به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ روز 15 دی 1357 رهبران 4 كشور غربي (آمريكا، انگليس، آلمان غربي و فرانسه) اجلاس دو روزه خود را در جزيره گوادلوپ با هدف بررسي چند موضوع از جمله انقلاب اسلامي ايران و سرنوشت شاه آغاز كردند.
ژيسكاردستن رئیس جمهور فرانسه در خاطرات خود درباره اين كنفرانس مي گويد:
«ما رفتيم در باغ نشستيم. جايي كه چهار صندلي داشت و ميدانستيم در فضاي بازي است و خطر اينكه دستگاههاي اطلاعاتي خودمان مذاكرات ما را گوش كنند، نبود و به دريا نگاه ميكرديم و جايي در زير يك آلاچيقي نشسته بوديم، چهار تا صندلي بيشتر نبود و ما چهار تا بوديم فقط. من از كالاهان نخست وزیر انگلیس خواستم كه بحث را شروع كند. راجع به شاه و اوضاع ايران او تجزيه و تحليل واقع بينانه اي كرد و خلاصه اش اين بوده شاه بازنده است و ديگر به اوضاع تسلط ندارد و راه حل جانشيني هم وجود ندارد. براي اينكه مردان سياسي در ايران همه بي اعتبار شده اند، و ارتش هم در شك است كه بتواند اين دوره انتقالي را بگذراند و به عهده داشته باشد و عملي انجام بدهد. هلموت اشميت صدر اعظم آلمان با توجه گوش داد و چيزي نگفت.»
عبدالرضا هوشنگ مهدوي نيز درباره اين كنفرانس مي نويسد:
«در كنفرانس گوادلوپ... ضمن رسيدگي به مسائل سياسي - اقتصادي بين المللي، رهبران هر سه كشور اروپايي اظهار عقيده كردند كه ديگر به بقاي رژيم شاه نمي توان اميد بست و جهان غرب بايد هر چه زودتر با جانشين او كنار بيايد. ژيسكاردستن در اين مورد با قاطعيت بيشتري سخن مي گفت و تأكيد مي كرد كه اگر شاه در ايران بماند و بيش از اين در برابر انقلاب مقاومت كند، ايران با خطر جنگ داخلي روبرو خواهد شد و اين وضع ممكن است به بهره برداري كمونيستها و مداخله شوروي منجر شود.»
كارتر رئیس جمهور آمریکا درباره اين كنفرانس مي نويسد:
«... طي مذاكرات طولاني كه درباره مسائل جهاني در گوادلوپ داشتيم، متوجه شدم سه تن رهبران ديگر، پشتيباني چنداني از شاه نمي كنند. آنها در فكر تشكيل يك دولت غيرنظامي بودند و همگي مي گفتند شاه هر چه زودتر بايد برود.
روزشمار انقلاب اسلامي، دفتر ادبيات انقلاب اسلامي، ج 9، ص 357
ژيسكاردستن رئیس جمهور فرانسه در خاطرات خود درباره اين كنفرانس مي گويد:
«ما رفتيم در باغ نشستيم. جايي كه چهار صندلي داشت و ميدانستيم در فضاي بازي است و خطر اينكه دستگاههاي اطلاعاتي خودمان مذاكرات ما را گوش كنند، نبود و به دريا نگاه ميكرديم و جايي در زير يك آلاچيقي نشسته بوديم، چهار تا صندلي بيشتر نبود و ما چهار تا بوديم فقط. من از كالاهان نخست وزیر انگلیس خواستم كه بحث را شروع كند. راجع به شاه و اوضاع ايران او تجزيه و تحليل واقع بينانه اي كرد و خلاصه اش اين بوده شاه بازنده است و ديگر به اوضاع تسلط ندارد و راه حل جانشيني هم وجود ندارد. براي اينكه مردان سياسي در ايران همه بي اعتبار شده اند، و ارتش هم در شك است كه بتواند اين دوره انتقالي را بگذراند و به عهده داشته باشد و عملي انجام بدهد. هلموت اشميت صدر اعظم آلمان با توجه گوش داد و چيزي نگفت.»
عبدالرضا هوشنگ مهدوي نيز درباره اين كنفرانس مي نويسد:
«در كنفرانس گوادلوپ... ضمن رسيدگي به مسائل سياسي - اقتصادي بين المللي، رهبران هر سه كشور اروپايي اظهار عقيده كردند كه ديگر به بقاي رژيم شاه نمي توان اميد بست و جهان غرب بايد هر چه زودتر با جانشين او كنار بيايد. ژيسكاردستن در اين مورد با قاطعيت بيشتري سخن مي گفت و تأكيد مي كرد كه اگر شاه در ايران بماند و بيش از اين در برابر انقلاب مقاومت كند، ايران با خطر جنگ داخلي روبرو خواهد شد و اين وضع ممكن است به بهره برداري كمونيستها و مداخله شوروي منجر شود.»
كارتر رئیس جمهور آمریکا درباره اين كنفرانس مي نويسد:
«... طي مذاكرات طولاني كه درباره مسائل جهاني در گوادلوپ داشتيم، متوجه شدم سه تن رهبران ديگر، پشتيباني چنداني از شاه نمي كنند. آنها در فكر تشكيل يك دولت غيرنظامي بودند و همگي مي گفتند شاه هر چه زودتر بايد برود.
روزشمار انقلاب اسلامي، دفتر ادبيات انقلاب اسلامي، ج 9، ص 357