چنان از ياد رفتند که گويا از آبادكنندگان دنيا نبودند و آخرت همواره خانه شان بود، آن چه را وطن خود مىدانستند از آن رميدند، و از آنجا كه مى رميدند، آرام گرفتند.و از چيزهايى كه با آنها مشغول بودند جدا شدند، و آنجا را كه سرانجامشان بود ضايع كردند.
اكنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دورى كنند، و نه مى توانند عمل نيكى بر نيكى هاى خود بيفزايند، به دنيايى انس گرفتند كه مغرورشان كرد، چون به آن اطمينان داشتند سرانجام مغلوبشان نمود.
متن حدیث:
فَكَفَى وَاعِظا بِمَوْتَى عَايَنْتُمُوهُمْ، حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ غَيْرَ رَاكِبِينَ، وَاءُنْزِلُوا فِيها غَيْرَ نَازِلِينَ، فَكَاءَنَّهُمْ لَمْ يَكُونُوا لِلدُّنْيَا عُمَّارا، وَكَاءَنَّ الاَّْخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَارا.
اءَوْحَشُوا مَا كَانُوا يُوطِنُونَ، وَاءَوْطَنُوا مَا كَانُوا يُوحِشُونَ، وَاشْتَغَلُوا بِمَا فَارَقُوا، وَاءَضَاعُوا مَا إِلَيْهِ انْتَقَلُوا. لاَ عَنْ قَبِيحٍ يَسْتَطِيعُونَ انْتِقَالا، وَلاَ فِي حَسَنٍ يَسْتَطِيعُونَ ازْدِيَادا. اءَنِسُوا بِالدُّنْيَا فَغَرَّتْهُمْ، وَوَثِقُوا بِهَا فَصَرَعَتْهُمْ.
«نهج البلاغه، خطبه 188»