گروه فرهنگی مشرق - فیلم «حکایت عاشقی» به کارگردانی احمد رمضان زاده و به تهیه کنندگی مسعود جعفری جوزانی از روز چهارشنبه به صورت محدودی اکران شد. گفت و گو ما با احمد رمضان زاده بیشتر از آنکه حول محتوای فیلم باشد بیشتر به حاشیه اکران مناسب فیلم می پردازد. احمد رمضان زاده آنقدر در این مصاحبه عصبانی بود که حین گفتگو باید هر چیزی را از جلوی دستش برمیداشتیم که در نهایت به سوی خاصی پرتاپ نکند. شوخی هم نداشت و نهایت عصبانیت او از شرایط فرهنگی و وضعیت سینما در این گفتگو متجلی است.
*می دانم در شرایط فعلی اصلا از اکران فیلم، راضی نیستید. دلیلش چیست؟ آقای ایوبی که می گوید ایران بهشت فیلمسازی است! حالا سؤال اینجاست که این بهشت فیلمسازی چرا به جهنم اکران تبدیل می شود؟
اگر می دانستم که وضعیت اکران اینگونه خواهد شد، فیلم را اکران نمیکردیم. 4 سال در رؤیای ساختن فیلم بودم و با مشکلات و سختی های زیادی حکایت عاشقی را ساختم. الان که نوبت اکران شده است شرایط پیش آمده را باور نمیکنم. اولا تصور هر کسی این است که این فیلم از یک سری ارزشها دفاع می کند، مثل دفاع مقدس،دلاوری و رشادت و ایثارو... . بنابراین تصور این بود که در سینما از ارزشهای دفاع مقدس دفاع خواهد شد. با این شرایط اکران یعنی اختصاص 12 سالن سینما و ناقابل دانستن فیلم، اولین احساسی که به من دست میدهد این است که اصلا کار خوبی نکردم که فیلم دفاع مقدسی ساختم! یعنی در این حد که سالن دار به من میگوید: «آخه فیلمت هم که دفاع مقدسی است!» . یعنی با گفتن این جمله دارد دفاع مقدس را تحقیر می کند. من نمی توانم خیلی در مورد سالن دارها قضاوت کنم ولی آنها می گویند خب ما فیلمهایی را ترجیح میدهیم اکران کنیم که بفروشد، الان دوره فیلمهای دیگری است و این فیلم ها از مد افتاده است. من از مسئولان فرهنگی نظام جمهوری اسلامی سئوال میکنم آیا فیلم دفاع مقدسی از مد افتاده است. کسی هست به سئوال من پاسخ دهد. واقعا ارزشهایی که به نظام الصاق شده از مد افتاده؟! من باید باور کنم؟!
*می دانم در شرایط فعلی اصلا از اکران فیلم، راضی نیستید. دلیلش چیست؟ آقای ایوبی که می گوید ایران بهشت فیلمسازی است! حالا سؤال اینجاست که این بهشت فیلمسازی چرا به جهنم اکران تبدیل می شود؟
اگر می دانستم که وضعیت اکران اینگونه خواهد شد، فیلم را اکران نمیکردیم. 4 سال در رؤیای ساختن فیلم بودم و با مشکلات و سختی های زیادی حکایت عاشقی را ساختم. الان که نوبت اکران شده است شرایط پیش آمده را باور نمیکنم. اولا تصور هر کسی این است که این فیلم از یک سری ارزشها دفاع می کند، مثل دفاع مقدس،دلاوری و رشادت و ایثارو... . بنابراین تصور این بود که در سینما از ارزشهای دفاع مقدس دفاع خواهد شد. با این شرایط اکران یعنی اختصاص 12 سالن سینما و ناقابل دانستن فیلم، اولین احساسی که به من دست میدهد این است که اصلا کار خوبی نکردم که فیلم دفاع مقدسی ساختم! یعنی در این حد که سالن دار به من میگوید: «آخه فیلمت هم که دفاع مقدسی است!» . یعنی با گفتن این جمله دارد دفاع مقدس را تحقیر می کند. من نمی توانم خیلی در مورد سالن دارها قضاوت کنم ولی آنها می گویند خب ما فیلمهایی را ترجیح میدهیم اکران کنیم که بفروشد، الان دوره فیلمهای دیگری است و این فیلم ها از مد افتاده است. من از مسئولان فرهنگی نظام جمهوری اسلامی سئوال میکنم آیا فیلم دفاع مقدسی از مد افتاده است. کسی هست به سئوال من پاسخ دهد. واقعا ارزشهایی که به نظام الصاق شده از مد افتاده؟! من باید باور کنم؟!
رسما به من میگویند که فیلم با سوژه ملتهب خیانت میساختی! مگر دیوانهای رفته ای چنین فیلمی ساخته ای؟ این سخنان قلب مرا میآزارد، واقعا به شان هنر برمیخورد. از این جهت برمی خورد
* واقعا دوره چه فیلمهایی است ؟ سینمادار به چه فیلمهایی علاقمند است؟
رسما به من میگویند که فیلم با سوژه ملتهب خیانت میساختی! مگر دیوانه ی رفته ای چنین فیلمی ساخته ای؟ این سخنان قلب مرا میآزارد، واقعا به شان هنر برمیخورد. از این جهت برمی خورد که میگویی یعنی تمام تصورات و رؤیاهای ما که می خواستیم فیلمی در مورد ارزشهای خودمان بسازیم و در مورد جوانهایی که اکثر آنها افراد تحصیل کرده ای بودند و از تمام نقاط ایران با این رؤیا به میدان رفتند تا بار دیگر صلح به ایران بازگردد. در آن زمانی که صلح به خطر افتاده بود، وطن به خطر افتاده بود، دست گلهای نازنین ایران زمین با تمام وجودشان رفتند جلوی توپ و گلوله. می دانستند ممکن است مجروح یا شهید یا قطع نخاع و جانباز شوند. با وجود این رفتند و هشت سال در مقابل دشمنی که الان همه اعتراف میکنند که کل دنیا از او حمایت میکردند، ایستادند. آنان طی هشت سال چنین شاهکاری خلق کردند و حالا ما می خواهیم در مورد این قهرمانان آن رویداد، فیلم بسازیم. ما هم ساختیم و حالا که ساخته شده است، میبینیم اصلا جایی برای اکران ندارد! تصور کنید چندتا سینما به من داده اند؟ غیر از پردیس کوروش، هر چی سالن داغون بود را دادند به فیلم حکایت عاشقی. از اختصاص بهترین سالن ها به فیلم ما دریغ کردند. فرهنگ و آزادی را از ما دریغ کردند. سینمای فرهنگ و آزادی که ویترین اکران است به فیلمی که درباره ارزشهای دفاع مقدس است را به ما اختصاص ندادند. سینماهای فرهنگ و آزادی سمبل سینمار فتن در تهران هستند و در این دو سینما ما اصلا جایی نداریم.
*فیلم تو با حمایت بنیاد سینمایی فارابی ساخته شده است. سینما فرهنگ هم که متعلق به فارابی است پس چرا این سینما را به تو ندادند؟آقای تابش در مورد این فیلم نامه ای نوشته به جناب آقای سرافراز که این فیلم خوب است و در راستای ارزشهای دفاع مقدس. از اختصاص سینما فرهنگ به این فیلم پرهیز می کنند، سینما فرهنگ دست آقای مسچی است و البته در هرصورت زیرنظر سازمان سینمایی است
برای خودم هم جالب است! خود آقای تابش در مورد این فیلم نامه ای نوشته به جناب آقای سرافراز که این فیلم خوب است و در راستای ارزشهای دفاع مقدس. از اختصاص سینما فرهنگ به این فیلم پرهیز می کنند، سینما فرهنگ دست آقای مسچی است والبته در هرصورت زیرنظر سازمان سینمایی است. من حتی رفتم پیش آقای رضاداد و گفتم آقای رضا داد تو را به خدا، تو را به حضرت ابوالفضل! کاری کن که بتوانم در سینما فرهنگ فیلمم را اکران کنم. ایشان جلوی خودم تماس گرفت اما اتفاقی نیفتاد. در واقع من به هرکسی که فکر میکردم میتواند یک قدمی بردارد تا من فیلم را در این دو سینما اکران کنم مراجعه کردم. تو هم نمیتوانی فیلمت را در این سینماها اکران کنی چون دفاع مقدسی است. البته من خیلی سعی کردم تا فیلم قصه ای داشته باشد که برای جوان امروزی هم جذاب باشد و او را برای دیدن فیلم به سینما بکشاند. اصلا وقتی فیلمی در سینما آزادی یا فرهنگ به نمایش درنمی آید به این معناست که این فیلم خیلی برای مخاطب ارزشمند نیست! یعنی آنها تصمیم میگیرند که مخاطب برای دیدن چه فیلمی میرود و برای چه فیلمی نمی رود! در واقع باید برای مخاطب یک جریان سازی کرد، باید تبلیغی برای آن انجام شود. یک نمونه آن فیلم «شیار 143» است اگر برای این فیلم چنان تبلیغاتی انجام نمی شد، اصلا دیده نمی شد .خود همین فیلم از جشنواره کنار گذاشته شده بود.و اگر آقای حاتمی کیا در موردش صحبت نمیکرد و فیلم در اکران بایکوت میشود و چقدر خوب که حاتمی کیا از فیلم و قبیله اش دفاع کرد.کاش من هم یک حاتمی کیا برای خودم داشتم.
اگر میتوانستم، می رفتم در خیابان و فریاد میکشیدم. حاضرم پیش هر مقام و مسئولی بروم و بگویم آقا چنین فیلمی ساخته شده است، پول این مملکت بابت آن صرف شده است شما فیلم را ببرید در خیابان یک پیت نفت روی آن خالی کنی و کبریت بکشی! این وضعیت اکران مثل سوزاندن فیلم است. در این شرایط ببیند بهترین سالن های سینما به چه فیلم هایی اختصاص داده میشود؟!
*الان ناراحت هستید که کسی از فیلم شما دفاع نمی کند؟
از ناراحت هم بالاتر هستم. اگر میتوانستم، می رفتم در خیابان و فریاد میکشیدم. حاضرم پیش هر مقام و مسئولی بروم و بگویم آقا چنین فیلمی ساخته شده است، پول این مملکت بابت آن صرف شده است، حداقل 60 الی 70 متخصص، به مدت یکسال سال درگیر ساخت این فیلم بوده اند. چرا باید شما 12 سینما آنهم در این فصل، بدون سرگروه و به صورت چرخشی اختصاص بدهید! چون وقتی سرگروه نداری باز خودش یک معنای دیگری دارد یعنی آزاد دارد اکران میشود. خب این چیزی جز این نیست که شما فیلم را ببرید در خیابان یک پیت نفت روی آن خالی کنی و کبریت بکشی! این وضعیت اکران مثل سوزاندن فیلم است. در این شرایط ببیند بهترین سالن های سینما به چه فیلم هایی اختصاص داده میشود؟!
*به مضمون سایر فیلمها هم اعتراض دارید؟
من به مضمون خیلی از فیلمها اعتراض دارم، اعتراض شاید کلمه مناسبی نباشد. اصلا قبول دارم که میگویند باید صداهای مختلفی در کشور شنیده شود. من مقایسه ای کرده ام بین فیلمهایی که الان ما ساخته ایم با فیلمهایی که در رژیم گذشته ساخته شده است. یک فیلمی آن زمان ساخته شده است به نام قیصر. مضمون فیلم این است که قیصر برمیگردد و میفهمد که به خواهرش تجاوز شده است و برادرش بخاطر دفاع از خواهر کشته شده است؛ خودش وارد عمل می شود. همه برای قیصر کف میزنند و جزو فیلمهایی بوده است که همه در موردش میگویند از ناموسش دفاع کرده و پایش را از قانون آنطرف تر گذاشته است. فیلمی بود که روی جوانان عصر خودش تأثیر گذاشت.اما الان میبینیم که در زمان ما فیلمی ساخته می شود که مردی میداند که زنش دارد به او خیانت میکنند، همسرش هم می داند و با هم در مورد این موضوع حرف میزنند و میگویند که بهرحال این معضل جامعه ماست و باید به طریق اولی و روشنفکری حل شود!
مثلا فیلم کوچ مردها را بینید که از رفاقتی که در آن وجود دارد حیرت زده میشوید اما در فیلمهای امروزی می بینیم که همه آدمها به هم خیانت می کنند. اگر هم واقعا معضل جامعه ماست مگر برای حل شدن این معضلات باید اینطور فیلم ساخت و اینطور اقدام کرد؟ الان ما فیلمهایی در مورد خیانت میسازیم و خیلی راحت و شیک مینشینیم و تماشایشان میکنیم و بعد در مورد آن حرف میزنیم و فروش هم میکند و سینماهای زیادی هم در اختیارشان است. من از یک نظر خوشحالم در مملکتی هستم که صداهای مختلف شنیده میشود، خوشحالم که هر آدمی می تواند حرف خودش را بزند. نشانه هر حکومت مقتدری این است که صداهای مختلف در آن شنیده شود. از این بابت خوشحالم. اما از این جهت که ما چقدر تغییر کرده ایم حیرت میکنم.اما الان میبینیم که در زمان ما فیلمی ساخته می شود که مردی میداند که زنش دارد به او خیانت میکنند، همسرش هم می داند و با هم در مورد این موضوع حرف میزنند و میگویند که بهرحال این معضل جامعه ماست و باید به طریق اولی و روشنفکری حل شود!
*این تغییر جهت را از چه باب میگویید؟
آدمهایی که از ناموسشان دفاع میکنند، به معنای واقعی قیصرند. از این جهت قیصر را مثال می زنم چون اکثرا این فیلم را دیده اند که قیصر برای دفاع از ناموسش رفت و چاقو کشید و آدمها را کشت. الان از آن بدتر است. یعنی ما فیلمی را میبینیم که شوهری می بیند و می داند که زنش با شخص دیگری است و میداند که دارد به او خیانت می کند اما هیچ کاری نمی کند! فیلم هم تمام میشود! چه اتفاقی افتاده که الان آدمهای ما به این شکل تبدیل شده اند؟ علیه آن سیستم قبلی با آن وضعیت انقلاب شد، کار درستی هم شد. اما واقعا ما الان میخواهیم چه بگوییم؟ چه مشکلاتی را میخواهیم بیان کنیم؟ از همه مهمتر اینکه نسلی که هشت سال دفاع مقدس را در جبهه ها بود اتفاقا نسلی بود که رفت تا از ناموسش دفاع کند، نسلی بود که رفت تا از صلح و آرامش دفاع کند. چرا مشی آنان در سینما ارزشمند نیست؟!
*همه آن رزمندگان هر کدام قیصر زمانه خویش بودند.
بله. قیصرهایی بودند از نقاط مختلف ایران با تفکرات مختلف، از اقوام مختلف، با سطح سواد بالا و پایین ولی همه قیصر بودند. الان در این فیلمهایی که ساخته می شود در واقع قهرمانان جامعه ما را چه کسانی معرفی می کنند؟ آیا قهرمان ما آن شخصی است که در ماشین نشسته و شاهد خیانت همسرش است؟ آیا قهرمان ما این پرسوناژ سینمایی است؟ پز روشنفکری هم می گیرند.
*فیلم در مورد دفاع مقدس را با ترکه دولتی بودن، می نوازند؟!دائما این جمله را شنیده ام که میگویند ای بابا! فیلمت دولتی است! یعنی هر کی رفت فیلم دفاع مقدسی ساخت دولتی و حکومتی شد ؟! باید به چنین فیلمسازانی انگ دولتی بودن بخورد و به شدت هم درمورد آن تبلیغ شود که این فیلم دولتی است؟! بعد همین آدمهایی که برچسب دولتی و حکومتی بودن به ما میزنند، مینشینند و فیلم نجات سرباز رایان را میبینند و برایش کف می زنند
دائما این جمله را شنیده ام که میگویند ای بابا! فیلمت دولتی است! یعنی هر کی رفت فیلم دفاع مقدسی ساخت دولتی و حکومتی شد؟! باید به چنین فیلمسازانی انگ دولتی بودن بخورد و به شدت هم درمورد آن تبلیغ شود که این فیلم دولتی است؟! بعد همین آدمهایی که برچسب دولتی و حکومتی بودن به ما میزنند، مینشینند و فیلم نجات سرباز رایان را میبینند و برایش کف می زنند و می گویند به به! اما در مقابل، برای قصه هایی که از قهرمانان مملکت خودشان تبدیل به فیلم شده است انگ دولتی میزنند! آنجا مثلا فیلمی در مورد سازمان سیا میسازند که برد پیت بازی میکنند و به آن فیلم جایزه هم میدهند اما انگ دولتی به آن نمیزنند. مثلا فیلم دوصفر هفت که مربوط به سازمان اطلاعات انگلیس است، دیده میشود و دولتی هم محسوب نمیشود. اما اینجا فیلمی که برای وزارت اطلاعات یا برای وزارت کار یا برای هر وزارتخانه ای ساخته می شود، کاری با او میکنند که باید فیلمسازی را رها کند و برود.
*مثل کاری که با افخمی و فیلمش کردند.
فیلم را هنوز ندیده بودند و تهمت هایشان را شروع کردند.
*مثلا میگویند افخمی، اطلاعاتی است! با اطلاعات زد و بند دارد که این فیلم را ساخته است.
پس چه باید کرد؟ خب چرا در مورد فیلم دوصفر هفت و جیمز بایند این حرفها را نمیزنند؟ ما به خودمان ضربه زده ایم به نحوی که مانیفست قهرمانی در سینمای ما از قیصر به بی غیرتی رسیده است. البته سینمای ما دیگر قهرمان ندارد.
*همین روشنفکرهایی که وقتی به آنها خیانت میشود و میخواهند همه چیز را مسالمت آمیز حل کنند، در واقع قهرمانان فعلی ما هستند.
در فیلم هایشان در مورد موضوع خیانت معتقدند که باید بنشینیم و بحث کنیم، یعنی چه که چاقو بکشیم؟ ما که الحمدالله در اطرافمان چنین زنانی نیستند و مادر و خواهرانمان سالم هستند ولی اگر مادر و خواهران برخی دوستان اینطوری هستند خب بگویید من دارم در مورد آنها فیلم میسازم. مسئله خودشان را به کل جامعه تعمیم ندهید.
من نمی دانم این معضل خیانت مربوط به کجای جامعه ایران است! حتی به من برمیخورد که یک روشنفکری در ایران بنشیند و بگوید زنش خیانت کرده، اصلا روشنفکر ما کیست؟ از کدام روشنفکر حرف میزنید؟ دوستان با این حل مسئله خیانت در فیلم هایشان به روشنفکری توهین میکنند. من که شخصا خجالت می کشم بگویم ادامه دهنده نسل سعدی و حافظ هستم. چه شده که در این سالهای اخیر این اتفاقات در سینما افتاده است؟ حرف هم که میزنیم میگویند معضلات جامعه است. من منکر این نیستم که معضلات جامعه باید نشان داده شود و مملکتی پیشرفت می کند که معضلات جامعه خود را هم نشان دهد. اگر این فیلمها به جشنواره های خارجی برود میگویند عجب در ایران چقدر زنان راحت خیانت میکنند و شوهرانشان چقدر آدمهای باحالی هستند! میایستند و نگاه میکنند!
من نمی دانم این معضل خیانت مربوط به کجای جامعه ایران است! حتی به من برمیخورد که یک روشنفکری در ایران بنشیندو بگوید زنش خیانت کرده، اصلا روشنفکر ما کیست؟
*در خارج که این فیلمها را ببینند می گویند عجب آشفته بازار جنسی است!
واقعا اینطور است؟ من نمیخواهم بگویم که اصلا این موارد در جامعه وجود ندارد.اما فیلم به مثابه فرهنگ موجب توسعه چنین اخلاقی در جامعه می شود.
*آقای ایوبی رویش میشود به عنوان نماینده جمهوری اسلامی برود و این فیلمها را در کشور دیگری نشان بدهد؟
نمیدانم، اتفاقا سؤال من همین است. حالا یک مورد از این مضمون ساخته شد، دو مورد، شش مورد، ده مورد. در همه ژانر سینمایی اعم از کمدی،تراژدی، ملودرام، عاشقانه و... تم خیانت نهفته یا آشکار است، هر ژانری را که میبینید یک خیانتی در آن وجود دارد. شما همین الان در آمریکا که این همه از فاسد بودن آن کشور حرف میزنیم، اگر چنین اتفاقی در یک خانواده رخ دهد به خدا مرد نمی گذارد همسرش سالم از خانه بیرون برود. امکان ندارد اسلحه نکشد! مگر میگذارند چنین اتفاقی بیفتد؟ کدام روشنفکربازی آمریکایی را دیده ایم که مردی بایستد و صحنه خیانت همسرش را ببیند؟
*مدیران فرهنگی ما در این 30 سال که حرف میزنند، داعیه حمایت از ارزشها را دارند خیلی هم اتفاقا ژست می گیرند که ما سینمای ارزشی داریم.
جمله خوبی گفتی. 30 سال است دارند میگویند ارزشها، دفاع مقدس و فلان. یکی از این مسئولینی که مربوط به سینمای دفاع مقدس بود در تلویزیون گفت که اگر یک نفر فیلمنامه ای بیاورد که یک سکانس از آن فیلم، مربوط به دفاع مقدس باشد ما همه چیز در اختیار او میگذاریم!
*چه چیزی در اختیار او میگذارند وقتی که فیلم اصلا نمایش درست و حسابی ندارد؟!
فیلم اصلا نمایش داده نمیشود و از طرفی وقتی میخواهی چنین موضوعی را بسازی هزار نوع بدبختی و مشکلات داری. حتی راننده ای که میآید سر صحنه به تو می گوید آقا این جیپ را آورده ام سرصحنه ولی ما فقط تا ساعت دو در پادگان هستیم. بخش مهم قضیه این است که زمان اکران با خودت میگویی به هرترتیب بالاخره فیلم را ساختم، انتظار هم ندارم که فیلم من را ویژه کنند و نسبت به سایر فیلمها برتری بدهند اما عادلانه برخورد کنند. الحمدالله همه مسئولان فرهنگی ما 30 سال است که شعار عدالت می دهند! اما کو عدالت؟! آیا واقعا این عدالت است؟ عدالت این است که دو سینمایی که همه میدانند پیشانی تهران است را به او ندهیم، همه میدانیم فیلمی که سرگروه نداشته باشد یعنی سوختن. آیا این عدالت است؟
*اصلا فکر می کنم این اولین فیلمی بود که در مورد حلبچه ساخته شد.
بله و در عین حال اولین فیلمی بوده که از کاراکترهای واقعی استفاده کرده ایم. همین الان که من و شما داریم با هم حرف میزنیم آن طرف آب گوشهایشان را باز کرده اند و به هم توصیه میکنند که این فیلم را ببینند. چرا خارجی ها باید بگویند فیلمتان خوب است بدهید ما اکرانش میکنیم و در جشنواره های خارجی به خاطر شرمی که میکنند و به صدام سلاح شیمیایی دادند به این فیلم جایزه میدهند. جایزه گرفتن حکایت عاشقی در فستیوال های مختلف به خاطر شرمی تاریخی است.
*کشورهایی که خودشان بمب های شیمیایی را به عراق دادند حالا می خواهند این فیلم را اکران کنند.
بله. در خود فیلم هم به این موضوع اشاره شده است که بمب های شیمیایی نتیجه علم بدون اخلاق شما بوده است. اما خود این کشورها می خواهند آنرا نمایش بدهند. از کمک به صدام خجالت میکشند و در عوض به مضمون فیلم جایزه میدهند.
هر ژانری را که میبینید یک خیانتی در آن وجود دارد. شما همین الان در آمریکا که این همه از فاسد بودن آن کشور حرف میزنیم، اگر چنین اتفاقی در یک خانواده رخ دهد به خدا مرد نمی گذارد همسرش سالم از خانه بیرون برود. امکان ندارد اسلحه نکشد! مگر میگذارند چنین اتفاقی بیفتد؟ کدام روشنفکربازی آمریکایی را دیده ایم که مردی بایستد و صحنه خیانت همسرش را ببیند؟
*ولی در کشور خودمان نمیخواهند فیلم دیده شود تا مبادا نسل امروز بفهمد حلبچه از هولوکاست مهمتر است.
اینجا میگویند: «آخه دفاع مقدسی است!» در همه جای دنیا یک سری فیلمها هستند که پرفروش هستند و در این شکی نیست. اما یک سری از فیلمها هستند که شما باید برای آن یک جریانی بسازید تا دیده شود و به مردم بگویید این فیلم اینطور است و تاریخ چنین بوده.
*بگذار در مورد یک موضوعی با تو به صراحت صحبت کنم. در یک جشن سینمایی من سر میزی نشسته بودم، آن زمان فیلم ایران برگر اکران شده بود. حرف از جوزانی شد و عده ای گفتند دُم این جوزانی را میچینیم، در مورد تقلب فیلم ساخته است؟ طعنه زده به حوادث سال 88؟ حالا که تهیه کننده فیلم تو آقای جوزانی است، یک روایتی هم وجود دارد که به این دلیل فیلمت را قربانی می کنند که جوزانی (تهیه کننده فیلم تو) در مورد تقلب انتخاباتی فیلم ساخته است.
من در ابتدا باور نمیکردم، با خودم می گفتم امکان ندارد اینها که میگویند در سینما با عدالت با همه برخورد میکنیم ولی الان باور می کنم، قبلا باور نمیکردم که میگفتند با جوزانی این برخورد را خواهند کرد ولی الان باور میکنم. گاهی در خلوت خودم فکر میکنم و میگویم من باید به چه کسی مراجعه کنم و از او بخواهم که این فیلم را ببینید. اصلا من حاضرم رایگان برای مردم نمایش داده شود چون در مورد یک مقطعی از تاریخ این کشور است که حدود 25 سال از آن گذشته است و ممکن است کم کم فراموش شود. نسلی که به سینما میرود و فیلمهای خیانتی را میبیند به او میقبولانند که این موضوع روز جامعه ماست و حلبچه مسئله تو نیست. ولی جوزانی نمیدانم سیاسی هست یا نیست فقط میدانم آدم وطن پرستی است که 4 سال پای موضوع فیلمی که در مورد حلبچه است ایستاد.
*شما در چه خانواده ای متولد شدید؟
در یک خانواده روستایی کشاورز و کرد و البته وطن پرست.
*پدرتان شیعه بودند؟
بله.
*مادرتان هم شیعه هستند؟
خیر. ایشان سنی هستند.
*تو بخاطر پدرت به تشیع گرایش پیدا کردی؟
بله. اما به این معنا نیست که مادرم را دوست نداشتم. به عبارتی میتوان گفت زبان مادری و دین پدری.
*این نکته را میخواستی در این فیلم بیاوری؟ یعنی ازدواج شیعه و سنی را تعمدا میخواستی در فیلم مطرح کنی؟
من این کار را کردم چون در چنین خانواده ی بزرگ شده ام و چیزی که الان در جریان است تحت این عنوان که گروهی به نام داعش هستند که نه شیعه را قبول داردو نه سنی را و مخصوصا شیعه را کافر میداند و کشتن شیعیان را ثواب میداند، من میخواستم بگویم که این حرفها حداقل به آن مذهبی که من در آن بزرگ شده ام و میشناسم ربطی ندارد. چون من در هر دو مذهب سنی و شیعه بزرگ شده ام. به یاد ندارم که پدرم به روی مادرم آورده باشد که تو سنی هستی، به یاد ندارم که مادرم خیلی جلوتر از پدرم به استقبال عزاداری ماه محرم نرفته باشد. فقط من اینطور نیستم که در خانواده ام سنی و شیعه وجود داشته باشند. در کردستان خیلی از این خانواده ها وجود دارند.
اینجا میگویند: «آخه دفاع مقدسی است!» در همه جای دنیا یک سری فیلمها هستند که پرفروش هستند و در این شکی نیست. اما یک سری از فیلمها هستند که شما باید برای آن یک جریانی بسازید تا دیده شود و به مردم بگویید این فیلم اینطور است و تاریخ چنین بوده.
*بگذار در مورد یک موضوعی با تو به صراحت صحبت کنم. در یک جشن سینمایی من سر میزی نشسته بودم، آن زمان فیلم ایران برگر اکران شده بود. حرف از جوزانی شد و عده ای گفتند دُم این جوزانی را میچینیم، در مورد تقلب فیلم ساخته است؟ طعنه زده به حوادث سال 88؟ حالا که تهیه کننده فیلم تو آقای جوزانی است، یک روایتی هم وجود دارد که به این دلیل فیلمت را قربانی می کنند که جوزانی (تهیه کننده فیلم تو) در مورد تقلب انتخاباتی فیلم ساخته است.
من در ابتدا باور نمیکردم، با خودم می گفتم امکان ندارد اینها که میگویند در سینما با عدالت با همه برخورد میکنیم ولی الان باور می کنم، قبلا باور نمیکردم که میگفتند با جوزانی این برخورد را خواهند کرد ولی الان باور میکنم. گاهی در خلوت خودم فکر میکنم و میگویم من باید به چه کسی مراجعه کنم و از او بخواهم که این فیلم را ببینید. اصلا من حاضرم رایگان برای مردم نمایش داده شود چون در مورد یک مقطعی از تاریخ این کشور است که حدود 25 سال از آن گذشته است و ممکن است کم کم فراموش شود. نسلی که به سینما میرود و فیلمهای خیانتی را میبیند به او میقبولانند که این موضوع روز جامعه ماست و حلبچه مسئله تو نیست. ولی جوزانی نمیدانم سیاسی هست یا نیست فقط میدانم آدم وطن پرستی است که 4 سال پای موضوع فیلمی که در مورد حلبچه است ایستاد.
*شما در چه خانواده ای متولد شدید؟
در یک خانواده روستایی کشاورز و کرد و البته وطن پرست.
*پدرتان شیعه بودند؟
بله.
*مادرتان هم شیعه هستند؟
خیر. ایشان سنی هستند.
*تو بخاطر پدرت به تشیع گرایش پیدا کردی؟
بله. اما به این معنا نیست که مادرم را دوست نداشتم. به عبارتی میتوان گفت زبان مادری و دین پدری.
*این نکته را میخواستی در این فیلم بیاوری؟ یعنی ازدواج شیعه و سنی را تعمدا میخواستی در فیلم مطرح کنی؟
من این کار را کردم چون در چنین خانواده ی بزرگ شده ام و چیزی که الان در جریان است تحت این عنوان که گروهی به نام داعش هستند که نه شیعه را قبول داردو نه سنی را و مخصوصا شیعه را کافر میداند و کشتن شیعیان را ثواب میداند، من میخواستم بگویم که این حرفها حداقل به آن مذهبی که من در آن بزرگ شده ام و میشناسم ربطی ندارد. چون من در هر دو مذهب سنی و شیعه بزرگ شده ام. به یاد ندارم که پدرم به روی مادرم آورده باشد که تو سنی هستی، به یاد ندارم که مادرم خیلی جلوتر از پدرم به استقبال عزاداری ماه محرم نرفته باشد. فقط من اینطور نیستم که در خانواده ام سنی و شیعه وجود داشته باشند. در کردستان خیلی از این خانواده ها وجود دارند.
*کدام نسخه فیلم در کردستان عراق اکران شد؟خجالت آور نیست در مملکت جمهوری اسلامی که کل دنیای غرب دارد میگوید در خاورمیانه اگر قرار است اتفاقی بیفتد اول باید برویم و با جمهوری اسلامی ایران حرف بزنیم. یعنی هر اتفاقی قرار است بیفتد، در یک طرف باید جمهوری اسلامی باشد. آن وقت در سینمای جمهوری اسلامی فقط باید یک نفر تعیین تکلیف کند؟! یعنی حتی مدیرانی مثل آقای ایوبی هم هیچ، فقط آقای فلانی!
همین نسخه ای که الان موجود است.
*واکنش مردم در سلیمانیه و کردستان عراق چطور بود؟
خیلی خوب بود. من از همین متعجب هستم که آنها مدام دعوت میکنند و میخواهند اکران کنند.
*در سلیمانیه اکران شد؟
بله. در سلیمانیه، حلبچه و البته تصمیم دارم که در اربیل هم اینکار را بکنم.
*یعنی آنجا به تو میگویند بیا فیلمت را اکران کنند اما اینجا به تو سینما آزادی نمیدهند.
سینما فرهنگ هم که مربوط به خود فارابی است را نمی دهند! آقای رضاداد واقعا جلوی خود من زنگ زد برای هماهنگ کردن سینما فرهنگ ولی نشد. من نمیدانم دیگر چه کاری باید کرد! الان میدانی با خودم چه فکری میکنم؟ احساس میکنم کار بدی کردم اصلا چرا باید بروم از سینمادارها التماس کنم؟
*در واقع تو میروی از مسئولین سینمای جمهوری اسلامی التماس و خواهش میکنی که آقا من یک فیلمی در راستای ارزشهای نظام ساخته ام، تو را به خدا آن را خوب اکران کنید! (خنده)
دقیقا همینطور است! شاید 10 بار تا به حال به آقای مسچی (مسئول سینما فرهنگ) زنگ زدند.که آقا جان تو را به خون شهدای حلبچه اکران کن! تو را به جان همه آن بچه های باغیرتی که رفتند تا این مملکت برای امثال شما باقی بماند و مسئولیتی در آن به تو بدهند این فیلم را اکران کن!
خجالت آور نیست در مملکت جمهوری اسلامی که کل دنیای غرب دارد میگوید در خاورمیانه اگر قرار است اتفاقی بیفتد اول باید برویم و با جمهوری اسلامی ایران حرف بزنیم. یعنی هر اتفاقی قرار است بیفتد، در یک طرف باید جمهوری اسلامی باشد. آن وقت در سینمای جمهوری اسلامی فقط باید یک نفر تعیین تکلیف کند؟! یعنی حتی مدیرانی مثل آقای ایوبی هم هیچ، فقط آقای فلانی! خدا شاهد است که همینطور است.. این طرف هم حوزه هنری است. سینما آزادی دست حوزه است. حوزه چرا کاری نمیکند؟ 90 سینما دست حوزه است، من باید کدام مسئول حوزه را ببینم و بگویم آقا تو را به ابوالفضل اصلا حداقل فیلم من را ببین! چرا باید اینطور باشد؟ در حوزه هنری هم عدالت نیست ، اگر عدالت بود که حوزه هنری میگفت من 90 سینما دارم، خب همه این فیلمها هم که پروانه ساخت دارند، اگر من به فلان فیلم 5 سینما داده ام، به این فیلم هم باید 5 سینما بدهم.
من کردهای شیمیایی حلبچه آواره را نشان دادم که در واقع هیچ جایی را نداشتند و به ایران پناه آوردند. ایرانی که هرچه داشته در طبق اخلاص برای آنها گذاشته است. اصلا هم به آنها نگفت که من با کشور تو در حال جنگ هستم، رئیس جمهور تو به کشور من حمله کرده و برادران و خواهران من را سلاخی میکند. و نشان دادم که آنان سر سفره پر نعمت مردم ایران نشستند و منتی هم سرشان نبود و در قالب دو کاراکتر ایرانی و کرد عراقی بهم پیوند خوردند.
*تو چی در این فیلم نشان دادی که فکر میکنی اشتباه کردی باشی؟
من کردهای شیمیایی حلبچه آواره را نشان دادم که در واقع هیچ جایی را نداشتند و به ایران پناه آوردند. ایرانی که هرچه داشته در طبق اخلاص برای آنها گذاشته است. اصلا هم به آنها نگفت که من با کشور تو در حال جنگ هستم، رئیس جمهور تو به کشور من حمله کرده و برادران و خواهران من را سلاخی میکند. و نشان دادم که آنان سر سفره پر نعمت مردم ایران نشستند و منتی هم سرشان نبود و در قالب دو کاراکتر ایرانی و کرد عراقی بهم پیوند خوردند.
*این خودش نوعی غیرت است. یعنی مردم ایران سفره نعمات خودش را به سمت کردهایی باز کرده است که با کشورشان در حال جنگ بوده است.
الان اگر شما بروید در حلبچه فارسی حرف بزنید، شما را میبرند خانه خودشان و با هرچه در منزل داشته باشند از شما پذیرایی میکنند. چون می گویند شما در سخت ترین شرایط آغوشتان را به روی مردم این سرزمین باز کردید، ما فراموش نمی کنیم که شما برای ما چه کردید. شبیه آن قضیه ابوالحسن خرقانی که میگوید: هرکس به این سرا درآید / نانش دهید و از ایمانش مپرسید. من به نظرم کل ایران همین رفتار را در قبال کردها کردند. گفتند: اینها بندگان خدا هستند، ما غذا نمیتوانیم به آنها بدهیم؟ نه یک روز، دو روز. تا بعد از سال 2000 یعنی بعد از اینکه به صدام حمله کردند میهمان ایرانیان بودند. چطور باید الان برای فیلمی که میخواهد خاطره میهمان نوازی ایرانی را زنده کند، تشکیک میشود.
*الان تو اوج این ناراحتی یک موقع ول نکنی بری و در مورد هلوکاست فیلم بسازی!
اتفاقا خوب حرفی زدی. من میگویم اگر الان یک سناریو نوشته شود و یک جایی یکی از شخصیت ها در مورد هلوکاست صحبت کند، به خدا قسم، اسرائیل آن فیلم را تهیه کنندگی خواهد کرد و تمام امکانات را برای آن فراهم خواهند کرد.
*بهترین سینماهای دنیا را هم در اختیارش قرار میدهند
بله. میگویند همه کاری برایت میکنیم فقط این جمله در فیلمت وجود داشته باشد. اگر دو جای دیگر فیلم، به رئیس جمهور ما فحش هم دادی اشکالی ندارد فقط آن مضمون هولوکاست را در فیلم بگذار بماند. آیا هولوکاست قابل اعتنا تر است یا تراژدی حلبچه .
*ممنون خیلی مصاحبه خوبی بود. امیدوارم اکران خوبی داشته باشید.