حوادث پاریس و چندین حادثه مشابه دیگر نشان میدهد که داعش فرزند ناخلف القاعده که خود «القاعده» هم فرزند نامشروع آمریکا و اسرائیل است، گریبانگیر والدین خود شده است و سرزمینهای غربی را در التهاب و نگرانی فرو برده است، اینکه اشتراک داعش، القاعده و وهابیت در چیست و چه افتراقاتی دارند و چرا حادثه پاریس رخ داد و چندین سؤال دیگر را حجتالاسلام جواد ابوالقاسمی کارشناس ارشد شبکه جهانی ولایت پاسخ داد که مشروح بخش نخست آن در ادامه میآید:
هیلاری کلینتون میگوید: 20 سال قبل ما خودمان موجبات گسترش وهابیت به پاکستان را فراهم کردیم، بعد از آن آمریکاییها تفکرات وهابیت را با عواملی که داشتند به سایر کشورها از جمله پاکستان و یمن منتقل کردند
*وهابیت دوره اخیر از چه زمانی آغاز شد؟
- وهابیت در دوره اخیر که با حکومت ملک عبدالعزیز و مستقیماً به دست انگلیسیها شروع شد، البته رسمیت شناختن حکومت آل سعود از سوی انگلیسیها با چند شرط امضا شد، انگلیسیها خطاب به آلسعود گفتند: اگر این شروط را زیر پا بگذارید، شما مشروعیت نخواهید داشت، حتی یکی از آن شرطها این است که آلسعود حق نامهنگاری با هیچ کشوری بدون اجازه انگلیسیها ندارد.
هیلاری کلینتون در مصاحبهای که در سنا حدود شش سال پیش انجام داده است، میگوید: 20 سال قبل ما خودمان موجبات گسترش وهابیت به پاکستان را فراهم کردیم -تا آن زمان یعنی قبل از انقلاب، وهابیت محصور در عربستان بود- بعد از آن آمریکاییها به خاطر منافعی که داشتند به خاطر درگیری با روسها، تفکرات وهابیت را با عواملی که داشتند به سایر کشورها از جمله پاکستان و یمن منتقل کردند.
جالب است بدانید بزرگترین مجموعه تبلیغی اهل سنت در دنیا در پاکستان است که گروه «جماعت تبلیغی» نام دارد؛ تفکرات جماعت تبلیغیها، صوفی اهل سنت بود؛ یعنی مخالف با وهابیت! در مرکز اصلی «جماعت تبلیغ» دو قبر وجود دارد که به زیارت آنها میرفتند؛ دقیقاً همانند آن سیرهای که شیعیان دارند؛ در آن زمان در پاکستان کلمه «وهابیت» به عنوان دشنام محسوب میشد، اما از وقتی وهابیت با کمک سیا و ارتش پاکستان وارد این کشور شد، از آن هنگام تفکر وهابیت در پاکستان جا افتاد و یکی از مهمترین ابزارهای تبلیغی وهابیت آل سعود همین «جماعت تبلیغی» شد.
الان در بسیاری از کشورهای شوروی سابق کسانی که به عنوان جماعتی تبلیغی هستند دو طیف هستند؛ یک گروه، طیف سنتی که همان سنی صوفی را تبلیغ میکنند و طیف جدید کسانی هستند که تفکر وهابیت را تبلیغ میکنند، توجه کنید این یکی از ابزارهای مهم آل سعود در کشورهای شوروی، افغانستان و پاکستان شد.
نکته دوم وهابیهای آلسعود در پاکستان و افغانستان آمدند، مدارسی را با عنوان «مدارس قرآنی» تأسیس کردند که شبانهروزی بود، در این مدارس افراد بیبضاعت و خانوادههای کم درآمد، فرزندانشان را میگذاشتند، چند سال بچه در آن مدرسه میماند و با تفکرات وهابیت مواجه میشد، در نتیجه موجب رشد وهابیت در منطقه شبه قاره شد.
*تفکر وهابی در اروپا چگونه ترویج شد؟
اتفاق بدی که افتاد این بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به خاطر جهتگیریای که آمریکاییها و اروپاییها به کنفرانس دادند و نقش ایران را کمرنگ کردند، بیشتر مساجد با کمک آمریکاییها و اروپاییها در اختیار عربستان قرار گرفت
-در اروپا تا قبل از پیروزی انقلاب، کنفرانس اسلامی مساجدی در اروپا داشت که این کنفرانس به صورت شورایی افرادی را برای امام جماعت و تبلیغ در نظر میگرفت و این مساجد را کنترل میکرد؛ اتفاق بدی که افتاد این بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به خاطر جهتگیریای که آمریکاییها و اروپاییها به کنفرانس دادند و نقش ایران را کمرنگ کردند، بیشتر مساجد با کمک آمریکاییها و اروپاییها در اختیار عربستان قرار گرفت؛ وقتی این مساجد در اختیار عربستانیها قرار گرفت، آنها شروع به ترویج تفکرات وهابیت کردند؛ بنابراین در اروپا غالب مساجد یا مرتبط با شیعه است یا مرتبط با کنفرانس اسلامی و طبیعتاً با عربستان، مساجد مستقل خیلی کم داریم؛ مساجدی که مرتبط با شیعه یا مستقل نباشد همه آنها تفکرات وهابی را ترویج میکنند. یعنی غالب مسلمان اروپایی جز تفکرات وهابیت، تفکر اسلامی نمیشناسد. به همین دلیل وقتی یک عالم سلفی برای آنها میگوید این کار جهاد است، یقین میکند که جهاد است؛ وقتی میگوید خودت را بکشی شهادت است، یعنی شهادت است ولاغیر؛ بنابراین وهابیت از بیش از سی سال قبل در اروپا مشغول فعالیت شدند.
و اینکه الان اروپاییها میگویند ما باید مساجد تندروها را تعطیل کنیم و یا اینکه برخی میگویند کلاً مساجد باید تعطیل شوند، از اینجا نشأت میگیرد.
*شاید سخنان شما قابل قبول نباشد، در اروپا مساجدی از شیعیان مانند مرکز اسلامی امام علی(ع) در فرانکفورت فعالیت میکنند و تعداشان کم نیست؟!
-این مساجد وابسته به ما است، اما اگر یک مسلمان به خاطر تفکرات مذهبی خودش، با شیعه ارتباط نداشته باشد، دیگر هیچ چیزی از اسلام غیر از وهابیت نمیفهمد؛ به عبارت دیگر اسلام سنی صوفی در اروپا نمیتواند جایگاه خاصی داشته باشد.
*پس نقش مسلمانان مهاجر در اروپا چه میشود؟
- آقای محمدسعید رمضان بوطی که نفر اول اهل سنت در جهان اسلام شناخته شده بود. و توسط وهابیون در سوریه ترور شد، کتابی را با عنوان «اللامذهبیة أخطر بدعة تهدد الشریعة الإسلامیة» (جدا شدن از مذهب خطرناکترین بدعتی که جامعه اسلامی را تهدید میکند) تألیف کرده است، یکی از اساتید ما که چند ماه قبل از فرانسه آمده بود، میگفت غالب مساجد در اروپا به وضعیتی دچار شده است که هر کسی با هر مذهبی بیاید، سلفیها و وهابیها در مجموعههای خودشان اول وی را از محدوده مذاهب خارج میکنند و میگویند: «از مذاهب اربعه و روشهای صوفی دست بردار؛ به این دلیل و این دلیل عقاید این مذاهب اشتباه است»، بعد خودشان این فرد را جذب میکنند، لذا این گرایشهای مذهبی که قبلاً بود، در اثر تفکرات سلفی در اروپا به سمت حذف شدن میرود.
در چهار سال اخیر کشورهای شوروی سابق گرایشهای زیادی به سمت شیعه یا سنی صوفی پیدا کردند و خودشان حاضر شدند به آنها مسجد یا فرصت برای تبلیغ بدهند
*البته باید گفت وهابیت در عرصه تبلیغ در اروپا بسیار منسجم و خوب عمل میکند، مانند واکنش آنها به هتاکی اروپاییها به پیامبر(ص)؛ شما عقبنشینی شیعه را یک عامل بروز و ظهور وهابیت در اروپا نمیدانید؟
- نمیتوان گفت عقبنشینی شیعه؛ ما اصلاً فرصت چنین کار تبلیغی عظیمی در اروپا را نداشتیم، برای داشتن مساجد شما باید مجوز داشته باشید. این مجوزها را غالباً به ما نمیدهند، در خیلی از کشورها مجوز به مسلمانان شیعه یا مسلمانان صوفی نمیدهند، چون مسلمانان شیعه غالباً گرایش به ایران دارند و به خاطر مشکلات ارتباط سیاسی به آنها مجوز داده نمیشود، مسلمانان صوفی هم پشتوانهای ندارند که بتوانند مسجدی را تأسیس کنند.
به خاطر همین اتفاقات بود که در چهار سال اخیر کشورهای شوروی سابق گرایشهای زیادی به سمت شیعه یا سنی صوفی پیدا کردند و خودشان حاضر شدند به آنها مسجد یا فرصت برای تبلیغ بدهند، اما در اروپا هنوز این موقعیت پدید نیامده است.
*داعش چیست؟
-داعش چیزی جز تفکرات وهابیت نیست، یعنی تفکر، تفکر وهابیت و مولد اساسی و کنترلکننده اساسی آنها اسرائیلیها و آمریکاییها هستند.
*خاستگاه اولیه داعش کجاست؟ ببینید وقتی گفته میشود «القاعده»، ذهن ما به سمت عربستان سعودی و پاکستان میرود؟ اما برای داعش این گونه نیست!
آنها را مشغول به جنگهای داخلی کنند تا یک کشور را بگیرند و در آن کشور جنایات زیادی انجام دهند و در نهایت وقتی این اتفاق رخ داد، آمریکاییها و اسرائیلیها به عنوان منجی عالم کل این گروه افراطی را از بین ببرند
- هیلاری کلینتون در کتاب خاطراتش به نام «انتخابهای سخت» میگوید: ما میخواستیم داعش را در مصر ایجاد کنیم؛ یک تعدادی از مسلمانان که تفکرات جهادی داشتند و در افغانستان جذب شده بودند، وقتی موفق شدند شوروی را از افغانستان بیرون کنند، آمریکاییها وجودشان را در افغانستان خطرناک میدیدند، چون ممکن بود علیه آمریکاییها کار کنند، بنابراین اینها را از افغانستان بیرون کردند، آنها طبیعتاً چون فکر جهادی داشتند، تمایل به جنگ علیه اسرائیل داشتند و نزدیکترین مکان که همان مصر و اردن بود، متمرکز شدند.
ادوارد اسنودن در افشاگریهایش از طرح «لانه زنبور» سخن به میان میآورد و میگوید: آمریکاییها چون از وجود این گروه در مصر نگران بودند، طرحی را اجرا کردند که که در نظر داشتند همه جهادیها را یک جا جمع کنند، و به آنها این تفکر را القا کنند که اول باید با دشمن نزدیک بجنگند؛ یعنی دشمن داخلی و آنها را مشغول به جنگهای داخلی کنند تا یک کشور را بگیرند و در آن کشور جنایات زیادی انجام دهند و در نهایت وقتی این اتفاق رخ داد، آمریکاییها و اسرائیلیها به عنوان منجی عالم کل این گروه افراطی را از بین ببرند.
آقای سیدحسن نصرالله سه سال قبل در حدود ایام البیض ماه رجب سخنرانی داشت، خطاب به همین جهادیها گفت: شما مطمئن شوید اگر پیروز شوید، آمریکاییها بلافاصله شما را از بین خواهند برد و هیچ کدام از شما را زنده نخواهند گذاشت. این زمانی است که شما بر ما پیروز شوید، اما شما بر ما پیروز نخواهید شد! این تحلیل آن موقع سیدحسن نصرالله بود.
*حال چرا داعش؟!
- چون وهابیت عربستان خیلی از تفکرات خودش را سربسته نگه داشته است، آنها در نظر داشتند داعش در مصر یا سوریه جنایتهای زیادی را مرتکب شوند و بعد آمریکا و اسرائیل وارد عمل شده و این گروهها را از بین ببرند. در این صورت، اسرائیل نه تنها غارتگر و نه اشغالگر به حساب نمیآمد، بلکه به عنوان منجی مطرح میشد و به راحتی مصر یا سوریه را بدون هیچ بهانهای اشغال میکرد.
*داعش چه ویژگیهایی دارد؟ ایدئولوژی این گروه تکفیری مبتنی بر چه مواردی است؟
رویکرد کلی فرماندهان القاعده این بود که فعلاً زمان مناسبی برای تشکیل حکومت نداریم؛ بنابراین آمریکا باید گروهی را جدا میکردند تا بتوانند به واسطه آنها نقشه لانه زنبور را اجرا کند
- داعش زائیده القاعده است، اما در ابتدا باید فرق طالبان با القاعده را بدانیم، بعد به منشعب شدن داعش از القاعده برسیم.
طالبانیها کسانی بودند که تفکر جهادی داشتند، اما افق نگاهشان آزاد کردن کشور خودشان بود، یعنی دانشجویان دینی که در افغانستان و پاکستان بودند، میخواستند کشور خودشان را آزاد کنند، القاعدهایها هم کسانی بودند که اعتقاد داشتن تفکرات جهادی را نمیتوانند در کشور خودشان پیاده کنند، باید یک جا جمع شوند و تشکیل حکومت بدهند، با هدایت آمریکاییها ابتدا به افغانستان و پاکستان رفتند، بعد از آن، یک تعدادی از آنها به یمن، لیبی، مصر و اردن منتقل شدند و بعد با دستوراتی که آمد تمرکز اساسی آنها در مصر شد حتی آقای مرسی در ابتدای حکومتش برای آنها حقوق تعیین کرد.
نیروهای القاعده که در آنجا حضور داشتند، با نیروهای القاعده در سوریه، همه تابع یک القاعده بودند، رویکرد کلی فرماندهان القاعده این بود که فعلاً زمان مناسبی برای تشکیل حکومت نداریم؛ بنابراین آمریکا باید گروهی را جدا میکردند تا بتوانند به واسطه آنها نقشه «لانه زنبور» را اجرا کند، ابوبکر البغدادی رسماً در اسرائیل آموزش نظامی و خطابه دیده بود، آمریکاییها بقیه نیروها را دور او جمع کردند تا بتوانند حکومتی را درست کنند این افراد الان کسانی هستند که به «داعش» معروف هستند، این گروه با بقیه گروهها درگیر شدند و با نقشهای که آمریکاییها از قبل طراحی کرده بودند، حکومت داعش را تشکیل دادند.