گروه دیپلماسی عمومی مشرق؛ درحالیکه در عرصه دیپلماسی مشاهیر برای آزادی دوزندانی آمریکایی، مشاهیر غرب به رهبر انقلاب نامه می نویسند، مشاهیر ما برای آزادی شهرزاد میرقلی خان و دیگر زندانیان ایرانی هیچ عکس العملی نشان نمی دهند.
لشکر سیاست خارجی آمریکا به جای دیپلمات ها، پر شده از مشاهیر. دیپلماسی عمومی آمریکا از تمامی ظرفیت مشاهیر خود اعم از بازیگران هالیوود، ورزشکاران کهنه سوار و خوانندگان پیر و جوان استفاده می کند تا به تمنای خود در عرصه سیاست جهانی و مطامع استکباری دست یابد.
آمریکا برای اقناع افکار عمومی جهان همواره از "دیپلماسی مشاهیر" بهره برده است. در این زمینه، برای تجزیه سودان از جورج کلونی، برای ترمیم وجهه اش در پاکستان و افغانستان و لیبی از آنجلینا جولی و ... و برای آزادی جعفر پناهی تقریبا از تمامی مشاهیر سینمای هالیوود بهره برد.
حالا چند ماهی است که ماموریتی تازه برای مشاهیر تعریف شده و پس از آزادی موقت "سارا شورد"(زندانی آمریکایی متهم به جاسوسی در ایران) حالا نوبت آزادی دو زندانی دیگر آمریکایی است.
در حالی که دو آمریکایی به جرم جاسوسی در زندان های ایران نگهداری می شوند، اوباما در رسانه ها به ملت آمریکا قول می دهد که از تمام تلاش خود برای آزادی آنها استفاده کند. در صحنه عمل معنای "تمام تلاش" را پس از این اظهار تعهد اوباما فهمیدیم؛ تمام تلاش یعنی بهره گیری از ظرفیت مشاهیر در دیپلماسی عمومی برای فشار بین المللی به ایران.
نوام چامسکی؛ که به اپوزیسیون امریکا معروف است، در پیامی ویدئویی از مسئولان ایرانی خواهان آزادی این دو جاسوس می شود و می گوید حاضر است در دادگاه ایران به بچه مثبت بودن آنها شهادت دهد!
محمد علی کلی؛ بوکسور69 ساله آمریکایی در نامه ای به مقام معظم رهبری، به عنوان برادری مسلمان، می خواهد که ایران از روی شفقت و مهربانی دو آمریکایی مجرم را آزاد کند.
یوسف اسلام؛ خواننده مسلمان انگلیسی برای آزادی این دو مجرم آمریکایی به مسئولان ایرانی نامه می نویسد.
به این لیست فشارهای بین المللی، نامه نگاری های نوه مهاتما گاندی، فعالان حقوق بشر، روزنامه نگاران آمریکایی، برندگان جایزه صلح نوبل جهان، روسای دانشگاه های آمریکا و ... را اضافه کنید.
هرچند که این فشارها مانع از زندانی ماندن این دو مجرم آمریکایی نشد، اما نامه ی برخی از آنان بی پاسخ نماند. برای مثال نصرت الله تاجیک(ایرانی در بند انگلیس) نامه ای به کلی نوشت و از وی خواست از آنجا که ایران در چند سال اخیر بسیاری از موارد شفقت و مهربانی خود را در آزادی مجرمان خارجی نشان داده، وی نیز همانند برادری مسلمان در حین تلاش های خود برای آزادی آمریکایی ها، برای آزادی او و شهرزاد میرقلی خان نیز تلاش کند.
اما پرسش اساسی در این زمینه این است که چرا در" دیپلماسی مشاهیر"، مشاهیر ایرانی اعم از سینماگران، هنرپیشگان، ورزشکاران و خوانندگان ایرانی از نوشتن یک نامه به اوباما یا دبیر کل سازمان ملل برای آزادی هموطن و همنوعشان عاجزند؟
اگر محمد علی کلی خود را به عنوان برادری مسلمان و البته از روی سیاست ورزی، موظف به نوشتن نامه ای به رهبر انقلاب می داند، چرا این برادری یا سیاست ورزی را سوپراستارهایی چون مهناز افشار و محمد رضا گلزار نمی توانند داشته باشند؟
چرا برای آزادی شهرزاد میرقلی خان که به اتهامات واهی با وجود بیماری در بند آمریکاست، افشارها و گلزارها از نوشتن نامه ای به اوباما عاجزند؟
داشتن شهرت، فقط برای نوشتن قراردادهای سینمایی سنگین نیست؛ بلکه باید در راستای تمناهای اجتماعی مردم و هم میهنان نیز از ظرفیت شهرت خود استفاده کرد.
البته در این زمینه پرونده مشاهیر ایرانی چندان خالی هم نیست و از برگزارکردن جشن نفس ها و جشن عاطفه ها تا جمع آوری انفاق مردم ایران برای زلزله زدگان بم و... شفقت برخی از این مشاهیر را دیده ایم؛ اما به ندرت در عرصه بین المللی برای فشار به استکبار جهانی در راستای منافع ملی و منافع هم میهنان، شاهد بی پروایی مشاهیر در استفاده از شهرتشان بوده ایم.
در این زمینه دو مساله نقش اساسی دارد: یکی نگاه درست دستگاه دیپلماسی کشور به دیپلماسی عمومی و آگاهی و اراده آنها برای استفاده از ظرفیت دیپلماسی مشاهیر. و دیگری حساسیت خود مشاهیر نسبت به ظلم ها و همدردی آنها با مظلومان همنوع و هموطن خود است؛ به طوری که مشاهیر ایرانی نسبت به ظرفیت بالای خود در دیپلماسی عمومی و توان بالقوه شان در ایجاد حرکت در راستای دیپلماسی کشور اشراف داشته باشند و قدر این موقعیت و شهرت خود را بدانند.
شاید در زمینه صادرات فرهنگ نوع دوستی ایرانی ها، آنقدر افراط کرده ایم که جز افتخار کردن به شعر سعدی بر سردر سازمان ملل چیزی برای خود باقی نگذاشته ایم و همه را صادر کرده ایم!
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در افرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
آری اینچنین است برادر!
آمریکا برای اقناع افکار عمومی جهان همواره از "دیپلماسی مشاهیر" بهره برده است. در این زمینه، برای تجزیه سودان از جورج کلونی، برای ترمیم وجهه اش در پاکستان و افغانستان و لیبی از آنجلینا جولی و ... و برای آزادی جعفر پناهی تقریبا از تمامی مشاهیر سینمای هالیوود بهره برد.
حالا چند ماهی است که ماموریتی تازه برای مشاهیر تعریف شده و پس از آزادی موقت "سارا شورد"(زندانی آمریکایی متهم به جاسوسی در ایران) حالا نوبت آزادی دو زندانی دیگر آمریکایی است.
در حالی که دو آمریکایی به جرم جاسوسی در زندان های ایران نگهداری می شوند، اوباما در رسانه ها به ملت آمریکا قول می دهد که از تمام تلاش خود برای آزادی آنها استفاده کند. در صحنه عمل معنای "تمام تلاش" را پس از این اظهار تعهد اوباما فهمیدیم؛ تمام تلاش یعنی بهره گیری از ظرفیت مشاهیر در دیپلماسی عمومی برای فشار بین المللی به ایران.
نوام چامسکی؛ که به اپوزیسیون امریکا معروف است، در پیامی ویدئویی از مسئولان ایرانی خواهان آزادی این دو جاسوس می شود و می گوید حاضر است در دادگاه ایران به بچه مثبت بودن آنها شهادت دهد!
محمد علی کلی؛ بوکسور69 ساله آمریکایی در نامه ای به مقام معظم رهبری، به عنوان برادری مسلمان، می خواهد که ایران از روی شفقت و مهربانی دو آمریکایی مجرم را آزاد کند.
یوسف اسلام؛ خواننده مسلمان انگلیسی برای آزادی این دو مجرم آمریکایی به مسئولان ایرانی نامه می نویسد.
به این لیست فشارهای بین المللی، نامه نگاری های نوه مهاتما گاندی، فعالان حقوق بشر، روزنامه نگاران آمریکایی، برندگان جایزه صلح نوبل جهان، روسای دانشگاه های آمریکا و ... را اضافه کنید.
هرچند که این فشارها مانع از زندانی ماندن این دو مجرم آمریکایی نشد، اما نامه ی برخی از آنان بی پاسخ نماند. برای مثال نصرت الله تاجیک(ایرانی در بند انگلیس) نامه ای به کلی نوشت و از وی خواست از آنجا که ایران در چند سال اخیر بسیاری از موارد شفقت و مهربانی خود را در آزادی مجرمان خارجی نشان داده، وی نیز همانند برادری مسلمان در حین تلاش های خود برای آزادی آمریکایی ها، برای آزادی او و شهرزاد میرقلی خان نیز تلاش کند.
اما پرسش اساسی در این زمینه این است که چرا در" دیپلماسی مشاهیر"، مشاهیر ایرانی اعم از سینماگران، هنرپیشگان، ورزشکاران و خوانندگان ایرانی از نوشتن یک نامه به اوباما یا دبیر کل سازمان ملل برای آزادی هموطن و همنوعشان عاجزند؟
اگر محمد علی کلی خود را به عنوان برادری مسلمان و البته از روی سیاست ورزی، موظف به نوشتن نامه ای به رهبر انقلاب می داند، چرا این برادری یا سیاست ورزی را سوپراستارهایی چون مهناز افشار و محمد رضا گلزار نمی توانند داشته باشند؟
چرا برای آزادی شهرزاد میرقلی خان که به اتهامات واهی با وجود بیماری در بند آمریکاست، افشارها و گلزارها از نوشتن نامه ای به اوباما عاجزند؟
داشتن شهرت، فقط برای نوشتن قراردادهای سینمایی سنگین نیست؛ بلکه باید در راستای تمناهای اجتماعی مردم و هم میهنان نیز از ظرفیت شهرت خود استفاده کرد.
البته در این زمینه پرونده مشاهیر ایرانی چندان خالی هم نیست و از برگزارکردن جشن نفس ها و جشن عاطفه ها تا جمع آوری انفاق مردم ایران برای زلزله زدگان بم و... شفقت برخی از این مشاهیر را دیده ایم؛ اما به ندرت در عرصه بین المللی برای فشار به استکبار جهانی در راستای منافع ملی و منافع هم میهنان، شاهد بی پروایی مشاهیر در استفاده از شهرتشان بوده ایم.
در این زمینه دو مساله نقش اساسی دارد: یکی نگاه درست دستگاه دیپلماسی کشور به دیپلماسی عمومی و آگاهی و اراده آنها برای استفاده از ظرفیت دیپلماسی مشاهیر. و دیگری حساسیت خود مشاهیر نسبت به ظلم ها و همدردی آنها با مظلومان همنوع و هموطن خود است؛ به طوری که مشاهیر ایرانی نسبت به ظرفیت بالای خود در دیپلماسی عمومی و توان بالقوه شان در ایجاد حرکت در راستای دیپلماسی کشور اشراف داشته باشند و قدر این موقعیت و شهرت خود را بدانند.
شاید در زمینه صادرات فرهنگ نوع دوستی ایرانی ها، آنقدر افراط کرده ایم که جز افتخار کردن به شعر سعدی بر سردر سازمان ملل چیزی برای خود باقی نگذاشته ایم و همه را صادر کرده ایم!
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در افرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
آری اینچنین است برادر!