نویسنده کتاب «دختر شینا» معتقد است که مهمترین ویژگی قدم‌خیر محمدی‌کنعان، راوی این کتاب، صبور بودن او بود. او به دلیل همین روحیه، با جنگ می جنگد.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، داستان زندگی زنی که پای شرایط سخت جنگ می‌ایستد و با تمام وجود برای حفظ آن تلاش می‌کند، قصه همان کتاب «دختر شینا» است. بهناز ضرابی‌زاده، نویسنده اثر، در زمان حیات قدم‌خیر محمدی کنعان، راوی و نویسنده بخشی از ایستادگی و پایداری این زن در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب و بعد از آن سال‌های دفاع مقدس بود. در نوشتار حاضر با او درباره  بررسی تطبیقی سبک زندگی دهه 50 و 60 با رویه زندگی جاری‌ به گفت‌وگو پرداختیم. این گفت‌وگو به شرح ذیل است:

*کمی درباره نگارش کتاب«دختر شینا» بگویید.

«دختر شینا» یک کار قلبی بود و سفارشی از نهاد خاصی نداشتم. هیچ آشنایی با این خانواده نداشتم و همواره آرزو داشتم بتوانم از خطه همدان خانواده‌ای را به ایرانیان معرفی کنم. وقتی زندگی حاج ستار را خواندم خیلی علاقمند شدم تا با همسر ایشان مصاحبه‌ای انجام دهم. حاج ستار کسی بود که در سن 30 سالگی به شهادت رسیده بود و همسر خود را در 24 سالگی با پنج کودک تنها گذاشته بود. عنوان این اثر از نام مادر قدم خیر محمدی کنعان گرفته شده است. دختر بزرگ این خانواده بعد از تولد به دلیل کودکی نمی‌توانست نام مادربزرگ خود را به خوبی ادا کند و به جای مامان شیرین، از لفظ «مامان شینا» استفاده می‌کرد. این کتاب روایت عاشقانه‌های دو همسر است که معنویت در آن موج می زند. نوشتن «دختر شینا» دو سال طول کشید.

بهناز ضرابی‌زاده

*یکی از وجوه محتوایی این اثر، بازگو شدن سبک زندگی در دهه‌های 50 و 60 در میان خانواده‌های ایرانی‌ست. خانواده‌هایی که با صبر و ایثار سال‌های طلایی را در پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن دفاع مقدس رقم زدند. به نظر شما چه تفاوتی بین سبک زندگی زمان جنگ و حال حاضر وجود دارد؟

در زمان انقلاب و جنگ ایثار و گذشتی بین مردم وجود داشت که نمود آن مشخص بود. مهربانی، ساده زیستی و تفاهم بین مردم از ویژگی های افرادی بود که در آن دوران زندگی می کردند. فکر می کنم دلیل این ولایتمندی و عاشقانه زیستن مردم بود. مردم عاشق انقلاب بودند و عاشقانه به صحبت های امام خمینی گوش می کردند. برای خاطره نگاری معمولا دست نوشته ها و وصیت نامه های شهدا را می خوانم و اولین و آخرین صحبت آنها این بود که امام را نباید تنها بگذاریم و به صحبت‌های او گوش کنیم. این ویژگی بین تمام مردم عمومیت داشت. به دلیل اینکه مردم انقلاب را با مجاهدت خود به دست آورده بودند، در پی حفظ آن بودند. بنابراین مردم شرایط سخت آن دوران را تحمل می‌کردند و در پی ایمان و همدلی خود گذشت و مهربانانه زیستی و زندگی سالم وجود داشت. وقتی که گذشت باشد، قناعت هم به وجود می آید. فکر می‌کنم به این برمی گردد که مردم دارای اهداف و آرمان های مشترکی باشند و این باعث شده بود که مردم نوع زندگی متفاوتی داشته باشند. مردم بلافاصله بعد از انقلاب و همدلی موجود در آن فضا، همه همسایه های خود را خانواده خود می دانستند.

* ویژگی بارز زندگی قدم خیر محمدی کنعان در کتاب«دختر شینا» از نظر شما چه بود؟

ویژگی بارز قدم‌خیر محمدی کنعان این بود که یک زن بسیار نجیب و عاشق بود. او دوست داشت خانواده خود و آرامش خود را حفظ کند و بسیار صبور بود. این زن یک سادگی خاصی داشت که وقتی کتاب را می‌خوانید دیگر نمی‌خواهید آن را زمین بگذارید. جنگی اتفاق می‌افتد که خط سیر یک زندگی را بر هم می‌زند و این زن برای رسیدن به صلح و آرامش خانوادگی خود می‌جنگد. او گرچه از جنگ دور است اما با جنگ می‌جنگد و این پدیده را شکست می‌دهد. او به دلیل روح متعالی و اهدافی که در جنگ داشت، به سرسختی خاصی می‌رسد و این سرسختی باعث ادامه زندگی و رقم خوردن بهترین شرایط برای فرزندانش می‌شود. صبوری و مقاومت این زن بسیار اهمیت دارد که در سن 24 سالگی سرپرستی 5 فرزند را به عهده داشت.

*فکر می‌کنید نمونه این زنان مقاوم با سبک زندگی که آن زمان داشتند، در جامعه امروز دیده می‌شود؟

قطعاً نمونه این افراد در جامعه امروز هستند. البته این مسأله به نوع تربیت خانواده ها و تأثیرپذیری از مادران نیز بستگی دارد. در حال حاضر خانواده هایی می بینم که این تربیت بین خانواده آنها وجود دارد و به شدت این خصوصیات اخلاقی در آنها دیده می شود.

آرزو می‌کنم مردم با بهره‌گیری از فرمایشات مقام معظم رهبری و سیره زندگی ائمه اطهار به تغییر سبکی زندگی خود برسند. امسال سال همزبانی دولت و ملت نامیده شده و فکر می‌کنم زیر سایه این همدلی اتفاقات خوبی می‌افتد. این تحریم‌های اقتصادی و تورم کم از شرایط جنگ ندارد و ما مقاومت کردیم. خاصیت انسان این است که در برابر مشکلات راهکارهای لازم را به دست می‌آورد. مردم ما همیشه نشان دادند که در برابر مشکلات حرکات و اعمال خوب و غیر قابل پیش بینی انجام داده‌اند. طی چندسال اخیر در پی این تحریم‌ها این تغییر را در سبک زندگی دوستانم دیدم. یکی از دوستانم خیلی اهل خرید بود، اما به محض وقوع تحریم‌ها تصمیم گرفت که به غیر از مواقعی که مجبور است، خرید نکند. مردم ما نشان دادند که در مواقع ضروری می توانند ایستادگی کنند.

طبعاً هیچ کس انتظار ندارد که مردم به شرایط زندگی 30 سال پیش برگردند اما امکان تعدیل در انتخاب و رفتار وجود دارد. فکر می کنم همین تعدیل رفتار در جریان تحریم ها به وجود آمد.

*علت این تغییرات در سبک زندگی دینی-اسلامی و سنتی را در چه می‌بینید و چرا به نظر می‌رسد نسل امروز در مقایسه با نسل‌های قبل نسبت به سنت‌های خود پایبند نیست؟

فکر می کنم باید از خودمان شروع کنیم و بیشتر اوقات شعار می دهیم. اگر فکر می کنیم آن سبک زندگی قدیم باعث آسایش و آرامش ما می شود، نباید منتظر دیگران باشیم و از خودمان شروع کنیم.باید به ساده زیستی عادت کنیم و شرایط زندگی را طوری به وجود بیاوریم که از لوکس گرایی و پرداختن به ظواهر پرهیز کنیم. ما می توانیم این گونه زندگی کنیم و شاد و آرام باشیم. متأسفانه فکر می کنیم برای ما زندگی همراه با آرامش این است که باید شغل فوق العاده ای داشته باشیم و حقوق خوبی به دست بیاوریم. گاهی وقتی این افراد به خواسته های خود می رسند، می گویند خوشبخت نیستیم چون خلأیی دارند و این خلأ همان مسائل روحی هستند که همه انسان ها با آن آرام می شوند و ما از آن غافل هستیم. می دانیم که تمام انسان‌ها به ذات و سرشتشان از لحاظ آرزو داشتن اشباع ناپذیرند. ایمان قلبی به معنویت خیلی اهمیت دارد؛ متأسفانه ما این معنویت را می فروشیم و مسائل کاذب را جایگزین آن می کنیم. به نظرم آرامش، عشق و صفا و معنویت بین اعضای خانواده جاری بوده است. هر وقت یاد سجده های مادربزرگم می افتم، به آرامش و صمیمت خاصی می رسم.

*جوان امروز چه طور می‌تواند با وجود وسایل ارتباطی پیشرفته و تغییر سبک زندگی، ویژگی‌های خوب اخلاقی آن زمان را الگوی خود قرار دهد؟

یکی از ویژگی‌های انسان سالم این است که عاقل باشد، یعنی بتواند به خوبی از عقل خود استفاده کند. وقتی می‌خواهیم زندگی تشکیل دهیم به درآمدمان نگاه می‌کنیم و انسان عاقل هم به درآمد خود نگاه می‌کند. یکی از دلایل اینکه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های ما زندگی سالم، راحت و به دور از تنشی را تجربه می‌کردند، این بود که ساده‌زیست بودند. دوری از تجملات باعث ارتباطات صمیمانه و رفت و آمد بیشتر می‌شود. استرس و درگیری‌های مالی زیاد در آن زمان کمرنگ‌تر بود. مهم این است که عاقلانه برنامه‌ریزی کنیم و هرچقدر ساده‌زیست و قانع باشیم، باعث می‌شود که زندگی سالم و آرامی داشته باشیم. البته داشتن ایمان نیز باعث ایجاد نوعی نشاط معنوی در انسان می‌شود. هرکسی هم نمی‌تواند این نشاط معنوی را تجربه کند.

در حال حاضر گفته می‌شود که جهان غرب مادیات را تجربه کردند و چون دیدند که سودی برای آنها ندارد، دوباره به معنویت برگشتند. بنابراین حتی غربی‌ها نیز به این نتیجه رسیدند که روح انسان از مادیات غنی نمی‌شود. فکر می‌کنم برای داشتن یک زندگی سالم و سالم باید بیشتر به معنویت توجه کنیم.

درباره استفاده از فناوری‌های روز مثل وایبر و واتس آپ همیشه معتقدم که مسلمان باید زیرک باشد و از فناوری غرب به نفع خود و اشاعه فرهنگ اسلامی- ایرانی استفاده کند.

*گویا مقام معظم رهبری را نیز برای کتاب «دختر شینا» ملاقات کردید. کمی درباره این جلسه بفرمایید.

به عنوان نویسنده «دختر شینا» در این جلسه حضور داشتم. دیداری که احساس می‌کردم تولدی دیگر است و در فضایی نفس می‌کشیدم که مملو از نور و معنویت بود، به همین دلیل تمام وجودم سرشار از عشق و شور و شعف بود.

13 آذر سال 92 به همراه خانواده شهید حاج ستار ابراهیمی، صمد ابراهیمی و چندنفر از خانواده‌های شهدا به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتیم. ایشان در این دیدار با اعضای خانواده‌های شهدا صحبت می‌‌کردند.

مقام معظم رهبری در این دیدار پس از صحبت با پسر شهید حاج ستار ابراهیمی و جویا شدن از حال وی، فرمودند که کتابی هم از خاطرات مادر مرحومتان به چاپ رسیده، خدا رحمتشان کند. کتاب خوبی بود. پرسیدند که آیا نویسنده نیز در این جلسه حاضر است؟... در این زمان من از جا بلند شدم. مقام معظم رهبری درباره کتاب فرمودند که کتاب خوبی بود. هم داستان خوبی داشت و هم خوب به جزئیات توجه کردید. واقعاً همسران شهدا اجر فراوانی دارند و نصف اجر شهدا متعلق به همسر و خانواده آنها است.

*خاطره‌ای از زمان جنگ و سبک زندگی آن زمان دارید؟

ما در همدان زندگی می‌کنیم و زمستان‌های آن دوره خیلی طاقت‌فرسا بود. سوخت مردم در زمان جنگ نفت بود و سر صف نفت می‌ایستادیم و مادرم چرخ نفت را کرایه می‌کرد، به سختی روی برف و یخ می‌کشید و برای تمام همسایه‌هایی که خانواده شهید بودند، همسرشان به جبهه رفته بود و یا پیرزنی تنها بودند، با وجود اینکه خودمان احتیاج داشتیم، می‌بُرد. البته همسایه‌های دیگر به شکل های متفاوت به ما کمک می‌کردند و همدل بودند.

یک خاطره دیگر اینکه زمان جنگ محله ما را خیلی بمباران کردند و پدرم خارج از شهر یک باغ داشت. بعد از بمباران و احساس خطر تمام افراد فامیل دور و نزدیک ما طی دو ماه با یکدیگر در اتاق‌های کوچک زندگی می‌کردیم و وظایف بین ما برای انجام کار تقسیم شده بود. این یکی از بهترین لحظات زندگی من بود.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس