نفوذ کلمهای مصطلح و بسیار کاربردی در حوزه امنیتی و سیاسی است اما آنچه رهبر معظم انقلاب بدان اشاره کردند تنها بخشی از آن به موضوعات امنیتی مربوط میشود و حوزهای دیگری چون حوزه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... را نیز شامل میشود. کما اینکه به سبب پیچیدگی بحث نفوذ این حوزهها در هم تنیده و همپوشانی خاصی با هم دارند.
اما در همه این موارد یافتن مشکل و منفذی که دشمن از آن وارد شده، از جمله مهمترین عوامل جلوگیری از راه نفوذ است. البته ادبیاتسازی و تسخیر ذهن و فکر و شستشوی مغزی بیشتر از هر چیزی در بحث نفوذ مهم است، چراکه وقتی به فرد و کشوری میتوان نفوذ کرد که پیش از این افکار او را تحت فرمان و نفوذ خود دربیاوریم.
موضوعی که رهبر معظم انقلاب کاملا هوشیارانه در این برهه زمانی بدان اشاره کردند یک موضوع بسیار مهم و خطیر است که همه مطلعان سیاسی نسبت به اهمیت آن آگاهی لازم را دارند و اگر نیک بنگریم این مساله همانطور که از سوی رهبر انقلاب مطرح شد یک موضوع فراجناحی و ملی است. اما متاسفانه به نظر میرسد برخی سعی دارند با بازی با این واژه اقدامات صورت گرفته در این زمینه که با تاکید رهبری پررنگتر جلوه میکند، برخورد سیاسی و جناحی انجام دهند.
روزنامه دولتی ایران در این راستا یادداشتی به قلم محمدرضا تابش نماینده اصلاحطلب مجلس منتشر کرد که گرچه این نماینده مدعی آن است که نبایستی با موضوع نفوذ برخورد سیاسی و جناحی کرد اما خود به طور جناحی با این مسئله برخورد میکند و طرف مقابل را به سیاسیکاری در این زمینه متهم میسازد.
این نماینده مجلس در اینباره مینویسد: «همان طور که رئیسجمهوری نیز در سخنان دیروز خود اشاره کردند، نباید از بیاناتی که رهبری معظم انقلاب به نحو هوشمندانه مطرح کردهاند، استفاده سیاسی و جناحی شده و سخنان ایشان درباره مقابله با «نفوذ» مصادره به مطلوب شود. بلکه ضروری است هرکس در هر موقعیتی و هر نهادی به فراخور وظایف تخصصی و حاکمیتی خود، درستترین اقدام را برای تحقق رویکردهای مورد اشاره رهبری نظام به عمل آورد.»[1]
این درحالی است که تابش مطرح می کند که « خدای نکرده نباید موضعگیری رهبر معظم انقلاب و توصیههای ایشان به مسئولان عالیرتبه کشور فتح بابی برای به وجود آمدن انشقاق در جامعه شود.»
جالب اینجاست که این خطی است که از سوی رسانههای معاند از جمله بیبیسی نیز دنبال میشود. جایی که مسعود بهنود تحلیلگر شبکه انگلیسی بیبیسی مدعی است بازداشت برخی از خبرنگاران به علت پس لرزهای برجام است و با سیاسی جلوه دادن این مسئله آنرا دعوای دو گروه سیاسی بر سر ارزشهای کشور که آنها را می فروشند یا نمی فروشند تعبیر میکند.
این مسئله خطی است که روزنامههای اصلاحطلب نیز بعد از برگزاری باشکوه روز استکبارستیزی 13 آبان و با فراموش کردن این روز دنبال میکنند که چیزی جز دستمالی کردن و لوث کردن موضوع مهمی چون نفوذ را هدف قرار نداده است. موضوعی که متاسفانه میتواند بیشتر به بحث نفوذ غربی کمک کند؛ چراکه اصلیترین راه نفوذ بیاعتبار کردن و بیتوجهی به آن است.
جالب اینجاست که روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب در اقدامی مشترک سخنان رئیسجمهور را با یک تیتر خاص به عنوان مهمترین خبر روز خود انعکاس میدهند و جای خاصی نیز به روز 13 آبان که نماد استکبارستیزی و روز مقابله با شیطان بزرگ آمریکاست، در این روزنامهها تعلق نمیگیرد. جاروجنجالی که روزنامههای زنجیری با همراهی توأمان رسانههای ضدانقلاب با بازداشت چند روزنامهنگار به راه افتاده نیز بسیار جای تعجب دارد و آنرا با تعبیر دیگری جز در بحث نفوذ جای میدهند و با سیاسیکاری سعی دارند افکار عمومی را در این زمینه منحرف سازند.
با کنار هم قرار دادن پازل روزنامههای اصلاحطلب در 14 آبان دو خط ویژه را میتوان به وضوح در این جریان مشاهده کرد. اول خط فراموشی و بیاعتنایی در قبال روزی است که نماد تاریخی و اهداف عالیه انقلاب اسلامی در شعار حمایت از مستضعفان جهان است و دوم چراغ سبز به غرب با جملهای خاص به طرفداری از بحث نفوذ آمریکایی. درواقع با این اوصاف عملکرد روزنامههای زنجیرهای در روز 14 آبان را نباید به همین راحتی نادیده گرفت؛ چراکه پیام آشکاری که چنین برخورد سیاسی و جناحی با مسئله نفوذ و نادیده گرفتن نماد استکبارستیزی ارسال میکند خط حقیقی این جریان است که این روزنامهها در فضای پسابرجام با مشتاق نشان دادن رابطه اقتصادی و فرهنگی با کشورهای غربی از جمله آمریکا آنرا دنبال میکنند.