به گزارش مشرق، مردم ایران در اعتراضات میلیونی خود نسبت به جنایات آل سعود در روز گذشته در عین حال برخورد عزتمندانهای را از دستگاههای اجرایی و دیپلماسی کشور در مواجهه با تحولات منطقهای مطالبه کردند.
روند تحولات منطقه بعد از اعدام ناجوانمردانه شهید شیخ نمر باقر النمر، عالم سرشناس شیعیان عربستان آن هم به اتهام چند سخنرانی، وارد مرحله جدیدی شده است که بدون تردید نمیتوان نقش مراکز نظریهپردازی غربی ـ صهیونیستی و حتی برخی دولتهای منطقه را در آن نادیده انگاشت.
طی سالهای اخیر سعودیها که اجرای بخشی از راهبردهای نظام سلطه در ایجاد جنگ فرقهای و حتی مأموریت اصلی آن را بر عهده داشتند، تقریباً در تمامی عرصهها با شکست و ناکامی مواجه شده و به رغم هزینه کرد صدها میلیارد دلاری از سرمایههای جهان اسلام برای تحقق اهداف صهیونیستها و امریکاییها، اعتبار گذشته خود را نیز از دست دادهاند.
شکست در لبنان در تحمیل رئیسجمهور مورد نظر خود در این کشور که حتی به بحرانیتر شدن رقابتهای گروهها و اقوام در این کشور منجر شده است در کنار ناکامی در سوریه و تضعیف جبهه معارض و متحدین رژیم و خصوصاً افشای نقش سعودیها در حمایت و تقویت گروهک داعش، متحدان اروپایی این رژیم را با تردیدهایی جدی مواجه ساخته است. در ماجرای یمن نیز در حالی که امریکاییها با عملیات یک هفتهای رژیم سعودی برای شکست نیروهای متحد یمنی موافقت کرده بودند، اکنون و در حالی که سالگرد این جنگ نزدیک میشود، سعودیها جز هزینهکرد دهها میلیارد دلاری و خفت ناتوانی در برابر انصارالله گروهی که فاقد تجهیزات و سازماندهی و امکانات پیشرفته نظامی است، ثمری نداشتهاند.
تمامی این تحولات موقعیت محوری گذشته عربستان را در جهان عرب و اسلام تحت الشعاع قرار داده و حتی تلاش برای تشکیل یک ائتلاف نظامی برای مقابله با تروریسم (!) هم نتوانسته بود موقعیت منطقهای این رژیم را تثبیت کند و این در حالی است که رژیم کنونی عربستان هم در داخل با مخالفتها و مشکلاتی بهدلیل ناکامیها در عرصه منطقهای و بینالمللی و فشارهای جدید اقتصادی بر مردم در داخل کشور مواجه است و هم در برابر رقبای منطقهای نظیر قطر، ترکیه و مصر موقعیتش ضعیفتر شده است.
اجرای حکم شیخ نمر به همراه تعدادی دیگر از شیعیان و عناصر مرتبط با القاعده که تاریخ مصرفشان در عربستان تمام شده بود در این شرایط زمانی معنا مییابد که سعودیها مبتنی بر برخی از تحولات و بازتابهای داخلی آن نظیر ماجرای سفارت عربستان در تهران، تلاش کردهاند این عرصه را به فرصتی برای جبران شکستها و ناکامیهای خود تبدیل کنند و به نوعی با مظلومنمایی و همراه کردن برخی رژیمهای وابسته و دولتهای میکروسکپی که با پول و کمک سعودیها ادامه حیات میدهند، ابتکار عمل را در دست بگیرند.
فارغ از پیامدهای سفارت عربستان در تهران که باید توسط دستگاههای ذیربط بررسی شود و با عوامل اصلی آن برخورد قانونی صورت گیرد، اما این به معنی آن نیست که دیپلماسی کشور در امتداد آن حادثه منفعلانه عمل کرده و از بهرهگیری از فرصتهای ایران در عرصه تحولات منطقه غافل مانده و این ماجرا را در امتداد برخی مطبوعات زنجیرهای به تقابل داخلی تبدیل کند.
خروش مردم مسلمان ایران در راهپیمایی روز گذشته علیه جنایات آلسعود در منطقه و به ویژه اعدام شیخنمر، حاکی از این است که مردم نسبت به روند دیپلماسی کشور در ماههای اخیر در پیگیری حادثه منا و دیگر جنایات سعودیها در منطقه معترض بوده و این روند تحقیر عزت ملی را به دنبال داشته است، به ویژه آنکه فرصتطلبی بیگانگان و سعودیها در عرصه مسائل داخل زمانی اوج گرفته است که برخی عوامل وابسته به بیگانه در داخل تلاش کردهاند با متهم کردن نهادهای انقلابی در این حادثه عملاً با راهبرد کنگره در افزایش تحریمها همراهی کنند. و جالب آن است که بیگانگان روند فشارها و عملیات روانی خود را مبتنی بر موضعگیری برخی رسانهها یا حتی مسئولان در این عرصه تنظیم یا تشدید کردهاند.
اوایل سال جاری مقام معظم رهبری در بیاناتشان نسبت به راهبرد جنگ نیابتی دشمن هشدار داده بودند. روند تحولات اخیر نشان میدهد که این فرآیند البته مبتنی بر طراحی پشتپرده و مشترک صهیونیستها و سعودیها و هدایت امریکاییها جنبه عملیاتیتر گرفته و ما در عین اینکه در عرصه دفاعی و امنیتی توانستهایم سناریوهای دشمن را خنثی و مدیریت کنیم، اما در عرصه داخلی و دیپلماسی و در عین وجود ظرفیتهای ملی این امر تحقق نیافته و سوگمندانهتر این است که برخی رسانهها و فعالان داخلی به حمایت غربیها و امریکاییها در این عرصه چشم دوختهاند.
تحولات اخیر نشان داد که دستگاه دیپلماسی و اجرایی کشور در مواجهه با این توطئه نیاز به تغییر استراتژی و خانه تکانی جدی دارد تا بتواند با اتکا بر فرصتهای ذیقیمتی که جبهه مقاومت در منطقه ایجاد کرده است، در مواجهه با این سناریو که نقش صهیونیستها، منافقین و ... در آن آشکار است عزتمندانهتر عمل کند.
*روزنامه جوان
روند تحولات منطقه بعد از اعدام ناجوانمردانه شهید شیخ نمر باقر النمر، عالم سرشناس شیعیان عربستان آن هم به اتهام چند سخنرانی، وارد مرحله جدیدی شده است که بدون تردید نمیتوان نقش مراکز نظریهپردازی غربی ـ صهیونیستی و حتی برخی دولتهای منطقه را در آن نادیده انگاشت.
طی سالهای اخیر سعودیها که اجرای بخشی از راهبردهای نظام سلطه در ایجاد جنگ فرقهای و حتی مأموریت اصلی آن را بر عهده داشتند، تقریباً در تمامی عرصهها با شکست و ناکامی مواجه شده و به رغم هزینه کرد صدها میلیارد دلاری از سرمایههای جهان اسلام برای تحقق اهداف صهیونیستها و امریکاییها، اعتبار گذشته خود را نیز از دست دادهاند.
شکست در لبنان در تحمیل رئیسجمهور مورد نظر خود در این کشور که حتی به بحرانیتر شدن رقابتهای گروهها و اقوام در این کشور منجر شده است در کنار ناکامی در سوریه و تضعیف جبهه معارض و متحدین رژیم و خصوصاً افشای نقش سعودیها در حمایت و تقویت گروهک داعش، متحدان اروپایی این رژیم را با تردیدهایی جدی مواجه ساخته است. در ماجرای یمن نیز در حالی که امریکاییها با عملیات یک هفتهای رژیم سعودی برای شکست نیروهای متحد یمنی موافقت کرده بودند، اکنون و در حالی که سالگرد این جنگ نزدیک میشود، سعودیها جز هزینهکرد دهها میلیارد دلاری و خفت ناتوانی در برابر انصارالله گروهی که فاقد تجهیزات و سازماندهی و امکانات پیشرفته نظامی است، ثمری نداشتهاند.
تمامی این تحولات موقعیت محوری گذشته عربستان را در جهان عرب و اسلام تحت الشعاع قرار داده و حتی تلاش برای تشکیل یک ائتلاف نظامی برای مقابله با تروریسم (!) هم نتوانسته بود موقعیت منطقهای این رژیم را تثبیت کند و این در حالی است که رژیم کنونی عربستان هم در داخل با مخالفتها و مشکلاتی بهدلیل ناکامیها در عرصه منطقهای و بینالمللی و فشارهای جدید اقتصادی بر مردم در داخل کشور مواجه است و هم در برابر رقبای منطقهای نظیر قطر، ترکیه و مصر موقعیتش ضعیفتر شده است.
اجرای حکم شیخ نمر به همراه تعدادی دیگر از شیعیان و عناصر مرتبط با القاعده که تاریخ مصرفشان در عربستان تمام شده بود در این شرایط زمانی معنا مییابد که سعودیها مبتنی بر برخی از تحولات و بازتابهای داخلی آن نظیر ماجرای سفارت عربستان در تهران، تلاش کردهاند این عرصه را به فرصتی برای جبران شکستها و ناکامیهای خود تبدیل کنند و به نوعی با مظلومنمایی و همراه کردن برخی رژیمهای وابسته و دولتهای میکروسکپی که با پول و کمک سعودیها ادامه حیات میدهند، ابتکار عمل را در دست بگیرند.
فارغ از پیامدهای سفارت عربستان در تهران که باید توسط دستگاههای ذیربط بررسی شود و با عوامل اصلی آن برخورد قانونی صورت گیرد، اما این به معنی آن نیست که دیپلماسی کشور در امتداد آن حادثه منفعلانه عمل کرده و از بهرهگیری از فرصتهای ایران در عرصه تحولات منطقه غافل مانده و این ماجرا را در امتداد برخی مطبوعات زنجیرهای به تقابل داخلی تبدیل کند.
خروش مردم مسلمان ایران در راهپیمایی روز گذشته علیه جنایات آلسعود در منطقه و به ویژه اعدام شیخنمر، حاکی از این است که مردم نسبت به روند دیپلماسی کشور در ماههای اخیر در پیگیری حادثه منا و دیگر جنایات سعودیها در منطقه معترض بوده و این روند تحقیر عزت ملی را به دنبال داشته است، به ویژه آنکه فرصتطلبی بیگانگان و سعودیها در عرصه مسائل داخل زمانی اوج گرفته است که برخی عوامل وابسته به بیگانه در داخل تلاش کردهاند با متهم کردن نهادهای انقلابی در این حادثه عملاً با راهبرد کنگره در افزایش تحریمها همراهی کنند. و جالب آن است که بیگانگان روند فشارها و عملیات روانی خود را مبتنی بر موضعگیری برخی رسانهها یا حتی مسئولان در این عرصه تنظیم یا تشدید کردهاند.
اوایل سال جاری مقام معظم رهبری در بیاناتشان نسبت به راهبرد جنگ نیابتی دشمن هشدار داده بودند. روند تحولات اخیر نشان میدهد که این فرآیند البته مبتنی بر طراحی پشتپرده و مشترک صهیونیستها و سعودیها و هدایت امریکاییها جنبه عملیاتیتر گرفته و ما در عین اینکه در عرصه دفاعی و امنیتی توانستهایم سناریوهای دشمن را خنثی و مدیریت کنیم، اما در عرصه داخلی و دیپلماسی و در عین وجود ظرفیتهای ملی این امر تحقق نیافته و سوگمندانهتر این است که برخی رسانهها و فعالان داخلی به حمایت غربیها و امریکاییها در این عرصه چشم دوختهاند.
تحولات اخیر نشان داد که دستگاه دیپلماسی و اجرایی کشور در مواجهه با این توطئه نیاز به تغییر استراتژی و خانه تکانی جدی دارد تا بتواند با اتکا بر فرصتهای ذیقیمتی که جبهه مقاومت در منطقه ایجاد کرده است، در مواجهه با این سناریو که نقش صهیونیستها، منافقین و ... در آن آشکار است عزتمندانهتر عمل کند.
*روزنامه جوان