به گزارش مشرق، سهشنبه هفته گذشته 24 آذرماه، آل سعود اعلام کرد دومین ائتلاف ضد تروریستی خود را این بار با هدف «مبارزه با تمام گروههای تروریستی» راهاندازی کرده و توانسته است 34 کشور عمدتا آفریقایی را عضو این ائتلاف 35 عضوی خود کند. خبری که ناگهانی بودنش، به اندازه هدف اعلامی آن، غافلگیرکننده و البته مضحک بود. این دومین ائتلافی است که سعودیها طی 9 ماه گذشته با هدف اعلامی «مبارزه با تروریسم» راهاندازی میکنند. ائتلاف نخست برای مبارزه با انقلابیون یمنی تشکیل شد، انقلابیونی که سعودیها آنها را شورشی و تروریست مینامند.
با توجه به اینکه سعودیها با وجود در اختیار داشتن تمام و کمال حمایتهای برخی کشورهای مرتجع عربی، آفریقایی، سازمان ملل، غرب، رژیم صهیونیستی، بلک واتر و ... نتوانستهاند حریف چند قبیله تحت محاصره شوند، سوال اصلی اینجاست که پس، «هدف اصلی» این رژیم بیعرضه از راهاندازی یک ائتلاف 35 عضوی دیگر، آن هم برای مبارزه با «تمام» گروههای تروریستی چیست؟ و چرا نام کشورهای اصلی مبارزهکننده با تروریسم که در خط مقدم جبهه جنگ با تکفیریها هستند، یعنی ایران، سوریه، عراق و روسیه در این ائتلاف نیست؟
بنا به دلایل متعدد میتوان گفت، نه هدف از تشکیل این ائتلاف مبارزه با تروریسم است و نه آل سعود تشکیلدهنده آن است. همه، حتی خود سعودیها در اینکه آل سعود، پدرخوانده تکفیریهای وهابی است، متفقالقولند. لذا، به این خبر که یک رژیم قرون وسطاییِ تکفیری با هدف جنگ با تروریستهای تکفیری، ظرف 9ماه دو ائتلاف ضد تروریستی تشکیل داده، فقط باید خندید.
درباره ادعای دوم نیز باید گفت، آل سعود وقتی با در اختیار داشتن حمایتهای بیحد و حصر مالی، اطلاعاتی، تسلیحاتی و سیاسی تمام دنیای غرب و دنبالهروی آن نتوانسته حریف یک جمعیت بیاباننشین تحت محاصره اما باغیرت در یمن شود- و بنا بر گزارشهای موثق با پیغام و پسغام فرستادن به برخی کشورها درصدد میانجیگری آنها برای توقف جنگ در جبهه یمن برآمده است- چرا باید با گشودن یک جبهه و «حریف دوم»، کار را برای خود سختتر کند!؟ بنابراین به احتمال قریب به یقین، این سعودیها نیستند که ائتلاف 35 عضوی را راهاندازی کردهاند چون آنها نه توان آن را دارند، نه عرضه و انگیزه آن را.
برای یافتن پاسخ این دو سوال که «ائتلاف جدید دستپخت کیست؟» و «هدف یا اهداف اصلی آن کدام است؟» میبایست گریزی به تحولات چند ماه گذشته منطقه و جهان زد و با یافتن سرنخهایی که کم نیست، به پاسخ درست رسید.
به جرأت میتوان گفت، بسیاری از تحولات منطقه، از اشغال شمال عراق توسط ترکیه گرفته تا اوضاع امروز نیجریه، مستقیم یا غیرمستقیم به یک «نقطه» یا به عبارت دقیقتر، به یک «کشور» بازمیگردد و آن نقطه و کشور، جایی نیست جز ایران.
پدیده نحس «تروریستهای تکفیری»، قرار بود و هست پروژه «اسلامهراسی»، «تجزیه و جابهجایی مرزها» و در نهایت «تضعیف و نابودی مقاومت» را - که همگی مقدمهای هستند برای تضعیف جمهوری اسلامی ایران- به پیش ببرد، تا بدین ترتیب امنیت رژیم صهیونیستی تامین گردد. اما بنا به دلایلی مثل تشکیل بسیج مردمی در عراق و سوریه، ورود به موقع ایران، حزبالله، مدافعین حرم و این اواخر روسیه به معرکه و... این پروژه تا کنون، شکست خورده است. اما هنوز برای رونق دادن به بازارهای تسلیحاتی غرب، مشغول نگه داشتن مقاومت و از همه مهمتر، به عقب انداختن مرگ رژیم صهیونیستی کارایی دارد.
بنابراین پروژه «تروریستهای تکفیری» آنطور که باید، پیش نرفته و آتش آن، بعضا حتی دامن خود غربیها را هم گرفته است. در چنین شرایطی است که میبینیم ناگهان ائتلاف تازه سعودیها، با هدف مبارزه با تمام گروههای تروریستی! اعلام موجودیت میکند، ترکیه به خود جرأت میدهد به جنگنده سوخوی روسی حمله کند، در حالی که هنوز از فشارهای روسیه رهایی نیافته، با لشکرکشی به شمال عراق، جبهه دیگری علیه خود میگشاید، حادثه پاریس رخ میدهد تا انگلیس و فرانسه و آلمان وارد جنگ سوریه شوند، قتلعام شیعیان در نیجریه رخ میدهد تا یک ائتلاف اسلامی نظامی به سرکردگی عربستان تشکیل شود و قس علیهذا... بدین ترتیب بازیگران تازه وارد عرصه میشوند تا پروژه زمین نخورده و به پیش برود!
با وقوع چنین تحولاتی- که تنها به برخی از آنها اشاره شد- پای بسیاری از کشورهای فقیر آفریقایی و ثروتمند اروپایی به منطقه باز شده که از قضا همگی ادعای مبارزه با تروریسم دارند. مثلا کشورهایی مثل کوت دیفوار، بنین، چاد، توگو، جیبوتی، سنگال، سودان، سیرالئون، گابون، گینه، کومور، لیبی، مالدیو، مالی، مغرب، موریتانی، نیجر، اوگاندا و... که بسیاری از آنها حتی قادر به تامین امنیت جانی مردم خود نیستند به این ائتلاف پیوستهاند تا امنیت مردم کشورهای دیگر را تامین کنند! 99 درصد این کشورها به شدت از فقر رنج میبرند، و هدف از عضویتشان در این ائتلاف نمایشی و بیخاصیت نیز فقط و فقط دریافت یک مشت دلار از آلسعود است. حتی مصر که در میان این کشورها اوضاع نسبتا بهتری دارد بدون حمایتهای مالی عربستان و آمریکا، قادر به اداره امور کشورش نیست.
در واقع بازیگردانان آمریکایی- صهیونیستی که با سوءاستفاده از «فقر فکری»، پروژه داعش را خلق کردند، این بار به فکر سوءاستفاده از «فقر اقتصادی» کشورهای فقیر آفریقایی و عربی افتادهاند تا تروریستهای تکفیری را که با ورود ائتلاف سوریه، ایران، روسیه، عراق و حزبالله، زمینگیر شده، از این وضع خارج نمایند. این کارگردانان با اجیر کردن کشورهای ثروتمند اما عقبماندهای مثل آل سعود و قطر و دادن وعده وعیدهایی به کشورهایی مثل ترکیه در حال بازتولید نیابتی این حرکت شیطانی از جیب دیگرانند.
از همین جا میتوان، به اهداف واقعی تشکیل چنین ائتلافی پی برد. اهداف این ائتلاف به رغم پوشالی بودن آن، هیچ تفاوتی با اهداف تعریف شده برای تروریستهای تکفیری ندارد. عربستان چند ماه قبل از تشکیل ائتلاف 35 عضویاش، حزبالله لبنان را در لیست تروریستی خود قرار داده بود. این کشور هدف از تشکیل این ائتلاف را هم، مقابله با همه گروههای تروریستی خوانده است! بنابراین حزبالله لبنان یکی از اهداف این ائتلاف است. مقابله با حزبالله یعنی مقابله با ایران، و مقابله با ایران نیز یعنی، مقابله با مقاومت. مقابله با مقاومت هم یعنی کمک به رژیم صهیونیستی و...
اما آل سعود با این ائتلاف جدید هم، به همان دلیل که در سوریه و یمن شکست خورد، شکست خواهد خورد. سعودیها در یمن تنها نیستند و «هیچ» محدودیتی، تاکید میشود هیچ محدودیتی هم در استفاده از سلاح- ممنوعه و غیرممنوعه- ندارند. آمریکا، اروپا، سازمان ملل، مرتجعین عرب و بسیاری از همین کشورهای آفریقایی در یمن به شدت علیه انصارالله فعالند و مراکز اطلاعاتی و جاسوسی غرب و رژیم صهیونیستی نیز به آنها کمک میکنند اما عربستان، به گفته دوست و دشمن، با دادن خسارات و تلفات بسیار سنگین- که هر از چند گاهی گوشهای از آن رسانهای میشود- به سختی شکست خورده است. با این وضع باید پرسید، وقتی آل سعود با مزدورانی بزرگتر از توگو و نیجر و بورکینافاسو، از انقلابیون با ایمان و شجاع یمن، فقیرترین کشور دنیا که جز ایمان به خدا چیزی ندارند، شکست میخورند، چگونه میتواند حریف کشوری مثل ایران، روسیه، و حزبالله لبنان و... شود؟
قتلعام شیعیان در نیجریه، پاکستان و جمهوری آذربایجان اگرچه دل ایرانیان و مسلمانان را به درد میآورد اما جز اینکه، مرگ آل سعود را جلو اندازد، هیچ دستاورد درخور توجه دیگری نخواهد داشت.
با توجه به اینکه سعودیها با وجود در اختیار داشتن تمام و کمال حمایتهای برخی کشورهای مرتجع عربی، آفریقایی، سازمان ملل، غرب، رژیم صهیونیستی، بلک واتر و ... نتوانستهاند حریف چند قبیله تحت محاصره شوند، سوال اصلی اینجاست که پس، «هدف اصلی» این رژیم بیعرضه از راهاندازی یک ائتلاف 35 عضوی دیگر، آن هم برای مبارزه با «تمام» گروههای تروریستی چیست؟ و چرا نام کشورهای اصلی مبارزهکننده با تروریسم که در خط مقدم جبهه جنگ با تکفیریها هستند، یعنی ایران، سوریه، عراق و روسیه در این ائتلاف نیست؟
بنا به دلایل متعدد میتوان گفت، نه هدف از تشکیل این ائتلاف مبارزه با تروریسم است و نه آل سعود تشکیلدهنده آن است. همه، حتی خود سعودیها در اینکه آل سعود، پدرخوانده تکفیریهای وهابی است، متفقالقولند. لذا، به این خبر که یک رژیم قرون وسطاییِ تکفیری با هدف جنگ با تروریستهای تکفیری، ظرف 9ماه دو ائتلاف ضد تروریستی تشکیل داده، فقط باید خندید.
درباره ادعای دوم نیز باید گفت، آل سعود وقتی با در اختیار داشتن حمایتهای بیحد و حصر مالی، اطلاعاتی، تسلیحاتی و سیاسی تمام دنیای غرب و دنبالهروی آن نتوانسته حریف یک جمعیت بیاباننشین تحت محاصره اما باغیرت در یمن شود- و بنا بر گزارشهای موثق با پیغام و پسغام فرستادن به برخی کشورها درصدد میانجیگری آنها برای توقف جنگ در جبهه یمن برآمده است- چرا باید با گشودن یک جبهه و «حریف دوم»، کار را برای خود سختتر کند!؟ بنابراین به احتمال قریب به یقین، این سعودیها نیستند که ائتلاف 35 عضوی را راهاندازی کردهاند چون آنها نه توان آن را دارند، نه عرضه و انگیزه آن را.
برای یافتن پاسخ این دو سوال که «ائتلاف جدید دستپخت کیست؟» و «هدف یا اهداف اصلی آن کدام است؟» میبایست گریزی به تحولات چند ماه گذشته منطقه و جهان زد و با یافتن سرنخهایی که کم نیست، به پاسخ درست رسید.
به جرأت میتوان گفت، بسیاری از تحولات منطقه، از اشغال شمال عراق توسط ترکیه گرفته تا اوضاع امروز نیجریه، مستقیم یا غیرمستقیم به یک «نقطه» یا به عبارت دقیقتر، به یک «کشور» بازمیگردد و آن نقطه و کشور، جایی نیست جز ایران.
پدیده نحس «تروریستهای تکفیری»، قرار بود و هست پروژه «اسلامهراسی»، «تجزیه و جابهجایی مرزها» و در نهایت «تضعیف و نابودی مقاومت» را - که همگی مقدمهای هستند برای تضعیف جمهوری اسلامی ایران- به پیش ببرد، تا بدین ترتیب امنیت رژیم صهیونیستی تامین گردد. اما بنا به دلایلی مثل تشکیل بسیج مردمی در عراق و سوریه، ورود به موقع ایران، حزبالله، مدافعین حرم و این اواخر روسیه به معرکه و... این پروژه تا کنون، شکست خورده است. اما هنوز برای رونق دادن به بازارهای تسلیحاتی غرب، مشغول نگه داشتن مقاومت و از همه مهمتر، به عقب انداختن مرگ رژیم صهیونیستی کارایی دارد.
بنابراین پروژه «تروریستهای تکفیری» آنطور که باید، پیش نرفته و آتش آن، بعضا حتی دامن خود غربیها را هم گرفته است. در چنین شرایطی است که میبینیم ناگهان ائتلاف تازه سعودیها، با هدف مبارزه با تمام گروههای تروریستی! اعلام موجودیت میکند، ترکیه به خود جرأت میدهد به جنگنده سوخوی روسی حمله کند، در حالی که هنوز از فشارهای روسیه رهایی نیافته، با لشکرکشی به شمال عراق، جبهه دیگری علیه خود میگشاید، حادثه پاریس رخ میدهد تا انگلیس و فرانسه و آلمان وارد جنگ سوریه شوند، قتلعام شیعیان در نیجریه رخ میدهد تا یک ائتلاف اسلامی نظامی به سرکردگی عربستان تشکیل شود و قس علیهذا... بدین ترتیب بازیگران تازه وارد عرصه میشوند تا پروژه زمین نخورده و به پیش برود!
با وقوع چنین تحولاتی- که تنها به برخی از آنها اشاره شد- پای بسیاری از کشورهای فقیر آفریقایی و ثروتمند اروپایی به منطقه باز شده که از قضا همگی ادعای مبارزه با تروریسم دارند. مثلا کشورهایی مثل کوت دیفوار، بنین، چاد، توگو، جیبوتی، سنگال، سودان، سیرالئون، گابون، گینه، کومور، لیبی، مالدیو، مالی، مغرب، موریتانی، نیجر، اوگاندا و... که بسیاری از آنها حتی قادر به تامین امنیت جانی مردم خود نیستند به این ائتلاف پیوستهاند تا امنیت مردم کشورهای دیگر را تامین کنند! 99 درصد این کشورها به شدت از فقر رنج میبرند، و هدف از عضویتشان در این ائتلاف نمایشی و بیخاصیت نیز فقط و فقط دریافت یک مشت دلار از آلسعود است. حتی مصر که در میان این کشورها اوضاع نسبتا بهتری دارد بدون حمایتهای مالی عربستان و آمریکا، قادر به اداره امور کشورش نیست.
در واقع بازیگردانان آمریکایی- صهیونیستی که با سوءاستفاده از «فقر فکری»، پروژه داعش را خلق کردند، این بار به فکر سوءاستفاده از «فقر اقتصادی» کشورهای فقیر آفریقایی و عربی افتادهاند تا تروریستهای تکفیری را که با ورود ائتلاف سوریه، ایران، روسیه، عراق و حزبالله، زمینگیر شده، از این وضع خارج نمایند. این کارگردانان با اجیر کردن کشورهای ثروتمند اما عقبماندهای مثل آل سعود و قطر و دادن وعده وعیدهایی به کشورهایی مثل ترکیه در حال بازتولید نیابتی این حرکت شیطانی از جیب دیگرانند.
از همین جا میتوان، به اهداف واقعی تشکیل چنین ائتلافی پی برد. اهداف این ائتلاف به رغم پوشالی بودن آن، هیچ تفاوتی با اهداف تعریف شده برای تروریستهای تکفیری ندارد. عربستان چند ماه قبل از تشکیل ائتلاف 35 عضویاش، حزبالله لبنان را در لیست تروریستی خود قرار داده بود. این کشور هدف از تشکیل این ائتلاف را هم، مقابله با همه گروههای تروریستی خوانده است! بنابراین حزبالله لبنان یکی از اهداف این ائتلاف است. مقابله با حزبالله یعنی مقابله با ایران، و مقابله با ایران نیز یعنی، مقابله با مقاومت. مقابله با مقاومت هم یعنی کمک به رژیم صهیونیستی و...
اما آل سعود با این ائتلاف جدید هم، به همان دلیل که در سوریه و یمن شکست خورد، شکست خواهد خورد. سعودیها در یمن تنها نیستند و «هیچ» محدودیتی، تاکید میشود هیچ محدودیتی هم در استفاده از سلاح- ممنوعه و غیرممنوعه- ندارند. آمریکا، اروپا، سازمان ملل، مرتجعین عرب و بسیاری از همین کشورهای آفریقایی در یمن به شدت علیه انصارالله فعالند و مراکز اطلاعاتی و جاسوسی غرب و رژیم صهیونیستی نیز به آنها کمک میکنند اما عربستان، به گفته دوست و دشمن، با دادن خسارات و تلفات بسیار سنگین- که هر از چند گاهی گوشهای از آن رسانهای میشود- به سختی شکست خورده است. با این وضع باید پرسید، وقتی آل سعود با مزدورانی بزرگتر از توگو و نیجر و بورکینافاسو، از انقلابیون با ایمان و شجاع یمن، فقیرترین کشور دنیا که جز ایمان به خدا چیزی ندارند، شکست میخورند، چگونه میتواند حریف کشوری مثل ایران، روسیه، و حزبالله لبنان و... شود؟
قتلعام شیعیان در نیجریه، پاکستان و جمهوری آذربایجان اگرچه دل ایرانیان و مسلمانان را به درد میآورد اما جز اینکه، مرگ آل سعود را جلو اندازد، هیچ دستاورد درخور توجه دیگری نخواهد داشت.