کد خبر 521777
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۲

راستش را بخواهید باورم نمی شد که روزی در باغ شهادت گشوده شود و من راهی به درون پیدا نکنم. به گمانم در تمام این سالها خودم را فریب داده بودم. شاید هم کلاه سرم رفته بود و خیال می کردم در مسیر شهادت حرکت می کنم.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - سال ها دلم را با این امید و آرزو خوش کرده بودم که « اگر آه تو از جنس نیاز است / در باغ شهادت باز باز است »

راستش را بخواهید باورم نمی شد که روزی در باغ شهادت گشوده شود و من راهی به درون پیدا نکنم. به گمانم در تمام این سالها خودم را فریب داده بودم. شاید هم کلاه سرم رفته بود و خیال می کردم در مسیر شهادت حرکت می کنم.

نمی دانم؛ اصلاً چه قرقی می کند؟ مهم این است که من با این همه ادعا سزاوار شهادت نبودم.

حالا من مانده ام و یک بغل دعای رد شده.
من مانده ام و یک حسرت همیشگی.
من مانده ام و سکوت سنگین آسمان.

اینروزها حال جامانده های جنگ را بهتر می فهمم. حال مو سپید کرده هایی را که غروب پنج شنبه در لابلای قبور شهدای بهشت حضرت زهرا (س) قدم می زنند و چشمانشان همیشه خیس است. حال آن همرزم شهیدی را که می گفت بعد از رفتن رفیقم نمی توانم در چشم مادرش نگاه کنم.

کاش آه من هم از جنس نیاز بود. خدایا! نکند که روی اعلامیۀ مرگ من بنویسند مرحوم مغفور. نکند روی سنگ مزار من بنویسند این بیچاره هم شهید نشد. خدایا! می دانم که با معیارهای انتخابت فاصله دارم. می دانم که هیچ چیز من شبیه شهدا نیست. می دانم که شایستۀ شهادت نیستم ولی به لطف و کرم تو ایمان دارم. می دانم که اگر تو بخواهی من هم شهید می شوم.

خدایا! « مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا » نیستم ولی در اشتیاق به شهادت صادقم. خدایا تو کمک کن که نامم در فهرست « مِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا » ثبت شود و روزی من هم حاجت روا شوم.
*حمید بناء

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس