به گزارش مشرق، رفتارشناسی امریکا در فضای پسابرجامرفتارشناسی امریکا از سوی ملت ایران، احزاب و گروههای سیاسی، نخبگان سیاسی و دولتمردان جمهوری اسلامی در مقطع کنونی و فضای پسابرجام، یک ضرورت تاریخی است. این رفتارشناسی برای تنظیم نوع نگاه به امریکا، با هدف تأمین منافع ملی در تمامی ابعاد آن، یک ضرورت عقلی و اجتنابناپذیر است. اکنون در فضای سیاسی کشور، دو نوع نگاه و دیدگاه در خصوص چگونه به امریکا نگریستن، وجود دارد:
الف ـ دیدگاه خوشبینانه
صاحبان این دیدگاه، معتقدند هیچ فرقی بین دولت امریکا و دیگر کشورها وجود ندارد. بنابراین همانطور که جمهوری اسلامی با دیگر کشورها، مذاکره میکند، رابطه دارد و براساس منافع ملی با این کشورها در حوزههای گوناگون همکاری داشته و داد و ستد مینماید، میتواند همین نوع رابطه را هم با امریکا داشته باشد. معتقدین به این دیدگاه، به شدت از هر نوع مذاکره با امریکا در هر موضوعی، نه تنها استقبال کردهاند، بلکه آن را ضروری میدانند.
این افراد از مذاکره هستهای و حصول توافق در این مذاکرات، به عنوان یک مدل و الگو یاد نموده، میگویند با مذاکرات هستهای تابوی مذاکره با امریکا شکسته شد و باید این مذاکرات را در موضوعات دیگر ادامه داد. برخی از چهرههای شاخص از معتقدین به این دیدگاه مانند آقای هاشمی رفسنجانی، حتی بازگشایی سفارت امریکا در تهران را با تداوم مذاکرات بین دو کشور، دور از دسترس نمیدانند. اینان معتقدند، مذاکرات هستهای نشان داد که حتی با شیطان بزرگ هم میتوان دست داد و با دیپلماسی لبخند به توافق رسید.
طرفداران چنین نگاهی، علاوه بر تأکید بر ممکن بودن مذاکره و توافق با امریکا در موضوعات مختلف، در پیش گرفتن چنین سیاستی را از سوی جمهوری اسلامی برای حل مشکلات کشور، یک ضرورت میدانند. طرفداران این دیدگاه، برداشتن تحریمها، نزدیک شدن به غرب و عادیسازی رابطه با امریکا را سه شرط لازم برای حل مشکلات اقتصادی کشور میدانند
ب ـ دیدگاه بدبینانه
صاحبان این دیدگاه، به شدت به امریکا بدبین بوده، معتقدند دولتمردان ایالات متحده، به دلیل بدذاتی و آن خلق و خوی استکباری که دارند، تحت هیچ شرایطی قابل اعتماد نیستند. طرفداران این نوع نگاه به امریکا، میگویند اختلافات میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده، بنیادین بوده و از جنس مسائلی نیست که بتوان از طریق مذاکره و توافق، آن اختلافات را برطرف ساخت و از این رهگذر، برای عادیسازی رابطه اقدام نمود. براساس این دیدگاه مشکل اصلی امریکا با عنوان یک دولت و کشور مستکبر در عصر حاضر با جمهوری اسلامی، مشکل هویتی و معرفتی بوده، آنان هرگز حاضر به پذیرش هویت مستقل ملت ایران که با انقلاب اسلامی شکل گرفت، نخواهند بود.
صاحبنظران در این دیدگاه، معتقدند دولت امریکا به طرق مختلف، فشارهای گوناگون و از جمله فشارهای اقتصادی بر ملت ایران را حفظ کرده و بعضاً در مواردی تشدید خواهد کرد تا شاید به گمان خود، بتواند ملت ایران را، مجبور به تغییر هویت و رفتار کند.
عمدتاً تودههای مردم، نیروهای ارزشی و انقلابی و محوریت نظام جمهوری اسلامی، چنین نگاهی دارند. براساس چنین نگاهی به امریکا، مذاکره با امریکا، نه تنها خلاصه و محدود به مذاکرات هستهای میشود، بلکه تأکید میگردد که در اجرای برجام نیز باید مراقب خدعهها، حیلهها و فریبکاریهای طرف مقابل بود. نامه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به رئیسجمهور در خصوص چگونگی اجرای برجام، براساس همین نوع نگاه به امریکا و نگرانیها و دغدغهها از حیلههای طرف امریکایی در اجرای برجام نگارش شد.
اگر سؤال شود، کدام یک از این دو دیدگاه با واقعیتها همخوانی دارد و باید به آن توجه خاصی داشت، میتوان گفت، رفتارشناسی امریکا در دوره پسابرجام، میتوان درستی و صحت هر یک از این دو دیدگاه را محک زد. به عبارت دیگر، این رفتار دولتمردان ایالات متحده است که مشخص مینماید، کدام یک از این دو دیدگاه در مورد آنان درست است. از بررسی اظهارنظرهای دولتمردان ایالات متحده در حین مذاکرات و پس از توافق، چند نکته را میتوان مرتبط با موضوع، اینگونه جمعبندی کرد:
1 ـ امریکاییها تحت هیچ شرایطی، حاضر به برداشتن و جمع کردن زیرساختهای تحریمها علیه جمهوری اسلامی نبوده و ساختار تحریمها را حفظ خواهند کرد.
2 ـ امریکاییها پس از توافق هستهای با ایران و محدودسازی برنامه هستهای جمهوری اسلامی، با تشدید فشارها به بهانههای دیگر، چون مسائل حقوق بشری، برنامه موشکی و موضوع تروریسم، تلاش خواهند کرد ایران را مجبور به تغییر سیاستها و رفتارش نمایند. بر مبنای این دو نکته اساسی که از اظهارنظرهای مقامات اصلی امریکا به دست میآید، بررسی اقدامات اخیر امریکاییها در وضع تحریمهای جدید، رفتارشناسی درستی را از امریکا در فضای پساتحریم، پیشروی ما به نمایش میگذارد. مواردی از این نوع رفتارها در همین دوره کوتاه، مورد بررسی قرار میگیرد:
الف ـ تحریمهای مدرن در فضای پسابرجام
دقیقاً در شرایطی که مسئولان دولتی در سازمان میراث فرهنگی و جهانگردی دولت یازدهم از رونق گرفتن بازار و آمدن توریستهای خارجی به ایران در فضای پسابرجام سخن میگفتند، امریکاییها این صنعت پولساز برای ایران را با خباثت نشانه گرفته، به شکلی مدرن تحریمهایی را علیه جمهوری اسلامی وضع نمودند. در نیمه دوم آذرماه بود که اعضای کنگره امریکا، با 407 رأی موافق در قبال تنها 19 رأی مخالف، طرحی را تصویب کردند که هدف آن محدودکردن ورود افرادی به خاک امریکاست که طی پنج سال گذشته به ایران، عراق، سوریه و سودان سفر کرده باشند.
براساس این قانون که به بهانه مبارزه و مقابله با تهدید تروریسم تصویب شد، شهروندان 38 کشور جهان که در حال حاضر بدون اخذ روادید تا سقف 90 روز میتوانستند به خاک امریکا ورود پیدا کنند و در صورتی که طی پنج سال گذشته به یکی از این چهار کشور سفر کرده باشند، با محدودیت در ورود به خاک امریکا مواجه میشوند و عملاً باید برای تهیه رواید اقدام نمایند. بدیهی است که این قانون، یک نوع تحریم جدید و البته به شکلی مدرن است؛ تحریمی که صنعت پردرآمد توریسم ایران را از رونق میاندازد. بسیاری از کارشناسان و از جمله مقامات دولتی ایران، این اقدام امریکا را، نقض برجام ارزیابی کردند.
2 ـ تحریمها علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
امریکاییها طی سالهای گذشته، مجموعهها و افرادی از سپاه پاسداران را در فهرست تحریمهای خود قرار داده، مصمم هستند به این روند در فضای پس از برجام با شدت بیشتری ادامه دهند. اکنون و در فضای پسابرجام، شاهد وضع چنین تحریمهایی علیه سپاه پاسداران هستیم.
چندی پیش اندیشکده بنیاد دفاع از دمکراسی امریکا، با اشاره به طرحهای مرتبط با تحریم سپاه نوشت: «در حالی که توافق با ایران وارد مرحله اجرا میشود، کنگره به سمت تحریم سپاه پیش میرود.» براساس گزارشهای منتشر شده، پنج طرح و از جمله طرح قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی، برای اعمال تحریمهای شدید علیه جمهوری اسلامی در کنگره امریکا دنبال میشود.
3 ـ وضع تحریمهای جدید به بهانه برنامه موشکی
امریکاییها در روزهای اخیر، براساس نامه وزارت خزانهداری به کنگره این کشور، جمعاً 11 نفر و شرکت ایرانی را به بهانه برنامه موشکی، به فهرست تحریمهای جمهوری اسلامی اضافه کردند. این رفتارها نشان میدهد که امریکاییها، قصد برداشتن تحریمها را نداشته و اگر موقتاً اجرای تحریمها را به تعویق میاندازند، نوعی اهداف سیاسی و از جمله اهداف مرتبط با انتخابات در ایران را دارند.
منبع : روزنامه جوان
الف ـ دیدگاه خوشبینانه
صاحبان این دیدگاه، معتقدند هیچ فرقی بین دولت امریکا و دیگر کشورها وجود ندارد. بنابراین همانطور که جمهوری اسلامی با دیگر کشورها، مذاکره میکند، رابطه دارد و براساس منافع ملی با این کشورها در حوزههای گوناگون همکاری داشته و داد و ستد مینماید، میتواند همین نوع رابطه را هم با امریکا داشته باشد. معتقدین به این دیدگاه، به شدت از هر نوع مذاکره با امریکا در هر موضوعی، نه تنها استقبال کردهاند، بلکه آن را ضروری میدانند.
این افراد از مذاکره هستهای و حصول توافق در این مذاکرات، به عنوان یک مدل و الگو یاد نموده، میگویند با مذاکرات هستهای تابوی مذاکره با امریکا شکسته شد و باید این مذاکرات را در موضوعات دیگر ادامه داد. برخی از چهرههای شاخص از معتقدین به این دیدگاه مانند آقای هاشمی رفسنجانی، حتی بازگشایی سفارت امریکا در تهران را با تداوم مذاکرات بین دو کشور، دور از دسترس نمیدانند. اینان معتقدند، مذاکرات هستهای نشان داد که حتی با شیطان بزرگ هم میتوان دست داد و با دیپلماسی لبخند به توافق رسید.
طرفداران چنین نگاهی، علاوه بر تأکید بر ممکن بودن مذاکره و توافق با امریکا در موضوعات مختلف، در پیش گرفتن چنین سیاستی را از سوی جمهوری اسلامی برای حل مشکلات کشور، یک ضرورت میدانند. طرفداران این دیدگاه، برداشتن تحریمها، نزدیک شدن به غرب و عادیسازی رابطه با امریکا را سه شرط لازم برای حل مشکلات اقتصادی کشور میدانند
ب ـ دیدگاه بدبینانه
صاحبان این دیدگاه، به شدت به امریکا بدبین بوده، معتقدند دولتمردان ایالات متحده، به دلیل بدذاتی و آن خلق و خوی استکباری که دارند، تحت هیچ شرایطی قابل اعتماد نیستند. طرفداران این نوع نگاه به امریکا، میگویند اختلافات میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده، بنیادین بوده و از جنس مسائلی نیست که بتوان از طریق مذاکره و توافق، آن اختلافات را برطرف ساخت و از این رهگذر، برای عادیسازی رابطه اقدام نمود. براساس این دیدگاه مشکل اصلی امریکا با عنوان یک دولت و کشور مستکبر در عصر حاضر با جمهوری اسلامی، مشکل هویتی و معرفتی بوده، آنان هرگز حاضر به پذیرش هویت مستقل ملت ایران که با انقلاب اسلامی شکل گرفت، نخواهند بود.
صاحبنظران در این دیدگاه، معتقدند دولت امریکا به طرق مختلف، فشارهای گوناگون و از جمله فشارهای اقتصادی بر ملت ایران را حفظ کرده و بعضاً در مواردی تشدید خواهد کرد تا شاید به گمان خود، بتواند ملت ایران را، مجبور به تغییر هویت و رفتار کند.
عمدتاً تودههای مردم، نیروهای ارزشی و انقلابی و محوریت نظام جمهوری اسلامی، چنین نگاهی دارند. براساس چنین نگاهی به امریکا، مذاکره با امریکا، نه تنها خلاصه و محدود به مذاکرات هستهای میشود، بلکه تأکید میگردد که در اجرای برجام نیز باید مراقب خدعهها، حیلهها و فریبکاریهای طرف مقابل بود. نامه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به رئیسجمهور در خصوص چگونگی اجرای برجام، براساس همین نوع نگاه به امریکا و نگرانیها و دغدغهها از حیلههای طرف امریکایی در اجرای برجام نگارش شد.
اگر سؤال شود، کدام یک از این دو دیدگاه با واقعیتها همخوانی دارد و باید به آن توجه خاصی داشت، میتوان گفت، رفتارشناسی امریکا در دوره پسابرجام، میتوان درستی و صحت هر یک از این دو دیدگاه را محک زد. به عبارت دیگر، این رفتار دولتمردان ایالات متحده است که مشخص مینماید، کدام یک از این دو دیدگاه در مورد آنان درست است. از بررسی اظهارنظرهای دولتمردان ایالات متحده در حین مذاکرات و پس از توافق، چند نکته را میتوان مرتبط با موضوع، اینگونه جمعبندی کرد:
1 ـ امریکاییها تحت هیچ شرایطی، حاضر به برداشتن و جمع کردن زیرساختهای تحریمها علیه جمهوری اسلامی نبوده و ساختار تحریمها را حفظ خواهند کرد.
2 ـ امریکاییها پس از توافق هستهای با ایران و محدودسازی برنامه هستهای جمهوری اسلامی، با تشدید فشارها به بهانههای دیگر، چون مسائل حقوق بشری، برنامه موشکی و موضوع تروریسم، تلاش خواهند کرد ایران را مجبور به تغییر سیاستها و رفتارش نمایند. بر مبنای این دو نکته اساسی که از اظهارنظرهای مقامات اصلی امریکا به دست میآید، بررسی اقدامات اخیر امریکاییها در وضع تحریمهای جدید، رفتارشناسی درستی را از امریکا در فضای پساتحریم، پیشروی ما به نمایش میگذارد. مواردی از این نوع رفتارها در همین دوره کوتاه، مورد بررسی قرار میگیرد:
الف ـ تحریمهای مدرن در فضای پسابرجام
دقیقاً در شرایطی که مسئولان دولتی در سازمان میراث فرهنگی و جهانگردی دولت یازدهم از رونق گرفتن بازار و آمدن توریستهای خارجی به ایران در فضای پسابرجام سخن میگفتند، امریکاییها این صنعت پولساز برای ایران را با خباثت نشانه گرفته، به شکلی مدرن تحریمهایی را علیه جمهوری اسلامی وضع نمودند. در نیمه دوم آذرماه بود که اعضای کنگره امریکا، با 407 رأی موافق در قبال تنها 19 رأی مخالف، طرحی را تصویب کردند که هدف آن محدودکردن ورود افرادی به خاک امریکاست که طی پنج سال گذشته به ایران، عراق، سوریه و سودان سفر کرده باشند.
براساس این قانون که به بهانه مبارزه و مقابله با تهدید تروریسم تصویب شد، شهروندان 38 کشور جهان که در حال حاضر بدون اخذ روادید تا سقف 90 روز میتوانستند به خاک امریکا ورود پیدا کنند و در صورتی که طی پنج سال گذشته به یکی از این چهار کشور سفر کرده باشند، با محدودیت در ورود به خاک امریکا مواجه میشوند و عملاً باید برای تهیه رواید اقدام نمایند. بدیهی است که این قانون، یک نوع تحریم جدید و البته به شکلی مدرن است؛ تحریمی که صنعت پردرآمد توریسم ایران را از رونق میاندازد. بسیاری از کارشناسان و از جمله مقامات دولتی ایران، این اقدام امریکا را، نقض برجام ارزیابی کردند.
2 ـ تحریمها علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
امریکاییها طی سالهای گذشته، مجموعهها و افرادی از سپاه پاسداران را در فهرست تحریمهای خود قرار داده، مصمم هستند به این روند در فضای پس از برجام با شدت بیشتری ادامه دهند. اکنون و در فضای پسابرجام، شاهد وضع چنین تحریمهایی علیه سپاه پاسداران هستیم.
چندی پیش اندیشکده بنیاد دفاع از دمکراسی امریکا، با اشاره به طرحهای مرتبط با تحریم سپاه نوشت: «در حالی که توافق با ایران وارد مرحله اجرا میشود، کنگره به سمت تحریم سپاه پیش میرود.» براساس گزارشهای منتشر شده، پنج طرح و از جمله طرح قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی، برای اعمال تحریمهای شدید علیه جمهوری اسلامی در کنگره امریکا دنبال میشود.
3 ـ وضع تحریمهای جدید به بهانه برنامه موشکی
امریکاییها در روزهای اخیر، براساس نامه وزارت خزانهداری به کنگره این کشور، جمعاً 11 نفر و شرکت ایرانی را به بهانه برنامه موشکی، به فهرست تحریمهای جمهوری اسلامی اضافه کردند. این رفتارها نشان میدهد که امریکاییها، قصد برداشتن تحریمها را نداشته و اگر موقتاً اجرای تحریمها را به تعویق میاندازند، نوعی اهداف سیاسی و از جمله اهداف مرتبط با انتخابات در ایران را دارند.
منبع : روزنامه جوان