به گزارش مشرق، آیتالله ضیاءآبادی در جلسهای در تحلیل و تفسیر آموزههای زیارت عاشورا میگوید: «ما خواندن زیارت عاشورا را هدف میدانیم و با خواندن آن مخصوصاً اگر با 100 لعن و 100 سلام و در یک اربعین باشد، خود را عمل کننده به یک وظیفهی مطلوب از آن زیارت به حساب میآوریم در صورتی که زیارت عاشورا وسیله است و میخواهد انسانهایی پرخاشگر در مقابل ظالمان و جبّاران بسازد نه افرادی تنها نوحهسرا و تسلیم در برابر ستمگران. مگر در آن زیارت نمیخوانیم:
فَاسْأَلُ اللهَ الَّذِی اکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَهِ اوْلیاءِکُمْ وَ رَزَقَنِی الْبَراءَهَ مِنْ اعْداءِکُمْ؛- از خدایی تقاضامندم که مرا گرامی داشته به سبب معرفت شما و معرفت دوستان شما و به من برائت و بیزاری جستن از دشمنان شما را روزی کرده است.-
چنانکه میبینیم موضوع برائت از دشمنان اهل بیت (ع) هدفی است که باید در زندگی امّتی پیدا شود که با زیارت عاشورا سر و کار دارد. آن هم برائت فکری و قلبی و عملی نه تنها لفظی و مفهومی که اثری ندارد. حال آیا ما از خواندن زیارت عاشورا این هدف را میطلبیم و تعقیب میکنیم یا تنها آن را میخوانیم و همان خواندن را هدف میدانیم و جز آن مطلوبی نداریم؟
آیا مقصود از اعداء اهل بیت (ع) تنها یزید و ابنزیاد و شمر 1400 سال پیش است و ما موظّفیم آنها را لعنت کنیم و افزون گشتن عذابشان را از خدا بخواهیم؟ آیا جز آنها دشمنی برای اهل بیت رسول(علیهم السلام) در دنیای کنونی نیست؟ و حال آنکه در همان زیارت میخوانیم:
اللّهُمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِک؛
و با این جمله اقرار میکنیم که محمّد و آل محمّد (ع) علاوه بر ظالم اوّل، دشمنان دیگری دارند که در هر زمان دنبال ظالم اوّل میروند و طرز تفکّر او و کار او را ادامه میدهند و ما موظّفیم عملًا به تبرّی از آنها برخیزیم و همانگونه که از خدا برای ظالمان اوّل عمیقترین درکات جهنّم را میطلبیم از خدا برای ظالمان تابع نیز مطرودیّت از رحمت را بطلبیم و عملًا برای طرد آنان از جوّ زندگی دست به کار بشویم و تنها به لعنت لفظی و آرزوی قلبی نابودی آنان اکتفا نکنیم و بدانیم فرضاً که بر اثر لعنتهای شبانهروزی ما در زیارت عاشورا علیالدّوام آل ابیسفیان و آلزیاد و آلمروان بر عذابشان افزوده میشود و تا اعماق جهنّم سقوط کنند (و ان شاءالله که چنین نیز هست و ما هم موظّف به لعنت بر آنها هستیم) امّا آیا تنها لعنت بر آنها تکلیف را از گردن ما بر میدارد و دیگر ما وظیفهای نسبت به یزید منشان زمان خود نداریم؟ آیا اینان مصداق (وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلیَ ذلِک) نیستند که زیارت عاشورا دستور لعن بر آنها را میدهد؟ آیا مقصود از لعن همان لعن لفظی و آرزوی قلبی است یا هدف اعتراض و اظهار تنفّر و قیام در مقابل ستمگران زمان است بسان قیام عاشوراییان؟
زیارت عاشورا در هر زمان نمایشگر نهضت و قیام حسینی علیه یزیدیان است و میخواهد در مکتب خویش امّتی پرخاشگر و معترض به راه و رسم دنبالهروهای آل ابیسفیان بپروراند که مجال رشد و نموّ به طرز تفکّر شیطانی آلزیاد و آلمروان ندهند وگرنه اشخاص آن جرثومههای فساد که هزار و چهارصد سال پیش پوسیده و نابود گشتهاند.
امام حسین (ع) هم نمیگفت من با شخص یزید طرفم میگفت:وَ عَلَی الْاسْلامِ السَّلامُ إذْ قَدْ بُلِیَتِ الْامَّهُ بِراعٍ مِثْلِ یزید؛ اگر آدمی مثل یزید [و دارندهی فکری همچون فکر یزید] بر امّت اسلامی حاکم شود اسلام فاتحهاش خوانده میشود و این اختصاص به زمان امام حسین ندارد. در هر زمانی ممکن است چنین فکری به وجود آید و لذا در هر زمانی باید عاشورایی به وجود آید و زیارت عاشورا به همان معنا که گفتیم خوانده شود نه به این معنا که ما میخوانیم.
ما سالها در مساجد و منازل زیارت عاشورا را میخواندیم و جبّاران نیز با کمال آسودگی خاطر بر ما حکومت میکردند و از هیچ گونه ظلم و ستم بر ما دریغ نمیورزیدند و دین و دنیای ما را به تباهی میکشیدند و این از آن جهت بود که ما خواندن زیارت عاشورا را هدف قرار داده بودیم و جز خواندن آن، گویی مطلوب گم شدهای نداشتیم که برای رسیدن به آن سعی و تلاش کنیم در صورتی که زیارت عاشورا چنانکه گفتیم وسیله است برای پرورش روح معترض و منتقد از حکومت جبّار در هر زمان نه برای خواندن و ثواب بردن و با بی تفاوتی از کنار حکومتهای طاغوتی گذشتن و تنها به ارواح پلید طاغوتهای هزار و چهارصد سال پیش لعنت فرستادن و وظیفهی خود را تمام شده دانستن!»
فَاسْأَلُ اللهَ الَّذِی اکْرَمَنی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَهِ اوْلیاءِکُمْ وَ رَزَقَنِی الْبَراءَهَ مِنْ اعْداءِکُمْ؛- از خدایی تقاضامندم که مرا گرامی داشته به سبب معرفت شما و معرفت دوستان شما و به من برائت و بیزاری جستن از دشمنان شما را روزی کرده است.-
چنانکه میبینیم موضوع برائت از دشمنان اهل بیت (ع) هدفی است که باید در زندگی امّتی پیدا شود که با زیارت عاشورا سر و کار دارد. آن هم برائت فکری و قلبی و عملی نه تنها لفظی و مفهومی که اثری ندارد. حال آیا ما از خواندن زیارت عاشورا این هدف را میطلبیم و تعقیب میکنیم یا تنها آن را میخوانیم و همان خواندن را هدف میدانیم و جز آن مطلوبی نداریم؟
آیا مقصود از اعداء اهل بیت (ع) تنها یزید و ابنزیاد و شمر 1400 سال پیش است و ما موظّفیم آنها را لعنت کنیم و افزون گشتن عذابشان را از خدا بخواهیم؟ آیا جز آنها دشمنی برای اهل بیت رسول(علیهم السلام) در دنیای کنونی نیست؟ و حال آنکه در همان زیارت میخوانیم:
اللّهُمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِک؛
و با این جمله اقرار میکنیم که محمّد و آل محمّد (ع) علاوه بر ظالم اوّل، دشمنان دیگری دارند که در هر زمان دنبال ظالم اوّل میروند و طرز تفکّر او و کار او را ادامه میدهند و ما موظّفیم عملًا به تبرّی از آنها برخیزیم و همانگونه که از خدا برای ظالمان اوّل عمیقترین درکات جهنّم را میطلبیم از خدا برای ظالمان تابع نیز مطرودیّت از رحمت را بطلبیم و عملًا برای طرد آنان از جوّ زندگی دست به کار بشویم و تنها به لعنت لفظی و آرزوی قلبی نابودی آنان اکتفا نکنیم و بدانیم فرضاً که بر اثر لعنتهای شبانهروزی ما در زیارت عاشورا علیالدّوام آل ابیسفیان و آلزیاد و آلمروان بر عذابشان افزوده میشود و تا اعماق جهنّم سقوط کنند (و ان شاءالله که چنین نیز هست و ما هم موظّف به لعنت بر آنها هستیم) امّا آیا تنها لعنت بر آنها تکلیف را از گردن ما بر میدارد و دیگر ما وظیفهای نسبت به یزید منشان زمان خود نداریم؟ آیا اینان مصداق (وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلیَ ذلِک) نیستند که زیارت عاشورا دستور لعن بر آنها را میدهد؟ آیا مقصود از لعن همان لعن لفظی و آرزوی قلبی است یا هدف اعتراض و اظهار تنفّر و قیام در مقابل ستمگران زمان است بسان قیام عاشوراییان؟
زیارت عاشورا در هر زمان نمایشگر نهضت و قیام حسینی علیه یزیدیان است و میخواهد در مکتب خویش امّتی پرخاشگر و معترض به راه و رسم دنبالهروهای آل ابیسفیان بپروراند که مجال رشد و نموّ به طرز تفکّر شیطانی آلزیاد و آلمروان ندهند وگرنه اشخاص آن جرثومههای فساد که هزار و چهارصد سال پیش پوسیده و نابود گشتهاند.
امام حسین (ع) هم نمیگفت من با شخص یزید طرفم میگفت:وَ عَلَی الْاسْلامِ السَّلامُ إذْ قَدْ بُلِیَتِ الْامَّهُ بِراعٍ مِثْلِ یزید؛ اگر آدمی مثل یزید [و دارندهی فکری همچون فکر یزید] بر امّت اسلامی حاکم شود اسلام فاتحهاش خوانده میشود و این اختصاص به زمان امام حسین ندارد. در هر زمانی ممکن است چنین فکری به وجود آید و لذا در هر زمانی باید عاشورایی به وجود آید و زیارت عاشورا به همان معنا که گفتیم خوانده شود نه به این معنا که ما میخوانیم.
ما سالها در مساجد و منازل زیارت عاشورا را میخواندیم و جبّاران نیز با کمال آسودگی خاطر بر ما حکومت میکردند و از هیچ گونه ظلم و ستم بر ما دریغ نمیورزیدند و دین و دنیای ما را به تباهی میکشیدند و این از آن جهت بود که ما خواندن زیارت عاشورا را هدف قرار داده بودیم و جز خواندن آن، گویی مطلوب گم شدهای نداشتیم که برای رسیدن به آن سعی و تلاش کنیم در صورتی که زیارت عاشورا چنانکه گفتیم وسیله است برای پرورش روح معترض و منتقد از حکومت جبّار در هر زمان نه برای خواندن و ثواب بردن و با بی تفاوتی از کنار حکومتهای طاغوتی گذشتن و تنها به ارواح پلید طاغوتهای هزار و چهارصد سال پیش لعنت فرستادن و وظیفهی خود را تمام شده دانستن!»