اما روز پنج شنبه هفته گذشته (۲۱ آبان ماه) او مقابل در ورودی مسجد امام حسین (ع) در منطقه عین السکه در برج البراجنه جنوب لبنان ایستاده بود که ناگهان صدای انفجار مهیبی را می شنود همان انفجاری که نخستین انفجار انتحاری پنج شنبه شب در جنوب لبنان بود و بیش از ۴۰ تن راکشته و ۲۳۰ تن را مجروح ساخت. او می بیند که فردی با شعارها و فریاد به سمت مسجد می دود. زود درمی یابد که نقشه ای شوم در سر دارد. نزدیک تر که می آید از چهره و پوشش و شعارها و جیغ و فریادهایش یقین می کند که او یک داعشی انتحاری است که با سرعت به سوی مسجد مملو از جمعیت می دود. در یک لحظه تصمیم خود را می گیرد و خود را در مسیر این بمب گذار انتخاری قرار می دهد. با او گلاویز می شود و با زمین زدن او و انداختن خود بر روی او، این تروریست را مهار کرده و از ورود به مسجد باز می دارد. در این هنگام بمب گذار داعشی، چاشنی بمب خود را فعال می کند و در نتیجه انفجاز کمربند انتحاری، عادل ترمس به شهادت می رسد اما صدها تن از مردم نمازگزار از کشتار حتمی نجات پیدا می کنند.

آری لحظات بسیار تعیین کننده است و همواره مردمانی هستند که با یک تصمیم سرنوشت ساز نه تنها سرنوشت خود که سرنوشت مردمان بسیاری را رقم می زنند و برای همیشه نام نیک و آموزه های ماندگار بر جای می گذارند.
من نیز که کارم خبرنگاری و گزارش نویسی نیست وقتی اینجا در این سوی عالم، داستان عادل ترمس را در المیادین و سی ان ان می خوانم و تصاویر منتشر شده ی او و فرزندانش را در شبکه های اجتماعی می بینم نمی توانم از کنار آن بگذرم و گمان می کنم خواندن داستان او برای مخاطبان شفقنا نیز چه بسا مفید و خواندنی باشد. برای او و لبنان و همه مردمانی که این روزها از سوریه تا پاریس گرفتار تروریسم افسارگسیخته هستند دعا می کنم.

سی ان ان از بیان این نکته که او یک شیعه بود و مردم در پرچم حزب الله عادل ترمس را تشییع کردند و از اینکه نام حزب الله را ببرد پرهیز می کند، اما تصویری از تشییع پیکر عادل ترمس که در پرچم حزب الله پیچیده شده، منتشر کرده و در ذیل آن یادآور می شود که آوازه عادل ترمس همه جا پیچیده است و داستان فداکاری او زبان به زبان می چرخد و مردم لبنان از ترمس به عنوان یک قهرمان ملی یاد می کنند و همه به او افتخار می کنند.
از عادل تمرس یک دختر ۶ ساله و یک پسر دو ساله بر جای مانده است و پدرش عادل می گوید او از کار که بر می گشت برای خواندن نماز در مقابل مسجد ایستاد تا پس از نماز به منزل بیاید اما داستان دیگری برای او رقم خورد و او با تصمیم سرنوشت ساز خود همه ما را مفتخر ساخت.



