او ترجیح میدهد در سایه فعالیت کند، یک گام قبل از پوتین. سبک و سیاق او قاطعانه اما با شدت کم است. او تمایلی به حضور در رسانهها ندارد. در عوض، ترجیح میدهد سخنگوی وزارت متبوعش «ایگور کوناشنکوف» از سیاست مسکو در سوریه دفاع کند. وقتی از او در مورد اهداف درست حملات هوایی پرسیده شد، آقای سخنگو به شکلی غیرقابل اقناع پاسخ داد که تصمیم به بمباران سوریه در دقایق آخر گرفته شد و ظرف چند ساعت پارلمان روسیه استفاده از زور را تصویب کرد. در واقع، شویگو چند ماهی بود که مشغول تدوین عملیات نظامی کشورش بود. شویگو یک نظامی مقتدر در حلقه اطرافیان پوتین به حساب میآید. طی دیداری که با پوتین داشت به او گفت چارهای جز «حمایت از اسد وجود ندارد که او افزود: این فرصتی ایدهآل برای تقویت آخرین متحد مسکو در خاورمیانه است. این تغییری استراتژیک بود که از اوکراین به سوی سوریه تغییر رویکرد دادند؛ چرا که میتوانست باعث کاهش تحریمها شود.
این مرد در سایه که سیاست تهاجمی روسیه از زمان جنگ سرد به این سو را رهبری میکند، کیست؟ سرگئی شویگو در سال 1955 در «تووا»، نزدیک کوههای آلتای سیبری، متولد شد. پس از فارغالتحصیلی از موسسه «کراسنویارسک» مهندس راه و ساختمان شد. او موفقیتهایی داشت اما نشانی از ورود به سیاست در او دیده نمیشد. فرصت برای او اندکی پس از حادثه چرنوبیل پدید آمد. در زمانی که روسیه چندان آمادگی برای رسیدگی به این فاجعه را نداشت، شویگو رئیس تیم نجات و سپس وزیر امور غیرنظامی و مدیریت بحران شد. در این بازه زمانی، او سعی کرد با حضور دائمی و شخصی در شرایط آتش، سیل و انفجار چهرهای فعال از خود به یادگار بگذارد. او نشان داد که وزارتخانه متبوعش نسبت به خانوادههای قربانیان حساس است.
شویگو بهعنوان فردی شناخته شد که به جای پشت میز نشینی خود را درگیر در نجات مردم کرده است. در نتیجه، او در میان مقامهای دولتی، کرملیننشینان و افسران اطلاعاتی بهعنوان فردی شناخته شد که در میان مردم محبوب است و میخواهد در شکوه انعکاس یافته خود آرامش گیرد. او به متحد اصلی پرزیدنت یلتسین تبدیل شد. سپس در سال 1999، شویگو باز هم از بحرانی دیگر منتفع شد. مجموعهای از انفجارهای مرگبار در بلوکهای آپارتمانی در مسکو منجر به این شد که پوتین به ریاست جمهوری برسد و شویگو به رفیق نزدیک او تبدیل شود. این شویگو بود که همواره بهعنوان نفر اول در صحنه حاضر میشد و هم او بود که بزرگترین جایزه کشورش با عنوان «قهرمان روسیه» برای شجاعت و انجام وظیفه در وضعیتهای بحرانی را به دست آورد.
او در دوران پوتین همچنان وزیر امور وضعیتهای اضطراری ماند. به لحاظ سیاسی، شویگو فردی ایدئولوژیک نیست. او خود را مرد عمل و یک سنتگرا معرفی میکند. همچون پوتین، او هم نگاهی مغرورانه - اگر نگوییم نگاهی نوستالژیک به شوروی- به گذشته دارد، آنگاه که این کشور «قدرت بزرگ» بود و روسها احساس امنیت و (در نهایت) آرامش داشتند. شویگو از اولیگارشهای فاسد بیزار است و اصلاحات لیبرال پرزیدنت گورباچف را رد میکرد. منتقدان او میگویند وی فراموشی دورهای دارد. یک تحلیلگر روس میگوید: «فساد در روسیه پیش از این میان اولیگارشها و از زمانی که پوتین به قدرت رسید، وجود داشت. این فساد فقط به شکلی دیگر ساختاربندی شده و سازمان یافته است.»
در سال 2012، شویگو وزیر دفاع شد و به عضوی جداییناپذیر از استراتژی پوتین برای احیای قدرت نظامی روسیه تبدیل شد. او بر بازسازی و به روز کردن تمام سختافزارهای نظامی کشور متمرکز شد و متعهد شده که تا سال 2020 حدود 70 درصد از تمام زرادخانه نظامی روسیه را نوسازی کند. سال گذشته، بودجه وزارت دفاع 8/ 4 درصد از تولید ناخالص داخلی کشور بود. نگرانیهای جدی در مورد صرف هزینههای گزاف نظامی در زمانهای که رشد اقتصادی کند شده، قیمت نفت کاهش یافته، تورم بالا رفته و غرب دست به تحریم زده وجود دارد اما پوتین و شویگو سیاست خود را بر تقویت صنعت «های تک» در روسیه متمرکز کردهاند. پوتین و شویگو تزارهای بازمانده از دوران شوروی هستند. آنها خود را «موژیک»(دهقان) یا «مردان واقعی روس» معرفی میکنند که عاشق ورزش و شکار هستند.
شویگو اسب سواری میکند، هاکی روی یخ بازی میکند و خرس و گوزن و ... در
سیبری شکار میکند. او کلکسیون بزرگی از شمشیرهای سامورایی، چاقو و خنجر
دارد. شاید تعجبآورتر این باشد که او با نفت نقاشی میکند و در خانهاش در
حومه مسکو آثار چوبی بر در و دیوار آویزان است. طی سه سال گذشته شویگو به
یک وزیر دفاع قابل اعتماد و مقتدر تبدیل شده است. اما این دوستی نزدیک او
با پوتین است که تعیین خواهد کرد آیا او رئیسجمهوری بعدی خواهد شد یا خیر.
منبع: دنیای اقصاد