به گزارش مشرق، عربستان با تمام توان خود پروژه تنش همه جانبه سیاسی و بین المللی بر علیه جمهوری اسلامی ایران را آغاز کرده است و به عبارتی تمام نفوذ خود در کشورهای منطقه و کشورهای اسلامی را در این راستا معطوف ساخته تا بلکه بتواند بر وجه مثبت منطقه ای، پرستیژ بین المللی و ارائه یک تصویر غلط از جمهوری اسلامی ایران تاثیر منفی گذاشته و اهدافی را به دست آورد. حال آنکه، این انتحار سیاسی برای عربستان در معادلات منطقه ای و بین المللی هزینه های هنگفتی را به دنبال خواهد داشت.
در واقع، عربستان سعودی به عنوان یک واحد سیاسی تمامیت خواه در غرب آسیا خواهان برتری منطقه ای و نفوذ بین المللی است که در این راستا از متغیرهایی چون اشاعه و تجویز تفکر وهابیت برای جهان اسلام، مساعدت مالی و تسلیحاتی به کشورهای کم در آمد و دارای اقتصاد ناتوان، تقابل با قدرت های موازی و محورهای منطقه ای همچون جمهوری اسلامی ایران و تعامل با قدرت های درجه دوم منطقه ای همچون مصر، نهایت استفاده را برده و در این ساختار، حرکت خود را در عرصه سیاست منطقه ای جهت ایجاد یک نفوذ موثر و مطلق با این چهار راهبرد تنظیم می نماید؛ اما در جدیدترین کنش خود، سه راهبرد دیگر را در خدمت یک راهبرد قرار داده تا تقلیل توان و جایگاه سیاسی و بین المللی ایران را محقق سازد که هدفی راهبردی برای این کشور محسوب می گردد.
حکومت عربستان سعودی که خود را طلایه دار حکومت های جهان اسلام دانسته و ادعای قیادت بر کشورهای اسلامی را ذیل نظام فکری وهابیت سازماندهی می نماید، این روزها بیش از پیش بر این مواضع تکیه کرده تا تمایزآشکارتر خود را با ایدئولوژی محورترین کشور جهان اسلام، یعنی جمهوری اسلامی ایران عرضه بدارد. این اقدام عربستان اولین رویکرد دیپلماتیک این کشور در راستای تقویت یکی از راهبردهای اساسی آنها که اشاعه و تجویز تفکر وهابیت است، به شمار می آید. در همین راستا، آنها با تخطئه جایگاه (ولایت فقیه) و اتهام زنی به ایران در خصوص گسترش ولایت فقیه در عربستان، هم توجیهی نامقبول برای اعدام شیخ نمر که خواستار مساوات و حقوق شهروندی در عربستان بود، مطرح کرده اند و هم در ذیل تخریب این مفهوم پویا، بر موضع خود تاکید نموده اند.
باید در این مسئله تامل نمود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و هویدا گشتن تاثیر مفهوم ولایت فقیه در جهان اسلام، سیاستمداران عربستانی برای پادشاهان خود لقب و عنوان (خادم الحرمین الشرفین) را وضع نمودند تا بدین وسلیه اقدامی مقابله جویانه با تفکر پویا و بسیج گر ولایت فقیه را از خود صادر کرده و بتوانند تفکر وهابیت را در کشورهای اسلامی گسترش دهند! هرچند با توجه به مساعدت های مالی در چندین کشور توفیقی یافته اند لکن در میان توده مسلمانان هرگز به نفوذ و کاریزمای سیاسی دست نیافته اند.
اعتراضات مردمی در پی اعدام شیخ نمر باقر النمر، ماجرای تعرض به سفارتخانه عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد که توسط عده ای ناشناس اتفاق افتاد، نقطه خیزش مجدد عربستان در تقابل پرتوان این کشور با ایران بود.
هرچند این اقدام به طور رسمی از سوی مسئولان عالی رتبه ایران محکوم گردید لکن عربستان به دنبال اغراض تقابل طلبانه خود با ایران آن را مستمسکی مغتنم برشمرد و در گام نخست روابط دیپلماتیک خود با ج.ا. ایران را یکجانبه قطع نمود! در همین راستا، کشورهای سودان، بحرین، جیبوتی، سومالی و مجمع الجزایر قمر یا کومر که کشورهایِ هدف در راهبرد نفوذ عربستان به واسطه پشتیبانی های مالی و تسلیحاتی هستند، روابط خود را جمهوری اسلامی ایران قطع نمودند. هرچند تدبیر اینچنین کنشی فرار رو به جلوی عربستان از ماجرای اعدام شیخ نمر و سرپوش گذاشتن بر اعتراضات مردمی گسترده بود اما این کشورها که در زمره متحدان منطقه ای و بین المللی عربستان هستند، در نظام بین الملل چندان جایگاه اثربخش و پرنفوذی ندارند و علت اصلی این تبعیت را می توان همان حمایت های مالی و حتی تسلیحاتی عربستان از آنها بیان نمود.
نکته قابل تامل طرف مقابل قطع روابط دیپلماتیک، یعنی جمهوری اسلامی ایران است. باید در نظر داشت که باتوجه به افزایش روز به روز جایگاه ایران در نظام بین الملل، نه تنها ایران از اقدام نسجیده این کشورهای وابسته متضرر نخواهد شد بلکه در آینده می تواند از فرصت مغتنمی برخوردار باشد تا در صورت برقراری مجدد روابط دیپلماتیک با این کشورها خواه با میانجیگری نیروی سوم و خواه به واسطه مذاکرات مستقیم، دست بالا را داشته و در این فرآیند ضربه سنگینی به حیثیت خارجی عربستان در میان متحدانش وارد نماید.
به بیان دیگر، عربستان با این کنش دیپلماتیک خود عرض اندامی سیاسی نموده تا دیدگاه کشورهای غربی نسبت به ایران را منحرف سازد. افزایش پرستیژ منطقه ای و بین المللی ایران برای دولت عربستان پس از توافق هسته ای که خود آن کشور در عدم توفیقِ حصول آن نقش آشکاری داشته است، مسئله ای قابل هضم نیست. این در حالی است که جان کری وزیر امورخارجه آمریکا در تازه ترین اظهارات خود گفته است (در صورتی که همه چیز خوب پیش برود) چند روز بیشتر تا اجرای برجام نمانده است. همچنین، عربستان تداوم نفوذ منطقه ای خود را در تنش میان ایران و کشورهای غربی می داند لذا با اتخاذ چنین روشی به دنبال جلوگیری از قرابت جمهوری اسلامی ایران و کشورهای غربی است تا همچنان خود را مهم ترین پایگاه و متحد کشورهای غربی در منطقه بداند. این در حالی است که اقبال عمومی کشورهای اروپایی به سمت ایران در سفرهای مکرر مقامات عالی و دیپلماتیک کشورهای غربی و حتی کشورهای توسعه یافته اقتصادی سایر نقاط دنیا آشکار است و تمایلات فراوان آنها جهت سرمایه گذاری و تعاملات اقتصادی با ایران، فتح بابی بر ارتقا جایگاه بین المللی ایران است.
در این راستا، دولت سعودی برای نشان دادن اهمیت منطقه ای خود و جلب نظر کشورهای غربی مترصد میانجیگری مابین سایر دولت های زاویه دار با جمهوری اسلامی ایران از جمله ترکیه و مصر است. از این رو تعارض نسبی دولت های مزبور با ایران می تواند نقطه مشترکی بر ایجاد فصل نوین همکاری های این کشورها باشد که با میانجیگری عربستان ممکن است! لذا عربستان در راستای این برنامه خواهان افزایش تنش هرچه بیشتر با ایران است و حتی پیشنهاد میانجیگری روسیه در خصوص کاهش تنش ها میان ایران و عربستان را رد کرد. این ادعا در حالی مطرح می گردد که سفر اخیر اردوغان به ریاض و روابط نزدیک دولت سعودی با دولت مصر احتمال اقدام در این جهت را افزایش می دهد تا به این ترتیب عربستان روابط منطقه ای مستحکم تری را تجربه کند. ایضا می بایست به پروژه ایران هراسی اشاره نمود که عربستان یکی از گردانندگان اصلی این قضیه است و با دامن زدن بر اتهامات به ایران در میدان مورد علاقه غربی ها بازی می کند و این مهم را محوری برای جذب سایر دولت ها ی منطقه ای مخالف ایران به محوریت خود تلقی می نماید.
به طور کلی، وضعیت موجود میان روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی حاکی از یک انتحار سیاسی شدید از سوی عربستان بوده که تمام راهبردهای تمهید شده خود را به یکباره به کار برده است تا با تنش با ایران بتواند بر نفوذ منطقه ای خود و جلب حمایت های غربی ها بیافزاید.
این چنین کنش سنگینی از سوی عربستان با توجه به ارتقای روز به روز جایگاه منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی ایران خاصه پس از توافق هسته ای، هزینه های سنگینی را در برخواهد داشت. پس از گذار از این امواج سیاسی بوجود آمده و فروکش کردن تنش های تصنعی عربستان، متحدان منطقه ای این کشور و سایر کشورهای منطقه ای به سمت ایران گرایش خواهند یافت و این مسئله یک انزوای نوینی را در مقابل عربستان قرار خواهد داد. باید در نظر داشت عدم توفیق عربستان در سوریه و یمن و روشن شدن نقش مثبت ایران در حل بحران های منطقه ای در آینده، مقومی دیگر بر ضربات ناشی از این انتحار سیاسی برای عربستان خواهد بود.
* رضا خصالی لالوی، کارشناس مسائل غرب آسیا
در واقع، عربستان سعودی به عنوان یک واحد سیاسی تمامیت خواه در غرب آسیا خواهان برتری منطقه ای و نفوذ بین المللی است که در این راستا از متغیرهایی چون اشاعه و تجویز تفکر وهابیت برای جهان اسلام، مساعدت مالی و تسلیحاتی به کشورهای کم در آمد و دارای اقتصاد ناتوان، تقابل با قدرت های موازی و محورهای منطقه ای همچون جمهوری اسلامی ایران و تعامل با قدرت های درجه دوم منطقه ای همچون مصر، نهایت استفاده را برده و در این ساختار، حرکت خود را در عرصه سیاست منطقه ای جهت ایجاد یک نفوذ موثر و مطلق با این چهار راهبرد تنظیم می نماید؛ اما در جدیدترین کنش خود، سه راهبرد دیگر را در خدمت یک راهبرد قرار داده تا تقلیل توان و جایگاه سیاسی و بین المللی ایران را محقق سازد که هدفی راهبردی برای این کشور محسوب می گردد.
حکومت عربستان سعودی که خود را طلایه دار حکومت های جهان اسلام دانسته و ادعای قیادت بر کشورهای اسلامی را ذیل نظام فکری وهابیت سازماندهی می نماید، این روزها بیش از پیش بر این مواضع تکیه کرده تا تمایزآشکارتر خود را با ایدئولوژی محورترین کشور جهان اسلام، یعنی جمهوری اسلامی ایران عرضه بدارد. این اقدام عربستان اولین رویکرد دیپلماتیک این کشور در راستای تقویت یکی از راهبردهای اساسی آنها که اشاعه و تجویز تفکر وهابیت است، به شمار می آید. در همین راستا، آنها با تخطئه جایگاه (ولایت فقیه) و اتهام زنی به ایران در خصوص گسترش ولایت فقیه در عربستان، هم توجیهی نامقبول برای اعدام شیخ نمر که خواستار مساوات و حقوق شهروندی در عربستان بود، مطرح کرده اند و هم در ذیل تخریب این مفهوم پویا، بر موضع خود تاکید نموده اند.
باید در این مسئله تامل نمود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و هویدا گشتن تاثیر مفهوم ولایت فقیه در جهان اسلام، سیاستمداران عربستانی برای پادشاهان خود لقب و عنوان (خادم الحرمین الشرفین) را وضع نمودند تا بدین وسلیه اقدامی مقابله جویانه با تفکر پویا و بسیج گر ولایت فقیه را از خود صادر کرده و بتوانند تفکر وهابیت را در کشورهای اسلامی گسترش دهند! هرچند با توجه به مساعدت های مالی در چندین کشور توفیقی یافته اند لکن در میان توده مسلمانان هرگز به نفوذ و کاریزمای سیاسی دست نیافته اند.
اعتراضات مردمی در پی اعدام شیخ نمر باقر النمر، ماجرای تعرض به سفارتخانه عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد که توسط عده ای ناشناس اتفاق افتاد، نقطه خیزش مجدد عربستان در تقابل پرتوان این کشور با ایران بود.
هرچند این اقدام به طور رسمی از سوی مسئولان عالی رتبه ایران محکوم گردید لکن عربستان به دنبال اغراض تقابل طلبانه خود با ایران آن را مستمسکی مغتنم برشمرد و در گام نخست روابط دیپلماتیک خود با ج.ا. ایران را یکجانبه قطع نمود! در همین راستا، کشورهای سودان، بحرین، جیبوتی، سومالی و مجمع الجزایر قمر یا کومر که کشورهایِ هدف در راهبرد نفوذ عربستان به واسطه پشتیبانی های مالی و تسلیحاتی هستند، روابط خود را جمهوری اسلامی ایران قطع نمودند. هرچند تدبیر اینچنین کنشی فرار رو به جلوی عربستان از ماجرای اعدام شیخ نمر و سرپوش گذاشتن بر اعتراضات مردمی گسترده بود اما این کشورها که در زمره متحدان منطقه ای و بین المللی عربستان هستند، در نظام بین الملل چندان جایگاه اثربخش و پرنفوذی ندارند و علت اصلی این تبعیت را می توان همان حمایت های مالی و حتی تسلیحاتی عربستان از آنها بیان نمود.
نکته قابل تامل طرف مقابل قطع روابط دیپلماتیک، یعنی جمهوری اسلامی ایران است. باید در نظر داشت که باتوجه به افزایش روز به روز جایگاه ایران در نظام بین الملل، نه تنها ایران از اقدام نسجیده این کشورهای وابسته متضرر نخواهد شد بلکه در آینده می تواند از فرصت مغتنمی برخوردار باشد تا در صورت برقراری مجدد روابط دیپلماتیک با این کشورها خواه با میانجیگری نیروی سوم و خواه به واسطه مذاکرات مستقیم، دست بالا را داشته و در این فرآیند ضربه سنگینی به حیثیت خارجی عربستان در میان متحدانش وارد نماید.
به بیان دیگر، عربستان با این کنش دیپلماتیک خود عرض اندامی سیاسی نموده تا دیدگاه کشورهای غربی نسبت به ایران را منحرف سازد. افزایش پرستیژ منطقه ای و بین المللی ایران برای دولت عربستان پس از توافق هسته ای که خود آن کشور در عدم توفیقِ حصول آن نقش آشکاری داشته است، مسئله ای قابل هضم نیست. این در حالی است که جان کری وزیر امورخارجه آمریکا در تازه ترین اظهارات خود گفته است (در صورتی که همه چیز خوب پیش برود) چند روز بیشتر تا اجرای برجام نمانده است. همچنین، عربستان تداوم نفوذ منطقه ای خود را در تنش میان ایران و کشورهای غربی می داند لذا با اتخاذ چنین روشی به دنبال جلوگیری از قرابت جمهوری اسلامی ایران و کشورهای غربی است تا همچنان خود را مهم ترین پایگاه و متحد کشورهای غربی در منطقه بداند. این در حالی است که اقبال عمومی کشورهای اروپایی به سمت ایران در سفرهای مکرر مقامات عالی و دیپلماتیک کشورهای غربی و حتی کشورهای توسعه یافته اقتصادی سایر نقاط دنیا آشکار است و تمایلات فراوان آنها جهت سرمایه گذاری و تعاملات اقتصادی با ایران، فتح بابی بر ارتقا جایگاه بین المللی ایران است.
در این راستا، دولت سعودی برای نشان دادن اهمیت منطقه ای خود و جلب نظر کشورهای غربی مترصد میانجیگری مابین سایر دولت های زاویه دار با جمهوری اسلامی ایران از جمله ترکیه و مصر است. از این رو تعارض نسبی دولت های مزبور با ایران می تواند نقطه مشترکی بر ایجاد فصل نوین همکاری های این کشورها باشد که با میانجیگری عربستان ممکن است! لذا عربستان در راستای این برنامه خواهان افزایش تنش هرچه بیشتر با ایران است و حتی پیشنهاد میانجیگری روسیه در خصوص کاهش تنش ها میان ایران و عربستان را رد کرد. این ادعا در حالی مطرح می گردد که سفر اخیر اردوغان به ریاض و روابط نزدیک دولت سعودی با دولت مصر احتمال اقدام در این جهت را افزایش می دهد تا به این ترتیب عربستان روابط منطقه ای مستحکم تری را تجربه کند. ایضا می بایست به پروژه ایران هراسی اشاره نمود که عربستان یکی از گردانندگان اصلی این قضیه است و با دامن زدن بر اتهامات به ایران در میدان مورد علاقه غربی ها بازی می کند و این مهم را محوری برای جذب سایر دولت ها ی منطقه ای مخالف ایران به محوریت خود تلقی می نماید.
به طور کلی، وضعیت موجود میان روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی حاکی از یک انتحار سیاسی شدید از سوی عربستان بوده که تمام راهبردهای تمهید شده خود را به یکباره به کار برده است تا با تنش با ایران بتواند بر نفوذ منطقه ای خود و جلب حمایت های غربی ها بیافزاید.
این چنین کنش سنگینی از سوی عربستان با توجه به ارتقای روز به روز جایگاه منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی ایران خاصه پس از توافق هسته ای، هزینه های سنگینی را در برخواهد داشت. پس از گذار از این امواج سیاسی بوجود آمده و فروکش کردن تنش های تصنعی عربستان، متحدان منطقه ای این کشور و سایر کشورهای منطقه ای به سمت ایران گرایش خواهند یافت و این مسئله یک انزوای نوینی را در مقابل عربستان قرار خواهد داد. باید در نظر داشت عدم توفیق عربستان در سوریه و یمن و روشن شدن نقش مثبت ایران در حل بحران های منطقه ای در آینده، مقومی دیگر بر ضربات ناشی از این انتحار سیاسی برای عربستان خواهد بود.
* رضا خصالی لالوی، کارشناس مسائل غرب آسیا