انتخاب سالم میخواهید؟ از آقای تقلب یاد بگیرید!
وزیر کشور دولت اصلاحات میگوید، دولت یازدهم برگزاری انتخابات را از آنها یاد بگیرد و به شیوه وزارت کشور اصلاحات انتخابات را برگزار کند.
عبدالواحد موسویلاری در مصاحبه با ایلنا گفت: متاسفانه فضای امروز و فضای انتخابات مجلس ششم تفاوت زیادی دارد، ولی با همه اینها معتقدم دولت باید رسالت خود را جدی تلقی کند. مسئولیت دولت تنها برگزاری انتخابات در هفتم اسفندماه نیست، دولت باید ضمن فراهم کردن مقدمات انتخابات، فضای باز سیاسی و نشاط اجتماعی را ایجاد کند. این از کارکردهای دولت است.
وی یادآور شد: در سال 76 علاوه بر استانداران و فرمانداران ما که در مناطق مختلف فعال بودند، خود بنده و معاون سیاسی وقت یعنی آقای تاجزاده به شکل فعال با شورای نگهبان در تماس بودیم و درخواست داشتیم افرادی که به ناحق حقشان ضایع شده بود، بتوانند به فعالیتشان ادامه دهند لذا تقریبا میتوانم بگویم در ماه رمضان من در هفته سه روز در شورای نگهبان بودم و در جلسات رسمی با افراد و شخصیتها شرکت داشتم.
وی افزود: الان هم فکر میکنم آقای روحانی و همکارانش در دولت باید همین روند را دنبال کنند و طی تماسهای مداوم، با شورای نگهبان ارتباط برقرار کنند و فکر نکنند که همه واقعیتها به شورای نگهبان و تصمیمگیرندگان حوزه نظارت منتقل میشود.
وی ادامه داد: توصیه من این است که دولت از همان روش انتخابات سال 78 استفاده کند و امیدوارم بتوانیم انتخاباتی کاملا در تراز جمهوری اسلامی و رقابتی داشته باشیم.
موسویلاری ادامه داد: اگر ما قانون را مبنا قرار دهیم و شورای نگهبان، هیئتهای اجرایی و دولت روی قانون و پایبندی به آن تاکید کنند، قطعا ما مشکلی نخواهیم داشت. اما گاهی اوقات تفسیرهای سلیقهای از قانون میشود و آن بحث دیگری است و ما آنها را قبول نداریم و معتقدیم همه باید واقعیتهای قانونی را ملاک عمل قرار دهند.
ادعای قانونگرایی موسویلاری در حالی است که طیف متبوع وی با یاغیگری در سالهای 78 و 88 مقابل قانون گردنکشی کرده و کشور را به کام آشوب و بیثباتی و ناامنی بردند.
اما درباره الگوسازی از انتخابات مجلس ششم در سال 78 و نقش تاجزاده و اصلاحطلبان باید گفت، غیر از ترور شخصیت هاشمیرفسنجانی توسط این طیف و عالیجناب سرخپوش از وی ساختن، ماجرای دیگری نیز قابل تأمل است و آن نقش افراطیون مدعی اصلاحات در ستاد انتخابات وزارت کشور برای انجام تقلب در انتخابات تهران است که شورای نگهبان مجبور به ابطال آرای برخی صندوقها شد. محسن هاشمی در این زمینه و در مصاحبه با روزنامه زنجیرهای بهار (9دی 1391) ضمن متهم کردن مسئولان وزارت کشور اصلاحات به تقلب گفته بود: «نمیتوان خیلی از مسائل را واضح مطرح کرد چون باعث کدورت اصلاحطلبان میشود... آیتالله هاشمی در انتخابات مجلس ششم بیستم شد، اگر صندوقها را باز میکردیم شاید انتخابات تهران باطل میشد. کتابی هست به نام «انصراف» که حاجآقا دلایل انصرافشان را از انتخابات مجلس ششم نوشتهاند. آن موقع مسئول انتخابات فهرست را میخواند ولی اسم ایشان را نمیخواند. من مدام تماس گرفتم و گفتم چرا نمیخوانید؟ گفت: ما هنوز به رأی آیتالله هاشمی شک داریم، بعد شکایت شد و یک بساطی راه انداختند که اگر یادتان باشد کاریکاتور «آقاسی» را کشیدند. من آن موقع رئیس دفتر حاج آقا بودم، به شورای نگهبان شکایت شد. برخی از صندوقها را باز کردند و هر صندوقی که باز میشد آرای آن مخدوش بود و باطل اعلام میشد. تا 30 درصد بازشماری شد و حاجآقا بیستم شد، بعد گفتند دیگر ادامه ندهید چون مجبور میشوند انتخابات تهران را باطل کنند. وقتی از 30 به 20 رسیدند دیدند انتخابات در تهران مخدوش است. افراطیهای اصلاحطلبان و اجراییهای آنها تقلب کرده بودند».
آن زمان معاونت سیاسی وزارت کشور و ریاست ستاد انتخاباتی برعهده مصطفی تاجزاده بود!
سیاست تعدیل اعتدالیون و در رفتن فنر قیمتها
وزیر راه دولت اصلاحات به بهانه افزایش کیفیت، از آزادسازی قیمت بلیت هواپیما دفاع کرد.
احمد خرم ضمن یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: مسافرت با هواپیما را کسانی انجام میدهند که از وسع مالی مناسبی بهرهمندند. به عبارت دیگر کسانی که در پنج دهک بالا قرار دارند، برای مسافرت از هواپیما استفاده میکنند؛ مگر بعضی از مسیرها که بسیار دور هستند و برای سفرهای ضروری مورد استفاده قرار میگیرند.
وی میافزاید: نباید با یک عدد 5 تا 10 درصدی کل هوانوردی کشور را فدا کرد. اگر هواپیماها نو باشند با احساس امنیت و ایمنی بهتری مسافران سوار هواپیما میشوند. آزادسازی به این معنا نیست که ایرلاینها به دلخواه دست به افزایش قیمتها بزنند، بلکه اجرای این سیاست در واقع باعث ایجاد رقابت میان ایرلاینهای کشور میشود.
ادعای افزایش کیفیت و رقابت در صورت آزادسازی قیمتها ادعایی است که مدعیان شعار تعدیل اقتصادی در دولتهای سازندگی و اصلاحات- و سپس اعتدال- بارها تکرار کرده و بر گران کردن خدمات همت گماشتهاند اما چیزی که در عمل اتفاق افتاده، گرانی بدون ارتقای کیفیت بوده و همزمان به شکاف طبقاتی دامن زده است.
همزمان با ادعای احمد خرم، روزنامه اصلاحطلب بهار در تیتر اول خود نوشت: «آزادسازی یا گرانفروشی؟ تیکآف بلیت هواپیما بدون ارتقای کیفیت.» روزنامه آرمان نیز تیتر زد «نخستین پسلرزههای آزادسازی قیمت بلیت هواپیما- بلیط تهران مشهد 500 هزار تومان شد.»
یادآور میشود طی 2 سال اخیر، مقامات دولتی با توجیهات مشابه چندین بار قیمت برخی حاملهای انرژی و خدمات را افزایش دادهاند و معلوم نیست سقف این آزادسازی و تعدیل و اعتدال کجاست؟
تسهیلات بانکی برای خانهدار کردن پردرآمدها!
طرح فروش مسکن قسطی با وام 100 میلیون تومانی تعجب کارشناسان و رسانهها را برانگیخته است. براساس این طرح وزارت راه و شهرسازی، وام مذکور با اقساط 3/5 تا 7 میلیون تومانی پرداخت میشود.
روزنامه جامجم طرح یاد شده را سراب توصیف کرده و از قول پورهاجت رئیس انجمن انبوهسازان نوشت: به دلیل بالا بودن اقساط درنظر گرفته شده برای مسکن قسطی، قطعاً از این طرح استقبال نخواهد شد و شکست میخورد. برای تحریک بازار مسکن باید از مشوقهایی مانند اختصاص یارانه، تسهیلات خاص و کاهش مالیات استفاده کرد نه این که مسکنهای گران به فروش رساند.
روزنامه دولتی ایران نیز با اذعان به اینکه کارشناسان منتقد این طرح هستند نوشت: اقساط سنگین و نرخ سود بالا مهمترین دلیل مخالفت کارشناسان است. اغلب خانوادههای عادی نمیتوانند برای خرید مسکن از این طرح استفاده کنند.
از سوی دیگر روزنامه آفتاب یزد ذیل تیتر «مسکن اقساطی، چتری برای اقشار پردرآمد!» نوشت: این که مسئولان وزارت راه و شهرسازی باز هم طرحی را اجرایی کردهاند که نمیتواند نیاز مسکن اقشار متوسط را برآورده کند، انتقادهایی را درپی داشته است. اقساط بالای 3/3 میلیون تومان حاکی از آن است که مسئولان باز هم در طرحهای خود قشر خاص و کوچکی را مدنظر قرار داده و اقشار متوسط باز هم باید منتظر طرحهای دیگر باشند.
مفهوم طرح اخیر وزارت راه و شهرسازی این است که یک خانواده برای استفاده از وام 100 میلیونی و پرداخت اقساط آن علیالقاعده باید بالای 6-7 میلیون تومان درآمد داشته باشد. اما مشکل این است که چنین قشرهایی 3-4 درصد جامعه را تشکیل نمیدهند! و متقابلاً بخش وسیعی از مردم دارای درآمد یک تا 2 میلیونی هستند.
دفن چند هزار تن سیبزمینی در خواب زمستانی وزارتخانه ذیربط!
آمار سیبزمینیهای دفن شده چند برابر 1700 تن است و کفایت و تدبیر مقامات وزارت جهاد کشاورزی را زیر سؤال میبرد.
به گزارش «تابناک»، پس از آنکه در روزهای گذشته خبر رسید 1700 تن سیبزمینی مازاد در استان فارس خریداری و برای تنظیم بازار دفن شده، واکنشهایی شکل گرفت که ابعاد مختلف این رویداد عجیب را نقد میکرد، ولی کمتر کسی تصور میکرد، این رویه به قدری رایج باشد که یکی دو هزار تن محصول دفن شده در استان فارس، تنها گوشهای از آن را نشان دهد. این در حالی است که اخبار رسیده، حکایت از آن دارد، دفن محصولات کشاورزی مازاد، آن هم در شرایطی که برای تهیه این محصولات مقادیر زیادی از منابع آبی و دیگر تسهیلات (مثل کودهای شیمیایی و آفت کشهایی که با یارانه توزیع میشوند) صرف میشوند و به همین دلیل هم که شده، باید مورد مراقبت بیشتری قرار گیرند، متأسفانه امری مرسوم به حساب میآید.
این را میشود از خبری دریافت که از فریدن اصفهان مخابره شده یا خبر دفن 2000 تن سیبزمینی در دهگلان (استان کردستان) و یا اخبار مشابه دیگر؛ اخباری که کمترین فایده قرار گرفتنشان در کنار هم، اثبات این نکته مهم است که دفن محصولات کشاورزی مازاد بر تقاضای بازار، امری رایج و پذیرفته است. آن هم در شرایطی که میشود این محصولات را میان نیازمندان توزیع کرد و اندکی از رنجشان کاست.
سوای این اشکال اخلاقی، نکته عجیبی که در دفن 1700 تن سیبزمینی استحصال شده در استان فارس به چشم میخورد، خرید این محصولات از کشاورزان بود که ظاهراً امری استثنایی به شمار میآید، زیرا اخبار روایت شده درباره سیبزمینیهای دفن شده در اصفهان و کردستان، حکایت از آن دارد که خبری از خرید این محصولات نبوده است.
با این حساب، میتوان به سلیقهای بودن این امر پیبرد و نتیجه گرفت که یا مسئولان استان فارس در دفن پول مهارت زیادی داشته و دارند و یا مسئولان کردستان و اصفهان در حق کشاورزان این مناطق اجحافی بزرگ روا میدارند، که در هر دو حالت، یک بام و دو هوای مسئولان در این امر مهم را ثابت میکند.
اما اشکال بزرگتر آنجاست که میدانیم همه این اتفاقات در حالی رخ میدهند که کشاورزی در کشورمان آنقدر مهم و حیاتی به حساب آمده که وزارتخانهای عریض و طویل متصدی پیگیری امور مرتبط با آن شده است؛ وزارت خانهای که ظاهراً به قدر تنظیم بازار محصولات کشاورزی پیش از کشت هم توان ندارد که اگر داشت، لازم نبود چند هزار تن چند هزار تن محصول کشاورزان را در شهرهای مختلف چال کنیم!
براین اساس جا دارد، از مسئولان این وزارتخانه بپرسیم، چگونه چنین اتفاقات غیرقابل توجیهی در حوزه عملکردشان رخ میدهد و آنقدر تکرار میشود که به رویه تبدیل میشود؟ آیا قابل قبول است که با وجود وزارت کشاورزی در بالاترین سطح اجرایی کشور، این همه سرمایه هدر رفته و حتی تبدیل به فرصتی برای خدمت به مردم نشود؟
تودی زمان: اردوغان با اشتباهات بزرگ به جایگاه ترکیه آسیب زد
یک استاد دانشگاه ترکیه معتقد است دولت آنکارا دچار اشتباهات استراتژیک پیاپی شده و هزینههای بزرگی را در منطقه پرداخت میکند.
ساواش گنچ استاد دانشگاه فاتح در روزنامه تودیزمان به ماجرای سرنگونی جنگنده روسیه پرداخت و نوشت: این همان ترکیهای است که هواپیماهایش پیش از این مجبور به فرود شده بودند کشتیهایش در آبهای بینالمللی توسط اسرائیل و لیبی مورد حمله قرار گرفته بود و کنسولش هم ربوده شده بود. اما در این مورد چرا تنها پس از چند دقیقه از سقوط هواپیما ناتو اجلاس اضطراری تشکیل داد؟
اوضاع کنونی، اوضاعی نیست که افکار عمومی روسیه به آن عادت داشته باشند. افکار عمومی ترکیه هم عادت به این ندارند که کشورشان جنگنده یک ابرقدرت را سرنگون کند. اوضاع کنونی شبیه زمانی است که در جنگ جهانی اول، ترکیه بندرهای روسی سیواستوبول و اودیسه را بمباران کرد. هم اکنون فشار بسیار زیادی بر روی پوتین قرار دارد تا از ترکیه انتقام بگیرد. مسکو در حال ارائه تصویری از ترکیه است که از پشت خنجر میزند و از تروریستها حمایت میکند. پوتین به شدت اعتقاد دارد که اردوغان از خط قرمزها عبور کرده است. شکی وجود ندارد که مسکو در حال آماده کردن اسنادی است که به جایگاه ترکیه در سطح جهان آسیب میزند.
وی با طرح این سؤال که چرا ترکیه همیشه اشتباه میکند؟ مینویسد: آنکارا با انتخاب مجموعهای از سیاست خارجی که به جای اصول و ارزشها فقط مبتنی بر منافع خودش است، در حال حاضر همان تجربهای که مدتها پیش با تهران و دمشق داشت با مسکو هم تکرار میکند: دوستی و نزدیکی شدید تا دنبال درگیری بودن.
به گزارش دیپلماسی ایرانی، تودی زمان میافزاید: هفته گذشته برای اولین بار یک عضو ناتو جنگنده روسی را سرنگون کرد. این اقدام ممکن است در کوتاه مدت برای عدهای در جبهه داخلی نقشی قهرمانانه ایفا کند، اما در جهان خارج موجب میشود ترکیه به عنوان یک بازیگر غیرقابل پیشبینی نشان داده شود. مشکل سوریه تنها یکی از اشتباهات تاریخی حزب عدالت و توسعه است. شکست آنکارا در هر دو جبهه داخلی و خارجی موجب میشود تا در آینده نزدیک هزینه بیشتری بپردازیم.
وزیر کشور دولت اصلاحات میگوید، دولت یازدهم برگزاری انتخابات را از آنها یاد بگیرد و به شیوه وزارت کشور اصلاحات انتخابات را برگزار کند.
عبدالواحد موسویلاری در مصاحبه با ایلنا گفت: متاسفانه فضای امروز و فضای انتخابات مجلس ششم تفاوت زیادی دارد، ولی با همه اینها معتقدم دولت باید رسالت خود را جدی تلقی کند. مسئولیت دولت تنها برگزاری انتخابات در هفتم اسفندماه نیست، دولت باید ضمن فراهم کردن مقدمات انتخابات، فضای باز سیاسی و نشاط اجتماعی را ایجاد کند. این از کارکردهای دولت است.
وی یادآور شد: در سال 76 علاوه بر استانداران و فرمانداران ما که در مناطق مختلف فعال بودند، خود بنده و معاون سیاسی وقت یعنی آقای تاجزاده به شکل فعال با شورای نگهبان در تماس بودیم و درخواست داشتیم افرادی که به ناحق حقشان ضایع شده بود، بتوانند به فعالیتشان ادامه دهند لذا تقریبا میتوانم بگویم در ماه رمضان من در هفته سه روز در شورای نگهبان بودم و در جلسات رسمی با افراد و شخصیتها شرکت داشتم.
وی افزود: الان هم فکر میکنم آقای روحانی و همکارانش در دولت باید همین روند را دنبال کنند و طی تماسهای مداوم، با شورای نگهبان ارتباط برقرار کنند و فکر نکنند که همه واقعیتها به شورای نگهبان و تصمیمگیرندگان حوزه نظارت منتقل میشود.
وی ادامه داد: توصیه من این است که دولت از همان روش انتخابات سال 78 استفاده کند و امیدوارم بتوانیم انتخاباتی کاملا در تراز جمهوری اسلامی و رقابتی داشته باشیم.
موسویلاری ادامه داد: اگر ما قانون را مبنا قرار دهیم و شورای نگهبان، هیئتهای اجرایی و دولت روی قانون و پایبندی به آن تاکید کنند، قطعا ما مشکلی نخواهیم داشت. اما گاهی اوقات تفسیرهای سلیقهای از قانون میشود و آن بحث دیگری است و ما آنها را قبول نداریم و معتقدیم همه باید واقعیتهای قانونی را ملاک عمل قرار دهند.
ادعای قانونگرایی موسویلاری در حالی است که طیف متبوع وی با یاغیگری در سالهای 78 و 88 مقابل قانون گردنکشی کرده و کشور را به کام آشوب و بیثباتی و ناامنی بردند.
اما درباره الگوسازی از انتخابات مجلس ششم در سال 78 و نقش تاجزاده و اصلاحطلبان باید گفت، غیر از ترور شخصیت هاشمیرفسنجانی توسط این طیف و عالیجناب سرخپوش از وی ساختن، ماجرای دیگری نیز قابل تأمل است و آن نقش افراطیون مدعی اصلاحات در ستاد انتخابات وزارت کشور برای انجام تقلب در انتخابات تهران است که شورای نگهبان مجبور به ابطال آرای برخی صندوقها شد. محسن هاشمی در این زمینه و در مصاحبه با روزنامه زنجیرهای بهار (9دی 1391) ضمن متهم کردن مسئولان وزارت کشور اصلاحات به تقلب گفته بود: «نمیتوان خیلی از مسائل را واضح مطرح کرد چون باعث کدورت اصلاحطلبان میشود... آیتالله هاشمی در انتخابات مجلس ششم بیستم شد، اگر صندوقها را باز میکردیم شاید انتخابات تهران باطل میشد. کتابی هست به نام «انصراف» که حاجآقا دلایل انصرافشان را از انتخابات مجلس ششم نوشتهاند. آن موقع مسئول انتخابات فهرست را میخواند ولی اسم ایشان را نمیخواند. من مدام تماس گرفتم و گفتم چرا نمیخوانید؟ گفت: ما هنوز به رأی آیتالله هاشمی شک داریم، بعد شکایت شد و یک بساطی راه انداختند که اگر یادتان باشد کاریکاتور «آقاسی» را کشیدند. من آن موقع رئیس دفتر حاج آقا بودم، به شورای نگهبان شکایت شد. برخی از صندوقها را باز کردند و هر صندوقی که باز میشد آرای آن مخدوش بود و باطل اعلام میشد. تا 30 درصد بازشماری شد و حاجآقا بیستم شد، بعد گفتند دیگر ادامه ندهید چون مجبور میشوند انتخابات تهران را باطل کنند. وقتی از 30 به 20 رسیدند دیدند انتخابات در تهران مخدوش است. افراطیهای اصلاحطلبان و اجراییهای آنها تقلب کرده بودند».
آن زمان معاونت سیاسی وزارت کشور و ریاست ستاد انتخاباتی برعهده مصطفی تاجزاده بود!
سیاست تعدیل اعتدالیون و در رفتن فنر قیمتها
وزیر راه دولت اصلاحات به بهانه افزایش کیفیت، از آزادسازی قیمت بلیت هواپیما دفاع کرد.
احمد خرم ضمن یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: مسافرت با هواپیما را کسانی انجام میدهند که از وسع مالی مناسبی بهرهمندند. به عبارت دیگر کسانی که در پنج دهک بالا قرار دارند، برای مسافرت از هواپیما استفاده میکنند؛ مگر بعضی از مسیرها که بسیار دور هستند و برای سفرهای ضروری مورد استفاده قرار میگیرند.
وی میافزاید: نباید با یک عدد 5 تا 10 درصدی کل هوانوردی کشور را فدا کرد. اگر هواپیماها نو باشند با احساس امنیت و ایمنی بهتری مسافران سوار هواپیما میشوند. آزادسازی به این معنا نیست که ایرلاینها به دلخواه دست به افزایش قیمتها بزنند، بلکه اجرای این سیاست در واقع باعث ایجاد رقابت میان ایرلاینهای کشور میشود.
ادعای افزایش کیفیت و رقابت در صورت آزادسازی قیمتها ادعایی است که مدعیان شعار تعدیل اقتصادی در دولتهای سازندگی و اصلاحات- و سپس اعتدال- بارها تکرار کرده و بر گران کردن خدمات همت گماشتهاند اما چیزی که در عمل اتفاق افتاده، گرانی بدون ارتقای کیفیت بوده و همزمان به شکاف طبقاتی دامن زده است.
همزمان با ادعای احمد خرم، روزنامه اصلاحطلب بهار در تیتر اول خود نوشت: «آزادسازی یا گرانفروشی؟ تیکآف بلیت هواپیما بدون ارتقای کیفیت.» روزنامه آرمان نیز تیتر زد «نخستین پسلرزههای آزادسازی قیمت بلیت هواپیما- بلیط تهران مشهد 500 هزار تومان شد.»
یادآور میشود طی 2 سال اخیر، مقامات دولتی با توجیهات مشابه چندین بار قیمت برخی حاملهای انرژی و خدمات را افزایش دادهاند و معلوم نیست سقف این آزادسازی و تعدیل و اعتدال کجاست؟
تسهیلات بانکی برای خانهدار کردن پردرآمدها!
طرح فروش مسکن قسطی با وام 100 میلیون تومانی تعجب کارشناسان و رسانهها را برانگیخته است. براساس این طرح وزارت راه و شهرسازی، وام مذکور با اقساط 3/5 تا 7 میلیون تومانی پرداخت میشود.
روزنامه جامجم طرح یاد شده را سراب توصیف کرده و از قول پورهاجت رئیس انجمن انبوهسازان نوشت: به دلیل بالا بودن اقساط درنظر گرفته شده برای مسکن قسطی، قطعاً از این طرح استقبال نخواهد شد و شکست میخورد. برای تحریک بازار مسکن باید از مشوقهایی مانند اختصاص یارانه، تسهیلات خاص و کاهش مالیات استفاده کرد نه این که مسکنهای گران به فروش رساند.
روزنامه دولتی ایران نیز با اذعان به اینکه کارشناسان منتقد این طرح هستند نوشت: اقساط سنگین و نرخ سود بالا مهمترین دلیل مخالفت کارشناسان است. اغلب خانوادههای عادی نمیتوانند برای خرید مسکن از این طرح استفاده کنند.
از سوی دیگر روزنامه آفتاب یزد ذیل تیتر «مسکن اقساطی، چتری برای اقشار پردرآمد!» نوشت: این که مسئولان وزارت راه و شهرسازی باز هم طرحی را اجرایی کردهاند که نمیتواند نیاز مسکن اقشار متوسط را برآورده کند، انتقادهایی را درپی داشته است. اقساط بالای 3/3 میلیون تومان حاکی از آن است که مسئولان باز هم در طرحهای خود قشر خاص و کوچکی را مدنظر قرار داده و اقشار متوسط باز هم باید منتظر طرحهای دیگر باشند.
مفهوم طرح اخیر وزارت راه و شهرسازی این است که یک خانواده برای استفاده از وام 100 میلیونی و پرداخت اقساط آن علیالقاعده باید بالای 6-7 میلیون تومان درآمد داشته باشد. اما مشکل این است که چنین قشرهایی 3-4 درصد جامعه را تشکیل نمیدهند! و متقابلاً بخش وسیعی از مردم دارای درآمد یک تا 2 میلیونی هستند.
دفن چند هزار تن سیبزمینی در خواب زمستانی وزارتخانه ذیربط!
آمار سیبزمینیهای دفن شده چند برابر 1700 تن است و کفایت و تدبیر مقامات وزارت جهاد کشاورزی را زیر سؤال میبرد.
به گزارش «تابناک»، پس از آنکه در روزهای گذشته خبر رسید 1700 تن سیبزمینی مازاد در استان فارس خریداری و برای تنظیم بازار دفن شده، واکنشهایی شکل گرفت که ابعاد مختلف این رویداد عجیب را نقد میکرد، ولی کمتر کسی تصور میکرد، این رویه به قدری رایج باشد که یکی دو هزار تن محصول دفن شده در استان فارس، تنها گوشهای از آن را نشان دهد. این در حالی است که اخبار رسیده، حکایت از آن دارد، دفن محصولات کشاورزی مازاد، آن هم در شرایطی که برای تهیه این محصولات مقادیر زیادی از منابع آبی و دیگر تسهیلات (مثل کودهای شیمیایی و آفت کشهایی که با یارانه توزیع میشوند) صرف میشوند و به همین دلیل هم که شده، باید مورد مراقبت بیشتری قرار گیرند، متأسفانه امری مرسوم به حساب میآید.
این را میشود از خبری دریافت که از فریدن اصفهان مخابره شده یا خبر دفن 2000 تن سیبزمینی در دهگلان (استان کردستان) و یا اخبار مشابه دیگر؛ اخباری که کمترین فایده قرار گرفتنشان در کنار هم، اثبات این نکته مهم است که دفن محصولات کشاورزی مازاد بر تقاضای بازار، امری رایج و پذیرفته است. آن هم در شرایطی که میشود این محصولات را میان نیازمندان توزیع کرد و اندکی از رنجشان کاست.
سوای این اشکال اخلاقی، نکته عجیبی که در دفن 1700 تن سیبزمینی استحصال شده در استان فارس به چشم میخورد، خرید این محصولات از کشاورزان بود که ظاهراً امری استثنایی به شمار میآید، زیرا اخبار روایت شده درباره سیبزمینیهای دفن شده در اصفهان و کردستان، حکایت از آن دارد که خبری از خرید این محصولات نبوده است.
با این حساب، میتوان به سلیقهای بودن این امر پیبرد و نتیجه گرفت که یا مسئولان استان فارس در دفن پول مهارت زیادی داشته و دارند و یا مسئولان کردستان و اصفهان در حق کشاورزان این مناطق اجحافی بزرگ روا میدارند، که در هر دو حالت، یک بام و دو هوای مسئولان در این امر مهم را ثابت میکند.
اما اشکال بزرگتر آنجاست که میدانیم همه این اتفاقات در حالی رخ میدهند که کشاورزی در کشورمان آنقدر مهم و حیاتی به حساب آمده که وزارتخانهای عریض و طویل متصدی پیگیری امور مرتبط با آن شده است؛ وزارت خانهای که ظاهراً به قدر تنظیم بازار محصولات کشاورزی پیش از کشت هم توان ندارد که اگر داشت، لازم نبود چند هزار تن چند هزار تن محصول کشاورزان را در شهرهای مختلف چال کنیم!
براین اساس جا دارد، از مسئولان این وزارتخانه بپرسیم، چگونه چنین اتفاقات غیرقابل توجیهی در حوزه عملکردشان رخ میدهد و آنقدر تکرار میشود که به رویه تبدیل میشود؟ آیا قابل قبول است که با وجود وزارت کشاورزی در بالاترین سطح اجرایی کشور، این همه سرمایه هدر رفته و حتی تبدیل به فرصتی برای خدمت به مردم نشود؟
تودی زمان: اردوغان با اشتباهات بزرگ به جایگاه ترکیه آسیب زد
یک استاد دانشگاه ترکیه معتقد است دولت آنکارا دچار اشتباهات استراتژیک پیاپی شده و هزینههای بزرگی را در منطقه پرداخت میکند.
ساواش گنچ استاد دانشگاه فاتح در روزنامه تودیزمان به ماجرای سرنگونی جنگنده روسیه پرداخت و نوشت: این همان ترکیهای است که هواپیماهایش پیش از این مجبور به فرود شده بودند کشتیهایش در آبهای بینالمللی توسط اسرائیل و لیبی مورد حمله قرار گرفته بود و کنسولش هم ربوده شده بود. اما در این مورد چرا تنها پس از چند دقیقه از سقوط هواپیما ناتو اجلاس اضطراری تشکیل داد؟
اوضاع کنونی، اوضاعی نیست که افکار عمومی روسیه به آن عادت داشته باشند. افکار عمومی ترکیه هم عادت به این ندارند که کشورشان جنگنده یک ابرقدرت را سرنگون کند. اوضاع کنونی شبیه زمانی است که در جنگ جهانی اول، ترکیه بندرهای روسی سیواستوبول و اودیسه را بمباران کرد. هم اکنون فشار بسیار زیادی بر روی پوتین قرار دارد تا از ترکیه انتقام بگیرد. مسکو در حال ارائه تصویری از ترکیه است که از پشت خنجر میزند و از تروریستها حمایت میکند. پوتین به شدت اعتقاد دارد که اردوغان از خط قرمزها عبور کرده است. شکی وجود ندارد که مسکو در حال آماده کردن اسنادی است که به جایگاه ترکیه در سطح جهان آسیب میزند.
وی با طرح این سؤال که چرا ترکیه همیشه اشتباه میکند؟ مینویسد: آنکارا با انتخاب مجموعهای از سیاست خارجی که به جای اصول و ارزشها فقط مبتنی بر منافع خودش است، در حال حاضر همان تجربهای که مدتها پیش با تهران و دمشق داشت با مسکو هم تکرار میکند: دوستی و نزدیکی شدید تا دنبال درگیری بودن.
به گزارش دیپلماسی ایرانی، تودی زمان میافزاید: هفته گذشته برای اولین بار یک عضو ناتو جنگنده روسی را سرنگون کرد. این اقدام ممکن است در کوتاه مدت برای عدهای در جبهه داخلی نقشی قهرمانانه ایفا کند، اما در جهان خارج موجب میشود ترکیه به عنوان یک بازیگر غیرقابل پیشبینی نشان داده شود. مشکل سوریه تنها یکی از اشتباهات تاریخی حزب عدالت و توسعه است. شکست آنکارا در هر دو جبهه داخلی و خارجی موجب میشود تا در آینده نزدیک هزینه بیشتری بپردازیم.