صنعت نشر که اینروزها واژه فقیر برای آن بسیار برازنده است، در سالهای گذشته با مسائل و مشکلات متعددی دست و پنجه نرم کرده است، از کملطفی و بیمیلی مخاطب گرفته تا بحران کاغذ و افزایش چند برابری قیمت آن و هزینههای سرسامآور مالیات، بیمه تأمین اجتماعی، آب، برق و ... .
اگر دیرزمانی بسته شدن یک کتابفروشی یا ورشکسته شدن ناشری خبری عجیب در دنیای نشر به شمار میرفت، امروز هر روز میتوان مشابه این اخبار را در شبکههای اجتماعی، رسانهها و میان اهل فرهنگ شنید، بدون اینکه کسی تعجب کند. تنها افسوس است که همچنان بر حال این روزهای نشر خورده میشود.
یکی از افسوس های جدید این روزهای نشر خمیر شدن 13 خاور کتاب گروه پزشکی است، انتشارات تیمورزاده در روز پایانی هفته گذشته اقدام به فروش حجم زیادی از کتابهای سالهای 2008 تا 2010 خود به کارخانههای خمیر کاغذ کرده است.
بنا به گفته فرهاد تیمورزاده مدیر این انتشارات حجم زیادی از کتابهای سالهای 2008 تا 2010 به بهای هر کیلوگرم 655 تومان فروخته شده است، هر خاور کتاب ـ به بهای پشت جلد حدود 70 تا 90 میلیون تومان ـ به ازای سه میلیون تومان روانه کارخانههای خمیرسازی شدهاند و 13 خاور کتاب در مجموع 30 میلیون تومان فروش رفتهاند، در حالیکه رقم واقعی آنها یک میلیارد تومان بوده است.
وی در گفتوگو با تسنیم ادامه میدهد: پنجشنبه 17 دی ماه دو خاور روانه شدند و فردا یکشنبه 20 دی ماه تعدادی دیگر از کتابها روانه خواهند شد، اکنون اگر سری به انبار انتشارات ما بزنید، خواهید دید که تمامی کتابها مرتب به روی هم چیده شده و تا ارتفاع 6 متری بالا رفتهاند، کتابهای دانشگاهی و پزشکی که متعلق به سالهای 2008 تا 2010 است.
وزرات بهداشت حاضر به خرید کتابها به قیمت یک دهم هم نشد
تیمورزاده میافزاید: کتابهای حوزه پزشکی بسیار سریع تغییر میکنند، اما این به معنای این نیست که کتابهای مانده در انبار ما قابل استفاده نبودهاند، ما تمام تلاشمان را برای اینکه بتوانیم این کتابها را با بهای بسیار پایینتر برای استفاده مخاطبان ارائه کنیم، کردیم، برای نمونه در دوره وزارت خانم دکتر دستجردی در وزارت بهداشت، نامهای نوشتیم، با در نظر گرفتن اینکه در شبکههای بهداشت ـ درمان و درمانگاههای وزارت بهداشت در سراسر کشور هیچ کتاب پزشکی و علمی موجود نیست. ما در نامه ذکر کردیم که خرید این کتابها هزینه اندکی را برای شما ایجاد میکند و با وجود انتشار ورژنهای جدید کتابها هنوز قابل استفاده هستند. اما هیچ گاه از هیچ وزیری هیچ پاسخی دریافت نکردیم.
وی در پاسخ به اینکه شاید علت عدم ورود وزارت بهداشت تغییر کتابها در نمونههای جدید باشد، گفت: درست است، ممکن است پاسخ این باشد که علم به روز تغییر میکند، کسی منکر این نیست، اما مگر ما علم بروز را در شبکه بهداشت و درمان داریم؟ یا بودجه وزارت بهداشت اجازه خریداری آن را میدهد؟ برای نمونه کتاب هاریسون پزشکی که نسخه 2008 آن را خمیر کردیم و به زودی نسخه 2012 آن را نیز خمیر خواهیم کرد، تفاوت چندانی با نسخه 2015 ندارد، تنها دو سه نویسنده آن تغییر یافته که با نگارشی دیگر منتشر شده است. کتابی که قیمت اورجینال آن 400 هزار تومان است و افست 240 هزار تومان به فروش میرود. آیا این کتاب نمیتواند مورد استفاده پزشکان شبکههای بهداشت و درمان کشور قرار گیرد؟ این کتاب را با 15 هزار تومان میتوانستیم عرضه کنیم در حالی که قیمت پشت جلد آن 89 هزار تومان بود.
نامه به هاشمی وزیر بهداشت هم بیپاسخ ماند
تیمورزاده از ارسال نامه برای هاشمی وزیر بهداشت دولت فعلی خبر داده و میگوید: نامهای دیگر دوباره برای وزیر بهداشت فعلی، معاون آموزشی وی، تمامی رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور به همراه فهرست کتابها و قیمتهای پیشنهادی ارسال شد، حتی اعلام کردیم که بهای کاغذ خام کیلویی تقریباً 3 هزار تومان است، اما شما کیلویی دو هزار تومان کتابها را خریداری و برای شبکههای بهداشت و درمان، درمانگاههای تحت پوشش وزارت بهداشت در سراسر کشور و... بفرستید. اما پاسخی دریافت نشد.
این ناشر با اشاره به عناوین برخی کتابها گفت: این کتابها شامل کتابهای مرجع نلسون اطفال، جراحی شوارتز، ویلیامز زنان، ویلیامز مامایی، بیهوشی میلر، فیزیولوژی گانونگ، پاتولوژی رابینز و ... است که از جمله کتابهای مهم حوزه علوم پزشکی به شمار میرود که وجود آنها در شبکههای بهداشت و درمان به نظر ضروری میرسد.
همه تلاشم را کردم تا با صحنه دردآور خمیر کردن کتابها روبرو نشویم
وی با بیان این مطلب که همه تلاشم را کردم تا با صحنه دردآور خمیر کردن کتابها روبرو نشویم، تصریح میکند: حتی بخشی از کتابها را به صورت اهدایی به دانشجویان رشتههای پزشکی ارائه کردیم، با وجود اینکه این کار برای ما هزینه در بر داشت و باید برای حمل و نقل کتابها از انبار به نمایشگاه و فروشگاه و چیدمان آنها به ازای هر نیسان 300 هزار تومان هزینه میکردیم. اما این کار را کردیم و بخشی از کتابها اهدا شد، ما حتی اگر پاسخی از یکی از مراجع که نامهنگاری شده بود، دریافت میکردیم، حاضر بودیم به رایگان کتابها را ارائه کنیم و هنوز هم حاضریم. حتی در مقطعی بخشهای زیادی از این کتابها را از طریق نهادهایی که برای افغانستان کتاب تهیه میکرد به افغانستان هدیه دادیم.
چرا کتابها فروش نرفت؟
تیمورزاده اما در پاسخ به اینکه اساساً چرا این کتابها در زمان انتشار فروش نرفتهاند، میگوید: دلایلش متفاوت است، برای نمونه کتاب هاریسون پزشکی نسخه 2005 بار نخست 5 هزار نسخه منتشر و همگی فروش رفت، دوباره 1500 نسخه منتشر شد که 1300 نسخه به فروش رفت، ما نسخه 2008 را نیز به تعداد 5 هزار نسخه منتشر کردیم که 3000 هزار نسخه باقیماند و به فروش نرفت. این کتابها غالباً به زبان اصلی است و دارای کد رهگیری است که خریدار بتواند به اطلاعات و تصاویر بیشتر و ورژنهای جدیدتر دسترسی داشته باشد. ورود کتاب اورجینال جدید از سوی واردکنندگان، افست کتاب از سوی ناشران دیگر، کاهش دانشجویان پزشکی و فراگیر شدن ایبوکها دست به دست هم داد تا تدریجاً این اتفاق رخ دهد که کتابها فروش نرود، نسخه 2012 هاریسون را به شکلی متفاوت و با کیفیت بهتر به صورت دو رنگ چاپ کردیم، اما باز هم به مشکل کتابهای فروش نرفته برخوردیم، در نهایت تصمیم گرفتیم،نسخه 2015 را منتشر نکنیم.
پیشنهاد اهدای کتابها هم بیپاسخ ماند
وی با بیان این مطلب که چون ناشر کتابهای پزشکی است مسئولیت این امر به وزارت بهداشت باز میگردد، ادامه میدهد: ظرفیت مورد نیاز بازار ایران در مورد کتابهای پزشکی با نیازهای مخاطبین در مورد این کتابها در ایران پر نشد، وزارت بهداشت میتوانست با سرمایهگذاری بسیار اندک با حدود 100 میلیون تومان یک میلیارد تومان کتاب را خریداری و درمانگاهها و شبکههای بهداشت و درمان را که اکنون هیچ ندارند، تجهیز کند.
تیمورزاده با اشاره به تجربه مشابهی در هفت سال پیش میگوید: یک بار دیگر نیز هفت سال پیش حجم زیادی کتاب را خمیر کردیم، که رد آن زمان به بهای هر کیلو هزار و صد تومان فروخته شد. تازه ما گروه پزشکی هستیم و خب شاید بگویید ناچاریم، اما ناشرانی در حوزه کودک و نوجوان یا آموزشی هستند که این واقعیت تلخ را در دوران حرفهای خود تجربه کردند.تازه ما نسبتاً قیمت مناسبی برای کتاب خمیری پیدا کردیم، برخی ناشران با قیمت 550 تومان و حتی برخی با قیمت 330 تومان کتابهای خود را خمیر کردهاند.
داستان تولید کتاب و نشر کتاب برای ناشر در ایران به عشق و علاقه باز میگردد، این را تیمورزاده میگوید و اذعان میکند، با وجود ضررهای اینچنینی نمیتواند نشر کتاب را متوقف کند، با وجود اینکه نسخههای قبلی کتابها روی دستش مانده است، نسخههای جدید را هنوز به عشق دانشجویان منتشر میکند.
وی به بخشهای دیگری از زنجیره بیمحبتی در بازار نشر اشاره و ادامه میدهد: این گونه مشکلات را اگر به مشکلاتی دیگر از جمله مشکلات با تأمین اجتماعی، دارایی، آب، برق، گاز ، شهرداری، تعزیرات و سایر هزینههای غیرعملیاتی گره بزنید، سرسامآور خواهد شد. دارایی تنها به تولید نگاه میکنند، کاری به فروش و سود واقعی بنگاه نشر ندارند و برای تأیید معافیت متاسفانه انتقال ناشران از بند «ج» به بند «ب» و الزام به نگهداری دفاتر مالی قانونی فشار مضاعفی را بر بدنه نشر که عمدتاً بنگاههای کوچک کسب و کار هستند، وارد کرده است.
ماجرای خمیر شدن 13 خاور از کتابهای یک ناشر شاید با اوضاع این روزهای نشر ماجرای عجیبی نباشد، اما قصه پرغصهای است که نوید روزهای خوشی برای صنعت نشر ایران را نمیدهد. این قصه بخشی از گره کوری است که با دستان یک نفر و دو نفر و یه اتحادیه و دو اتحادیه باز نخواهد شد، گرهای است که اتفاقا چون با دست باز نشده است، امروز باید با دندان باز شود. این شاید تنها برگی از کتاب ورشکستگی فرهنگی نشر در ایران است که این روزها در حال ورق خوردن است.