امامت امام سجاد از عصر روز عاشورای سال 61 هجری آغاز شده و تا زمان شهادت ایشان در سال 95 هجری به مدت 34 سال ادامه داشت. ایشان در دوران امامتشان با 5 خلیفه هم دوره بوده اند: یزید، عبدالله بن زبیر، ن مروان،م عبدالملک بن مروان، و ولید بن عبدالملک دورنمای کلی عصر امامت آن بزرگوار را می توان به 3 مرحله تقسیم کرد: دروان اسارت. دوره قیام ها و شورش ها. دوران ثبات و سازندگی(5).
الف) دورة اسارت:
با توجه به تبلیغات بسیار گسترده که حکومت اموی از زمان معاویه به بعد بر
ضد خاندان پیامبر (به ویژه در منطقه شام) به عمل آورده بود، بی شک اگر
بازماندگان امام حسین ـ علیه السّلام ـ به افشاگری و بیدارسازی نمی
پرداختند، مزدوران قدرتهای وقت، قیام و نهضت بزرگ آن حضرت را در طول تاریخ
لوث می کردند و چهرة آن را وارونه نشان می دادند؛ لذا امام سجاد ـ علیه
السّلام ـ همچنین حضرت زینب از فرصت طلایی حضور در اجتماع مردم کوفه و دمشق
استفاده کرده و ندای حقانیت و فضایل اهل بیت را در آن سرزمین خفته
سردادند.
شهید مطهری: بزرگترین اشتباه دستگاه اموی، اسیر گرفتن خاندان اهل بیت(ع)پس از عاشورا بود
به قول شهید مطهری: "بزرگترین اشتباهی که دستگاه اموی کرد، مسئله اسیر
گرفتن اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و سیر دادن آنها به کوفه و بعد به شام بود
... به دست خودشان کاری کردند که برای اهل بیت پیغمبر فرصت ایجاد کردند و
آنها این تاریخ را در دنیا مسجّل نمودند"(6).
ب) دورة قیام و شورش ها:
قیام ها و شورش های صورت گرفته درعصر امامت امام سجاد ـ علیه السّلام ـ عبارتند از:
1. واقعة حرّه (63هـ): شورش مردم مدینه به رهبری عبدالله بن حنظله که منجر
به سرکوبی شدید آن بوسیله سپاه شام به رهبری مسلم بن عقبه شده امام سجاد ـ
علیه السّلام ـ از ابتدا در قیام شرکت نکرد و به همراه خانوادة خود از
مدینه خارج شد و در منطقة "یَنیع" اقامت گزید(7).
2. قیام توابین (61ـ65 هـ): قیام مردم کوفه به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی که در جهت توبه به دلیل عدم همراهی امام حسینـ علیه السّلام ـ و گرفتن انتقام خون حسین ـ علیه السّلام ـ از شامیان صورت گرفت. این قیام در نبرد " عین الورده" از سپاه شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد شکست خورد و اکثر افراد آن به شهادت رسیدند(8).
3. قیام مختار (66ـ67 هـ): به رهبری مختار بن ابی عبید ثقفی درکوفه منجر به در درست گرفتن، کوفه در ربیع الاول سال 66 شد. ظاهراً امام سجاد ـ علیه السّلام ـ قیام مختار را صرف نظر از انگیزة آن بدلیل آنکه در جهت خونخواهی حسین ـ علیه السّلام ـ بوده، به طور غیر مستقیم تأیید کرده است(9).
4. شورش عبدالله بن زبیر: او در ابتدا با در اختیار گرفتن شهر مکه در برابر یزد علم مخالفت برافراشت و خود را خلیفه خواند و از مردم بر اساس خلافت شورایی بیعت گرفت(10).
کوچکترین حرکت سیاسی از ناحیة امام سجاد(ع)، عواقب وخیمی برای امام و شیعیان داشت
امام پس از حادثة کربلا دریافته بود که امکان احیای این جامعة مرده در
کوتاه مدت حتی با در دست گرفتن رهبری آن وجود ندارد، به علاوه درگیر شدن در
یک حرکت سیاسی دیگر با وجود قدرت دیگر احزاب فرصت طلب مانند عبدالله بن
زبیر خطراتی را در پی داشت که به ریسک کردن آن نمی ارزید، به همین دلیل
امام سجاد در برابر این قیام ها به وضوح از فعالیت سیاسی و تأیید آشکار
آنها برکنار بود(11).
مسألة مهم دیگردر کناره گیری امام از مسایل سیاسی این بود که با توجه به سوابق علویان با امویان، امام مورد سوءظن شدید امویان بود و کوچکترین حرکتی از ناحیة امام، عواقب وخیمی هم برای امام هم برای شیعیان داشت.
ج) دورة ثبات و سازندگی:
با توجه به انحطاط جامعه، اختناق شدید سیاسی و سختی هایی که شیعیان در آن
دورة اختناق داشتند، امام سجاد هوشمندانه تاکتیک سیاسی "تقیه" را برگزیدند و
سعی کردند با این سپر، از طریق روشهای زیر به ارشاد امت و تحکیم موقعیت
شیعه بپردازند:
1ـ زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا و تمسک به آن جهت اثبات مظلومیت اهل بیت و ظلم امویان
2ـ پند و ارشاد امت هم با سیره عملی و عبادی و هم از طریق موعظه های عمومی.
3ـ تبیین معارف بوسیلة دعا و استفاده از آن جهت ارائه مفاهیم والای عقیدتی ـ اخلاقی (نمونه آن صحیفة سجادیه).
4ـ برخورد و مبارزه با علمای درباری مانند زهری[12].
5ـ نیرو سازی و تربیت شاگردانِ زبده برای تبلیغ معارفِ اهل بیت در سطح
عموم در دراز مدت. شیخ طوسی نام172 نفر از اصحاب و شاگردان امام را در رجال
خود آورده است(13).
از شاگردان معروف امام می توان از این افراد نام برد:
امام رضا(ع): ابوحمزه ثمالی در زمان خودش مانند لقمان در عصر خویش بود
1. ابو حمزة ثمالی: نام او ثابت بن
دینار و از نزدیکترین اصحاب امام سجاد به ایشان بود. او شیخ بزرگ شیعیان
کوفه در عصر خویش بود. او هم از نظر علمی و هم از نظر معنوی در حد بالایی
بود. از امام رضا ـ علیه السّلام ـ نقل شده: "ابوحمزه ثمالی در زمان خودش
مانند لقمان در عصر خویش بود(14)."
او دعای سحرهای ماه رمضان معروف به دعای ابوحمزه ثمالی و همچنین "رسالة حقوق" را از امام سجاد روایت کرده است. او پس از امام سجاد سالیان زیادی عمر کرد و محضر امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ، امام صادق ـ علیه السّلام ـ و امام کاظم ـ علیه السّلام ـ را هم درک کردند.
2. یحیی بن ام الطویل: از یاران پرشور و از نزدیکان خاص امام سجاد ـ علیه السّلامـ بود. او در کوفه و در عصر حکومت حجاج با صدای بلند در میان مردم می گفت: "هرکسی علی را سب کند، لعنت خدا بر او باد. ما از آن مروان و معبودهایی که غیر از خدا گرفته اند، بیزاریم(15)". حجاج به خاطر این اعتراضات و سخنان پرشور او را به شهادت رساند.
سعیدبن جبیر هر دو شب، قرآن را ختم می کرد
3.سعید بن جبیر: وی از اصحاب سرشناس
امام سجاد و از نظر علمی مورد قبول شیعه و سنی بود. احمد بن حنبل (یکی از
امامان مذاهب اهل سنت) معتقد بود که سعید در حالی کشته شد که همة مردم به
دانش او محتاج بودند(16). او بسیار خداترس و پرهیزگاربود و علاقة زیادی به
قرائت قرآن داشت به حدی که در ماه رمضان هر شب و در غیر ماه رمضان هر دو شب
قرآن را ختم می کرد(17). حجاج این مرد بزرگ را در سال 95 هجری به شهادت
رساند.
امام سجاد(ع): سعیدبن مسیب به آثار گذشتگان از همه داناتر و در زمان خود از همه آگاه تر است
4. سعید بن مسیب: از قدیمی ترین
اصحاب امام سجاد ـ علیه السّلامـ و موصوف به فقه و تقوا بود. ابن حیان (از
رجالیون اهل سنت) می نویسد: او در فقه، دین داری، عبادت، فضل و پارسایی
سرآمد تابعین بود(18). امام صادق ـ علیه السّلام ـ در روایتی او را از ثقات
علی بن الحسین ـ علیه السّلام ـ معرفی کرده است(19). امام سجاد ـ علیه
السّلامـ هم در روایتی او را به آثار گذشتگان از همه داناتر و در زمان
خویش از همه آگاه تر معرفی کرده است(20). او در سال94 هـ (سنة الفقها) در
مدینه وفات یافت.
ابوخالد کابلی از حواریون امام چهارم(ع)
5. ابو خالد کابلی: او در ابتدا به
امامت محمد بن حنیفه معتقد بود، و با اعتراف محمد توانست امام حقیقی را
بشناسد(21) و بعد از آن در زمره حواریین امام سجاد قرار گرفت. امام صادق ـ
علیه السّلام ـ او را هم از ثقات امام سجاد ـ علیه السّلام ـ معرفی کرده
است(22).
6. جابر بن عبدالله انصاری: از اصحاب
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ که عمری دراز یافت و از محضر امام
چهارم نیز استفاده کرد و در دوران امامت امام سجاد توانست امام باقر ـ علیه
السّلام ـ را زیارت کند و وعدة پیامبر مبنی بر دیدن او که شکافندة دانش
است محقق شود و سلام پیامبر را به او برساند(23).
از دیگر اصحاب امام سجاد می توان به محمد بن جبیر بن مطعم، قاسم بن محمد
بن ابی بکر، عمرو بن عبدالله سبیعی، ابان بن تغلب، فرات بن احنف، سدیر بن
حکیم صیرفی و ... اشاره کرد.
امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در عصری زندگی می کرد که بدلیل اختناق شدید
سیاسی ناشی از حکومت امویان امام نمی توانست با آزادی و به راحتی به نشر و
تبیین معارف اهل بیت بپردازد، لذا با استفاده از تاکتیک تقیه و با روشهایی
مانند سیره عبادی و تربیت نیروی انسانی تعلیم دیده به نشر و تفکر اصیل
اسلامی پرداخت. از جملة معروفترین اصحاب امام سجاد می توان به ابوحمزه
ثمالی، سعید بن جبیر، سعید بن مسیب و ابو خالد کابلی اشاره کرد.
رویکرد مختار به امام سجاد(ع)
یکی از سوالات مهم در بررسی زندگی امام سجاد(ع)و قیام مختار این است که رویکرد مختار نسبت به امام سجاد(ع) چه بود؟ در محیطی که مختار برای قیام زمینه چینی می کرد، گرایش های شیعی از ویژگی های آشکار آن بود. مردم آن سامان به رغم همه بی وفایی ها و عقب گردهایی که در حمایت از خاندان علی علیه السلام از خویش نشان داده بودند، اما در قلب، شرافت و فضیلت خاندان امام را باور داشتند. از سوی دیگر سستی ها و کندی های گذشته، آنان را ملامت می کرد.
مختار، شرایط را به درستی دریافته بود، از این رو می بایست حرکت خویش را به گونه ای با خاندان امام مرتبط سازد. این است که در آغاز کار، خود را نماینده محمد حنفیه فرزند علی بن ابیطالب معرفی کرد.
مختار به امامت امام سجاد معتقد بود و ائمه برای او دعای خیر کردند
عقیده مختار در باره امامت علی بن الحسین از برخی منابع استفاده می شود که
مختار نه تنها به امامت امام سجاد معتقد بود، بلکه مبارزات خویش علیه
دستگاه اموی را فقط به منظور یاری اهل بیت و انتقام از قاتلان ایشان صورت
داده است. ائمه برای او دعای خیر کرده و کارهای او را ستوده اند.
حمایت مختار از محمد حنفیه و مستند ساختن نهضت خویش به وی، باعث پیدایش فرقه کیسانیه شد
در قبال این منابع، مدارکی وجود دارد که دقیقا خلاف آن را ثابت می کند.
چنین می نمایاند که مختار از امامت علی بن الحسین روی گردانده و به امامت
محمد حنفیه - فرزند علی علیه السلام - اعتقاد داشته است. حمایت او از محمد
حنفیه و مستند ساختن نهضت خویش به وی، باعث پیدایش فرقه کیسانیه شد. امام
سجاد نه تنها کارهای او را امضا نکرده، بلکه از او تنفر و انزجار داشته،
حتی او را در مورد طعن و لعن قرار داده است.
هر چند در مورد مختار و قیام او و نقش وی در شکل گیری فرقه کیسانیه، آرای مختلفی رسیده است. اما در مجموع دو نظر عمده وجود دارد.
الف)مختار، شیعه ای مخلص و معتقد به امامت علی بن الحسین بوده؛ هدفش از قیام، تنها برای انتقام از قاتلان اهل بیت بوده؛ برای کارهای خویش از امام سجاد اذن و اجازه داشته است. زیرا اگر جز این بود، برای او طلب رحمت نمی کرد و هدایایش را نمی پذیرفت.
اما روایاتی که در بردارنده مذمت مختار می باشد، برخی از روی تقیه صادر شده و برخی دلایل سیاسی - اجتماعی داشته است. در این بینش، نقش مختار در پیدایش فرقه کیسانیه و انحراف از امامت زین العابدین به کلی مورد انکار قرار گرفته، منزه از چنین مساله ای شناخته شده است. (24)مرحوم مامقانی از جمله کسانی است که در باره مختار چنین عقیده ای دارد. او را شیعه ای پاک و منزه می داند. در رد و توجیه احادیث مذمت بیانی تفصیلی دارد. (25)
ب) مختار هر چند با قیام خویش، از قاتلان اهل بیت انتقام بایسته ای گرفت و تا اندازه ای جراحت های عمیق عاشوراییان را التیام بخشید و هر چند ائمه برای او طلب رحمت کرده اند، ولی دلیل آن نیست که هدفی جز حمایت از اهل بیت نداشته و هوای حکومت در سر نمیپرورانده است.
شاد شدن اهل بیت از برخی کارهای او دلیل رضایت آنان به همه مواضع فکری و عملی وی نیست. خدمتی به اهل بیت کرده است و آنان برایش دعا کرده اند، ولی چه بسا در ادعاها و اعتقادها و نیز رفتارش نارسایی ها و کجروی هایی هم بوده است.
علامه مجلسی از داوری کردن درباره مختار امتناع ورزید
علامه مجلسی، پس از نقل حدیثی (شفاعت حسین بن علی) برای مختار و این که
دوزخی است، ولی به برکت خدمت هایی که برای اهل بیت انجام داده، سرانجام
مورد شفاعت قرار می گیرد، می گوید:
"روایات جمع کننده و تلفیق دهنده میان احادیث مختلفی است که درباره مختار
وارد شده است. با این بیان که مختار هر چند در مراتب ایمان و یقین کامل
نبوده و از سوی امام معصوم اجازه صریحی در مورد اعمال خویش نداشته، لکن از
آن جا که کارهای شایسته بسیاری به وسیله او صورت گرفت و با برنامه های او
قلب مؤمنان از جراحت های ستم التیام یافت، فرجامش به خیر و نجات است. در
حقیقت مختار مشمول این آیه از قرآن می باشد: دسته ای دیگر هستند که به
گناهانش اعتراف کرده و عمل نیک و بد را به هم درآمیخته اند، امید است که
خداوند ایشان را مورد آمرزش قرار دهد.(26) اما من درباره مختار از کسانی
هستم که از داوری کردن باز ایستاده اند، هر چند مشهور میان علمای شیعه این
است که کارهای او ارزنده و شخصیت او شایسته مدح است". (27)
پی نوشت ها:
1. شیخ مفید، ارشاد، ج1، قم، مؤسسه آل البیت، 1413ق، ج2 ص137. طبرسی،
ابوعلی فضل بن حسن، اِعلام الوری، ج اول، قم، مؤسسه آل البیت، 1417ق، ج1
ص480.
2 . سالهای 36، 37، 48، نیز گفته اند: شهیدی،سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین، ج6، تهران: دفتر نشرفرهنگ اسلامی، 1374ش، ص30-37.
3 . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، تبریز: مکتبة بنی هاشمی، 1381ق، ج2 ص260.
4 . طبرسی، همان ج1 ص480.
5 . خامنه ای، سیدعلی، پژوهشی در زندگی امام سجاد، چ1، تهران: دفتر حزب جمهوری اسلامی، 1361ش، ص14 به بعد.
6 . مطهری،ن مرتضی، حماسة حسینی، چ21، انشارات صدرا، تهران، 1375ش، ج2 صص201ـ202.
7 . طبری، محمد جریر، تاریخ طبری، چ5، موسسة الاعلمی، بیروت، 1409هـ، ج4
ص426 به بعد. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض
زرکلی، چ1، بیروت: دارالفکر، 1417هـ، ج5 ص337 به بعد.
8 . طبری، همان، ج4 ص426 به بعد، بلاذری، همان، ج6 ص364 به بعد.0
9. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، چ2، بیروت: مؤسسة الوفاء، ج1402ق، ج45 ص365.
10 . بلاذری،همان، ج5 ص320.
11 . جفعریان، رسول، حیات فکری سیاسی امامان شیعه، ج اول، قم: انتشارات انصاریان، 1376ش، ص 266.
12 . پیشوایی، مهدی، سیرة پیشوایان، چ12، قم: انتشارات امام صادق، 1380ش، صص 259 تا 277.
13 . طوسی، محمدبن حسن، رجال الطوسی، تحقیق سید محمدصادق آل بحرالعلوم، چ اول، نجف: مکتب الحیدریه، 1381ق، صص81 تا120.
14 . طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفة الرجال، (رجال کشی)، تحقیق سید مهدی رجایی، قم: مؤسسه آل البیت، 1404هـ، ج2 ص458.
15 . مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف: مکتبة الحیدریة، بی تا، ج3ص312.
16 . عزیزی، حسین و دیگران، راویان مشترک، قم: بوستان کتاب، چ اول، 1380ش، ج1 ص396.
17 . همان، ج1 ص395.
18 . همان، ج1 ص406.
19 . کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، چ سوم، تهران: دارلکتب الاسلامیه، 1388ق، ج1 ص 472.
20 . طوسی، همان، ج1 ص335.
21 . همان، ج1 ص336.
22 . کلینی، همان، ج1 ص472.
23. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت: مدینة العلم، چ2، 1403ق، ج4 ص15.
24. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 45، ص386، 1403 - 1983 م، دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
25. تنقیح المقال، مامقانی ج 3، ص204، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم.
26. توبه(9) آیه102.
27. بحار الانوار، ج 45، ص 339.