجاهدین فیسبیلالله بودند. یکی از ائمهی طاهرین را سراغ ندارید که اینها در موضع مجاهدت و مبارزه قرار نداشته باشد. وقتی ائمهی اطهار به این شکل اهل مسائل سیاسی و مبارزه بودهاند و اصل حرکت امام حسین برای مبارزه با سکولاریسم بوده است، ما چطور میتوانیم سکولار باشیم. سیدالشهدا در قیامش میخواست استکبار آن زمان را نابود کند و بخش اجتماعی را اصلاح کند و نشان دهد که اسلام به مسائل اجتماعی کار دارد. قیام سیدالشهدا تبلور واقعی مبارزه با سکولاریسم است. آنوقت ما چگونه میتوانیم هیئت سکولار داشته باشیم؟ چگونه میتوانیم در هیئتمان به مسائل اجتماعی کار نداشته باشیم؟ چنین چیزی امکان ندارد.
هیئتها چگونه میتوانند پرده از نقشهی دشمن در تحولات روز بردارند؟ چگونه میتوانند در برابر نفوذ فرهنگی دشمن، سد ایجاد کنند؟
اگر هیئت با این شاخصهها و مأموریتها که ذکر کردیم، برگزار شد و جبههی حق و باطل را بهدرستی ترسیم کرد و مصادیق بهروز آن را ارائه داد و به مخاطب فهماند که امروز هم جریان حسینی و جریان یزیدی داریم و مخاطب را به این سمت هدایت کرد که ولایتفقیه نقش جریان حسینی را امروز ایفا میکند و استکبار بهسرکردگی آمریکا و صهیونیسم، جریان یزیدی امروز است، آنوقت مستمع خودش مسیر حق را پیدا میکند.
همانطور که در زیارت عاشورا میخوانیم، «اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ». اگر اینطور باشیم، یعنی «آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ» را درست فهماندهایم، تمام آن شور و هیجان و عاطفه و تجمع و آن ظرفیتهای عظیم علیه یزیدیهای زمان بهصورت خودجوش بسیج خواهند شد.
هیئات چگونه میتوانند در مقابل نفوذ فرهنگی دشمن سد ایجاد کنند؟ حضرت آقا در یک دیداری فرموده بودند که هیئت یعنی سنگر خود را حفظ کنیم. پس در عرصهی مبارزهی فرهنگی و جنگ نرم، از نگاه حضرت آقا، هیئت سنگر است، یک سنگر منحصربهفرد و ویژه که هم در مرحلهی شناسایی و رصد کردن معضلات فرهنگی باید فعال باشد و هم در زمینهی راهکارهای عملیاتی برای مبارزه با آنها باید قدم بردارد.
هیئت اجتماعات بزرگی به راه میاندازد و وظیفه دارد که در این اجتماعات فرهنگساز باشد و فرهنگ جریان سیدالشهدا علیهالسلام و خصوصیات جریان یزید امروز را تبیین کند. یکی از راهکارهای جریان یزید در زمان ما، نفوذ فرهنگی است و هیئت باید با تبیین خط اصیل سیدالشهدا و مسائل روز، آن را تبیین کند.
با شاخصهایی که برای هیئت ذکر کردیم، باید گفت هیئت سنگر و سد در برابر نفوذ است. اما اگر هیئتی شاخصههای کافی یا حداقلی را نداشت، خودش میشود محل نفوذ. معقل شخصی از افراد دستگاه ابنزیاد بوده است. باید دربارهی او مطالعه کنیم تا بحث نفوذ در هیئات را بهتر متوجه شویم. ابنزیاد به «معقل» که از افراد دستگاه خود بود، مقدار زیادی پول داد و گفت در شهر کوفه در میان افراد نهضت حسینبنعلی علیهالسلام برو به آنها پول بده و بگو برای نهضت خرج کنند و به آنها وانمود کن که تو از آنها هستی: «واعلمهم انک منهم» و به این وسیله در بین آنها نفوذ کن. معقل هم در بین افراد نهضت امام حسین علیهالسلام رفت و به آنها پول داد و القا کرد که از آنهاست و از اسرار آنها باخبر شد و به همین وسیله توانست به مخفیگاه مسلم در شهر کوفه دست پیدا کند و منجر به شهادت مسلم شد. امروز هم عدهای در بین هیئتیها میآیند و به آنها پول میدهند و میگویند هرچقدر دیگر هم میخواهید به شما پول میدهیم، اما در هیئتتان کار به مسائل روز، ولایتفقیه، شهدا و امثال این مسائل نداشته باشید و ایجاد اختلاف در بین شیعه و اهل تسنن کنید. این مدل جدید نفوذ در هیئات است.
پس این هیئت با شاخصههایی که ذکر کردیم، میشود سنگری منحصربهفرد برای خواص فرهنگی دغدغهمند با تفکر حسینی و انقلابی و جهادی که به تعبیر آقا، انگشت اشارهی امام حسین علیهالسلام را هم میتواند بفهمد و در آن مسیر حرکت کند. هیئت با دشمنشناسی نافذ خود میتواند با رصد کردن دشمن با هرگونه نفوذی از طرف دشمن مقابله کند که این کار نیاز به تشکیلات و اتاقفکر دارد. نهایتاً اینکه هیئت نمیتواند نسبت به مسائل فرهنگی روز منفعل و بیموضع باشد. گفتمانسازی، مبارزه با صهیونیسم و مبارزه با دشمن باید جزء لاینفک هیئت امام حسین علیهالسلام باشد.
چه مؤلفههایی در هیئت و عزاداری سیدالشهدا وجود دارد که میتواند تودهی مردم را جذب خود کند؟ تفاوت هیئتهای مذهبی با سایر تشکلهای دینی، فرهنگی و سیاسی در چیست؟
در نگاه اول، هیئت سیدالشهدا یک کانون جوشان محبت و عاطفه است، هیئت یعنی محل قرار دلها در این دنیای پرازدحام و عصر آهن. آن چیزی که روح و صفا میبخشد به جانودل یک انسان، محبت و عاطفه است؛ آنهم محبتی از جنس نور از چشمهی زلال اهلبیت علیهمالسلام و بهنظر هیئت ارضاکنندهی این بُعد بسیار مهم در زندگی بشر است.
دومین مؤلفهی جذاب هیئت، ارضای بُعد آرمانگرایی انسان است. روضه یعنی ترسیم حالات عمیق و دردناک یک انسان کامل در راه رسیدن به یک هدف والا و قدسی و بلکه سوق دادن همهی بشریت به آن قلهی کمال. اینکه سیدالشهدا روز عاشورا طفل شیرخوارهاش را روی دست گرفت و آمد وسط میدان بلا، یعنی نقطهی اوج بشریت، یعنی یک انسان کامل با تمام سرمایه به مصاف تمام زشتیها میرود و با شهادت علیاصغرش، فضاحت جبههی باطل و حقانیت جبههی حق را اثبات میکند. این یعنی نجات بشریت که در زیارت اربعین هم آمده است: «و بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وَ حِیرَة الضَّلالَه» خونش را بهای بیداری و نجات ما کرد.
سومین مؤلفه، همین شور و به تعبیر امام خمینی رحمهاللهعلیه هیاهوست. حضرت امام رحمهاللهعلیه میفرمودند: هر مکتبی که پایش سینهزن نباشد، نمیماند. این شور و هیاهو خودش جذابیت هدفمند خاصی را بهدنبال دارد. این اوج عاطفه است که انسان از غم عزیزش بر سر و سینه بزند.
چهارمین مؤلفه اینکه هیئت محلی برای ابراز مودت به اهلبیت و رسیدن به همدلی، تفاهم، برادری و صمیمیت است. اینکه جمعی در یک نقطهی مشترک با هم احساس شراکت عمیق دارند و برای آن ابراز همدردی میکنند، خود از جذابیتهای هیئت است. اصلاً دیدن این صورتهای خیس از اشک، یک جاذبهی ویژه است که برکتهای فراوان دارد.
بهعنوان پنجمین مؤلفه باید بگویم هیئت یک مأمن امن و پناهگاه مطمئن است که نقش بسیار سازندهای در تأمین امنیت و آرامش دارد. در زیارت جامعه هم آمده است که اهلبیت «کهفالوری» هستند.
ششمین مؤلفه که وجه تمایز هیئت با سایر تشکلهای مذهبی و فرهنگی است، درونی و جوششی بودن آن است، برخلاف تشکلهای دیگر که نوعاً دستوری و بیرونی و فرمایشی هستند. آنچه هیئت را هیئت میکند و باعث تجمع قلوب میشود، همین علقهی درونی و پیوند فطری با سیدالشهداست. کسی این ظرفیت را ندارد که این موج عظیم تجمع را با هر امکانات و ابزاری ایجاد کند. اینکه ائمه به ما گفتهاند: «إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً»، حکایت از این حرارت درونی ناگفتنی دارد که امتیاز ویژه و منحصربهفرد هیئت است. این شش مؤلفه باعث جذب تودهی مردم به هیئت میشود و تفاوت هیئت با تشکلهای دیگر را بهطور کامل نشان میدهد.
آفتهایی که هیئتهای کنونی را تهدید میکند، کدام هستند و چگونه میتوان بر آنها فائق آمد؟
برخی آفات درونی هستند؛ یعنی مربوط به محدودهی خود هیئت و جبههی خودی است و برخی آفات بیرونی و از ناحیهی دشمناند. آفات درونی را میتوان اینطور تقسیم کرد که برخی از آنها مربوط به محتوای هیئت هستند و برخی مربوط به شکل و قالب آن.
آن دسته از آفات درونی که مربوط به محتوای هیئت است، ناشی از عدم توازن یا حتی تغافل در هریک از سه عنصر اساسی محتوای مداحیهاست که حضرت آقا فرمودند و آن سه عنصر عقل، حماسه و عاطفه هستند. متأسفانه بعضی این سه عنصر را بهطور کامل ادا نمیکنند و این منجر به کماثر یا بیاثر شدن کار یا موجب بروز رخدادهای بدی میشود. برای مثال، اینکه ما فقط بر عاطفه تکیه کنیم و صرف اشک گرفتن برای ما ارزش باشد، یکی از آفتهاست. آنوقت متوسل به هر روشی برای اشک گرفتن میشویم.
بنابراین عدم رعایت تعادل این سه عنصر باعث به وجود آمدن یک خطر بزرگ برای هیئتها میشود و آن خطر «تخدیر» هیئتیهاست. به این معنا که یک عده مست و سرخوش و بیخبر از جامعه تربیت میشوند و به گمان اینکه نوکر اهلبیت هستند، دچار توهم معنویت میشوند، درحالیکه هیچ حرکت و جنبشی مشاهده نمیشود. هیئت رفتن این عده فقط جنبهی تخلیه کردن عواطف و احساسات پیدا میکند. بلاتشبیه کاری که موادمخدر میکند این است که انسان را در توهم و بیخبری قرار میدهد. هیئت مخدر یعنی هیئتی که انسان را مست و مدهوش و بیخبر و بریده از امام حسین علیهالسلام بار میآورد. درحالیکه انسان خودش هم متوجه نیست و خداینکرده مشمول این آیهی قرآن کریم میشود: «قُل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمالًا، اَلَّذینَ ضَلَّ سَعیُهُم فِى الحَیوةِ الدُّنیا وَ هُم یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعًا»؛ زیانکارترین گروه انسانها کسانی هستند که فکر میکنند آدمحسابی هستند، نوکرند، غلاماند، مداحاند، سینهزناند، اما در واقع نیستند. این «یحسبون انهم یحسنون صنعا» یعنی تخدیر. این خطرناکترین آفت درونی هیئت در بخش محتوایی است.
اما آفات درونی که مربوط به شکل و قالب هیئتهاست و ممکن است دامنگیر همهی ارکان هیئت، یعنی سخنران، مدیر، مداح و مستمعین باشد، آفاتی مانند حسادتهای منفی، شهرتطلبیها، اسراف، ریختوپاش و همچنین آنچه مربوط به شخص مداح است، برجستهتر است که در حوزهی فنی مانند سبکها و اجرای آنها مشاهده میشود. باید از سبکهای آلوده پرهیز کرد. تعبیر رهبر معظم انقلاب در این موضوع بسیار عالی است که میفرمایند محتوای عالی و قدسی را در ظرف آلوده و نجس نباید ریخت.
اما آفاتی که از ناحیهی بیرون، یعنی دشمن، دامنگیر هیئت میشود نیز بسیار مهم است، چون هیئتها بسیار در جنگ نرم مؤثر و کارآمد هستند و اصلاً به تعبیری میتوان گفت انقلاب ما یک انقلاب هیئتی بود و از هیئتها رشد و نمو پیدا کرد. قطعاً دشمن برای صدمه زدن به این سنگر مهم و منحصربهفرد تمام تلاشش را خواهد کرد. اگر توانش این امکان را بدهد که مانع برگزاری هیئت شود، قطعاً مضایقه نمیکند که الحمدالله و به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و خون شهدا، هرگز این امکان را ندارد. اما دشمن درصدد تضعیف، تخریب و نفوذ در آنها و خنثی کردن آنها هست و خواهد بود.
رهبر انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود میفرمایند: «هیئتهای مذهبی باید کلاس درس باشند؛ یعنی اگر کسی ده جلسه یا یک دهه رفت پای منبری نشست، آخر دهه احساس کند یک مطلب را فهمیده است... این جزء نقصهای کنونی کشور ماست.» برای حل این موضوع که از دغدغههای رهبر معظم انقلاب است، چه باید کرد؟
بله، واقعاً هیئت یعنی کلاس درس و حتی حضرت آقا در یکی از دیدارهایشان با مداحان فرمودند مداحی یعنی معلمی. به نظر میرسد یک کلاس موفق و پرثمر باید دارای این خصوصیات باشد: اول خود معلم باید شاخصههای لازم را داشته باشد. مداحی بهمثابهی معلمی زمانی به ثمر مینشیند که مداح دارای منظومهی فکری و شناخت و مطالعات دینی با تکیه بر منابع اصیل دینی مانند آثار امام خمینی رحمهاللهعلیه، رهبر معظم انقلاب، شهید مطهری، آیتالله مصباح و سایر بزرگان باشد. مداح تا خود شاگردی علما و بزرگان دین را نکند، نمیتواند جریانساز و معلم باشد.
در یک کلاس درس، مواد آموزشی و اهداف آن ترسیم شده است، اما متأسفانه در هیئت مشکل بزرگی داریم. حرکت هیئتها مبنی بر یک برنامهی منسجم و نظاممند که از یک اتاقفکر تراز انقلاب اسلامی نشئت گرفته باشد، نیست. البته حرکتهایی انجام گرفته است، ولی بههیچوجه راضیکننده و کافی نیست و باید هرچه زودتر برای این داستان فکری شود.
مداح باید روی روضه و سینهزنی کار عمیق کرده باشد. علاوه بر اینکه چیزهایی بخواند که براساس منابع اصیل دینی باشد. باید مخاطبش را هم جلو ببرد؛ یعنی مخاطب بعد از یک دهه شرکت در هیئت، یک گره از گرههای ذهنیاش باز شده یا مطلبی جدید آموخته باشد.
مداحی یک هنر است. مداح علاوه بر مطالبی که بهصورت عیان ذکر میکند، باید روی ضمیر ناخودآگاه مخاطب هم کار کند. بهطور مثال، رهبر معظم انقلاب که نگاهها و مبانی ایشان مبتنی بر قرآن و سیرهی اهلبیت علیهمالسلام است، بارها پیرامون تکریم نسل جوان، تأثیر نسل جوان در حل بحرانها و استفاده از جوان در مسائل و کارهای محوری و مهم، سخنانی را فرمودهاند. سیرهی سیدالشهدا علیهالسلام را هم که نگاه میکنیم، میبینیم که سیدالشهدا در ماجرای کربلا برای جوانان یک نقش محوری تعریف کردهاند. جوانان آن دوره هم بهخوبی توانستهاند در موقعیتهای حساس نقش ایفا کنند و این در منابع و مقاتل واقعاً مشهود است. وقتی مداح این مسئله را متوجه شد و از آن در روضهی خود بهره گرفت، آنوقت روضهای که میخواند، درحالیکه عمیق و اصیل است، ناظر به مسائل روز جامعه و مثل یک کلاس درس است که به مخاطب به شکل غیرمستقیم میگوید ببین سیدالشهدا چگونه برای جوانان ارزش قائل بود و به آنها مسئولیت میسپرد، ببین جوانان بنیهاشم در موقعیتهای حساس و بحرانی کربلا چگونه بهصورت موفق نقشآفرینی کردند. اگر میخواهی امروز حسینی باشی، باید اینگونه باشی. آنوقت هیئت میشود کلاس درس.
همچنین هیئت باید علاوه بر جلسات عمومی که دارد، یکسری کلاسهای خصوصیتر در وقتی گستردهتر داشته باشد که در آنها مباحثی را مطرح کنند که احتیاج به بسط بیشتری دارند و عمیقتر هستند.
رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود میفرمایند: «هیئتها نمیتوانند سکولار باشند. هیئت امام حسین سکولار ما نداریم! هر کس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است. معنای اعتقاد به امام حسین است.» رابطهی هیئت با اسلام سیاسی چگونه است؟ چرا هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؟
سیاست بهمعنای درست یعنی جهتگیری علمی و عملی علیه جبههی ظلم، یکی از عناصر ضروری و حیاتی نهضت امام حسین علیهالسلام است و اگر این نباشد، اصلاً انقلاب امام حسین معنا ندارد. هرکس علاقهمند به نام و یاد امام حسین علیهالسلام است، باید مرام حسین علیهالسلام را پیاده کند. سیاستزدایی از هیئتها، به تعبیر شهید مطهری در کتاب «حماسهی حسینی»، یعنی مسخ کردن هیئتها، یعنی خنثی و بیاثر کردن هیئتها و جالب است که خود شهید مطهری میفرمایند: اگر اینطور شد، خود یزیدها، عمربنسعدها اگر زنده بودند، مانند هیئت ما، بلکه باشکوهتر از اینها هیئت میگرفتند، چون اساساً این هیئت برای آنها ضرری ندارد.
رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود پیرامون این موضوع، اینگونه میفرمایند که یکی از خصوصیات ائمهی طاهرین این بوده که همهی آنها مبارزین و مجاهدین فیسبیلالله بودند. یکی از ائمهی طاهرین را سراغ ندارید که اینها در موضع مجاهدت و مبارزه قرار نداشته باشد. وقتی ائمهی اطهار به این شکل اهل مسائل سیاسی و مبارزه بودهاند و اصل حرکت امام حسین برای مبارزه با سکولاریسم بوده است، ما چطور میتوانیم سکولار باشیم. سیدالشهدا در قیامش میخواست استکبار آن زمان را نابود کند و بخش اجتماعی را اصلاح کند و نشان دهد که اسلام به مسائل اجتماعی کار دارد. قیام سیدالشهدا تبلور واقعی مبارزه با سکولاریسم است. آنوقت ما چگونه میتوانیم هیئت سکولار داشته باشیم؟ چگونه میتوانیم در هیئتمان به مسائل اجتماعی کار نداشته باشیم؟ چنین چیزی امکان ندارد.
هیئتها چگونه میتوانند پرده از نقشهی دشمن در تحولات روز بردارند؟ چگونه میتوانند در برابر نفوذ فرهنگی دشمن، سد ایجاد کنند؟
اگر هیئت با این شاخصهها و مأموریتها که ذکر کردیم، برگزار شد و جبههی حق و باطل را بهدرستی ترسیم کرد و مصادیق بهروز آن را ارائه داد و به مخاطب فهماند که امروز هم جریان حسینی و جریان یزیدی داریم و مخاطب را به این سمت هدایت کرد که ولایتفقیه نقش جریان حسینی را امروز ایفا میکند و استکبار بهسرکردگی آمریکا و صهیونیسم، جریان یزیدی امروز است، آنوقت مستمع خودش مسیر حق را پیدا میکند.
همانطور که در زیارت عاشورا میخوانیم، «اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ». اگر اینطور باشیم، یعنی «آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ» را درست فهماندهایم، تمام آن شور و هیجان و عاطفه و تجمع و آن ظرفیتهای عظیم علیه یزیدیهای زمان بهصورت خودجوش بسیج خواهند شد.
هیئات چگونه میتوانند در مقابل نفوذ فرهنگی دشمن سد ایجاد کنند؟ حضرت آقا در یک دیداری فرموده بودند که هیئت یعنی سنگر خود را حفظ کنیم. پس در عرصهی مبارزهی فرهنگی و جنگ نرم، از نگاه حضرت آقا، هیئت سنگر است، یک سنگر منحصربهفرد و ویژه که هم در مرحلهی شناسایی و رصد کردن معضلات فرهنگی باید فعال باشد و هم در زمینهی راهکارهای عملیاتی برای مبارزه با آنها باید قدم بردارد.
هیئت اجتماعات بزرگی به راه میاندازد و وظیفه دارد که در این اجتماعات فرهنگساز باشد و فرهنگ جریان سیدالشهدا علیهالسلام و خصوصیات جریان یزید امروز را تبیین کند. یکی از راهکارهای جریان یزید در زمان ما، نفوذ فرهنگی است و هیئت باید با تبیین خط اصیل سیدالشهدا و مسائل روز، آن را تبیین کند.
با شاخصهایی که برای هیئت ذکر کردیم، باید گفت هیئت سنگر و سد در برابر نفوذ است. اما اگر هیئتی شاخصههای کافی یا حداقلی را نداشت، خودش میشود محل نفوذ. معقل شخصی از افراد دستگاه ابنزیاد بوده است. باید دربارهی او مطالعه کنیم تا بحث نفوذ در هیئات را بهتر متوجه شویم. ابنزیاد به «معقل» که از افراد دستگاه خود بود، مقدار زیادی پول داد و گفت در شهر کوفه در میان افراد نهضت حسینبنعلی علیهالسلام برو به آنها پول بده و بگو برای نهضت خرج کنند و به آنها وانمود کن که تو از آنها هستی: «واعلمهم انک منهم» و به این وسیله در بین آنها نفوذ کن. معقل هم در بین افراد نهضت امام حسین علیهالسلام رفت و به آنها پول داد و القا کرد که از آنهاست و از اسرار آنها باخبر شد و به همین وسیله توانست به مخفیگاه مسلم در شهر کوفه دست پیدا کند و منجر به شهادت مسلم شد. امروز هم عدهای در بین هیئتیها میآیند و به آنها پول میدهند و میگویند هرچقدر دیگر هم میخواهید به شما پول میدهیم، اما در هیئتتان کار به مسائل روز، ولایتفقیه، شهدا و امثال این مسائل نداشته باشید و ایجاد اختلاف در بین شیعه و اهل تسنن کنید. این مدل جدید نفوذ در هیئات است.
پس این هیئت با شاخصههایی که ذکر کردیم، میشود سنگری منحصربهفرد برای خواص فرهنگی دغدغهمند با تفکر حسینی و انقلابی و جهادی که به تعبیر آقا، انگشت اشارهی امام حسین علیهالسلام را هم میتواند بفهمد و در آن مسیر حرکت کند. هیئت با دشمنشناسی نافذ خود میتواند با رصد کردن دشمن با هرگونه نفوذی از طرف دشمن مقابله کند که این کار نیاز به تشکیلات و اتاقفکر دارد. نهایتاً اینکه هیئت نمیتواند نسبت به مسائل فرهنگی روز منفعل و بیموضع باشد. گفتمانسازی، مبارزه با صهیونیسم و مبارزه با دشمن باید جزء لاینفک هیئت امام حسین علیهالسلام باشد.