سال 79 که برای یادواره شهدای آبادان شروع به کار کردیم، سعی شد فقط مخاطب ما خانواده‌های شهدا و رزمندگان نباشند، بلکه با نوجوانان و جوانان هم رابطه برقرار کنیم. در این چند سال برنامه‌های مختلفی داشته‌ایم. در مسابقه کتابخوانی در مقطع دبیرستان سال 79 هجده هزار نفر شرکت کردند، کتاب «داستانهای شهر جنگی» برای بچه‌ها ملموس‌تر بود.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - عرصه فرهنگی ایران اسلامی روز پنج شنبه یکی از سرداران گمنام خود را از دست داد. سردار سعید سیاح طاهری یکی از نوادر دوران و از تاثیرگذارترین افراد در برهه‌های مختلف بعد از انقلاب بود. حبیب احمدزاده نویسنده ادبیات داستانی و پژوهشگر جنگ که سیاح طاهری را خوب درک کرده است او را «حسن باقری» عرصه فرهنگی می‌داند و وحید جلیلی موسس جبهه مطالعات فرهنگی انقلاب اسلامی می‌گوید که سال‌های سال قبل‌تر از ما این سیاح طاهری بود که جشنواره عمار را کلید زده بود. اینها و بسیار ناگفته‌های دیگر از این شهید گرانقدر هنوز در سینه بسیاری کسان موج می‌زند.

آنچه در ادامه می‌خوانید گفتگویی است که وحید جلیلی در سال 85  و در بیست و هشتمین شماره ماهنامه سوره با این فعال فرهنگی انجام داده است. این گفتگو شرح تجربه‌خوانی‌های سعید سیاح طاهری است و ارزش رسانه‌ای آن به حرف واداشتن کسی است که 37 سال بدون اسم و عنوان مجاهدت نمود. این یک مصاحبه افشاگرانه است:

ابتدا با کلیت کار شروع کنیم.

سال 79 که برای یادواره شهدای آبادان شروع به کار کردیم، سعی شد فقط مخاطب ما خانواده‌های شهدا و رزمندگان نباشند، بلکه با نوجوانان و جوانان هم رابطه برقرار کنیم. در این چند سال برنامه‌های مختلفی داشته‌ایم. در مسابقه کتابخوانی در مقطع دبیرستان سال 79 هجده هزار نفر شرکت کردند، کتاب «داستانهای شهر جنگی» آقای احمدزاده چون داستان و نویسنده بومی بودند برای بچه‌ها ملموس‌تر بود. بعدا‌ً جوایز خوبی هم در نظر گرفته شد؛ چرخ خیاطی برای دختران و دوچرخه برای پسران.

از طرف سپاه برگزار می‌شد؟

پشتیبانی با سپاه بود ولی ستاد یادواره شهدای آبادان حالت مردمی دارد، من و آقای احمدزاده از بچه‌های قدیمی جنگ هستیم ولی مثلا‌ً در آبادان آقای ارشدی حوزه هنری در کار مشارکت داشتند. افراد مختلفی کار کردند، رزمندگانی که در شرکت نفت بودند، همه دست به دست هم دادند و با همکاری سپاه در آن سال یادواره شهدا برگزار شد. سال بعد نمایشگاهی از آثار سه تن از عکاسان دفاع مقدس که بومی بودند برگزار شد در این نمایشگاه عکسهای دفاع مقدس اثر احمد علیزاده، محمد حجازی و شهید مهدی چوبدار به نمایش درآمد. این آثار در موزه هنرهای معاصر آبادان که بعد از جنگ ساخته شده، در معرفی دید علاقه‌مندان قرار گرفت. مخاطبان خاص بچه‌های راهنمایی بودند ولی مردم همه می‌توانستند تماشا کنند. سال 81 جشنواره فیلمهای دفاع مقدس ویژه دانش‌آموزان دبیرستانی دختر و پسر برگزار شد. دیگر فعالیت عمده‌ای نداشتیم، در آن جنشواره هم حدود 18 هزار نفر شرکت کردند. بعد از جشنواره فیلم فجر اسفند ماه فیلمهایی در رابطه با دفاع مقدس که اکران نشده بودند، به نمایش درآمد.

چطور آنها را جذب کردید؟

هنرمندان، کارگردانان و تهیه‌کنندگان وقتی متوجه شدند فیلم برای دانش‌آموزان نمایش داده می‌شود، آن هم در منطقه آبادان استقبال زیادی کردند چون خودشان هم در این مناطق کار کرده بودند، ضرورتها را هم توضیح می‌دادیم، همکاری خوبی در این عرصه با ما صورت دادند. البته نقش انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس و آقایان شرف‌الدین و ناصر درخشان و پورکاشانی و کریم‌پور در این انجمن را نباید فراموش کرد.

امسال خواستیم همین کار را انجام دهیم، منطقه‌ای هم که انتخاب شد خرمشهر و آبادان و روستاهای این دو شهر بود چون در زمان جنگ به دلیل فشارهای دشمن و بمبارانها و سقوط خرمشهر و محاصره آبادان عده زیادی از مردم مجبور شدند به شهرهای دیگر مهاجرت کنند. این نسل نوجوان و جوانی که وجود دارند اغلب در شهرهای دیگر به دنیا آمده‌اند یا اصلا‌ً بعد از جنگ متولد شده و پس از پایان جنگ به شهرهای خود برگشته‌اند. با مشکلات زیادی هم مواجه بوده‌اند. از آنجا که در جنگ خانه و زندگی و همه امکاناتشان از بین رفته بود، تبعاتی متوجه آنها بود. از جنگ هم چیزی نمی‌دانستند، گفتیم بهترین کار این است که با استفاده از هنر سینما که برای بچه‌ها جذاب هم هست، مفاهیم و ارزشهای دفاع مقدس را برای آنها تبیین کنیم، بگوییم تاریخ سرزمین شما چه بوده و چه اتفاقاتی در اینجا افتاده است، در خرمشهر و آبادان چه گذشته و بر سر روستاها چه آمده. این پیشنهاد را به معاونت فرهنگی نیروی مقاومت بسیج و سردار اثباتی ارائه کردیم، ایشان هم خیلی استقبال و کمکهای زیادی کردند تا آن را در این دو شهر و روستاهای تابعه برگزار کردیم.

شیوه برگزاری چگونه بود؟ چند فیلم به نمایش درآمد؟

چهار فیلم «گیلانه» به کارگردانی رخشان بنی‌اعتماد، «دوئل» به کارگردانی احمدرضا درویش، «شب به خیر فرمانده» به کارگردانی خانم شاه‌حسینی و فیلم «در کوچه‌های عشق» به کارگردانی آقای سینایی. در این میان سه فیلم خاص همین مناطق بود و بچه‌ها می‌توانستند نقش این مناطق را در جنگ ببینند. فیلم گیلانه را هم به این دلیل انتخاب کردیم که به بچه‌ها بگوییم جنگ خاص این مناطق نبوده، دورترین جاها از این منطقه جایی مثل گیلان هم درست است که مستقیما‌ً زیر گوله‌های دشمن نبوده ولی ترکشهایش به آنجا هم رسیده و رزمندگانی که از آن خطه در جنگ شرکت کرده بودند آسیب دیدند و حالا که سالها از جنگ گذشته هنوز این آسیبها را تحمل می‌کنند و همچنان مشکلاتی گریبان‌گیر خانواده‌های آنهاست. اینکه مشکلات جنگ فقط به شما و اهالی این منطقه ختم نمی‌شد و در کل کشور وجود داشت.

فیلمها را در کجا نمایش می‌دادید؟

در سینما نفت آبادان و نخل خرمشهر که دو سالن داشت. با هماهنگی آموزش و پرورش و همکاری نواحی مقاومت بسیج آبادان و خرمشهر و شهرداریها و موسسه بهار خرمشهر که یک بنیاد خودجوش مردمی در خرمشهر است. سازمان اتوبوسرانی این دو شهر ساعتی که بچه‌ها در مدرسه بودند ـ چه شهر و چه روستا ـ آنها را سوار اتوبوس می‌کردند و به سینما می‌بردند. برنامه سینما 180 دقیقه بود و بعد از اتمام برنامه قبل از پایان وقت مدرسه آنها را می‌رساندند.

در آن 180 دقیقه چه می‌کردید؟

از قبل با آموزش و پرورش هماهنگی صورت گرفته و ابلاغیه‌ای با امضای فرمانده سپاه و رئیس آموزش و پرورش به کلیه مدارس فرستاده شده بود که در فلان روز چند سهمیه دارند، شرح برنامه هم داده شده بود تا هم دانش‌آموزان و هم اولیا توجیه باشند. برنامه با سرود جمهوری اسلامی شروع می‌شد و با صحبت کوتاهی (در حد 5 تا 10 دقیقه) راجع به دفاع مقدس ادامه می‌یافت که سخنرانان آقایان مرتضی سرهنگی، حاج محمد نورانی و فرمانده سپاه خرمشهر جناب سرهنگ عقیلی بودند و نیز یکی از مجاهدان عزیز عراقی جناب آقای سعداد هم سخنرانی کرد تا مخاطبین بدانند هردو ملت ایران و عراق از دست حزب بعث و طرفداران خارجی‌اش چه کشیده‌اند و سپس توضیحی درباره برنامه‌های جشنواره ارائه می‌شد، بعد از آن کلیپ نیم ساعته «تخم‌مرغ جنگی» پخش می‌شد که کنگره شهدای بوشهر تهیه کرده بود، راجع به جنگ است ولی به زبان طنز، کارگردان آن آقای صافی و تهیه‌کننده‌اش هم کنگره شهدای بوشهر بود. فیلم هنوز جایی نمایش داده نشده. استقبال بچه‌ها هم از این فیلم خیلی خوب بود. نقش مردم و رزمندگان را در جنگ به طنز تشریح می‌کند و سیر تحول یک انسان را نشان می‌دهد. بعد از آن فیلم اصلی به نمایش درمی‌آمد و سپس از کارگردان، بازیگران و تهیه‌کننده و دست‌اندرکاران اگر حضور داشتند دعوت می‌شد تا بیایند روی صحنه و توضیح کلی راجع به فیلم بدهند. بچه‌ها هم تریبونی داشتند که سؤالات خود را مطرح می‌کردند و سینماگران پاسخ می‌دادند.

از بین سینماگران کدام یک آمده بودند؟

از فیلم گیلانه خانمها بنی‌اعتماد و باران کوثری، از فیلم شب به خیر فرمانده خانم شاه‌حسینی کارگردان و آقای سیدزاده تهیه‌کننده، خانم عصمت رضاپور یکی از بازیگران و تعدادی از بازیگران بومی همین فیلم آقای سهیم‌پور. قادسی و ناخدا مجلسی، از فیلم دوئل خانم پریوش نظریه، آقای کامبیر دیرباز و بعضی از بازیگران بومی، از فیلم در کوچه‌های عشق آقای سینایی همراه همسرشان وخانم گیزلا وارگاسیانی(که بعد از جشنواره یک هفته برای همین بچه‌ها کلاس‌های نقاشی در دو شهر خرمشهر وآبادان برگزار کردند.) چند بازیگر بومی مثل آقای یوسف جوکار.

آقای احمد نجفی هم در برگزاری جشنواره کمک کردند.

جدا از تأثیری که بر مخاطبان داشت، چه اثری روی سینماگران گذاشت؟

فکر می‌کنم اگر از سینماگران سؤال کنید بهتر باشد، آنچه به ما گفتند و خودمان هم مشاهده کردیم تأثیر متقابل این دو گروه بر هم بود، یعنی هم تماشاچیها بر سینماگران اثر داشتند و هم سینماگران بر بچه‌ها، ارتباط خوبی برقرار شد و بچه‌ها فیلم را خوب فهمیدند، از سؤالاتی که مطرح می‌کردند مشخص بود، سینماگران از تیزهوشی و آگاهی و مباحثه آنها تعجب می‌کردند، شور و احساساتی که در طول نمایش ابراز می‌کردند برای آنها خیلی مسرت‌بخش بود. به بچه‌ها می‌گفتند هیچ جا ندیدیم فیلم اکران شود و تماشاگران این‌قدر احساس همبستگی با آن نشان دهند. بچه‌ها با صحنه‌های مختلف عکس‌العمل نشان می‌دادند.

در مجموع چه تعداد دانش‌آموز در این برنامه شرکت کردند؟

در مجموع 20 هزار دانش‌آموز شرکت کردند، 11500 نفر در آبادان و 8500 نفر در خرمشهر، مخاطبان ما دانش‌آموزان دختر مقاطع راهنمایی، متوسطه و پیش‌دانشگاهی شهرهای خرمشهر و آبادان و روستاهای اطراف از شلمچه تا دهانه فاو کنار رود بهمنشیر و کنار رود کارون بودند، همه اینها را پوشش دادیم، تأکید هم داشتیم که اولویت نخست حضور دانش‌آموزان روستایی در جشنواره باشد، تلاش زیادی هم شد، مشکلاتی در نقل و انتقال و جلب رضایت خانواده‌ها بود که همه اینها با هماهنگیهای صورت‌گرفته رفع شد. به خصوص بچه‌های روستایی اغلب بار اول بود که به سینما می‌رفتند و برایشان خیلی جالب بود. ما هم جو کلی اجرای جشنواره را شاد انتخاب کرده بودیم، یعنی برخلاف آنچه در عرف این برنامه‌ها هست که یاد جنگ و خاطرات شهدا را در یک ظرف غم مطرح می‌کنند، تلاش کردیم کلیت برنامه حالت شادابی و شور داشته باشد که این هم تأثیر خوبی روی آنها داشت. از مصاحبه‌هایی که بعد از فیلم هم انجام می‌شد حرف میزان استقبال مشخص بود و می‌گفتند از فیلمهای جنگی خوشمان نمی‌آمد و نگاه نمی‌کردیم ولی نحوه اجرای این برنامه ما را علاقه‌مند کرد. از فیلمها هم راضی بودند و استفاده کرده بودند، می‌گفتند با دیدن این فیلمها متوجه شدیم که در این منطقه چه اتفاقاتی افتاده و مردم و رزمندگان چه گرفتاریهایی داشته‌اند، تعدادی از این فیلمها و مصاحبه در اختیار صدا و سیمای آبادان است، از طول مسیر و سوار شدن به اتوبوسها و عکس‌العمل بچه‌ها قبل از نمایش و بعد از آن هم فیلم گرفته شد.

یکی از دختران گفته بود تصورم از سینما یک تلویزیون بزرگ بود و ... یعنی بیشتر دانش‌آموزان به عنوان یک خاطره خوب از آن یاد می‌کردند.

آنچه برای من جالب است، جدا از اهداف محتوایی ـ چون از این نوع هدفگذاریها خیلی از سازمانها و دستگاهها دارند، دغدغه‌های این طور هم گاه وجود دارد ولی تا به مرحله تحقق برسد، یا کلا‌ً استحاله می‌شود یا اصلا‌ً برگزار نمی‌شود ـ هماهنگیهاست که نقش مهمی دارد. واقعا‌ً در بعضی مواقع ارتباط بین دو واحد سپاه یا آموزش و پرورش خیلی مشکل است. توضیح بدهید این هماهنگی چطور شکل گرفته؟

عامل اصلی خود دست‌اندرکاران برنامه بودند. دنبال هدف سیاسی یا مادی نبودند، هدف اصلی این بود که با استفاده از هنر سینما مفاهیم و ارزشهای دفاع مقدس را برای نوجوانان و جوانانی که اصلا‌‌ً جنگ را ندیده‌اند تشریح کنند؛ ارزشهایی از قبیل از جان گذشتن در راه دین، فداکاری برای حفظ تمامیت ارضی کشور، مقابله با تجاوز دشمنان و نپذیرفتن زورگوییهای آنها، خودباوری و اتکا به خود به خصوص در این مناطق، از آنجا که بچه‌ها محرومیتهای زیادی کشیده‌اند، نیاز است که به یک خودباوری برسند، درسهای دفاع مقدس برای آنها ارزشمند است و به خوبی می‌توانند از آن استفاده کنند. ما در همان منطقه آبادان و خرمشهر با امکانات خیلی کم دفاع کرده بودیم و در نهایت دشمن را شکست دادیم، اینها می‌توانند از همین الگوهای بومی استفاده کنند و به خودباوری برسند، بدانند که رزمندگانی که در همین مدارس درس خواندند و در همین کوچه و شهر بودند، به حدی از رشد رسیدند که توانستند خلاقیتهای خود را بروز بدهند و بدون اتکا به دیگران از این منطقه دفاع کنند و دشمن بعثی را شکست بدهند. الآن هم اگر اینها به خودباوری برسند می‌توانند تحولات زیادی را در کشور ایجاد کنند، همینها برایشان راهنماست. این ارزشها و مفاهیم الان بهترین کاربردها را دارد، حتی بیشتر از زمان جنگ چون مملکت به سازندگی نیاز دارد و آنها هم که باید مملکت را بسازند همینها هستند. اینکه ما دختران را انتخاب کردیم. چرا؟ اینها مادران فردا هستند. افتخاراتی که در این مناطق به دست آمده باید سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل شود. برای پسران برنامه‌های دیگری داریم که اجرا خواهیم کرد. در کل با توجه به این اهداف مقدس دست‌اندرکاران هر جا که موضوع را طرح می‌کردند با استقبال مواجه می‌شد. همین هماهنگی خیلی مشکل بود و در عمل و تا آخر جشنواره هم با آن مواجه بودیم ولیکن همه با جان و دل کمک می‌کردند. خود هنرمندانی که در جشنواره شرکت کردند، خانم بنی‌اعتماد، آقای سینایی و خانم شاه‌حسینی که داشتند فیلم جدیدشان را آماده می‌کردند؛ خود به نوعی مجری جلسات و اعلام برنامه‌ها بودند. همچنین بازیگران که در حال کار بودند ولی همه همکاری کردند چون اهداف جشنواره با متوجه شده بودند و به اهمیت مخاطبان یعنی دانش‌آموزان هم پی برده بودند از کارهایشان می‌زدند و در مواقعی کار را تعطیل می‌‌کردند و در جشنواره حضور می‌یافتند. اداره‌‌های مختلف هم به همین صورت، مثلا‌ً شرکت پالایش نفت آبادان سینما را مجانی در اختیارمان گذاشت. هنرمندان هم با اینکه چند روز وقت گذاشتند هیچ هزینه‌ای دریافت نکردند. فقط اسکان و بلیت رفت و برگشت را، تهیه‌کنندگان فیلمها با قیمت پایین‌تری در اختیارمان گذاشتند در کل همکاری خوبی وجود داشت.

حال که جشنواره برگزار شده و موفقیت‌آمیز هم بوده، فکر می‌کنید اگر امکانات بیشتری داشتید چه کارهایی می‌خواستید بکنید یا جا داشت انجام شود و یا در تجربیات بعدی صورت گیرد؟

بر اساس برآورد ما 33 هزار نفر مخاطب داشتیم ولی توانستیم برای 20 هزار نفر اجرا کنیم؛ به دلیل محدودیتی که در سالن سینما و نقل و انتقال بود. روز اختتامیه را هم به معلمان، مدیران، و معاونان و معلمهای تربیتی همین مدارس اختصاص دادیم. معلمان و اولیا را با خانواده دعوت کردیم که برنامه را ببینند تا بعد در اجرا با ما بیشتر همکاری کنند ولی تعداد کمی از اینها را توانستیم دعوت کنیم. ان شاء ا... در آینده بتوانیم با جمع‌بندی که صورت می‌گیرد برنامه را بهتر اجرا کنیم.

به عنوان کسی که این دغدغه را داشتید و به لحاظ اجرایی هم نوع کار فرهنگی برای دفاع مقدس را تجربه کرده‌اید، به خصوص در فضای خوزستان که مجموعه وسیعی از فعالیتهای فرهنگی برای انتقال ارزشهای دفاع مقدس در جریان است، مثل اردوهای راهیان نور، چه آسیب‌شناسی دارید؟ اشاره کردید که اهداف مادی و سیاسی نداشتند و اهداف فرهنگی هم خیلی دقیق بوده و نه کلی، آسیب‌شناسی شما از مجموعه فعالیتهای فرهنگی در زمینه مفاهیم دفاع مقدس چیست؟ چه کارهایی را نباید کرد و از چه روشهایی باید استفاده کرد؟

مهم‌ترین کار انتخاب زبان برقراری ارتباط با مخاطب است، ببینیم مخاطبان ما چه کسانی هستند، به نسبت آنها زبان قابل فهم برایشان انتخاب کنیم.

*ماهنامه سوره . شماره 28. مهر 1385

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • kardarblash ۱۱:۱۱ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۸
    0 0
    صلی الله علی الامیر الشهید «سعید سیاح طاهری» المقاتل فی سبیل الله و رسوله

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس