به گزارش مشرق، یکی از سخت ترین و دردناک ترین جنایت و گناهی که در طول تاریخ بعضی از افراد بشری مرتکب آن می شوند قتل و کشتار افراد بی گناه است. هر انسان منصف و آزادی از ارتکاب این چنین جنایاتی بسیار ناراحت و ملول می شود جز کسانی که فطرت انسانی و روح خدایی را در سرزمین وجودی خود نابود کرده باشند.
هر چند گناه قتل در نگاه بسیاری از افراد بسیار سخت و نا بخشودنی است، ولی با تأمل در آیات قرآن کریم با آیاتی برخورد می نمایم که بیانگر گناهانی سخت تر و هولناک تر از قتل می باشند.
خداوند متعال در قرآن کریم موضوع فتنه را مطرح نموده و آن را به مراتب سختر از قتل و کشتار معرفی فرموده است:«وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ؛[بقره، آیه 19]و فتنه (و بت پرستى) از كشتار هم بدتر است!». «وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى یَرُدُّوكُمْ عَنْ دینِكُمْ؛[بقره،آیه217] و ایجاد فتنه، (و محیط نامساعد، كه مردم را به كفر، تشویق و از ایمان بازمى دارد) حتّى از قتل بالاتر است. و مشركان، پیوسته با شما مى جنگند، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند».
فتنه به چه معنا است و چرا در فرهنگ قرآن فتنه از قتل شدیدتر معرفی شده است؟
مفهوم شناسی فتنه در فرهنگ قرآن
از جمله کلید واژه های مهمی که در فرهنگ قرآن و نهج البلاغه به کرات مورد استفاده و بیان قرار گرفته واژه فتنه است. کاربردهای قرآنی این واژه بسیار متفاوت بوده و حکم مشترک لفظی دارد.
برای دست یابی به معنای فتنه در قرآن لازم است به موارد و آیاتی که در زمینه این واژه وارد شده توجه شود تا اینکه معنای متناسب با آیه بدست آید. از این رو نمی توان یک معنای واحد برای این واژه مشخص نمود و به تمام موارد تسری داد. به هر حال می توان به معانی این واژه اشاره کرد:
فتنه: مصدر عربی از ماده فَتَن است و در لغت به معنای در آتش انداختن و گداختن سیم و زر جهت آزمایش و جدا ساختن مواد خالص آن از ناخالصی هاست.[1] و همچنین در تفاسیر معنای آن چنین بیان شده است: مطلق امتحان و آزمایش ،ضلالت، كفر، فضیحت، محنت، جنون، عبرت عذاب، مال و اولاد، افساد و اختلاف در رأى،[2] عذاب یا اسباب عذاب اخروی؛[3]
چرا در فرهنگ قرآن فتنه از قتل شدیدتر معرفی شده است؟
با توجه به معانی متفاوتی که در خصوص فتنه بیان شد، لازم به ذکر است برای پاسخ گویی به این پرسش، لازم است معانی و تفاسیر مختلفی که مفسران قرآن ذیل این آیه بیان داشته اند را مورد بررسی قرار دهیم. مفسران قرآن جواب های متفاوتی به این پرسش داده اند که در ادامه به بعضی از این پاسخ ها اشاره می کنیم.
1-ایجاد تزلزل در دین و اعتقادات مردم از قتل بدتر است: «وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ؛[بقره، آیه 19]
فتنه در این آیه شریف به معنای کاری است که موجب می شود افراد جامعه در دینشان شک کنند و مضطرب گردند و به همین جهت راه تشخیص دین حق و اعتقادات صحیح را از دست دهند، در این آیۀ شریف بدین جهت فتنه از آدم کشی بدتر معرفی شده؛ چرا که اگر مؤمنی را بکشند به بهشت می رود و ضرر نمی کند و فقط زندگی مادی را از دست میدهد این در حالی است که تشکیک در مقدسات و باورهای دینی اجتماعی مردم موجبات خسران بزرگتر و گرفتار شدن آنان در آتش قهر الهی می گردد. [4]
وقتی جریانی انحرافی سعی دارد با رویکرد نفاق گونه خود بستر انحراف جامعه اسلامی را موضوع رستگاری خود منحرف نماید این امر موجبات هلاکت و گمراهی طیف وسیعی از افراد را به دنبال دارد که گناهی نابخشودنی تر از قتل است.
2- به اختلاف و درگیری کشاندن جامعه اسلامی: «فتنه در آیه مورد نظر به معنى افساد و افتتان است، یعنى در فتنه انداختن است كه بضلالت و كفر و عذاب و اختلاف كشانیدن مردم باشد چنانچه كفار و مشركین مكّه بعد از هجرت حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نسبت بمؤمنین رفتار می نمودند». [5]
3- شرک به خدا و کفر به رسول اکرم (صلی الله و علیه و آله) آزار و اذیت مسلمین: «كلمه فتنه به معناى هر عملى است كه به منظور آزمایش حال چیزى انجام گیرد، و بدین جهت است كه هم خود آزمایش را فتنه مى گویند و هم ملازمات غالبى آن را، كه عبارت است از شدت و عذابى كه متوجه مردودین در این آزمایش یعنى گمراهان و مشركین مى شود، در قرآن كریم نیز در همه این معانى استعمال شده و منظور از آن در آیه مورد بحث شرك به خدا و كفر به رسول و آزار و اذیت مسلمین است، همان عملى كه مشركین مكه بعد از هجرت و قبل از آن با مردم مسلمان داشتند».[6]
مصادیق فتنه در جامعه امروزی و عوامل شکل گیری آن
1-تهاجم فتنه گران معاصر به باورهای اسلامی:
اولین کار فتنه گران این است که افکار مؤثر در پیدایش و تثبیت این حرکت انقلابی و نظام اسلامی را متزلزل نمایند. اگر فتنه گران بخواهند این نظام به کلی ریشه کن شود می کوشند منشأ فکر انقلابی و تکیه گاه کلام امام در طول تاریخ انقلاب و پس از پیروزی آن یعنی کلمه اسلام را تضعیف نمایند و اگر بتوانند به این مقصود دست یابند بزرگترین و آرزو و آرمان آنها بدست آمده است.[7]
2-بر هم زدن اتحاد و همبستگی جامعه اسلامی:
آنچه در خصوص این بحث لازم و ضروری به نظر می رسد توجه به فتنه های اجتماعی و جریانهایی است که به دنبال ایجاد تزلزل درصفوف امت اسلامی هستند. از آنجا که اتحاد و همبستگی جامعه اسلامی سد محکمی در برابر تهدیدهای جامعه استعماری و استکباری است. بسیار لازم و ضروری است که با حفظ انسجام ملی و مذهبی راه نفوذ و تسلط بیگانه را مسدود نمود و با شناسایی جریانهای خودی و تفرقه برانگیز و ایستادگی در برابر آنها اجازه تسلط استکبار را ببندیم.
3-برتری طلبی های اجتماعی و بلند پروازی:
کسانی که به زندگی ساده قانع شده اند و همتشان بیش از این نیست که نانی بخورند و زندگی آرامی داشته باشند، حوصله درگیری و فتنه گری ندارند؛ از اینرو چندان برای جامعه ایجاد مزاحمت و جریان سازی انحرافی و تولید فتنه نمی نمایند. در واقع موتور محرکه فتنه انگیزان را می بایست روح برتری طلبی دانست کما اینکه خداوند متعال در خصوص فرعون می فرماید:«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیی نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدین؛[قصص، آیه 4] فرعون در زمین برترى جویى كرد، و اهل آن را به گروه هاى مختلفى تقسیم نمود گروهى را به ضعف و ناتوانى مى كشاند، پسرانشان را سر مى برید و زنانشان را (براى كنیزى و خدمت) زنده نگه مى داشت او به یقین از مفسدان بود!».
حاصل کلام
هرگاه گروه و یا جریانی بخواهد مسیر صحیح و هدایت و سعادت جامعه اسلامی را از راه اصلی خود خارج نماید و زمنیه گمراهی و تزلزل باورهای دینی و اعتقادی ایشان را تضعیف نماید گناهی به مراتب بدتر از قتل را مرتکب شده؛ چرا که با گمراه نمودن مردم بستر شقاوت ابدی افراد را مهیا نموده است.
پی نوشت ها:
[1]. اقرب الموارد، سعید الخورى الشرتونى، ج 2، ص 902، بیروت.
[2]. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 353.
[3]. سوره ذاریات، آیات 14و 13.« یَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ یُفْتَنُونَ ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذی كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُون [ذاریات/13و14]؛ (آرى) همان روزى است كه آنها را بر آتش مى سوزانند! (و گفته مى شود:) بچشید عذاب خود را، این همان چیزى است كه براى آن شتاب داشتید».
[4]. طوفان فتنه و کشتی بصیرت، آیة الله مصباح یزدی، ص24.
[5]. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 353.
[6]. ترجمه المیزان: ج 2، ص 89.
[7]. طوفان فتنه و کشتی بصیرت، آیة الله مصباح یزدی، ص24.
منبع: تبیان
هر چند گناه قتل در نگاه بسیاری از افراد بسیار سخت و نا بخشودنی است، ولی با تأمل در آیات قرآن کریم با آیاتی برخورد می نمایم که بیانگر گناهانی سخت تر و هولناک تر از قتل می باشند.
خداوند متعال در قرآن کریم موضوع فتنه را مطرح نموده و آن را به مراتب سختر از قتل و کشتار معرفی فرموده است:«وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ؛[بقره، آیه 19]و فتنه (و بت پرستى) از كشتار هم بدتر است!». «وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى یَرُدُّوكُمْ عَنْ دینِكُمْ؛[بقره،آیه217] و ایجاد فتنه، (و محیط نامساعد، كه مردم را به كفر، تشویق و از ایمان بازمى دارد) حتّى از قتل بالاتر است. و مشركان، پیوسته با شما مى جنگند، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند».
فتنه به چه معنا است و چرا در فرهنگ قرآن فتنه از قتل شدیدتر معرفی شده است؟
مفهوم شناسی فتنه در فرهنگ قرآن
از جمله کلید واژه های مهمی که در فرهنگ قرآن و نهج البلاغه به کرات مورد استفاده و بیان قرار گرفته واژه فتنه است. کاربردهای قرآنی این واژه بسیار متفاوت بوده و حکم مشترک لفظی دارد.
برای دست یابی به معنای فتنه در قرآن لازم است به موارد و آیاتی که در زمینه این واژه وارد شده توجه شود تا اینکه معنای متناسب با آیه بدست آید. از این رو نمی توان یک معنای واحد برای این واژه مشخص نمود و به تمام موارد تسری داد. به هر حال می توان به معانی این واژه اشاره کرد:
فتنه: مصدر عربی از ماده فَتَن است و در لغت به معنای در آتش انداختن و گداختن سیم و زر جهت آزمایش و جدا ساختن مواد خالص آن از ناخالصی هاست.[1] و همچنین در تفاسیر معنای آن چنین بیان شده است: مطلق امتحان و آزمایش ،ضلالت، كفر، فضیحت، محنت، جنون، عبرت عذاب، مال و اولاد، افساد و اختلاف در رأى،[2] عذاب یا اسباب عذاب اخروی؛[3]
چرا در فرهنگ قرآن فتنه از قتل شدیدتر معرفی شده است؟
با توجه به معانی متفاوتی که در خصوص فتنه بیان شد، لازم به ذکر است برای پاسخ گویی به این پرسش، لازم است معانی و تفاسیر مختلفی که مفسران قرآن ذیل این آیه بیان داشته اند را مورد بررسی قرار دهیم. مفسران قرآن جواب های متفاوتی به این پرسش داده اند که در ادامه به بعضی از این پاسخ ها اشاره می کنیم.
1-ایجاد تزلزل در دین و اعتقادات مردم از قتل بدتر است: «وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ؛[بقره، آیه 19]
فتنه در این آیه شریف به معنای کاری است که موجب می شود افراد جامعه در دینشان شک کنند و مضطرب گردند و به همین جهت راه تشخیص دین حق و اعتقادات صحیح را از دست دهند، در این آیۀ شریف بدین جهت فتنه از آدم کشی بدتر معرفی شده؛ چرا که اگر مؤمنی را بکشند به بهشت می رود و ضرر نمی کند و فقط زندگی مادی را از دست میدهد این در حالی است که تشکیک در مقدسات و باورهای دینی اجتماعی مردم موجبات خسران بزرگتر و گرفتار شدن آنان در آتش قهر الهی می گردد. [4]
وقتی جریانی انحرافی سعی دارد با رویکرد نفاق گونه خود بستر انحراف جامعه اسلامی را موضوع رستگاری خود منحرف نماید این امر موجبات هلاکت و گمراهی طیف وسیعی از افراد را به دنبال دارد که گناهی نابخشودنی تر از قتل است.
2- به اختلاف و درگیری کشاندن جامعه اسلامی: «فتنه در آیه مورد نظر به معنى افساد و افتتان است، یعنى در فتنه انداختن است كه بضلالت و كفر و عذاب و اختلاف كشانیدن مردم باشد چنانچه كفار و مشركین مكّه بعد از هجرت حضرت رسول صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نسبت بمؤمنین رفتار می نمودند». [5]
3- شرک به خدا و کفر به رسول اکرم (صلی الله و علیه و آله) آزار و اذیت مسلمین: «كلمه فتنه به معناى هر عملى است كه به منظور آزمایش حال چیزى انجام گیرد، و بدین جهت است كه هم خود آزمایش را فتنه مى گویند و هم ملازمات غالبى آن را، كه عبارت است از شدت و عذابى كه متوجه مردودین در این آزمایش یعنى گمراهان و مشركین مى شود، در قرآن كریم نیز در همه این معانى استعمال شده و منظور از آن در آیه مورد بحث شرك به خدا و كفر به رسول و آزار و اذیت مسلمین است، همان عملى كه مشركین مكه بعد از هجرت و قبل از آن با مردم مسلمان داشتند».[6]
مصادیق فتنه در جامعه امروزی و عوامل شکل گیری آن
1-تهاجم فتنه گران معاصر به باورهای اسلامی:
اولین کار فتنه گران این است که افکار مؤثر در پیدایش و تثبیت این حرکت انقلابی و نظام اسلامی را متزلزل نمایند. اگر فتنه گران بخواهند این نظام به کلی ریشه کن شود می کوشند منشأ فکر انقلابی و تکیه گاه کلام امام در طول تاریخ انقلاب و پس از پیروزی آن یعنی کلمه اسلام را تضعیف نمایند و اگر بتوانند به این مقصود دست یابند بزرگترین و آرزو و آرمان آنها بدست آمده است.[7]
2-بر هم زدن اتحاد و همبستگی جامعه اسلامی:
آنچه در خصوص این بحث لازم و ضروری به نظر می رسد توجه به فتنه های اجتماعی و جریانهایی است که به دنبال ایجاد تزلزل درصفوف امت اسلامی هستند. از آنجا که اتحاد و همبستگی جامعه اسلامی سد محکمی در برابر تهدیدهای جامعه استعماری و استکباری است. بسیار لازم و ضروری است که با حفظ انسجام ملی و مذهبی راه نفوذ و تسلط بیگانه را مسدود نمود و با شناسایی جریانهای خودی و تفرقه برانگیز و ایستادگی در برابر آنها اجازه تسلط استکبار را ببندیم.
3-برتری طلبی های اجتماعی و بلند پروازی:
کسانی که به زندگی ساده قانع شده اند و همتشان بیش از این نیست که نانی بخورند و زندگی آرامی داشته باشند، حوصله درگیری و فتنه گری ندارند؛ از اینرو چندان برای جامعه ایجاد مزاحمت و جریان سازی انحرافی و تولید فتنه نمی نمایند. در واقع موتور محرکه فتنه انگیزان را می بایست روح برتری طلبی دانست کما اینکه خداوند متعال در خصوص فرعون می فرماید:«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیی نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدین؛[قصص، آیه 4] فرعون در زمین برترى جویى كرد، و اهل آن را به گروه هاى مختلفى تقسیم نمود گروهى را به ضعف و ناتوانى مى كشاند، پسرانشان را سر مى برید و زنانشان را (براى كنیزى و خدمت) زنده نگه مى داشت او به یقین از مفسدان بود!».
حاصل کلام
هرگاه گروه و یا جریانی بخواهد مسیر صحیح و هدایت و سعادت جامعه اسلامی را از راه اصلی خود خارج نماید و زمنیه گمراهی و تزلزل باورهای دینی و اعتقادی ایشان را تضعیف نماید گناهی به مراتب بدتر از قتل را مرتکب شده؛ چرا که با گمراه نمودن مردم بستر شقاوت ابدی افراد را مهیا نموده است.
پی نوشت ها:
[1]. اقرب الموارد، سعید الخورى الشرتونى، ج 2، ص 902، بیروت.
[2]. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 353.
[3]. سوره ذاریات، آیات 14و 13.« یَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ یُفْتَنُونَ ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذی كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُون [ذاریات/13و14]؛ (آرى) همان روزى است كه آنها را بر آتش مى سوزانند! (و گفته مى شود:) بچشید عذاب خود را، این همان چیزى است كه براى آن شتاب داشتید».
[4]. طوفان فتنه و کشتی بصیرت، آیة الله مصباح یزدی، ص24.
[5]. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 353.
[6]. ترجمه المیزان: ج 2، ص 89.
[7]. طوفان فتنه و کشتی بصیرت، آیة الله مصباح یزدی، ص24.
منبع: تبیان