مخاطب در این مستند که میتوان گفت از جهاتی منحصربهفرد
است با گروهی آشنا میشود که تاکنون تنها به واسطه رسانهها آن هم به شکل
مبهم نامشان را شنیده یا اخبار آنها را پیگیری کرده است.
در این مستند میتوانید جواب برخی سوالات مهمی را که درباره طالبان دارید از مسؤولان و البته یکی از رهبران بلندپایه آن بشنوید و به این شکل دید واقعیتری نسبت به آنها پیدا کنید. از این جهت مستند توانسته به کارکرد ویژه خود که همیشه در تعاریف مستندهای از این دست در کتابها و نشستها دیده یا شنیده بودیم دست پیدا کند.
«تنها میان طالبان» را شاید بتوان یک «اتفاق» در مستندهای بحران شده در کشور دانست. قبلا هم شاهد حضور مستندسازان شجاع در میادین جنگ منطقه و خارج از منطقه بودهایم اما اینکه یک مستندساز بتواند در موقعیتی غیر از موقعیت جنگی، به تنهایی و بدون پشتیبانی ویژهای، 2 هفته را میان گروهی مانند طالبان به سر ببرد اتفاق منحصربهفردی است که حداقل نگارنده مشابه آن را در کشور به یاد نمیآورد.
به علاوه این مستند توانسته از برخی ضعفهای معمول مستندهای بحران نیز سربلند بیرون بیاید. علاوه بر این بهرغم سختی و محدودیتهای تولید، متن روان و گویا، موسیقی مناسب، استفاده از اطلاعات جانبی برای شیرفهم کردن مخاطب و ریتم خوب که البته در جایی از مستند کمی به هم میریزد جزو ویژگیهای کار محسن اسلامزاده به عنوان کارگردان کار است، مستندسازی که علاوه بر جسارت فوقالعادهاش، حالا به توانایی قابل قبولی در فرم نیز دست پیدا کرده است.
به این دلایل، «تنها میان طالبان» از مستندهایی است که باید دید و باید دیدنش را به دیگران، چه مخاطبان حرفهای مستند و چه مخاطب عام توصیه کرد. اما نکتهای که نباید از نظر دور داشت این است که «تنها میان طالبان» نتیجه لذتبخش تقویت جناح مومن و انقلابی است که در یک روند منطقی و درست در موسسهای به نام «میثاق» شکل گرفته است. سلیم غفوری بهعنوان مسؤول این موسسه سالهاست به دور از هیجانات معمول برخی مدیریتها برای گرفتن نتیجه سریع و تب بیلانکاریهای فرهنگبرانداز، در یک پروسه، اقدام به توانمندسازی مستندسازان دغدغهمند و تولید آثار متناسب با منافع کشور کرده است و امروز ما نتایج این روند را یک به یک با مستندسازان این موسسه شاهد هستیم.
روند کاری سلیم غفوری به ما میفهماند تربیت هنرمند و به تبع آن تولید آثار هنری مناسب در فرم و محتوا مانند «تنها میان طالبان»، نه یک روند «کیلویی» و «مونتاژی»، بلکه یک مسیر طولانی و هوشمندانه است».
در این مستند میتوانید جواب برخی سوالات مهمی را که درباره طالبان دارید از مسؤولان و البته یکی از رهبران بلندپایه آن بشنوید و به این شکل دید واقعیتری نسبت به آنها پیدا کنید. از این جهت مستند توانسته به کارکرد ویژه خود که همیشه در تعاریف مستندهای از این دست در کتابها و نشستها دیده یا شنیده بودیم دست پیدا کند.
«تنها میان طالبان» را شاید بتوان یک «اتفاق» در مستندهای بحران شده در کشور دانست. قبلا هم شاهد حضور مستندسازان شجاع در میادین جنگ منطقه و خارج از منطقه بودهایم اما اینکه یک مستندساز بتواند در موقعیتی غیر از موقعیت جنگی، به تنهایی و بدون پشتیبانی ویژهای، 2 هفته را میان گروهی مانند طالبان به سر ببرد اتفاق منحصربهفردی است که حداقل نگارنده مشابه آن را در کشور به یاد نمیآورد.
به علاوه این مستند توانسته از برخی ضعفهای معمول مستندهای بحران نیز سربلند بیرون بیاید. علاوه بر این بهرغم سختی و محدودیتهای تولید، متن روان و گویا، موسیقی مناسب، استفاده از اطلاعات جانبی برای شیرفهم کردن مخاطب و ریتم خوب که البته در جایی از مستند کمی به هم میریزد جزو ویژگیهای کار محسن اسلامزاده به عنوان کارگردان کار است، مستندسازی که علاوه بر جسارت فوقالعادهاش، حالا به توانایی قابل قبولی در فرم نیز دست پیدا کرده است.
به این دلایل، «تنها میان طالبان» از مستندهایی است که باید دید و باید دیدنش را به دیگران، چه مخاطبان حرفهای مستند و چه مخاطب عام توصیه کرد. اما نکتهای که نباید از نظر دور داشت این است که «تنها میان طالبان» نتیجه لذتبخش تقویت جناح مومن و انقلابی است که در یک روند منطقی و درست در موسسهای به نام «میثاق» شکل گرفته است. سلیم غفوری بهعنوان مسؤول این موسسه سالهاست به دور از هیجانات معمول برخی مدیریتها برای گرفتن نتیجه سریع و تب بیلانکاریهای فرهنگبرانداز، در یک پروسه، اقدام به توانمندسازی مستندسازان دغدغهمند و تولید آثار متناسب با منافع کشور کرده است و امروز ما نتایج این روند را یک به یک با مستندسازان این موسسه شاهد هستیم.
روند کاری سلیم غفوری به ما میفهماند تربیت هنرمند و به تبع آن تولید آثار هنری مناسب در فرم و محتوا مانند «تنها میان طالبان»، نه یک روند «کیلویی» و «مونتاژی»، بلکه یک مسیر طولانی و هوشمندانه است».