به گزارش مشرق، هفته نامه "اشپیگل" در مطلبی به بررسی بحران های فراوان در اتحادیه اروپا پرداخته و نوشت: در درام پناهندگان هیچ توافقی در این اتحادیه صورت نگرفته است، بحران یورو نیز همچنان در جریان است، پوپولیست های افراطی نیز همچنان در این اتحادیه و در انتخابات ها موفقیت به دست می آورند، انگلیس هم در معرض خروج از این اتحادیه قرار دارد. آیا اتحادیه اروپا محکوم به شکست است؟
در ادامه این مطلب آمده است: حتی شخصیت های رهبری در اروپا نیز بدون شرط درباره شرایط این اتحادیه ابراز خوش بینی نمی کنند. رئیس پارلمان اروپا در سخنانی اظهار داشته است که " شکست اروپا سناریویی واقع بینانه است."
"آزلبورن"، وزیر امور خارجه لوکزامبورگ نیز اظهار داشته است که اتحادیه اروپا می تواند از هم فرو بپاشد.
معاون رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا نیز درباه فروپاشی و عدم هماهنگی در اتحادیه اروپا هشدار داده است. به اعتقاد وی حداقل این مسئله تا این حد واضح است که اتحادیه اروپا در بحرانی عمیق گرفتار شده است. هجوم پناهندگان، موفقیت های انتخاباتی پوپولیست های راست گرا، همه پرسی پیشنهادی انگلیس برای خروج از اروپا، مناقشات با روسیه ، همه این ها مسائلی است که در این اتحادیه موجود است.
"اشپیگل" در ادامه این پرسش را مطرح کرد که البته چشم انداز این اتحادیه تا چه اندازه تاریک است؟ آیا اتحاد اروپایی در معرض خطر قرار دارد؟ یا بحران اخیر تنها یکی از بی شمار بحران ها است و در پایان اتحادیه اروپا قدرتمندانه تر از آن خارج می شود؟
در ادامه این مطلب "اشپیگل" به مسئله هجوم پناهندگان به اتحادیه اروپا اشاره کرده و نوشت: بر اساس اطلاعات آژانس حفاظت از مرزهای اروپایی ( فرانتکس) حدود 1.55 میلیون پناهنده بین ژانویه و نوامبر به صورت غیر قانونی از مرزهای اتحادیه اروپا عبور کرده اند و به ندرت شواهدی درباره فروکش کردن این هجوم وجود دارد. در این میان کمیسیون اتحادیه اروپا اقدامات اساسی برای کاهش هجوم پناهندگان را مد نظر قرار داده از جمله عملیات گروه های حمایت از مرزهای اروپایی که در صورت لزوم بر خلاف خواست کشورهای عضو این اتحادیه انجام می شود.
البته طرح تقسیم شماری از پناهندگان در اتحادیه اروپا شکست خورده است. مجارستان و اسلواکی طرح توزیع پناهندگان در سراسر اروپا را را رد کرده اند. لهستان نیز اعلام کرده است که دیگر احساس پایبندی به این توافق ندارد. به گفته یک دیپلمات با تجربه اتحایه اروپا این طرح مرده است.
به نوشته "اشپیگل" همچنین به دولت آلمان این انتقاد وارد است که می خواهد قرارداد دوبلین را به صورت موقتی لغو کرده و مرزها را به روی پناهندگان بگشاید.
"آنتونی گلس" از کارشناسان علوم سیاسی انگلیسی در این باره به هفته نامه اشپیگل گفته است که دولت آلمان به جای سیاست عقل و منطق سیاست احساسات را در پیش گرفته است. به این ترتیب آلمان نقش یک شریک مطمئن که به قواعد پایبند است را کنار گذاشته است.
اشپیگل در بخش دیگری از این مطلب نوشت: بحران پناهندگان همچنین به عنوان یکی از مهم ترین دلایل قدرت گرفتن احزاب مشکوک به اروپا و پوپولیست های راست گرای افراطی است. این گروه ها به ترس از بیگانگان دامن می زنند و خواستار روی آوردن به ملی گرایی هستند.
"ورنر وایدن فلد" از دانشمندان علوم سیاسی آلمانی بر این عقیده است که موفقیت های پوپولیست های راست گرا در اروپا همچنین به دلسردی از احزاب سنتی نیز مربوط می شود. اتحادیه اروپا باید موفقیت های جدید خود را تعریف کند و اگر این اتفاق نیفتد اروپا متزلزل می شود.
اشپیگل در ادامه به مسئله همه پرسی پیشنهادی انگلیس برای خروج از اتحادیه اروپا اشاره کرده و نوشت: بر اساس نظر سنجی های اخیر حامیان خروج از اروپا نیمی از شهروندان انگلیسی را در پشت خود دارند.
این هفته نامه آلمانی در ادامه با استناد به سخنان یکی از کارشناسان موسسه علم و سیاست برلین از دو دستگی اروپا در قبال روسیه نوشت. به اعتقاد یکی از کارشناسان این موسسه یک سیاست امنیتی و خارجی مشترک در این باره وجود ندارد. البته تحریم ها علیه مسکو تصویب می شود اما اتحاد در این راستا وجود ندارد. کشورهای حوزه بالکان و لهستان خواستار استقرار نیروهای نظامی ناتو در مرزهای شرقی خود برای مقابله با تهدیدات روسیه هستند و دیگر کشورها مسکو را به عنوان شریک تجاری خود دیده و به تحریم ها علیه مسکو با دیده شک و تردید می نگرند.
سیاستمداران اروپایی مدتهاست که خواستار هماهنگ سازی سیاست های کمکی توسعه، دفاعی، خارجی و امنیتی این اتحادیه هستند چرا که تنها این گونه است که کشورهای بحران زده پایدار شده و می توان از هجوم بیشتر پناهندگان جلوگیری به عمل آورد.
صدر اعظم آلمان در سخنانی در پارلمان اروپا اظهار داشته است که ما باید سیاست توسعه و سیاست خارجی خود را قدرتمندانه تر در این راستا متمرکز کنیم که اختلافات را حل کرده و با دلایل پناهندگی مبارزه کنیم. البته برای این منظور باید کشورهای اروپایی در اندازه گسترده از خود همبستگی نشان دهند. اما به نظر نمی رسد که کسی این گونه بخواهد.
این مسئله همچنین برای سیاست های مالی اروپا نیز معتبر است. در سال 2012 بحران یورو نقطه اوج خود را بدست آورد و بسیاری از کشورهای عضو منطقه یورو شدیدا متزلزل شدند. کشورهای بحران زده ای مانند پرتغال، ایرلند و اسپانیا با توجه به برنامه های ریاضتی سخت گیرانه دوباره ثبات خود را بدست آوردند، اما یونان همچنان در بحران است.
به نوشته "اشپیگل" البته مسئله دشواری که وجود دارد این است: نابرابری های بزرگ دراتحادیه ارزی بدون اینکه یک سیاست مالی مشترک وجود داشته باشد. در حالی که آلمان همچنان مازاد تجاری زیادی را به دست می آورد اقتصاد در جنوب اروپا به ندرت رونقی دارد؛ همچنین به دلیل سیاست های ریاضتی دیکته شده از طرف آلمان سرمایه گذاری در این کشورها دشوار شده است؛ همزمان کشورهای آلمان و دیگر کشورهای شمال اروپا از برعهده گرفتن مسئولیت برای بدهی های کشورهای جنوبی طفره می روند. به اعتقاد کارشناسان، یا کشورهای ثروتمند در طولانی مدت باید آماده کمک به کشورهای فقیر شوند و یا اینکه یورو شکست خواهد خورد.
اشپیگل در پایان این مطلب این گونه نتیجه گیری کرد که فروپاشی اتحادیه اروپا با این همه به دلایل عملی به سختی قابل تصور است. طرح خروج برخی کشورها از اروپا در قراردادهای اروپایی پیش بینی نشده است. یک ایده افراطی می گوید که می شود برخی کشورها اتحادیه اروپا را ترک کنند و یک اتحادیه جدید تشکیل شود.
در ادامه این مطلب آمده است: حتی شخصیت های رهبری در اروپا نیز بدون شرط درباره شرایط این اتحادیه ابراز خوش بینی نمی کنند. رئیس پارلمان اروپا در سخنانی اظهار داشته است که " شکست اروپا سناریویی واقع بینانه است."
"آزلبورن"، وزیر امور خارجه لوکزامبورگ نیز اظهار داشته است که اتحادیه اروپا می تواند از هم فرو بپاشد.
معاون رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا نیز درباه فروپاشی و عدم هماهنگی در اتحادیه اروپا هشدار داده است. به اعتقاد وی حداقل این مسئله تا این حد واضح است که اتحادیه اروپا در بحرانی عمیق گرفتار شده است. هجوم پناهندگان، موفقیت های انتخاباتی پوپولیست های راست گرا، همه پرسی پیشنهادی انگلیس برای خروج از اروپا، مناقشات با روسیه ، همه این ها مسائلی است که در این اتحادیه موجود است.
"اشپیگل" در ادامه این پرسش را مطرح کرد که البته چشم انداز این اتحادیه تا چه اندازه تاریک است؟ آیا اتحاد اروپایی در معرض خطر قرار دارد؟ یا بحران اخیر تنها یکی از بی شمار بحران ها است و در پایان اتحادیه اروپا قدرتمندانه تر از آن خارج می شود؟
در ادامه این مطلب "اشپیگل" به مسئله هجوم پناهندگان به اتحادیه اروپا اشاره کرده و نوشت: بر اساس اطلاعات آژانس حفاظت از مرزهای اروپایی ( فرانتکس) حدود 1.55 میلیون پناهنده بین ژانویه و نوامبر به صورت غیر قانونی از مرزهای اتحادیه اروپا عبور کرده اند و به ندرت شواهدی درباره فروکش کردن این هجوم وجود دارد. در این میان کمیسیون اتحادیه اروپا اقدامات اساسی برای کاهش هجوم پناهندگان را مد نظر قرار داده از جمله عملیات گروه های حمایت از مرزهای اروپایی که در صورت لزوم بر خلاف خواست کشورهای عضو این اتحادیه انجام می شود.
البته طرح تقسیم شماری از پناهندگان در اتحادیه اروپا شکست خورده است. مجارستان و اسلواکی طرح توزیع پناهندگان در سراسر اروپا را را رد کرده اند. لهستان نیز اعلام کرده است که دیگر احساس پایبندی به این توافق ندارد. به گفته یک دیپلمات با تجربه اتحایه اروپا این طرح مرده است.
به نوشته "اشپیگل" همچنین به دولت آلمان این انتقاد وارد است که می خواهد قرارداد دوبلین را به صورت موقتی لغو کرده و مرزها را به روی پناهندگان بگشاید.
"آنتونی گلس" از کارشناسان علوم سیاسی انگلیسی در این باره به هفته نامه اشپیگل گفته است که دولت آلمان به جای سیاست عقل و منطق سیاست احساسات را در پیش گرفته است. به این ترتیب آلمان نقش یک شریک مطمئن که به قواعد پایبند است را کنار گذاشته است.
اشپیگل در بخش دیگری از این مطلب نوشت: بحران پناهندگان همچنین به عنوان یکی از مهم ترین دلایل قدرت گرفتن احزاب مشکوک به اروپا و پوپولیست های راست گرای افراطی است. این گروه ها به ترس از بیگانگان دامن می زنند و خواستار روی آوردن به ملی گرایی هستند.
"ورنر وایدن فلد" از دانشمندان علوم سیاسی آلمانی بر این عقیده است که موفقیت های پوپولیست های راست گرا در اروپا همچنین به دلسردی از احزاب سنتی نیز مربوط می شود. اتحادیه اروپا باید موفقیت های جدید خود را تعریف کند و اگر این اتفاق نیفتد اروپا متزلزل می شود.
اشپیگل در ادامه به مسئله همه پرسی پیشنهادی انگلیس برای خروج از اتحادیه اروپا اشاره کرده و نوشت: بر اساس نظر سنجی های اخیر حامیان خروج از اروپا نیمی از شهروندان انگلیسی را در پشت خود دارند.
این هفته نامه آلمانی در ادامه با استناد به سخنان یکی از کارشناسان موسسه علم و سیاست برلین از دو دستگی اروپا در قبال روسیه نوشت. به اعتقاد یکی از کارشناسان این موسسه یک سیاست امنیتی و خارجی مشترک در این باره وجود ندارد. البته تحریم ها علیه مسکو تصویب می شود اما اتحاد در این راستا وجود ندارد. کشورهای حوزه بالکان و لهستان خواستار استقرار نیروهای نظامی ناتو در مرزهای شرقی خود برای مقابله با تهدیدات روسیه هستند و دیگر کشورها مسکو را به عنوان شریک تجاری خود دیده و به تحریم ها علیه مسکو با دیده شک و تردید می نگرند.
سیاستمداران اروپایی مدتهاست که خواستار هماهنگ سازی سیاست های کمکی توسعه، دفاعی، خارجی و امنیتی این اتحادیه هستند چرا که تنها این گونه است که کشورهای بحران زده پایدار شده و می توان از هجوم بیشتر پناهندگان جلوگیری به عمل آورد.
صدر اعظم آلمان در سخنانی در پارلمان اروپا اظهار داشته است که ما باید سیاست توسعه و سیاست خارجی خود را قدرتمندانه تر در این راستا متمرکز کنیم که اختلافات را حل کرده و با دلایل پناهندگی مبارزه کنیم. البته برای این منظور باید کشورهای اروپایی در اندازه گسترده از خود همبستگی نشان دهند. اما به نظر نمی رسد که کسی این گونه بخواهد.
این مسئله همچنین برای سیاست های مالی اروپا نیز معتبر است. در سال 2012 بحران یورو نقطه اوج خود را بدست آورد و بسیاری از کشورهای عضو منطقه یورو شدیدا متزلزل شدند. کشورهای بحران زده ای مانند پرتغال، ایرلند و اسپانیا با توجه به برنامه های ریاضتی سخت گیرانه دوباره ثبات خود را بدست آوردند، اما یونان همچنان در بحران است.
به نوشته "اشپیگل" البته مسئله دشواری که وجود دارد این است: نابرابری های بزرگ دراتحادیه ارزی بدون اینکه یک سیاست مالی مشترک وجود داشته باشد. در حالی که آلمان همچنان مازاد تجاری زیادی را به دست می آورد اقتصاد در جنوب اروپا به ندرت رونقی دارد؛ همچنین به دلیل سیاست های ریاضتی دیکته شده از طرف آلمان سرمایه گذاری در این کشورها دشوار شده است؛ همزمان کشورهای آلمان و دیگر کشورهای شمال اروپا از برعهده گرفتن مسئولیت برای بدهی های کشورهای جنوبی طفره می روند. به اعتقاد کارشناسان، یا کشورهای ثروتمند در طولانی مدت باید آماده کمک به کشورهای فقیر شوند و یا اینکه یورو شکست خواهد خورد.
اشپیگل در پایان این مطلب این گونه نتیجه گیری کرد که فروپاشی اتحادیه اروپا با این همه به دلایل عملی به سختی قابل تصور است. طرح خروج برخی کشورها از اروپا در قراردادهای اروپایی پیش بینی نشده است. یک ایده افراطی می گوید که می شود برخی کشورها اتحادیه اروپا را ترک کنند و یک اتحادیه جدید تشکیل شود.